< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: جهت رابعه از بحث در عبادیت طهارت ثلاث

گفته شد که نسبت به عبادیت طهارات ثلاث و ترتب ثواب بر اتیان آنها سه اشکال وجود دارد. هرچند بعض الاعلام در منتقی فرموده اند که بیش از سه اشکال وجود دارد، ولی آنچه به صورت واضح در کلمات مطرح شده و به آنها جواب داده شده است سه اشکال می باشد. مرحوم آخوند بر حسب کفایه و نیز تقریرات یک جواب را به عنوان جواب مختار خود مطرح کرد و سه جواب را هم که در کلمات مرحوم شیخ ذکر شده بود یا یمکن ان یستفاد من کلمات الشیخ نقل فرمود و به آنها اشکال کرد.

در ذیل کلام مرحوم آخوند در جهت رابعه، باید در سه نقطه بحث شود؛ نقطه اول اینکه آیا جواب مرحوم آخوند از این اشکالات جواب تامی است یا خیر، نقطه دوم اینکه آیا اشکال مرحوم آخوند به جواب های سه گانه مذکور در کفایه وارد است یا خیر، نقطه سوم که به نحو تنزّل جای بحث دارد این است که اگر نه جواب مرحوم آخوند جواب تامی باشد و نه جواب های سه گانه مرحوم شیخ، جواب صحیح از اشکالات مطرح شده چیست؟

نقطه اول: آیا جواب مرحوم آخوند از اشکالات ثلاثه جواب تامی است یا خیر؟

ایشان فرمود که عبادیت طهارات ثلاث به خاطر مطلوبیت نفسی آنهاست، نه اینکه تعلق امر غیری و مقدمیت طهارات ثلاث برای صلات و طواف و ... موجب عبادیت و ترتب ثواب بر آنها شده باشد. مرحوم آخوند با مطلوبیت نفسی طهارات ثلاث، اشکالات سه گانه را حل کرد.

این جواب ابتکار مرحوم آخوند نیست و قبلا در کلام مرحوم شیخ در مطارح الانظار مطرح شده و ایشان به این جواب دو اشکال کرده است. مرحوم نایینی نیز سه اشکال کرده است که دو اشکال، همان اشکالات مرحوم شیخ است و یک اشکال خاص به ایشان.

مرحوم شیخ در مطارح فرموده است که این جواب که گفته شود عبادیت طهارات ثلاث به خاطر مطلوبیت نفسی آنهاست، صحیح نمی باشد. اشکال اول این است که مطلوبیت نفسی و عبادیت ذاتی طهارات ثلاث اگر در وضوء و غسل تمام شود، در مورد تیمم این وجه تمام نیست. زیرا بنابر قول مشهور دلیلی بر مطلوبیت نفسی تیمم وجود ندارد. در نتیجه اشکال همچنان در تیمم باقی است. اشکال دوم این است که مطلوبیت نفسی و عبادی بودن ذاتی طهارات ثلاث نهایتا اقتضا می کند که انجام دادن طهارات ثلاث در جایی که به قصد امر نفسی متعلق به آنها اتیان شود موجب تحقق آنها علی وجه قربی می شود نه در جایی که به قصد امر غیری و مقدمی انجام گیرند. در حالی که نزاع در این است که اتیان طهارات ثلاث به داعی امر غیری چطور می تواند موجب عبادی بودن عمل و ترتب ثواب شود؟

این اشکال دوم مرحوم شیخ همان اشکالی است که خود مرحوم آخوند هم در کفایه به عبارت مختصر مطرح کرده است. البته تقریب اشکال در کفایه به این نحو است که اگر عبادیت طهارات ثلاث از جهت استحباب نفسی باشد تحقق وضوء علی نحو العباده در خارج متوقف بر قصد امر نفسی در خارج است، در حالی که بالاتفاق اگر کسی وضوء به قصد امر غیری انجام دهد وضوء او صحیح است و به شکل قربی انجام شده است. صحت وضوء به شکل قربی و عبادی با قصد امر غیری، نشان می دهد که منشأ قربیت امر نفسی نیست. زیرا اگر امر نفسی منشأ قربی بودن عمل بود، باید در مقام تحقق خارجی عبادت، امر نفسی قصد می شد. این در حالی است که می بینیم که در عبادی بودن وضوء، به اتیان آنها با قصد امر غیری اکتفاء می شود.

مرحوم نایینی پس از طرح اشکال اول مرحوم شیخ یعنی نقض به تیمم، این اشکال را مطرح کرده است که اگر طهارات ثلاث فی حد ذاتها استحباب نفسی داشته باشند ولی در مواردی که طهارات ثلاث مقدمه برای عمل واجب مثل صلات می شوند، بعد از عروض وجوب غیری، استحباب نفسی باقی نمی ماند تا موجب عبادی شدن و قربی شدن عمل بشود. وجه زائل شدن استحباب همانطور که مرحوم آقای خویی توضیح داده اند این است که وجوب و استحباب متضاد هستند و شئ واحد نمی تواند هم وجوب داشته باشد و هم استحباب. لذا بعد ما صار غیریا و مقدمةً للواجب، استحباب نفسی از بین می رود. در نتیجه عبادیت این طهارات مستند به استحباب نفسی شود.

اشکال سوم مرحوم نایینی نیز همان اشکال دوم مرحوم شیخ است ولی با توضیح بیشتر. ایشان فرموده است که اتیان طهارات ثلاث به قصد امر غیری حتی در جایی که مکلف التفات به مطلوبیت نفسی آنها نداشته باشد، صحیح است. این نشان می دهد که عبادیت آنها ناشی از مطلوبیت نفسی نیست والا نباید قصد امر غیری صحیح باشد؛ کما هو الحال در نماز ظهر نسبت به نمازعصر و روزه نسبت به اعتکاف. چون صحت نماز عصر متوقف بر نماز ظهر و صحت اعتکاف متوقف بر روزه است، حالت مطلوبیت نفسی و مقدمیت با هم جمع شده اند. ولی اگر کسی نماز ظهر را به خاطر نماز عصر انجام دهد حکم به فساد آن می شود. زیرا باید نماز ظهر را به داعی مطلوبیت نفسی آن انجام دهد. در جایی که عمل مطلوبیت نفسی دارد، حتما باید به داعی مطلوبیت نفسی انجام شود. در طهارات ثلاث هم اگر مطلوبیت نفسی وجود داشته باشد، نباید اتیان آنها به داعی امر غیری صحیح باشد و حال آنکه بلا اشکال اتیان آنها به داعی امر غیری صحیح است. در نتیجه معلوم می شود که مطلوبیت نفسی در آنها وجود ندارد.

آیا این اشکالات سه‌گانه به مختار مرحوم آخوند وارد است یا خیر؟

نسبت به اشکال اول که نقض به تیمم بود، جوابی که در کلمات داده می شود و ریشه آن نیز در کلمات خود مرحوم آخوند در تقریرات است، این است که استحباب نفسی تیمم هم قابل اثبات است. زیرا از تیمم تعبیر به احد الطهورین شده است که اگر اين مطلب ضمیمه شود به دلیلی که دلالت بر مطلوبیت نفسی طهارت دارد مثل ان الله یحب التوّابین و یحب المتطهّرین که به حسب روایاتِ ذیل آن، طهارت از حدث را هم شامل می شود، نتیجه گرفته می شود که تیمم هم مطلوبیت نفسی دارد، منتها در همان ظرف خاص.

بنابراین در پاسخ به نقض مرحوم شیخ و مرحوم نایینی به مرحوم آخوند، می توان در تیمم نیز ملتزم به مطلوبیت نفسی شویم.

اشکال دوم که اشکال مختص خود مرحوم نایینی بود، می گفت که حتی اگر استحباب نفسی طهارات ثلاث مورد قبول قرار بگیرد، تا وقتی این استحباب ثابت است که حالت مقدمیّت برای واجب پیدا نکند. وقتی واجب شد دیگر استحباب نفسی زائل می شود. زیرا این دو ضدین هستند و با هم در زمان واحد جمع نمی شوند.

از این اشکال در کلمات مرحوم آقای خویی جواب داده شده است که در مواردی که عمل فی حد نفسه استحباب دارد و بعد حالت مقدمیت پیدا می کند، حتی اگر حالت مقدمیت موجب شود که استحباب بحدّه و بمرتبته باقی نماند(چون هم نمی شود مصداق واجب باشد و هم مصداق مستحب) ، اما اصل مطلوبیت از بین نمی رود و آنچه موجب قربی شدن می شود اصل مطلوبیت است که از بین نمی رود. علاوه بر اینکه این مطلب که استحباب و وجوب متضادان هستند و اگر یک ضد در یک مورد محقق شود، دیگری محقق نمی گرد، بنابر مسلک مشهور است که احکام را متضاده می دانند. ولی بنابر مختار ما در وجوب و استحباب، اصل طلب مجعول است و استحباب و وجوب، حکم عقل است؛ در جایی که طلب مقرون به ترخیص در ترک باشد، عقل حکم به استحباب می کند و در جایی که مقرون به ترخیص در ترک نباشد، حکم به لزوم و وجوب می کند. آنچه مجعول است اصل طلب می باشد. لذا در محل بحث، طلب در وضوء قبل از آمدن امر غیری، جواز ترک داشت و بعد از اینکه مقدمه صلات شد، جواز ترک از بین رفت؛ نه اینکه حقیقت حکم به عنوان امر جعلی مختلف شده باشد. البته تعبیر به جعل طلب طبق مبنای مرحوم نایینی در حقیقت حکم است، وگرنه بر اساس مبنای مرحوم آقای خویی، حقیقت حکم، اعتبار فعل در ذمه عبد است که ثابت مانده و در دو حالت تغییر نکرده است.

اشکال سوم همان اشکال دوم مذکور در کلام مرحوم شیخ است و مرحوم آخوند نیز در کفایه ملتفت به آن بوده و جواب داده است. اشکال این است که اگر عبادیت طهارات ثلاث مستند به مطلوبیت نفسی می بود، باید قربی و عبادی بودن عمل نیز منحصر در قصد امر نفسی می شد و از راه قصد امر غیری نباید عبادیت محقق می گشت و حال‌آنکه بلا اشکال اتیان طهارت ثلاث به داعی امر غیری موجب تحقق عمل به وجه قربی و عبادی می شود.

مرحوم آخوند در کفایه از این اشکال جواب داده است که ما قبول داریم اتیان به طهارات ثلاث به قصدامر غیری برای تحقق عبادیت کافی است، اما کفایت قصد امر غیری در عبادی شدن وضوء به این خاطر است که امر غیری لا یدعو الا الی المقدمه و در طهارات ثلاث نیز چون خود مقدمه، بذاته مطلوب نفسی است، قصد امر غیری مکلف را به قصد امر نفسی می کشاند. پس امر نفسی هم از باب داعی بر داعی قصد شده است.

بر اساس توضیح مرحوم آقای تبریزی، در اجاره بر صلات، اگر اجرت نباشد اجیر نماز استیجاری نمی خواند، ولی گرفتن اجرت منافات با قصد قربت ندارد. او اجرت را به خاطر اجیر شدن می گیرد، ولی چون اجاره واقع بر عمل عبادی شده است نه عمل از روی ریاء یا به دواعی دیگر، قصد گرفتن وجه اجاره داعی شده است که مکلف نماز را به قصد قربت انجام دهد. همانطور که در این موارد از باب داعی بر داعی، مکلف در نهایت امر نفسی را قصد می کند، در ما نحن فیه هم که مکلف امر غیری را قصد کرده، قصد امر غیری مرآت و طریق به قصد امر نفسی می شود و در نهایت مکلف امر نفسی را قصد می کند. زیرا امر غیری لا یدعو الا الی متعلقه و متعلق هم امر نفسی دارد.

چنانکه قبلا هم در توضیح فرمایشات مرحوم آخوند بیان شد، خود ایشان بعد از این جواب، تعبیر به فافهم کرده است. در کلمات محشین آمده که فافهم اشاره به اشکالی دارد که مرحوم نایینی نیز اشکال را مطرح کرده است. ایشان فرموده است که قصد اجمالی امر نفسی از طریق امر غیری، در جایی صحیح است که مطلوبیت نفسی مورد التفات مکلف در مقام عمل باشد و حال آنکه بلااشکال قصد امر غیری موجب عبادی و قربی شدن عمل می شود حتی اگر مکلف ملتفت به مطلوبیت نفسی طهارات نباشد یا به تعبیر مرحوم آقای خویی شخص معتقد به عدم عبادی بودن عمل در مثل تیمم باشد. این نشان می دهد که موجب عبادی شدن عمل، امر نفسی نیست.

بنابراین اشکال سوم با جواب مرحوم آخوند مبنی بر مرآتیت و طریقیت امر غیری مندفع نمی شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo