درس خارج فقه آیت الله سبحانی
قواعد فقهیه
93/02/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: خلل در نماز
بحث ما در باره خلل صلات است، عرض کردم که مهمات قواعد فقهیه معاملات را تمام کردیم، قبل از آنکه وارد قواعد فقهیه عبادات بشویم، چند روزی در باره فروع علم اجمالی بحث میکنیم تا مسئله اجتهاد در ذهن شما روشن تر بشود.
فروع علم اجمالی در باب خلل «عروة الوثقی» آمده است، مرحوم آیة الله حکیم آن را در جلد هفتم کتاب خود شرح کرده، آیة الله خوئی هم آن را در جلد هیجدهم مستند العروة بحث نموده و هکذا دیگران هم رساله های مختلفی در این مورد نوشتهاند، مرحوم محقق ایروانی در این باره یک رساله مستقل دارد، مرحوم محقق مامقانی هم رساله مستقلی دارد.
آیا عدول از سابقه به لاحقه صحیح است و بالعکس؟
بحث در این بود که در «مواقیت» قاعده این است که از لاحقه میشود به سابقه عدول کرد، اما از سابقه به لاحقه نمیشود عدول کرد.
مثال
کسی که نماز ظهر را نخوانده و نیت عصر کرده، او میتواند از نماز عصر به نماز ظهر عدول کند، اما عکسش صحیح نیست، یعنی کسی که نماز عصر را نخوانده، نیت ظهر کرده، از سابقه نمیتواند به لاحقه عدول کند، این یک قاعدهای است در کتاب مواقیت، مسئله ما اولی است که از لاحقه می خواهد به سابقه عدول کند.
ولی مسئله ما این است که انسانی در حال صلات است، منتها نمیداند که آیا ما بیده ظهر أو عصر؟
دو صورتش اشکال ندارد:
الف؛ یقین دارد ظهر را نخوانده، یعدل من اللاحقه إلی السابقه.
ب؛ شک دارد که خوانده یا نه؟ استصحاب میگوید نخوانده، از لاحقه به سابقه عدول میکند.
پس این این دو مورد اشکال ندارد، یعنی انسان میتواند از لاحقه به سابقه عدول کند.
اشکال
اشکال اینجاست که الآن این آدم در حال نماز است و یقین هم دارد که ظهر را خوانده فلذا جای عدول از سابقه به لاحق نیست، یعنی راه عدول بسته است، اما نمیداند نیت عصر کرده یا نیت ظهر کرده، اگر نیت ظهر کرده باطل است، اگر نیت عصر کرده صحیح است، این آدم در این حالت چه کند؟
اگر ظهر را خوانده باشد و باز نیت ظهر کند باطل است، اگر نیت عصر کرده باشد صحیح است، ولی نمینداند که نیت عصر کرده یانه؟
ادله قائلین به بطلان
در اینجا گروهی از علما میگویند این نماز قابل اصلاح نیست، چرا؟ میگویند اگر بخواهید این نماز را اصلاح کنید، تنها عصای شما قاعده تجاوز است، بگویید چون از محل تجاوز کردهام، انشاء الله که من نیت عصر کردهام نه نیت ظهر، مثلاً الآن میگویم: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».[1] خدایا! من نیت ظهر کردهام یا نیت عصر؟
بگوییم قاعده تجاوز ایجاب میکند که این نماز شما صحیح است پس نیت عصر کردی فلذا نمازت را ادامه بده، تنها راهی که می شود این نماز را درست کنید، قاعده تجاوز است.
اشکالات وارده بر قاعده تجاوز
اما قاعده تجاوز به سه جهت در اینجا قابل اجرا نیست:
اشکال اول
قاعده تجاوز در جایی است که انسان شک در وجود الشیء کند، اما در اینجا شک در وجود نیست، بلکه شک در صحت شیء است، میگویند: قاعده تجاوز مال شک در وجود است نه مال شک در صحت، مثلاً شک میکند «بسمله» را گفته یا نه؟ اما در اینجا شک در وجود نیست بلکه شک در صحت است، یعنی شک میکند که آیا این نماز من صحیح است یا صحیح نیست؟
یلاحظ علیه
اولاً؛ چه کسی گفته است که قاعده تجاوز مال شک در وجود است، روایتش روایت زرارة است« إنّما الشک فی شیء لم تجزه» این اطلاق دارد، هم شک در وجود را میگیرد و هم شک در صحت را، روایت زرارة بهترین روایت این باب است.
متن روایت زرارة
«یا زرارة، إذا خرجت من شیء و دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء».[2]
این اعم است، یعنی هم شامل شک در وجود میشود و هم شامل شک در صحت، حتی میتوان گفت که این روایت به شک در صحت اقرب است تا شک در وجود. چرا؟ چون میفرماید:« یا زرارة، إذا خرجت من شیء»، شیء را موجود فرض می کند، آن موقع شک میکند، قهراً شک در صحت میشود.
خلاصه، این روایت اگر مخصوص شک در صحت نباشد، قطعاً شک در صحت را میگیرد حتی بعید نیست که مخصوص شک در صحت باشد:« یا زرارة إذا خرجت من شیء، و دخلت فی غیره» شیء را مفروض الوجود فرض میکند، قهراً میشود شک در صحت، اگر مفروض الوجود است، قهراً شک در صحت است.
خلاصه این روایت یا مخصوص شک در صحت است و یا اعم از صحت و وجود.
بیان آیت الله نائینی
آیة الله نائینی میفرماید: این روایت هردو را نمیتواند بگیرد، چرا؟ چون یلزم استعمال لفظ واحد فی أکثر من معنی واحد، در شک در وجود موضوع مشکوک است، در شک در صحت موضوع مشکوک نیست، صفتش مشکوک است و ما جامع بینهما هم نداریم.
جواب از بیان آیت الله نائینی
جوابش روشن است و آن اینکه: جناب نائینی! ما کار با خصوصیات نداریم، کار به کلی داریم، رویت میفرماید:« إذا خرجت من شیء و دخلت من غیره» به صورت کلی میگوییم حالا میخواهد مشکوک واقعی من وجود الشیء باشد یا صفت شیء باشد، خصوصیات داخل در مستعمل فیه نیست، من خصوصیات را در نظر نمیگیرم،»خرجت من شیء و دخلت فی غیره» این یک معنای عام است که هردو را در بر می گیرد.
البته عند التحلیل دوتاست، چون در یکی وجود مشکوک است و در دیگری صفت مشکوک است، اما در مقام استعمال خصوصیات مشکوک نیست.
پس این اشکال مرتفع شد، چون عرض کردیم تنها عصای ما بر صحت این نماز یک دانه قاعده است که عبارت باشد از قاعده تجاوز، انشاء الله من نیت عصر کردهام، چون یقین دارم که ظهر را خواندهام، انشاء الله نیت عصرکردهام نه نیت ظهر که نشود از سابقه به لاحقه عدول کنیم.
میگوییم قاعده تجاوز میگوید انشاء الله نیت عصر کردی.
اشکال دوم
اشکال دوم بر قاعده تجاوز این است که این قاعده مشکل دارد، قاعده تجاوز،مال تجاوز از محل است، نیت عصر محلش نگذشته، از اول نماز معتبر است تا میم «السلام علیکم» پس اینجا شک در محل است، قاعده تجاوز مال جایی است که از محل تجاوز کند و حال آنکه این آدم از محل تجاوز نکرده بلکه در محل است. چطور؟ لأنّ نیة العصر معتبرة من أول الصلاة إلی آخر الصلاة.
جواب اشکال
جواب این اشکال هم روشن است. چطور؟ درست است که نیت عصر معتبر است، اما مکان« نیت» اول نیت اول نماز است، البته نیت باید مستمر باشد، این آقا خیال کرده که تمام نماز محل نیت است، و حال آنکه تمام نماز محل نیت نیست، محل نیت فقط اول نماز است، اول نماز هم گذشته، چون فرض این است که من در سوره اخلاص رسیدم و شک می کنم که اول نماز نیت عصر کردم یا نه؟
میگوییم إنّما الشک فی شیء لم تجزه، من از آن شیء عدول کردم،البته استدامه نیت شرط است، ادامه نیت شرط است، اما احرازش اول نماز است، اول نماز که من احراز کردم، یعنی به برکت قاعده تجاوز که احراز کردم، این برای من کافی است.
پس سه تا اشکال بر این قاعده شد:
الف؛ اشکال اول این بود که قاعده مال شک در وجود است، و حال آنکه شک شما شک در صحت است.
ما از این اشکال جواب دادیم و گفتیم قاعده اعم است.
ب؛ اشکال دوم اینکه: یلزم استعمال لفظ واحد در اکثر از معنای واحد.
در جواب گفتیم: خصوصیات در مستعمل فیه ملحوظ نیست.
ج؛ اشکال سوم کردند و گفتند این شک در محل است.
عرض کردیم فرق است بین استدامه نیت و بین محل نیت،محل نیت اول نماز است و من نسبت به آن گذشتهام.
اشکال چهارم
اشکال چهارم این است که قاعده تجاوز در جای جاری میشود که عنوان عمل محرز بشود، مادامی که عنوان عمل محرز نشود، قاعده تجاوز جاری نیست، قاعده تجاوز به حکم محمول است، محمول در جایی است که موضوع احراز شود، شما عنوان موضوع را که اصل باشد، احراز نکردید.
جواب اشکال چهارم
جوابش این است که موضوع عنوان عصر نیست، بلکه موضوع صلات است و من صلات را احراز کردم، ایشان میگوید موضوع عنوان عصر است، چطور شما عنوان عصر را احراز نکرده قاعده تجاوز را جاری میکنید؟
ما در جواب میگوییم موضوع عنوان عصر نیست بلکه موضوع عبارت است از صلات، من الآن در حال نمازم، منتها شک در صفت نماز دارم که این نماز من عنوان عصر را دارد یا نه؟
بنابراین،این اشکالات اربعه مردود است، قاعده تجاوز میگوید:« انشاء الله» شما از اول نیت عصر را کردی نه نیت ظهر را، که نشود از سابقه به لاحقه عدول کنی.
خلاصه این اشکالات اربعه مردود است. چطور؟
اولاً؛ قاعده مال شک در وجود است،مال شما شک در صحت است.
ثانیاً؛ این شک در محل است، قاعده مال بعد از تجاوز در محل است.
ما گفتیم تجاوز کرده، محل اول نماز است.
ثالثاً؛ میگویند قاعده تجاوز مال جایی است که عنوان را احراز کنیم، و ما عنوان را احراز نکردیم، چون عنوان عصر است.
ما در جواب گفتیم عنوان عصر نیست، عنوان صلات است و ما عنوان را احراز کردیم.
بنابراین، قاعده تجاوز جای بحث نیست.
اشکال پنجم
اشکال پنجم این است که نماز اجزاء دارد، نیت جزء اجزاء نیست، مثلاً کسی میگوید: فلانی! من سفر رفتم، سفرمن اجزاء دارد، یکی از اجزائش نیة السفر است، البته نیة السفر جزء اجزاء نیست، نیة السفر موتور حرکت انسان است، من خانه ساختم، مواد خانه گچ، سیمان، آجر، آهن و امثالش است، نیت را اصلاً کسی جزء عمل نمیشمارد، اگر یک انسانی عمل مرکبی را انجام بدهد و بگوید یکی از اجزاء عمل نیت است، همه به او میخندد.
یلاحظ علیه
نیت دو معنا دارد، نیت به معنای قصد عمل، البته این جزء عمل نیست، نیت به معنای قاصد،در مقابل آدم خواب آلود، نیت اینجا عنوان عصریت و عنوان ظهریت است و این جزء اجزای نماز است، آنی را که میگویند جزء اجزای نماز نیست، جایی است که انسان اراده کند نماز را، البته اراده نماز جزء نماز نیست، اما مرادش أنّه عصر و أنّه ظهر،این جزء اجزای نماز است، پس این اشکال هم مرتفع است.
بنابراین، غالب محشین عروه که میخواهند بگویند این نماز قابل اصلاح نیست، نسبت به قاعده تجاوز این چند اشکال را متوجه کردهاند و یکی از اشکالات شان این است که می گویند نیت جزء عمل نیست،خلطوا نیت به معنای قصد را با نیت به معنای عنوان عمل را، من باید قاصد عصر باشم.
حضرت آیة الله بروجردی میفرمود اگر عنوانی تحت امر قرار گرفت، باید آن عنوان را قصد کرد، صلّو الظهر، باید عنوان ظهر را قصد کنی، صلّوا العصر،میفرمود اگر عنوانی تحت امر قرار گرفت باید آن عنوان را قصد کرد، نیت به این معنا جزء عمل نیست، آن حرکت انسان، نیت اینکه بلند شوم و کار کنم، اما منوی من عصر است یا ظهر، این جزء عمل است.
بیان استاد سبحانی
آخرین مطلبی که میشود در باره قاعده تجاوز گفت این است که اشکالات شما در صورتی است که ابتدای عمل روشن نیست دو جور است، گاهی از اوقات من در این حالت شک دارم که آیا من از اول نیت ظهر کردهام یا نیت عصر، همین تردید و شک تا حالا باقی هست، ممکن است بگوییم این شک در محل است.
اما اگر بگوییم الآن ناوی عصر هستم و در این حالت نیت عصر دارم، شک دارم که آیا ابتدا نیت کردم یا نه؟ فقها در اینجا قاعده تجاوز را جاری میکنند.
پس اگر شک از اول تا حالا ادامه پیدا کند، جای قاعده تجاوز نیست، چرا؟ چون شک در محل است، اما اگر حالا خودم را در حال عصر میبینم، منتها شک در ابتدای صلات عصر دارم که آیا نماز عصر را نیت کردم یا نیت نماز ظهر را، این شک در محل نیست، اگر شک من متوجه اول باشد، اما در این حالت خودم را در حال خواندن نماز عصر ببینم، این شک در محل نیست. چرا؟ من چند تا شاهد میآورم.
شاهد1
من پشت سر یک آقای نماز میخوانم و خودم را در حال جماعت میبینم، ولی نمیدانم از اول هم نیت جماعت کردهام یا نه؟ همه میگویند دراینجا قاعده تجاوز جاری است یا نه؟
بله! اگر از اول شک کنم که آیا من از اول نیت جماعت کردهام تا حالا، این ممکن است بگوییم شک در محل نیست، اما اگر حالا خودم را ناوی جماعت میبینم، شکم در ابتدای صلات است، این عمل درست است و مرحوم سید هم در عروة میگوید صحیح است.
شاهد2
من در اثنای نماز شک میکنم که آیا تکبیرة الاحرام را گفتم یا نه؟ این دو حالت دارد، یک موقع از اول تا حالا شاک هستم، این قابل اصلاح نیست، این شک در محل است، یک موقع حالا خودم را در حال نماز احساس میکردم، خودم را در حال نماز میدانستم، یک مرتبه شیطان این شک را در ذهنم آورد که آیا تکبیره الاحرام را گفتم یا نه؟ اینجا میگوییم جای قاعده تجاوز است.
پس در ما نحن فیه ممکن است قائل به تفصیل بشویم، اگر خودم را در حالت عصری می بینم، یک مرتبه شک عارض شد، این جای قاعده تجاوز است، اما اگر از اول شیطان با من همراه است تا حالا، ممکن است بگوییم قاعده تجاوز جاری نیست.
خلاصه
عصای ما در اینجا قاعده تجاوز است، انشاء الله نیت عصر کردم، نیت ظهر نکردم که نشود از سابق به لاحق عدول کرد.
اشکال اول
قاعده تجاوز مال شک در وجود است و بحث ما در شک در صحت میباشد.
در جواب این اشکال گفتیم بحث ما در اعم است.
اشکال دوم
گفتند این شک در محل است، چون نیت عصر باید ادامه کند.
در جواب گفتیم محل نیت اول است،حالا استدامه دارد، نسبت به محل، شک در محل نیست بلکه شک بعد از تجاوز از محل است.
اشکال سوم
گفتند باید شما عنوان را احراز کنید، ما عنوان عصر را احراز نکردیم
در جواب گفتیم عنوان صلات است، من صلات را احراز کردم هر چند عصر بودن احراز نشده.
اشکال چهارم
گفتند در تمام دنیا ندیدیم کسی که نیت را جزء واجبات بشمارد، چطور شما قاعده تجاوز جاری میکنید؟
در جواب گفتیم نیت به معنای قصد الفعل جزء نماز نیست، اما نیت در اینجا عنوان عصر است و عنوان عصر و عنوان ظهر است و این جزء واجبات و جزء نمازهاست.
در آخر گفتیم لا اقل قائل به تفصیل باشیم، اگر خودم را حالا جازم ببینم، یعنی جزم دارم که نماز عصر است، یک مرتبه شیطان شک را در دل من آورد که از اول چه نیت کردم، اینجا بگویم قاعده تجاوز جاری است. چرا؟ چون خودم را در حال عصر میبینم.
اما اگر همان موقع که میگویم: « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ».[3]
شک دارم که آیا نیت ظهر کردم یا عصر، از اول تا آخر شک هست،ممکن است بگوییم قاعده تجاوز جاری نیست. اگر کسی بخواهد عروه حاشیه بزند، باید بگوید:
ففیه التفصیل بینما یری نفسه فی حالة العصر یجری قاعدة التجاوز، و اما إذا یری نفسه متردداً بین الظهر و العصر از حالا تا آخر، اینجا جای قاعده تجاوز نیست.
راه دیگر
ولی من در اینجا یک راه دیگری دارم که میخواهم با آن، این نماز را درست کنم، این غالباً در کتاب های آقایان نیست، و آن این است که این از قبیل خطا در تطبیق است، خطا در تطبیق مضر نیست. چطور؟ من نیت کردهام که این سجده دوم است، و حال آنکه سجده اول است، من نیت کردهام که این رکوع رکعت دوم است، معلوم شد که رکوع رکعت سوم است، میگویند این نوع تخلف ها مضر نیست. چرا؟ چون از قبیل خطا در تطبیق است، من نظرم این است که رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع اول است، من در واقع قصدم رکوع واقعی است، خطا در تطبیق است، خدایا، میخواهم رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع واقعی مال رکعت اول است و حال آنکه مال دوم است، به نحوی اگر یک نفر گوش مرا بگیرد و بگوید: فلانی! رکوع اول است نه رکوع دوم، میگویم:: چشم! خطا در تطبیق این است که انسان نیت امتثال امر واقعی کرده، میخواهد امر واقعی را امتثال کند، اشتباه من در تطبیق واقع بر موجود است، میخواهم رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع واقعی دوم است و حال آنکه اول است، من میخواهم سجده واقعی را بیاورم، خیال میکنم سجده دوم است و حال آنکه سجده اول است.
آقایان میگویند خطا در تطبیق مضر در نماز نیست، ما نحن فیه از قبیل خطا در تطبیق است. چطور؟ فرض کن، من نماز ظهر را خوانده بودم، بعداً میگویم نماز ظهر میخوانم چهار رکعت، این از قبیل خطا در تطبیق، دل و قلبم را اگر بخواهید بشکافید، میخواهم امر الهی را بیاورم، خیال میکنم که امر الهی امر ظهر است و حال آنکه امر عصر است، در تمام این موارد که من خطا میکنم، خطای من در امر واقعی نیست، نسبت به امر واقعی جازم هستم، خدایا! میخواهم امر تو را بجای بیاورم، اما خیال میکنم که آن امر واقعی ظهر است و حال آنکه امر واقعی عصر است، پس من در حقیقت امر خدا را قصد کردهام، خطای من در قصد امر نیست، بلکه خطای من در تطبیق امر واقعی بر مقصود خودم است، آقایان میگویند در همه جا درست است.
فرض کنید ماه رمضان است، بلند شدم نیت کردم روزه پانزدهم رجب را و حال آنکه پانزدهم رمضان است، این باطل نیست. چرا؟ چون این خطا در تطبیق است، در واقع من که بلند شدم که سحری بخورم و به امر الهی عمل کنم، نیت کردهام رجب را و حال آنکه رمضان است، همه میگویند روزهاش درست است. چرا؟ این خطا در تطبیق است، این آدم میخواهد امر خدا را بجای بیاورد، منتها خیال میکند که امر خدا ماه رجب است و حال آنکه امر خدا ماه رمضان است.
ما این مسئله را در یوم الشک هم گفتیم، در یوم الشک اگر انسان به نیت آخر شعبان روزه بگیرد، کما اینکه در روایات است ولو رمضان باشد درست است.چرا؟ چون خطا در تطبیق است، من در واقع بلند شدم که امر خدا را انجام بدهم، خیال کردم که امر خدا شعبان است و حال آنکه در واقع رمضان است، اینجا هم من ولو بلند شدم و گفتم نماز ظهر میخوانم، حواس پرت است و الا میخواستم امر خدا را انجام بدهم، اشتباه من در تطبیق امر واقعی است، این بیان هم بیان خوبی است.
بنابر این، در حاشیه عروه مینوسیم که: الظاهر صحة هذه الصلاة إما لقاعدة التجاوز أو من باب الخطاء فی التطبیق.
بحث ما در باره خلل صلات است، عرض کردم که مهمات قواعد فقهیه معاملات را تمام کردیم، قبل از آنکه وارد قواعد فقهیه عبادات بشویم، چند روزی در باره فروع علم اجمالی بحث میکنیم تا مسئله اجتهاد در ذهن شما روشن تر بشود.
فروع علم اجمالی در باب خلل «عروة الوثقی» آمده است، مرحوم آیة الله حکیم آن را در جلد هفتم کتاب خود شرح کرده، آیة الله خوئی هم آن را در جلد هیجدهم مستند العروة بحث نموده و هکذا دیگران هم رساله های مختلفی در این مورد نوشتهاند، مرحوم محقق ایروانی در این باره یک رساله مستقل دارد، مرحوم محقق مامقانی هم رساله مستقلی دارد.
آیا عدول از سابقه به لاحقه صحیح است و بالعکس؟
بحث در این بود که در «مواقیت» قاعده این است که از لاحقه میشود به سابقه عدول کرد، اما از سابقه به لاحقه نمیشود عدول کرد.
مثال
کسی که نماز ظهر را نخوانده و نیت عصر کرده، او میتواند از نماز عصر به نماز ظهر عدول کند، اما عکسش صحیح نیست، یعنی کسی که نماز عصر را نخوانده، نیت ظهر کرده، از سابقه نمیتواند به لاحقه عدول کند، این یک قاعدهای است در کتاب مواقیت، مسئله ما اولی است که از لاحقه می خواهد به سابقه عدول کند.
ولی مسئله ما این است که انسانی در حال صلات است، منتها نمیداند که آیا ما بیده ظهر أو عصر؟
دو صورتش اشکال ندارد:
الف؛ یقین دارد ظهر را نخوانده، یعدل من اللاحقه إلی السابقه.
ب؛ شک دارد که خوانده یا نه؟ استصحاب میگوید نخوانده، از لاحقه به سابقه عدول میکند.
پس این این دو مورد اشکال ندارد، یعنی انسان میتواند از لاحقه به سابقه عدول کند.
اشکال
اشکال اینجاست که الآن این آدم در حال نماز است و یقین هم دارد که ظهر را خوانده فلذا جای عدول از سابقه به لاحق نیست، یعنی راه عدول بسته است، اما نمیداند نیت عصر کرده یا نیت ظهر کرده، اگر نیت ظهر کرده باطل است، اگر نیت عصر کرده صحیح است، این آدم در این حالت چه کند؟
اگر ظهر را خوانده باشد و باز نیت ظهر کند باطل است، اگر نیت عصر کرده باشد صحیح است، ولی نمینداند که نیت عصر کرده یانه؟
ادله قائلین به بطلان
در اینجا گروهی از علما میگویند این نماز قابل اصلاح نیست، چرا؟ میگویند اگر بخواهید این نماز را اصلاح کنید، تنها عصای شما قاعده تجاوز است، بگویید چون از محل تجاوز کردهام، انشاء الله که من نیت عصر کردهام نه نیت ظهر، مثلاً الآن میگویم: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».[1] خدایا! من نیت ظهر کردهام یا نیت عصر؟
بگوییم قاعده تجاوز ایجاب میکند که این نماز شما صحیح است پس نیت عصر کردی فلذا نمازت را ادامه بده، تنها راهی که می شود این نماز را درست کنید، قاعده تجاوز است.
اشکالات وارده بر قاعده تجاوز
اما قاعده تجاوز به سه جهت در اینجا قابل اجرا نیست:
اشکال اول
قاعده تجاوز در جایی است که انسان شک در وجود الشیء کند، اما در اینجا شک در وجود نیست، بلکه شک در صحت شیء است، میگویند: قاعده تجاوز مال شک در وجود است نه مال شک در صحت، مثلاً شک میکند «بسمله» را گفته یا نه؟ اما در اینجا شک در وجود نیست بلکه شک در صحت است، یعنی شک میکند که آیا این نماز من صحیح است یا صحیح نیست؟
یلاحظ علیه
اولاً؛ چه کسی گفته است که قاعده تجاوز مال شک در وجود است، روایتش روایت زرارة است« إنّما الشک فی شیء لم تجزه» این اطلاق دارد، هم شک در وجود را میگیرد و هم شک در صحت را، روایت زرارة بهترین روایت این باب است.
متن روایت زرارة
«یا زرارة، إذا خرجت من شیء و دخلت فی غیره فشکک لیس بشیء».[2]
این اعم است، یعنی هم شامل شک در وجود میشود و هم شامل شک در صحت، حتی میتوان گفت که این روایت به شک در صحت اقرب است تا شک در وجود. چرا؟ چون میفرماید:« یا زرارة، إذا خرجت من شیء»، شیء را موجود فرض می کند، آن موقع شک میکند، قهراً شک در صحت میشود.
خلاصه، این روایت اگر مخصوص شک در صحت نباشد، قطعاً شک در صحت را میگیرد حتی بعید نیست که مخصوص شک در صحت باشد:« یا زرارة إذا خرجت من شیء، و دخلت فی غیره» شیء را مفروض الوجود فرض میکند، قهراً میشود شک در صحت، اگر مفروض الوجود است، قهراً شک در صحت است.
خلاصه این روایت یا مخصوص شک در صحت است و یا اعم از صحت و وجود.
بیان آیت الله نائینی
آیة الله نائینی میفرماید: این روایت هردو را نمیتواند بگیرد، چرا؟ چون یلزم استعمال لفظ واحد فی أکثر من معنی واحد، در شک در وجود موضوع مشکوک است، در شک در صحت موضوع مشکوک نیست، صفتش مشکوک است و ما جامع بینهما هم نداریم.
جواب از بیان آیت الله نائینی
جوابش روشن است و آن اینکه: جناب نائینی! ما کار با خصوصیات نداریم، کار به کلی داریم، رویت میفرماید:« إذا خرجت من شیء و دخلت من غیره» به صورت کلی میگوییم حالا میخواهد مشکوک واقعی من وجود الشیء باشد یا صفت شیء باشد، خصوصیات داخل در مستعمل فیه نیست، من خصوصیات را در نظر نمیگیرم،»خرجت من شیء و دخلت فی غیره» این یک معنای عام است که هردو را در بر می گیرد.
البته عند التحلیل دوتاست، چون در یکی وجود مشکوک است و در دیگری صفت مشکوک است، اما در مقام استعمال خصوصیات مشکوک نیست.
پس این اشکال مرتفع شد، چون عرض کردیم تنها عصای ما بر صحت این نماز یک دانه قاعده است که عبارت باشد از قاعده تجاوز، انشاء الله من نیت عصر کردهام، چون یقین دارم که ظهر را خواندهام، انشاء الله نیت عصرکردهام نه نیت ظهر که نشود از سابقه به لاحقه عدول کنیم.
میگوییم قاعده تجاوز میگوید انشاء الله نیت عصر کردی.
اشکال دوم
اشکال دوم بر قاعده تجاوز این است که این قاعده مشکل دارد، قاعده تجاوز،مال تجاوز از محل است، نیت عصر محلش نگذشته، از اول نماز معتبر است تا میم «السلام علیکم» پس اینجا شک در محل است، قاعده تجاوز مال جایی است که از محل تجاوز کند و حال آنکه این آدم از محل تجاوز نکرده بلکه در محل است. چطور؟ لأنّ نیة العصر معتبرة من أول الصلاة إلی آخر الصلاة.
جواب اشکال
جواب این اشکال هم روشن است. چطور؟ درست است که نیت عصر معتبر است، اما مکان« نیت» اول نیت اول نماز است، البته نیت باید مستمر باشد، این آقا خیال کرده که تمام نماز محل نیت است، و حال آنکه تمام نماز محل نیت نیست، محل نیت فقط اول نماز است، اول نماز هم گذشته، چون فرض این است که من در سوره اخلاص رسیدم و شک می کنم که اول نماز نیت عصر کردم یا نه؟
میگوییم إنّما الشک فی شیء لم تجزه، من از آن شیء عدول کردم،البته استدامه نیت شرط است، ادامه نیت شرط است، اما احرازش اول نماز است، اول نماز که من احراز کردم، یعنی به برکت قاعده تجاوز که احراز کردم، این برای من کافی است.
پس سه تا اشکال بر این قاعده شد:
الف؛ اشکال اول این بود که قاعده مال شک در وجود است، و حال آنکه شک شما شک در صحت است.
ما از این اشکال جواب دادیم و گفتیم قاعده اعم است.
ب؛ اشکال دوم اینکه: یلزم استعمال لفظ واحد در اکثر از معنای واحد.
در جواب گفتیم: خصوصیات در مستعمل فیه ملحوظ نیست.
ج؛ اشکال سوم کردند و گفتند این شک در محل است.
عرض کردیم فرق است بین استدامه نیت و بین محل نیت،محل نیت اول نماز است و من نسبت به آن گذشتهام.
اشکال چهارم
اشکال چهارم این است که قاعده تجاوز در جای جاری میشود که عنوان عمل محرز بشود، مادامی که عنوان عمل محرز نشود، قاعده تجاوز جاری نیست، قاعده تجاوز به حکم محمول است، محمول در جایی است که موضوع احراز شود، شما عنوان موضوع را که اصل باشد، احراز نکردید.
جواب اشکال چهارم
جوابش این است که موضوع عنوان عصر نیست، بلکه موضوع صلات است و من صلات را احراز کردم، ایشان میگوید موضوع عنوان عصر است، چطور شما عنوان عصر را احراز نکرده قاعده تجاوز را جاری میکنید؟
ما در جواب میگوییم موضوع عنوان عصر نیست بلکه موضوع عبارت است از صلات، من الآن در حال نمازم، منتها شک در صفت نماز دارم که این نماز من عنوان عصر را دارد یا نه؟
بنابراین،این اشکالات اربعه مردود است، قاعده تجاوز میگوید:« انشاء الله» شما از اول نیت عصر را کردی نه نیت ظهر را، که نشود از سابقه به لاحقه عدول کنی.
خلاصه این اشکالات اربعه مردود است. چطور؟
اولاً؛ قاعده مال شک در وجود است،مال شما شک در صحت است.
ثانیاً؛ این شک در محل است، قاعده مال بعد از تجاوز در محل است.
ما گفتیم تجاوز کرده، محل اول نماز است.
ثالثاً؛ میگویند قاعده تجاوز مال جایی است که عنوان را احراز کنیم، و ما عنوان را احراز نکردیم، چون عنوان عصر است.
ما در جواب گفتیم عنوان عصر نیست، عنوان صلات است و ما عنوان را احراز کردیم.
بنابراین، قاعده تجاوز جای بحث نیست.
اشکال پنجم
اشکال پنجم این است که نماز اجزاء دارد، نیت جزء اجزاء نیست، مثلاً کسی میگوید: فلانی! من سفر رفتم، سفرمن اجزاء دارد، یکی از اجزائش نیة السفر است، البته نیة السفر جزء اجزاء نیست، نیة السفر موتور حرکت انسان است، من خانه ساختم، مواد خانه گچ، سیمان، آجر، آهن و امثالش است، نیت را اصلاً کسی جزء عمل نمیشمارد، اگر یک انسانی عمل مرکبی را انجام بدهد و بگوید یکی از اجزاء عمل نیت است، همه به او میخندد.
یلاحظ علیه
نیت دو معنا دارد، نیت به معنای قصد عمل، البته این جزء عمل نیست، نیت به معنای قاصد،در مقابل آدم خواب آلود، نیت اینجا عنوان عصریت و عنوان ظهریت است و این جزء اجزای نماز است، آنی را که میگویند جزء اجزای نماز نیست، جایی است که انسان اراده کند نماز را، البته اراده نماز جزء نماز نیست، اما مرادش أنّه عصر و أنّه ظهر،این جزء اجزای نماز است، پس این اشکال هم مرتفع است.
بنابراین، غالب محشین عروه که میخواهند بگویند این نماز قابل اصلاح نیست، نسبت به قاعده تجاوز این چند اشکال را متوجه کردهاند و یکی از اشکالات شان این است که می گویند نیت جزء عمل نیست،خلطوا نیت به معنای قصد را با نیت به معنای عنوان عمل را، من باید قاصد عصر باشم.
حضرت آیة الله بروجردی میفرمود اگر عنوانی تحت امر قرار گرفت، باید آن عنوان را قصد کرد، صلّو الظهر، باید عنوان ظهر را قصد کنی، صلّوا العصر،میفرمود اگر عنوانی تحت امر قرار گرفت باید آن عنوان را قصد کرد، نیت به این معنا جزء عمل نیست، آن حرکت انسان، نیت اینکه بلند شوم و کار کنم، اما منوی من عصر است یا ظهر، این جزء عمل است.
بیان استاد سبحانی
آخرین مطلبی که میشود در باره قاعده تجاوز گفت این است که اشکالات شما در صورتی است که ابتدای عمل روشن نیست دو جور است، گاهی از اوقات من در این حالت شک دارم که آیا من از اول نیت ظهر کردهام یا نیت عصر، همین تردید و شک تا حالا باقی هست، ممکن است بگوییم این شک در محل است.
اما اگر بگوییم الآن ناوی عصر هستم و در این حالت نیت عصر دارم، شک دارم که آیا ابتدا نیت کردم یا نه؟ فقها در اینجا قاعده تجاوز را جاری میکنند.
پس اگر شک از اول تا حالا ادامه پیدا کند، جای قاعده تجاوز نیست، چرا؟ چون شک در محل است، اما اگر حالا خودم را در حال عصر میبینم، منتها شک در ابتدای صلات عصر دارم که آیا نماز عصر را نیت کردم یا نیت نماز ظهر را، این شک در محل نیست، اگر شک من متوجه اول باشد، اما در این حالت خودم را در حال خواندن نماز عصر ببینم، این شک در محل نیست. چرا؟ من چند تا شاهد میآورم.
شاهد1
من پشت سر یک آقای نماز میخوانم و خودم را در حال جماعت میبینم، ولی نمیدانم از اول هم نیت جماعت کردهام یا نه؟ همه میگویند دراینجا قاعده تجاوز جاری است یا نه؟
بله! اگر از اول شک کنم که آیا من از اول نیت جماعت کردهام تا حالا، این ممکن است بگوییم شک در محل نیست، اما اگر حالا خودم را ناوی جماعت میبینم، شکم در ابتدای صلات است، این عمل درست است و مرحوم سید هم در عروة میگوید صحیح است.
شاهد2
من در اثنای نماز شک میکنم که آیا تکبیرة الاحرام را گفتم یا نه؟ این دو حالت دارد، یک موقع از اول تا حالا شاک هستم، این قابل اصلاح نیست، این شک در محل است، یک موقع حالا خودم را در حال نماز احساس میکردم، خودم را در حال نماز میدانستم، یک مرتبه شیطان این شک را در ذهنم آورد که آیا تکبیره الاحرام را گفتم یا نه؟ اینجا میگوییم جای قاعده تجاوز است.
پس در ما نحن فیه ممکن است قائل به تفصیل بشویم، اگر خودم را در حالت عصری می بینم، یک مرتبه شک عارض شد، این جای قاعده تجاوز است، اما اگر از اول شیطان با من همراه است تا حالا، ممکن است بگوییم قاعده تجاوز جاری نیست.
خلاصه
عصای ما در اینجا قاعده تجاوز است، انشاء الله نیت عصر کردم، نیت ظهر نکردم که نشود از سابق به لاحق عدول کرد.
اشکال اول
قاعده تجاوز مال شک در وجود است و بحث ما در شک در صحت میباشد.
در جواب این اشکال گفتیم بحث ما در اعم است.
اشکال دوم
گفتند این شک در محل است، چون نیت عصر باید ادامه کند.
در جواب گفتیم محل نیت اول است،حالا استدامه دارد، نسبت به محل، شک در محل نیست بلکه شک بعد از تجاوز از محل است.
اشکال سوم
گفتند باید شما عنوان را احراز کنید، ما عنوان عصر را احراز نکردیم
در جواب گفتیم عنوان صلات است، من صلات را احراز کردم هر چند عصر بودن احراز نشده.
اشکال چهارم
گفتند در تمام دنیا ندیدیم کسی که نیت را جزء واجبات بشمارد، چطور شما قاعده تجاوز جاری میکنید؟
در جواب گفتیم نیت به معنای قصد الفعل جزء نماز نیست، اما نیت در اینجا عنوان عصر است و عنوان عصر و عنوان ظهر است و این جزء واجبات و جزء نمازهاست.
در آخر گفتیم لا اقل قائل به تفصیل باشیم، اگر خودم را حالا جازم ببینم، یعنی جزم دارم که نماز عصر است، یک مرتبه شیطان شک را در دل من آورد که از اول چه نیت کردم، اینجا بگویم قاعده تجاوز جاری است. چرا؟ چون خودم را در حال عصر میبینم.
اما اگر همان موقع که میگویم: « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ».[3]
شک دارم که آیا نیت ظهر کردم یا عصر، از اول تا آخر شک هست،ممکن است بگوییم قاعده تجاوز جاری نیست. اگر کسی بخواهد عروه حاشیه بزند، باید بگوید:
ففیه التفصیل بینما یری نفسه فی حالة العصر یجری قاعدة التجاوز، و اما إذا یری نفسه متردداً بین الظهر و العصر از حالا تا آخر، اینجا جای قاعده تجاوز نیست.
راه دیگر
ولی من در اینجا یک راه دیگری دارم که میخواهم با آن، این نماز را درست کنم، این غالباً در کتاب های آقایان نیست، و آن این است که این از قبیل خطا در تطبیق است، خطا در تطبیق مضر نیست. چطور؟ من نیت کردهام که این سجده دوم است، و حال آنکه سجده اول است، من نیت کردهام که این رکوع رکعت دوم است، معلوم شد که رکوع رکعت سوم است، میگویند این نوع تخلف ها مضر نیست. چرا؟ چون از قبیل خطا در تطبیق است، من نظرم این است که رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع اول است، من در واقع قصدم رکوع واقعی است، خطا در تطبیق است، خدایا، میخواهم رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع واقعی مال رکعت اول است و حال آنکه مال دوم است، به نحوی اگر یک نفر گوش مرا بگیرد و بگوید: فلانی! رکوع اول است نه رکوع دوم، میگویم:: چشم! خطا در تطبیق این است که انسان نیت امتثال امر واقعی کرده، میخواهد امر واقعی را امتثال کند، اشتباه من در تطبیق واقع بر موجود است، میخواهم رکوع واقعی را بیاورم، خیال میکنم که رکوع واقعی دوم است و حال آنکه اول است، من میخواهم سجده واقعی را بیاورم، خیال میکنم سجده دوم است و حال آنکه سجده اول است.
آقایان میگویند خطا در تطبیق مضر در نماز نیست، ما نحن فیه از قبیل خطا در تطبیق است. چطور؟ فرض کن، من نماز ظهر را خوانده بودم، بعداً میگویم نماز ظهر میخوانم چهار رکعت، این از قبیل خطا در تطبیق، دل و قلبم را اگر بخواهید بشکافید، میخواهم امر الهی را بیاورم، خیال میکنم که امر الهی امر ظهر است و حال آنکه امر عصر است، در تمام این موارد که من خطا میکنم، خطای من در امر واقعی نیست، نسبت به امر واقعی جازم هستم، خدایا! میخواهم امر تو را بجای بیاورم، اما خیال میکنم که آن امر واقعی ظهر است و حال آنکه امر واقعی عصر است، پس من در حقیقت امر خدا را قصد کردهام، خطای من در قصد امر نیست، بلکه خطای من در تطبیق امر واقعی بر مقصود خودم است، آقایان میگویند در همه جا درست است.
فرض کنید ماه رمضان است، بلند شدم نیت کردم روزه پانزدهم رجب را و حال آنکه پانزدهم رمضان است، این باطل نیست. چرا؟ چون این خطا در تطبیق است، در واقع من که بلند شدم که سحری بخورم و به امر الهی عمل کنم، نیت کردهام رجب را و حال آنکه رمضان است، همه میگویند روزهاش درست است. چرا؟ این خطا در تطبیق است، این آدم میخواهد امر خدا را بجای بیاورد، منتها خیال میکند که امر خدا ماه رجب است و حال آنکه امر خدا ماه رمضان است.
ما این مسئله را در یوم الشک هم گفتیم، در یوم الشک اگر انسان به نیت آخر شعبان روزه بگیرد، کما اینکه در روایات است ولو رمضان باشد درست است.چرا؟ چون خطا در تطبیق است، من در واقع بلند شدم که امر خدا را انجام بدهم، خیال کردم که امر خدا شعبان است و حال آنکه در واقع رمضان است، اینجا هم من ولو بلند شدم و گفتم نماز ظهر میخوانم، حواس پرت است و الا میخواستم امر خدا را انجام بدهم، اشتباه من در تطبیق امر واقعی است، این بیان هم بیان خوبی است.
بنابر این، در حاشیه عروه مینوسیم که: الظاهر صحة هذه الصلاة إما لقاعدة التجاوز أو من باب الخطاء فی التطبیق.