< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله جعفر سبحانی

1402/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الرِّباء/الرِّباء موضوعاً و حكماً /المسألة الثانية: هل الميزان هو المكيل والموزون في عصر النبي(صلى الله عليه وآله وسلم)؟،في المسألة فرعان: الأوّل: الحنطة والشعير جنس و احد في الرِّباء

 

در جلسه ی گذشته عرض کردیم دلیل پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) از بیان «الحنطة و الشّعير جنس واحد» به خاطر این بوده که ایشان از آن جایی که علم به ملاک داشتند به سبب ولایتی که داشتند جنبه ی مصلحتی را پیش گرفتند و با این بیان از منجر شدن به رِباء معاوضي جلوگیری کردند. در این جلسه به فرع

 

مسأله ی اوّل: «هل الأَلَس [أو الأَلُس] والسَلْت مِن جنس الحِنْطة أو الشّعير»؟

صُور شش گانه ی بحث:

۱. معاوضة الأَلَس بالأَلَس

٢. معاوضة الألَس بالشّعير

٣. معاوضة الألَس بالحِنْطة

۴. معاوضة السَلْت بالسَلْت

۵.معاوضة السَلْت بالحِنْطة

۶. معاوضة السَلْت بالشّعير

اگر بگوییم این ها از جنس واحد هستند، معامله ی همه ی این صُوَر مع الزّیادة باطل و حرام است. امّا اگر بگوییم این ها از جنس های مختلفی هستند، معاوضه ی بیشتر همه ی صُوَر می تواند جایز باشد. به عبارت دیگر آن صُوَری که خودشان را با خودشان (یعنی الَس بالألس، سَلْت بالسَلْت) مع التّفاضل معاوضه می شود، جایز نیست؛ زیرا مطلقاً معاوضه حرام و باطل است. لذا بحث در معاوضه ی اَلَس و سَلْت با گندم و جو با زیادی است.

اگر انسان (مثلاَ مثل کشاورز) بداند این اَلَس و سَلْت با گندم و جو از جنس واحد هستند، که مشخّص است حرام است معاوضه ی بالتّفاضل آنها.

امّا اگر انسان نداند که از جنس واحد هستند، از قبیل «شُبهه ی مصداقیّه ی مِثْلین» می شود. و قبلاً عرض نمودیم در چنین شُبهه ای نمی توانیم به ﴿احلّ الله البیع﴾[1] تمسّک کنیم؛ زیرا آن موردی که از تحت این عامّ و آیه ی شریفه خارج می شود، معاوضه ی «متماثلین مع التّفاضل» است.

 

مسأله ی دوم: «الفرعُ تابعٌ للأصل في كلّ الأحكام»

یعنی مثلاً همان طور که معاوضه ی کُنْجِد (سمْسم) با کُنجد مع التّفاضل حرام است، روغن کُنْجد (شیرج) نیز با روغن کنجد دیگر مع التّفاضل حرام است.

مثال:

۱. کنجد و روغن کنجد مع التّفاضل

٢. شیر با پنیر مع التّفاضل (پنیر از شیر اخذ می شود).

۳. دوغ با کشک مع التّفاضل

۴. کشک با شیر آغوز مع التّفاضل

۵. خرما با سرکه ی خرما مع التّفاضل

۶. خرما با شیره ی خرما مع التّفاضل

۷. انگور با سرکه ی انگور مع التّفاضل

۸. انگور با شیره ی انگور مع التّفاضل

تا اینجا این مثال ها وحدت بین اصل و فرع بود. از اینجا به بعد مثال هایی که اصل با فرع وحدت ندارند را می آوریم.

۹. پنیر با کشک مع التّفاضل

۱۰. پنیر با کَرِه مع التّفاضل

مرحوم امام خمینی (ره): در این موارد فرع در حُکم اصل است.

اشکال به فرمایش ایشان:

ما در دو مثال اخیر فرمایش شما را نمی پذیریم. زیرا نسبت فرع با اصل باید متقارب القيمة باشند تا حُکم مذکور بار شود. لذا مُجرّد این که ریشه ی اصل و فرع واحد است نمی توان آن ها را در حُکم مساوی دانست.

فرق مسأله ی نخست با مسأله ی دوم:

در مسأله ی اوّل می گوییم «الفروع تابعةٌ للأصول»؛ يعنی اگر اصول رِبَوی باشد، فروع آن هم رِبَوی می باشد‌. امّا در مسأله ی دوم می گوییم معاوضه ی فرع با اصل در صورتی که اصلش رِبوی باشد، فرع آن نیز رِبوی خواهد بود.

نكته:

تا اینجا بحث ما در تماثل بود از اینجا بحث ما در اختلاف است.

 

مسأله ی سوم: «الفروع المتخالفين تابعةٌ للأصول المتخالفين في کلّ الأحكام»

معاوضه ی گوشت گوسفند با گوشت گاو و... بالتّفاضل: گوسفند و گاو مختلف هستند لذا گوشتشان و... نیز مختلف است‌. بنابراین معاوضه ی گوشت، شیر و... این ها چون مخالف هستند، مشکلی ندارد.

 

مسأله ی چهارم:

فقهاء در «تماثل» فرع را تابع اصل دانسته اند.

امّا اگر اصل مکیل و موزون باشد ولی فرع «عددی» یا «مُشاهدی» باشد (مثل پنبه که مکیل است و پارچه ی پنبه ای که مذروع است)، حُکم چیست؟

جواب مرحوم امام خمینی (ره): این معاوضه اشکالی ندارد و این معاوضه حرام نیست؛ زیرا مبنای ایشان این است که حُرکت در رِباء مُنْحَصِر در مکیل و موزون است و شامل معدود، مذروع و مُشاهدي نمی شود‌.

دلیل مرحوم امام خمینی (ره):

روايتی از مرحوم کُليني (ره) نقل شده که در آن روایت مثال هم زده شده و مهمّ این است که ظاهر در این روایت بر خلاف سایر روایات، مکیل و موزون مستقلّاً مورد بحث واقع شده.

روایت مذکور:

«مُرسلة علي بن إبراهيم عن رِجاله... قال: إذا كان أصله واحدا وإن اختلف أصل ما يعد فلا بأس به اثنان بواحد يدا بيد ونسيئة جميعا لا بأس به، وما عد أو لم يعد فلا بأس به بما يكال أو بما يوزن يدا بيد ونسيئة جميعا لا بأس بذلك وما كان أصله واحدا و كان يكال أو يوزن فخرج منه شئ لا يكال ولا يوزن فلا بأس به يدا بيد ويكره نسيئة وذلك أن القطن والكتان أصله يوزن وغزله يوزن وثيابه لا توزن فليس للقطن فضل على الغزل وأصله واحد فلا يصلح إلا مثلا بمثل ووزنا بوزن فإذا صنع منه الثياب صلح يدا بيد والثياب لا بأس الثوبان بالثوب...»[2] .

اشكال به نظر مرحوم امام خمینی (ره):

اوّلاً: این روایت که به عنوان دلیل بیان فرمودید، مُرْسَل است. لذا بین علی بن ابراهیم تا امام صادق (علیه السّلام) حدّاقل چهار واسطه هست‌ و نمی تواند برای ما حُجّت باشد. و مثال هایی هم که در روایت آورده شده مثل پنبه، منسوج و کتان و... از قبیل «مُشاهدي» است نه از قبیل «معدودی»؛ لذا از این باب مشاهدی بودن جایز است‌ و نه از باب این که در اینجا «فرع، تابع اصل نیست».

ثانیاً: ما مبنای شما را نمی پذیریم. مبنای ما این است که در همه حالت ها چه مکیل و موزون و چه معدود و مذروع، معاوضه ی بالتّفاضل جایز نیست و رِباء محسوب می شود.

مرحوم امام خمینی (ره) در بین عباراتشان مطلبی خوبی را فرمودند. ایشان فرموده که گاهی چیزی «مُشاهدي» می باشد امّا پایش «کیل و وزن» است. مثل معاوضه ی میوه بر روی درخت بر اساس تخمین زدن با میوه ای که از روی درخت چیده شده.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo