< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

کتاب الصلوة

89/07/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرائط امام جماعت

المسألة‌ الثانية

لا بأس بإمامة المتيمّم للمتوضيء، و ذي الجبيرة لغيره و المستصحب النجاسة من جهة العذر لغيره، بل الظاهر جواز إمامة المسلوس و المبطون لغيرهما فضلاً عن مثلهما، و كذا إمامة المستحاضة الطاهرة.

مرحوم سيد در اين مسئله پنج فرع را ذكر مي‌كند:

1: متيمم مي‌تواند امام متوضئ بشود،

2: ذي الجبيره مي‌ تواند امام غير ذي الجبيرة بشود،

3: مستصحب النجاسة مي‌تواند براي غير مستصحب النجاسة‌ امامت كند.

4: مسلوس و مبطون مي‌ تواند امام براي غير مسلوس و مبطون باشد.

5: زن مستحاضه مي‌ تواند بر زن طاهره امام باشد،‌ همه‌ي اين پنج تا تحت يك قاعده داخل هستند، منتها از نظر شرائط و احوال مختلفند،‌اما از نظر هيئآت و افعال متفق‌اند و همه‌ي شان مطابق قاعده است و ما قبلاً اين قاعده را ثابت كرديم و گفتيم اگر از نظر شرائط و احوال مختلف و از نظر هيئآت يكسان باشند،‌اين صحتش مطابق قاعده است و در اين زمينه روايات را هم خوانديم.

فروع مسئله

همان گونه كه بيان شد، اين مسئله داري پنج فرع مي‌باشد كه عبارتند از:

1:إمامة‌ المتيمّم للمتوضئ

2: إمامة ذي الجبيرة لغيره

3: إمامة مستصحب النجاسة لغيره

4: إمامة المسلوس و المبطون لغيرهما

5: إمامة المستحاضة لغيرها

همه‌ي اينها تحت آن ضابطه داخل هستند كه اگر اختلاف در احوال و كيفيات است،‌اما از نظر هئيآت و افعال يكسانند، جايز است.

أمّا الفرع الأول: أعني إمامة‌ المتيمم للمتوضئ،

دليل اين فرع روايت جميل بود كه به حضرت عرض كرد :يا بن رسول الله! امامي است فاقد الماء، اما ديگران آب دارند، در اينجا چه بايد بكنند؟

امام عليه السلام در جواب فرمود كه امام و پيش نماز تيمم كند، بقيه هم به او اقتدا كنند.

أمّا الفرع الثاني: أي إمامة ذي الجبيرة لغيره،

دليل اين فرع اين است كه طهارت ذي الجبيرة هم طهور است، چون تيمم مي‌كند و حضرت فرمودند:«‌التراب أحد الطهورين» اين آدم در آن شرائط نمازش واقعاً كامل است، يعني واقعاً صحيح است، البته در آن شرائط، و من مي‌توانم به كسي كه نمازش واقعاً صحيح است اقتدا كنم.

بله! يك موقع نمازش واقعاً باطل است، طرف معذور است، مثل اينكه بر خلاف قبله نماز مي‌خواند، اين معذور است،‌اما در اينجا نمازش در آن شرائط كامل ا ست و من مي‌توانم به او اقتدا كنم.

أمّا الفرع الثالث: أعني المستصحب النجاسة لغيره،

يعني كسي كه مجروح است و پايش خون دارد، من مي‌توانم به او اقتدا كنم،‌ چرا؟ چون نمازش در حق خودش صحيح است واقعاً، نه اينكه ظاهراً صحيح باشد،‌ يعني غير از اين اصلاً تكليف ندارد.

أمّا الفرع الرابع: أي إمامة المسلوس و المبطون لغيرهما.

مسلوس براي هر نمازي يك وضو مي‌گيرد، اگر خيلي زياد باشد، اگر كم باشد، براي هر قطره‌اي كه مي‌آيد وضو مي‌گيرد، اصلاً اين نمازش صحيح واقعي است و مي‌شود به اقتدا كرد.

أمّا الفرع الخامس: أعني ‌إمامة المستحاضة لغيره

اين هم نمازش واقعاً صحيح است،

بنابراين،‌ همه‌ي اينها تحت همان قاعده داخل هستند كه از نظر شرائط و احوال مختلفند،‌اما از نظر هيئآت با همديگر يكسانند و ما همه‌ي اينها را از روايت استفاده كرديم.

ما قبلاً گفتيم كه مرحوم سيد، يك ضابطه كلي ارائه نمي‌دهد و فقط به ذكر امثله اكتفا مي‌ نمايد، ولي ما علاوه بر ذكر امثله،‌يك ضابطه كلي هم ارائه داديم و گفتيم اگر از نظر هيئآت و افعال مختلف هستند، در اين صورت نمي‌شود،‌اما اگر از نظر هيئآت و افعال يكسانند و فقط اختلاف شان در كيفيت و شرائط است، در اين فرض هيچ مانعي ندارد، همه‌ي اينها تحت اين اقسام داخلند.

المسألة الثالثة:

لا بأس بالإقتداء بمن لا يحسن القراءة في غير ا لمحل، الخ.

مسئله سوم دو فرع دارد:

1: من به امامي اقتدا مي‌كنم كه قرائتش غلط دارد،‌اما در محلي است كه از من تحمل نمي‌كند مانند تسبيحات اربعة، يعني امام در به جاي تسبيحات اربعه، حمد مي‌خواند ولي من حمد نمي‌خوانم، پس امام در نمازش غلط دارد، ولي از من تحمل نمي‌ كند. يا من هم حمد را مي‌خوانم، منتها صحيح.

2:«امام» در اذكار ديگر غلط دارد مانند ذكر ركوع و سجود، اعم از اينكه اذكار واجبه باشد يا اذكار مستحبة. من مي‌توانم اقتدا كنم، اما به شرط اينكه اين امام معذور باشد، «لا يحسن» بيش از اين قادر نيست يعني نمي‌تواند بطور صحيح بخواند.

منتها معذور است، يعني زبانش نمي‌گردد و نمي‌چرخد، ايشان مي‌فرمايد اينهم جايز است.

اما فرع اول، فرض كنيد هردو قرائت را مي‌خوانند، يعني هم امام قرائت را مي‌خواند و هم اين آدم، ولي از من تحمل نمي‌كند، در اين صورت من مي‌توانم اقتدا كنم، چرا؟ زيرا نماز او در حق خودش صحيح است، چون فرض اين است كه اين آدم «لا يحسن» بلد نيست و بيش از اين نمي‌تواند بخواند.

بله! اگر از من مي‌خواست تحمل كند، اقتدا درست نبود، ولي من هم خودم قرائتم صحيح است، من هم در ركعت سوم و چهارم حمد را صحيحاً مي‌ خوانم يا تسبيحات اربعه را مي‌خوانم، فلذا نماز من نقصي ندارد،‌ همچنين كه نماز امام هم نقص ندارد، اما نماز امام نقص ندارد چون شرعاً معذور است، يعني شرع همان را از او خواسته است، پيغمبر اكرم فرمود: «سين بلال شين» اين نمازي كه اين امام مي‌خواند از نظر واقع صحيح است در حق او، و از من هم تحمل نمي‌كند.

«و من هنا» حكم فرع دوم هم روشن مي‌شود، چون اختلاف ما با امام در اذكار است، ولي امام در اذكار از من متحمل نيست و من خودم اذكار را صحيح مي‌خوانم، غلط او هم در حق خودش صحيح است.

متن عروة الوثقي

الف: لا بأس بالإقتداء بمن لا يحسن القراءة لكن في غير المحل الّذي يتحمله الإمام عن المأموم، كالركعتين الأخيرتين، لا بأس علي الأقوي.

نماز او صحيح است چون معذور است و لطمه به نماز من هم نمي‌زند،‌ زيرا من بجاي خودم، خودم مي‌خوانم.

ب: و كذا لا بأس بالإئتمام بمن لا يحسن ما عدا القراءة من الإذكار الواجبة و المستحبة التي لا يتحملها الإمام عن المأموم لعدم استطاعته غير ذلك.

پس مسئله سوم اين شد كه امام غلط دارد، منتها معذور است اما از طرف من ضامن نيست، يعني يا در تسبيحات اربعه است كه من خواهم خواند يا در اذكار ركوع و سجود است كه من خودم خواهم خواند.

المسألة الرابعة

قبلاً ‌گفتيم اين مسأله داراي چند فرع است كه عبارتند از:

1:‌ ‌لا يجوز إمامة من لا يحسن القراءة لمثله، إذا اختلفا في المحل الذي لم يحسناه.

2: و أما إذا اتحدا في المحل فلا يبعد ا لجواز، و إن كان الأحوط العدم، بل لا يترك الإحتياط مع وجود الإمام المحسن.

3: و كذا لا يبعد جواز إمامة غير المحسن لمثله، مع اختلاف المحل أيضاً، إذا نوي الإنفراد عند محل الإختلاف، فيقرأ لنفسه بقية القراءة، لكن الأحوط العدم، بل لا يترك مع وجود المحسن- في هذه الصورة أيضاً.

اين مسئله داراي سه فرع است،

فرع اول اين است كه هم امام قرائتش غلط دارد و هم ماموم، منتها با اين تفاوت كه امام مثلاً جمله‌ي «إهدنا الصراط المستقيم» را نمي‌تواند خوب تلفظ كند، ماموم هم «و لا الضآلين» را نمي‌تواند خوب تلفظ نمايد، آيا من مي‌توانم به اين آقا اقتدا كنم در حالي كه در محل اختلاف داريم، يعني او جمله‌ي «إهدنا الصراط المستقيم» را نمي‌تواند خوب تلفظ كند و حال آنكه «و الضّآلين» را خوب تلفظ مي‌كند، ولي من عكس او هستم، يعني «إهدنا الصراط المستقيم» را خوب تلفظ مي‌كنم، اما «و الضّآلين» را نمي‌توانم خوب تلفظ كنم، آيا من مي‌توانم به او اقتدا كنم يا نه؟

نمي‌توانم اقتدا كنم. چرا؟ لأنّه ضامن، يعني امام ضامن قرائت ماموم است و او با اين حال از عهده‌ي ضمان نمي‌تواند بيرون بيايد.

بايد دانست كه اين فرع غير از فرع مسئله‌ي قبلي است، چون فرع مسئله قبلي ضماني درش نبود، يعني ركعت سوم و چهارم بود و من خودم قرائت را مي‌خواندم، ولي در اينجا من از اول مي‌خواهم به او اقتدا كنم.

به بيان ديگر در فرع مسئله قبلي من در ركعت سوم و چهارم به او اقتدا مي‌كردم، ولي در اينجا مي‌خواهم از اول نماز به او اقتدا كنم، و چون امام جمله‌ي «اهدنا الصراط المستقيم» را غلط مي‌خواند هرچند «و الضآلين» را صحيح تلفظ مي‌كند، فلذا من نمي‌توانم به او اقتدا كنم. چرا؟ چون من بايد قرائت را صحيح بخوانم إما مباشرة و إمّا نيابة، و حال آنكه در اينجا من خودم نمي‌خوانم، نائب من هم غلط مي‌خواند.

شرح فرع اول

الفرع الأول: لا تجوز إمامة من لا يحسن القراءة لمثله إذا اختلافا في محل اللحن، و قد ظهر وجهه ممّا تقدّم قدمناه لأن كون الإمام معذوراً لا يستدعي إلّا الإجتزاء بالملحون في حق نفسه و بعبارة الأخري يجب علي المأموم القراءة الصحيحة إمّا بالمباشرة أو بالنيابة فرض اين است كه امام حمد و سوره‌اش غلط است- و المفروض عدمهما فتبطل صلاته.

شرح فرع دوم

گاهي هردو يكسانند، يعني هم امام نمي‌تواند «ولا الضآلين» را درست تلفظ كند و هم من نمي‌توانم «ولا الضآلين» را صحيح تلفظ كنم، آيا در اينجا مي‌توانم اقتدا كنم يا نه؟

اگر امام ديگري است كه «يحسن القراءة» ديگر نوبت به اين امام نمي‌رسد و لذا من نمي‌توانم به او اقتدا كنم، چون من مي‌توانم از عهده نماز صحيح برآيم هر چند بالنيابة.

اما اگر غير از اين امام، امام ديگري نيست، در اينجا من مي‌توانم اقتدا كنم، چرا؟ چون با فرادا فرق نمي‌كند، يعني چه اقتدا كنم و خودم بخوانم و چه اقتدا نكنم، در هردو صورت «ولا الضآلين» درست تلفظ نشده است، لا اقل در صورت اقتدا، از ثواب جماعت بهره مند مي‌شوم.

متن عروة الوثقي

و أمّا إذا اتحدا في المحل فلا يبعد ا لجواز، و إن كان الأحوط العدم، بل لا يترك الإحتياط مع وجود الإمام المحسن. محسن يعني كسي كه قرائتش صحيح است (ذو قراءة صحيحة)

شرح فرع سوم

و كذا لا يبعد جواز إمامة غير المحسن لمثله، مع اختلاف المحل أيضاً.

اين فرع، دوباره به همان فرع اول برگشت، فرض كنيد كه امام،‌جمله‌ي «ولا الضآلين» را غلط مي‌خواند و من «إهدنا صراط المستقيم» را غلط مي‌خوانم، در اينجا مي‌توانيم يك حاشيه بزنيم و آن اينكه من صبر مي‌كنم، هر وقت امام به «غير المغضوب عليهم ولا الضآلين» رسيد، قصد فرادا مي‌كنم و اين جمله را خودم مي‌خوانم،‌ يعني آنجا كه امام غلط مي‌خواند، قصد اقتدا مي‌ كنم، اين تقريباً همان فرع اول است و ما در فرع اول گفتيم كه اگر محل غلط‌ هاي شان دوتاست، نمي‌توانند اقتدا كنند، مگر اينكه به نقطه‌اي برسد كه امام غلط مي‌خواند و خودش صحيح، قصد فرادا كند و نماز را تمام كند، ولي اين بستگي دارد كه بگوييم يك چنين نماز ملفقي درست است

و كذا لا يبعد جواز إمامة غير المحسن لمثله، مع اختلاف المحل أيضاً. إذا نوي الإنفراد عند محل الإختلاف، فيقرأ لنفسه بقية القراءة، لكن الأحوط العدم، بل لا يترك مع وجود المحسن- في هذه الصورة أيضاً.

آنگاه ايشان همان قيدي را كه در فرع دوم گفته بود، در فرع سوم هم اضافه مي‌كند، در فرع دوم گفت اگر يك محسني باشد، به غير محسن اقتدا نكند

بل لا يترك مع وجود المحسن- في هذه الصورة أيضاً.

هردو فرع را مقيد مي‌كند، يعني چه آنجايي كه محل شان مختلف باشد و چه آنجايي كه محل شان يكي باشد، اگر واقعاً امامي باشد كه قرائش صحيح است، ديگر نوبت به امام ملحون نمي‌رسد.

اما اين فرع سوم يك اشكالي دارد كه مرحوم سيد به آن اشاره نكرده است و آن اين است كه يك چنين نمازي،‌ نماز وصله و پينه است و ما در شرع مقدس يك نماز وصله و پينه نداريم.

شرح فرع دوم

الفرع الثاني: إمامة من لا يحسن القراءة فيما إذا اتحدّا في محل اللحن،‌كما إذا كان كلّ من الإمام و المأموم يبدل الضّاد بالزّاء و الراء بالياء، فلم يستبعد المصنّف الجواز، و إن كان احتاط استحباباً بالترك مع عدم الإمام المحسن، و وجوباً مع وجوده يعني اگر امام محسني باشد، احتياط واجب است- و ما ذكره صلّي الله عليه و آله مبني علي الضابطة الكلّية الّتي عليها صاحب الجواهر من جواز إمامة الناقص لمثله، حيث قال: و كذا يجوز إئتمام كل مساو لمساويه نقصاً أو كمالاً لإطلاق الأدلّة .. إلي أن قال: و أمّا إذا كانا ناقصين و اختلف جهة النقص فيحتمل مراعاة لاعظم من أفعال الصلاة فيأتّم حينئذ فاقده بفاقد الأهون ويحتمل جواز الإئتمام مطلقا لإشتراكهما في النقصان و لذا أطلق في الخلاف جواز إئتمام القاعد بالمومي، الجواهر: 13/330.

أقول: إذا دار الأمر بين إمامة المحسن و إمامة الملحن و لو عن عذر فيجب ترك الثاني لما ذكرنا من أنّه يجب قراءة الحمد صحيحة إما مباشرة أو نيابة، و المفروض أنّ‌ الثانية موجودة و معه كيف يأتمّ بالملحن؟!

يعني اگر هم امام محسن وجود دارد و هم امام ملحن، مسلماً محسن مقدم است، چرا؟ چون خدا از من يك قرائت صحيحي را خواسته يا بالمباشرة يا بالنيابة، وقتي امام محسني است و من مي‌توانم نماز صحيح تحويل خدا بدهم، و با تمكن از نماز صحيح،‌ چرا سراغ امام ملحن بروم.

فرع سوم

بله! اگر امام محسني در كار نباشد، يعني همه‌ي روستا «والضآلين» را غلط مي‌خوانند، در اين صورت اقتدا اشكال ندارد، چون جماعتش با فرادا يكسان است، يعني در هردو صورت غلط است.

الفرع الثالث: إمامة غير المحسن لمثله مع اختلاف المحل إذا نوي الإنفراد عند محل الإختلاف فهل يجوز بأن يقرأ لنفسه بقية القراءة؟

و الصحّة مبنية علي وجود إطلاق يشمل هذه الصورة ، أي قراءة ملفقة من قراءة الإمام و المأموم، و قد مرّ أنّه لا يجوز إلّا مع عذر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo