< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/12/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: وجدانی بودن راه حل داعی بر داعی

در توضیح وجدانی بودن کبرای راه‌حل داعی بر داعی با قطع نظر از مسأله اخذ اجرت بر عبادات گفته شد که اگرچه قصد قربتِ معتبر در عبادات به این معناست که عمل مضافاً الی الله انجام شود و امر خداوند متعال یا محبوبیت عمل پیش خداوند محرک برای اتیان عمل باشد، ولی با توجه به اینکه نسبت به نوع مردم، امر خداوند بذاته محرکیت فعلی ندارد، طبعا باید عامل دیگری وجود داشته باشد تا با انضمام، امر الهی محرکیت و داعویت فعلی نسبت به انجام عمل پیدا کند.

در اخذ اجرت بر عبادات هم راه‌حل داعی بر داعی چنین توضیح داده می شود که وقتی شخص می خواهد از طرف میت نماز قضا بخواند، آنچه داعی او بر اتیان عمل مضافا الی الله است، امر خداوند متعال به این عمل می باشد. ولی این امر استحبابی به قضای نماز میت بطبعه و فی حد نفسه موجب حرکت مکلف نحو العمل نمی شود، اما اگر اجرت بر انجام عمل به میان بیاید، گرفتن اجرت سبب می گردد که امر خداوند متعال دعوت بالفعل و داعویت فعلی به انجام عمل پیدا کند و لذا مکلف عمل را با قصد قربت انجام دهد. داعی بر انجام عمل و محرک نحو العمل، امر است، اما قبل از مسأله اجرت دعوت بالفعل نداشت و با اخذ اجرت داعویت پیدا کرد. اینکه اخذ اجرت داعی است بر اتیان عمل به وجه قربی نه اینکه داعی باشد بر اتیان نفس العمل که در عبارت مرحوم آخوند آمده بود و تعبیر به داعی برای اخذ اجرت به کار شده بود، مقصود از داعی بودن اخذ اجرت این است که اخذ اجرت سبب دعوت بالفعل امر می شود. لذا گفته شد که بالوجدان بین صورتی که مکلف نماز واجب یا مستحبی خودش را با قصد قربت می خواند و بین صورتی که نماز دیگری را می خواند، از جهت التزام به اینکه عمل را برای خدا انجام دهد فرقی نیست. در صحت عبادت معتبر است که داعی و محرک بر نفس عمل، امر خداوند متعال باشد که این دعوت امر به نفس العمل، هم در موردی که شخص نماز خودش را می خواند وجود دارد و هم در موردی که نماز استیجاری می خواند. بله، بین این دو مورد از این جهت فرق است که در مسأله اخذ اجرت، آنچه سبب دعوت بالفعل امر می شود، غیر از سبب دعوت بالفعل امر در نماز خود شخص است. در جایی که شخص نماز خود را می خواند داعویت فعلی امر خداوند ناشی از خوف از عقاب یا رجاء به بهشت است، اما در مسأله اخذ اجرت موجب دعوت بالفعل همان اخذ اجرت است، ولی این فرق میان آنها فارق نیست. زیرا در صحت عبادت و قصد قربت معتبر در صحت عبادت شرط این است که عمل برای خدا انجام شود و امر خداوند داعی شود و این شرط همانطور که گفته شد در هر دو وجود دارد، اما اینکه سبب دعوت بالفعل امر خداوند متعال حتما باید امر معنوی از قبیل خوف از جهنم یا رسیدن به بهشت باشد، چنین چیزی در صحت عبادت شرط نشده است.

با توجه به این توضیح، راه‌حل داعی بر داعی مشکل اخذ اجرت بر عبادات را حل می کند. هرچند اخذ اجرت بر عبادت ممکن است حل دیگری هم داشته باشد اما این راه‌حل هم تمام است.

بیان دوم برای تصحیح عبادت و اخذ اجرت بر واجبات از طریق داعی بر داعی، این است که لو سلّم که در قصد قربتِ معتبر در عبادات شرط است که امر خداوند محرّک بالفعل باشد و سبب محرّکیت بالفعل هم امر معنوی و مرتبط به خداوند باشد مثل خوف از عقاب یا طلب بهشت یا حتی فوائد دنیوی عبادات که باز به نحوی به خداوند متعال بر می گردد، با این وجود می توان اخذ اجرت بر واجبات را از راه داعی بر داعی تصحیح کرد. مرحوم آقای تبریزی فرموده اند که مراد از اخذ اجرت بر واجبات، اخذ خارجی نیست، بلکه تملک اجرت و حلال بودن آن است؛ یعنی بتواند از اجرت استفاده کند و در روز قیامت مواخذه نشود که حق الناس را رعایت نکرده است. وگرنه در مواردی که شخص نماز استیجاری می خواند مستأجر ابتدا اجرت را می دهد و اجیر می گیرد و چه بسا بعد از چند ماه که اجرت را استفاده کرده است، نماز را بخواند. اگر نماز را به خاطر اجرت می خواند معلوم است که به خاطر گرفتن اجرت نیست، بلکه به خاطر این است که اجرتی که گرفته حلال شود و بر آن مواخذه نگردد. بنابراین اخذ اجرتی که تاثیر در انجام عمل دارد، مقصود از آن اخذ خارجی نیست، بلکه تملک اجرت و حلال بون اجرت است و یا به تعبیر مرحوم آقای داماد مقصود از آن این است که اکل مال به باطل نشود. زیرا اگر پول را بگیرد و نماز را نخواند مدیون به دیگری است و حق الناس به عهده اوست. حلیت اخذ اجرت و فراغت ذمه شخص از حق الناس و عدم مؤاخذه در قیامت، سبب می شود که امر به قضای نماز که داعویت فی حد نفسه داشت، داعویت فعلی هم پیدا کند و شخص نماز را با قصد قربت الی الله بخواند. اگر در سبب تحریک فعلی امر، شرط بدانید که حتما باید امر معنوی باشد نه مادی محض، این شرط تأمین شده است. مثل بعضی از عبادات که در روایات بیان شده است که اگر مثلا این نماز را بخوانید موجب رفع فقر یا رفع مرض می شود و شخص آن را انجام می دهد برای اینکه رفع فقر یا مرض شود. تخلص از فقر و مرض سبب اتیان عمل به وجه قربی است؛ یعنی باعث می شود که مکلف نماز را برای خداوند انجام دهد، والا اگر مسأله رفع فقر نبود شخص این نماز را نمی خواند. در این موارد شخص عمل را به خاطر امر خدا انجام می دهد، ولی چرا امر خدا را الان انجام می دهد، چون پای ترتب آثار از ناحيه خداوند متعال به میان آمده است. همانطور که امر خدا با قطع نظر از وعده وجود دارد ولی فقط فی حد نفسه داعویت داشت و تخلص از فقر و مرض باعث می شود که امر خدا داعویت فعلی داشته باشد و شخص نماز قربی را به قصد تخلص از مرض و فقر بخواند، در مسأله اخذ اجرت بر واجبات هم اگر امر شارع به انجام عمل نبود، شخص اصلا سراغ عمل نمی رفت که بخواهد اجرت بگیرد، اما امر به تنهایی نیز داعویت نداشت و اخذ اجرت موجب داعویت فعلی برای امر شارع شد.

حال اگر کسی اشکال کند که بین این دو مقام فرق است. در رفع مرض و فقر و سایر مقاصد دنیوی، قصد آنها منافات با قصد قربت و اتیان عمل لله ندارد، زیرا طلب مقاصد دنیوی از خداوند متعال امری است که فی حد نفسه مطلوبیت دارد و لذا اگر سبب داعویت امر شود معلوم است که با قصد قربت منافات ندارد. ولی در اخذ اجرت، شخص می خواهد پول را از غیر خدا بگیرد. چون گرفتن پول از غیر خدا سبب اصلی است و این سبب مطلوبیت ندارد، با قصد قربت معتبر در عبادات منافات پیدا می کند.

جواب این اشکال همین است که مراد از اخذ اجرت، اخذ اجرت خارجی نیست، بلکه تملک اجرت شرعا است و لذا یأتی بالعمل بعد غیاب المستأجر و أخذه الاجرة منه خوفا من حساب ربه و من المواخذة علی حقوق الناس یوم القیامة[1] . فرار از مواخذه، امر مادی محض نیست تا ارتباطی به خداوند متعال نداشته باشد و با قصد قربت منافات پیدا کند.

با توجه به توضیح داده شده معلوم می شود که این بیان، حل مسأله از غیر راه داعی بر داعی نیست، بلکه همان راه است ولی با بیان دیگر و تنها فرق این بیان با بیان اول این است که در بیان اول بر این جهت اصرار شد که در قصد قربت لازم است که عمل به داعی امر باشد، ولی سبب دعوت بالفعل امر چه چیزی باشد مهم نیست، ممکن است دنیوی باشد و ممکن است اخروی. اما در بیان دوم می پذیریم که در قصد قربتِ معتبر در عبادت، شرط است که سبب دعوت فعلی امر خداوند، امر معنوی باشد. در بیان دوم گفته می شود که حتی اگر سبب معنوی شرط باشد، این سبب در اخذ اجرت بر واجبات وجود دارد.

بنابراین با دو بیان گفته شده روشن شد که راه‌حل داعی بر داعی برای تصحیح اخذ اجرت بر واجبات بیان صحیحی است.

 


[1] - دروس فی مسائل علم الاصول/2/139.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo