< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الحدود و التعزیرات

91/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: دیه ذهاب منافع دستگاه تناسلی
 حضرت امام در این مسئله، چهار فرع را متذکر است.
  فرع اول
 فرع اول این است که کسی را ترساندیم و در اثر ترس، برای این آدم انزال امکان پذیر نیست.
  فرع دوم
 فرع دوم این است که انزال دارد، اما نطفه‌اش بچه زا نیست و نمی‌تواند زن را آبستن کند.
 فرع سوم
 فرع سوم این است که از جماع خود لذت نمی‌برد، یعنی انزال دارد، ولی از جماع خود لذت نمی‌برد.
  فرع چهارم
 الفرع الرابع: انقطع اجماعه، یعنی دستگاه تناسلی او منتشر و بلند نمی‌شود.
 بررسی فرع اول
 فرع اول این بود که جانی کار ی کرده است که «مجنی علیه» قدرت بر انزال منی را ندارد.
 دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
 در اینجا حضرت امام می‌فرماید دیه کامله دارد (ففیه الدّیة).
 باید دید که دلیل ایشان بر این فتوا چیست؟ ایشان سه تا دلیل برایش اقامه نموده است:
 الف: دلیل اول ایشان روایت عبد الله بن سنان و هشام بن سالم است که می‌گویند هر چیزی که در انسان واحد است،‌دیه کامل دارد،یعنی دامنه اطلاق این دو روایت را خیلی وسیع و گسترده گرفته‌اند که حتی مانحن فیه را هم می‌گیرد، یعنی انزال را هم می‌گیرد.
 ولی به نظر من این دو روایت یک چنین اطلاقی را ندارد.
 خبر سماعة
  ب: دلیل دوم خبر سماعه است،
 و عن علیّ بن إبراهیم ثقه است-، عن محمّد بن عیسی- عیسی بن عبید، هر موقع بگویند محمّد بن عیسی، مراد محمد بن عیسی بن عبید یقطینی است و ایشان ثقه است-،‌عن یونیس- یونس بن عبد الرحمن- عن زرعه، عن سماعة- این دو نفر واقعی هستند- عن أبی عبد الله (علیه السلام):...،و فی الظهر إذا انکسر حتّی لا ینزل صاحبه الماء الدّیة کاملة...» الوسائل: ج 19، الباب1 من أبواب دیات الأعضاء، الحدیث 7،
 با چوب به کمر کسی زدند و کمر او شکست و این سبب شد که این آدم انزال هم نشود، حضرت امام در اینجا می‌فرماید: «الدّیة کاملة»
 آیا این روایت دلالت بر مانحن فیه دارد؟
 اگر دقت کنید این حدیث دلالت بر ما نحن فیه ندارد،‌این دیه مال کسر و شکستگی است نه مال انزال.
 روایت ابراهیم بن عمر
 ج: دلیل سوم خبر ابراهیم بن عمر است.
  محمّد بن یعقوب (کلینی)، عن علیّ بن إبراهیم،‌عن أبیه، عن محمّد بن خالد البرقی(جدّ علی بن ابراهیم است، علیّ فرزند ابراهیم، ابراهیم، فرزند هاشم، هاشم هم فرزند محمد بن خالد برقی است)، عن حمّاد بن عیسی(ایشان درسال: 190 فوت کرده) عن إبراهیم بن عمر، عن أبی عبد الله علیه السلام قال:« قضی أمیر المؤمنین علیه السلام فی رجل ضرب رجلاً بعصا فذهب سمعه و بصره و لسانه و عقله و فرجه و انقطع جماعه و هو حیّ بستّ دیات» الوسائل: ج 19، الباب 6 من أبواب دیات المنافع، الحدیث 1،
 مراد از:«انقطع جماعه» یعنی انزال ندارد.
  این روایت هم دلالتش ضعیف است، چون لعلّ مراد از «انقطع جماعه» این باشد که دستگاه تناسلی او منتشر و بلند نمی‌شود، تا انتشاری نباشد، عمل جنسی محقق نمی‌شود، این روایت اگر دلالت هم داشته باشد،ناظر به فرع چهارم است.
 پس فرع اول که سه دلیل داشت، دلیل اول ودومش دلالت نداشت، اما دلیل سومش بعید نیست که بگوییم دلالت دارد.
 بررسی فرع دوم
 الفرع الثانی: لو تعذّر علیه الإحمال و إن کان ینزل.
 یعنی نطفه‌اش از بین رفته، یعنی‌نطفه‌اش قابلیت بچه زایی را ندارد.
 به بیان دیگر این آدم عقیم شده، در اینجا چه باید کرد؟
  دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
 حضرت امام در اینجا هم دوتا دلیل اقامه کرده‌اند که دیه دارد:
 یکی همان روایت عبد الله بن سنان و هشام بن سالم است و دیگری روایت سلیمان بن خالد است.
 محمّد بن یعقوب (کلینی) عن عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن الحسین بن سعید( اهوازی) عن النّضر بن سوید، عن هشام بن سالم، عن سلیمان بن خالد قال: سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن رجل کسر بعصوصه فلم یملک اسنه، ما فیه من الدّیة، فقال: «الدّیة کاملة، سألته عن رجل وقع بجاریة فأفضاها و کانت إذا نزلت بتلک المنزلة لم تلد؟ فقال: الدّیة کاملة» الوسائل: ج 19، الباب 9 من أبواب دیات المنافع، الحدیث 9،
 با این حدیث استدلال کرده‌اند به احمال مرد، و حال آنکه روایت مربوط به احمال مرد نیست بلکه مربوط به این است که زن بار دار نمی‌شود، یعنی به قدری این زن را افضا کرده است که قدرت آبستن شدن را ندارد، این چه ارتباطی به مسئله ما دارد! چون مسئله مربوط به احمال مرد است و حال آنکه این روایت مربوط به این است که زن به اندازه افضا شده که آبستن نمی‌شود، مگر اینکه بگوییم در جایی که در حمل دیه کامل باشد، در احمال به طریق اولی دیه کامل است.
 روایت معارض
 مرحوم صاحب جواهر می‌گوید این روایت معارض دارد و آن خبر ابی بصیر است:
 نعم هناک حدیث معارض و هو خبر أبی بصیر ، قال: قلت لأبی جعفر(علیه السلام) ما تری فی رجل ضرب امرأة شابّة علی بطنها فعقر رحمها فأفسد طمثها (حیض) و ذکرت أنّه قد ارتفع طمثها عنها لذلک و قد کان طمثها مستقیماً، قال:« ینتظر بها سنة فإن رجع طمثها إلی ما کان و إلّا استحلفت و غرم ضاربها ثلث دیتها لفساد رحمها و انقطاع طمثها » الوسائل: 19 ، الباب 10 من أبواب دیات المنافع ، الحدیث 1.
  صاحب جواهر می‌گوید این روایت معارض است با روایت قبلی، چرا؟ چون وقتی رحم فاسد شد و حیض مستقر نشد، این زن آبستن نمی‌شود و حال آنکه در روایت قبلی گفت دیه کامله،و در اینجا می‌گوید ثلث.
 به نظر ما این معارض نیست، زیرا مورد این روایت با مورد روایت قبلی فرق می‌کند، مورد روایت اول افضاست و حال آنکه در این روایت سخن از افضا نیست، بلکه می‌گوید کسی به او زده و این سبب شده عادت ماهیانه‌اش نظم خودش را از دست بدهد.
 ولی اگر مراد از فساد رحم، این باشد عقیم شده و آبستن نمی‌شود، باید در این جهت بحث کنیم که کدام یکی از این دو روایت را بگیریم، سند این حدیث(حدیث ابو بصیر) هم خوب است.
 پس در فرع به دیه کامل دلالت داشت، فرع دوم روایت متعارض داشت، منتها حضرت امام عمل به احتیاط کرده و فرموده دیه،‌و الا از نظر قواعد باید ثلث را بدهد.
 بررسی فرع سوم
 الفرع الثالث: لو تعذر علیه الالتذاذ بالجماع
 فرع سوم این است که جانی در اثر ضربه‌ای که بر «مجنی علیه» وارد کرده، لذت جماع را از او گرفته،یعنی انزال و احمال دارد، منتها از جماع خود لذت نمی‌برد.
 نظر حضرت امام خمینی (ره)
  حضرت امام در اینجا هم می‌فرماید دیه کامل دارد.
 ولی به نظر ما دیه کامل بعید است، زیرا هیچ نوع دیه برایش نداریم، مگر روایت عبد الله بن سنان و هشام بن سالم، بگوییم حتی لذت جماع را هم می‌گیرد.
 بررسی فرع چهارم
 فرع چهارم این است که:« انقطع الجماع» نشر آلت نیست، یعنی دستگاه تناسلی منتشر و بلند نمی‌شود، در اینجا هم حضرت امام می‌فرماید دیه دارد، و حال آنکه اینجا از قبیل شلل است و در شلل قائل به ثلث دیه شدیم.
 متن تحریر الوسیلة
 السادس: قیل: لو أصیب بجنایة فتعذر علیه الإنزال ففیه الدّیة‌، و کذا لو تعذر علیه الاحبال ، و کذا لو تعذر علیه الالتذاذ بالجماع، و فی الجمیع إشکال ، و الأقرب الحکومة، نعم لا یترک الاحتیاط فی انقطاع الجماع أی تکون الجنایة سبباً لانقطاع أصل الجماع و عدم نشر الآلة.
 السابع: فی سلس البول الدّیة کاملة
 یکی از منافعی که مطرح می‌باشد، سلس البول است، سلس البول گاهی دائم است،یعنی از اول صبح تا غروب است، گاهی نصف النهار است، یعنی از اول فجر تا نصف النهار است، گاهی ثلث است، پس گاهی تمام دوازده ساعت است و گاهی شش ساعت می‌باشد و گاهی سه ساعت،‌در اینجا چه کنیم؟
  آقایان می‌گویند اگر تمام روز است، دیه کامل دارد، اگر تا نصف النهار است، در آنجا نصف دیه، اگر ثلث است،‌در آنجا ثلث است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo