< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/08/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: تعالیق بر راه حل مقدمات مفوته

تعليق سوم :

تعلیق سوم بر فرمایش مرحوم آخوند در بیان راه‌حل‌های وجوب مقدمات مفوته این است که که ایشان فرمود چون فعلیت وجوب مقدمه، تابع فعلیت وجوب ذی المقدمه است، اگر در خطابی دیدیم که امر به ایجاد مقدمات مفوته تعلق گرفته، به طریق إن کشف از فعلیت وجوب ذی المقدمه می کنیم. مرحوم آخوند در ادامه فرمود که لو فرض العلم بعدم سبقه اگر علم به عدم سبق وجوب ذی المقدمه پیدا کنیم، دیگر امر به مقدمه نمی تواند از باب وجوب غیری باشد و لذا وجوب تعلق گرفته به مقدمه، باید حمل بر وجوب نفسی تهیئی شود؛ به این معنا که مقدمه واجب شده است تا آماده و مستعد برای تعلق وجوب فعلی به ذی المقدمه در زمان آینده شود. بنابراین وجوب نفسی تهیئی یکی از وجوه حل لزوم مقدمات مفوته می شود.

اشکال وجوب نفسی تهیئی، یکی اشکالی است که در تعلیق دوم با بیان مرحوم آقای تبریزی یا با بیان مرحوم آقای خویی مطرح شد که صرف عدم سبق وجوب ذی المقدمه و عدم فعلیت وجوب ذی المقدمه، موجب استحاله اتصاف مقدمه به وجوب غیری نمی شود، لذا ممکن است که علم به عدم سبق وجوب ذی المقدمه داشته باشیم ولی مقدمه هم وجوب غیری داشته باشد. علاوه بر این اشکال، اشکالات دیگری هم به اصل التزام به وجوب نفسی تهیئی وارد می شود.

اشکال اول این است که وجوب نفسی تهیئی مشتمل بر تناقض است به این معنا که نفسی بودن با تهیئی بودن جمع نمی شود. زیرا همانطور که در ادامه می آید، واجب نفسی واجبی است که به خاطر محبوبیت نفس فعل یا به خاطر ملاکی که بر آن فعل مترتب می شود، مطلوب مولی شده است. در مقابلِ واجب غیری که تعلق طلب به آن به خاطر مقدمیت برای واجب دیگر است. لذا اگر مقدمات مفوته واجب نفسی باشند نفسیت وجوب آنها اقتضا می کند که وجه محبوبیت در ذات فعل باشد و اگر تهیئی باشد، اقتضا می کند که خودش مصلحت نداشته باشد بلکه برای اینکه ذی المقدمه در خارج انجام شود واجب شده باشد ، در واجب تهیئی مورد غرض اصلی ذی المقدمه است و برای تحقق آن باید مقدمه انجام شود. در نتیجه صدر و ذیل عبارت با هم سازگاری ندارد.

اشکال دوم این است که اگر مقدمات مفوته وجوب نفسی داشته باشند لازمه اش این است که با ترک مقدمات مفوته که ترکشان موجب تفویت ذی المقدمه می شود، مکلف استحقاق دو عقوبت پیدا کند؛ یک عقاب به خاطر ترک مقدمات مفوته و دیگری به خاطر ترک ذی المقدمه و حال آنکه تعدد عقاب قابل التزام نیست و هر واجبی یا حرامی اگر معصیت شود یک عقاب بیشتر ندارد. اما اگر گفته شود که در صورت ترک واجب نفسی تهیئی، یک عقاب لازم می آید و آن هم به خاطر ترک مقدمه است. بله اگر مقدمه را انجام دهد و ذی المقدمه ترک شود بر ترک ذی المقدمه عقاب می شود اما اگر مقدمه را ترک کند و به خاطر ترک آن تکلیف ذی المقدمه فعلیت پیدا نکند، فقط یک عقاب بر ترک مقدمه دارد. این نیز قابل التزام نیست و در کلمات تعبیر شده که ابعد از قبل است. زیرا باتوجه به اینکه غسل برای صوم واجب شده است، چطور می توان ملتزم شد که ترک مقدمه عقاب می آورد اما ترک ذی المقدمه با اینکه عن اختیارٍ بوده است، عقاب نمی آورد.

اشکال سوم به وجب نفسی تهیئی این است که با توجه به اینکه در مقدمات مفوته مثل غسل جنابت، امر به آن برای صوم فردا است و الا با قطع نظر از صوم روز بعد که غسل امر نداشت، نمی شود امر به غسل را حمل بر وجوب نفسی کرد. زیرا واجب نفسی واجبی است که امر تعلق به آن بگیرد لنفسه، اما اگر در خطابی امر به شیئ لجهة خاصة شده باشد، قابل حمل بر واجب نفسی نیست. اگر تعبیر برای بیان وجوب غیری مقدمات مفوته، در حد ظهور بود می شد گفت که هرچند ظاهرش وجوب غیری است اما به خاطر ضیق خناق و عدم امکان اتصاف به وجوب غیری، حمل بر وجوب نفسی می شود. ولی اشکال این است که اگر امر به مقدمات مفوته شود، مصبّ آن غسل برای انجام روزه فرداست نه آماده شدن و استعداد برای وجوب فعلی ذی المقدمه که معنای وجوب نفسی تهیئی است. چنین خطاباتی در مقام اثبات قابل حمل بر وجوب نفسی تهیئی نیست، بلکه صریح در وجوب غیری است.

اشکال چهارم نیز عدم امکان التزام به وجوب نفسی تهیئی است.چون باتوجه به اینکه در تعلیق قبلی با دو مقدمه مطرح شده در کلام مرحوم آقای خویی بیان شد که عقل حکم مستقل می کند به لزوم ایجاد مقدمات مفوته و عدم جواز ترک مقدماتی که منجر به ترک ذی المقدمه می شود و در صورت ترک امتثال حکم به استحقاق عقوبت می کند و این حکم عقلی کافی برای انبعاث مکلف نحو العمل است، دیگر وجهی ندارد که برای مقدمات عمل، وجوب شرعی جعل شود و لو اسم آن را وجوب نفسی تهیئی بگذارید. چراکه بر جعل شرعی آن هیچ اثر و فائده ای مترتب نمی شود.

اشکال پنجم: این اشکال که در کلام مرحوم آقای تبریزی آمده به امکان التزام به وجوب نفسی تهیئی بر نمی گردد و اشکال دیگری است. اشکال این است که مرحوم آخوند فرموده است که چون فعلیت وجوب مقدمه تابع فعلیت وجوب ذی المقدمه است، اگر در جایی خطاب دلالت بر وجوب فعلی مقدمه کند به طریق إن کشف می کنیم ذی المقدمه هم وجوب فعلی دارد. اگر امکان التزام به وجوب غیری مقدمات نبود، ملتزم به وجوب نفسی آنها می شویم. مرحوم آقای تبریزی فرموده است که وقتی شما قائل هستید که مقدمات مفوته می توانند قبل از زمان واجب، وجوب نفسی تهیئی داشته باشند، چطور می فرمایید که در خطابات، اگر مقدمه، متعلق وجوب شده باشد، به طریق إن کشف از فعلیت وجوب ذی المقدمه می کنیم. زیرا فعلیت وجوب مقدمه هم با فعلیت وجوب ذی المقدمه می سازد و هم با وجوب نفسی مقدمه. به عبارت دیگر وجوب فعلی مقدمه لازم اعم وجوب ذی المقدمه است و لذا از آن نمی توان کشف وجوب فعلی ذی المقدمه کرد[1] .

ولی جواب این اشکال از کلمات قبل واضح می شود. زیرا هرچند مرحوم آخوند امکان وجوب نفسی تهیئی را ملتزم شده است ولی اشکالی در این جهت نیست که امر به مقدمه مثل غسل جنابت للصوم یا سفر برای حج قبل زمان واجب، ظهور در وجوب غیری و بما انه مقدمة للواجب دارد. بر اساس همین ظهور اولی است که مرحوم آخوند فرموده که چون وجوب غیری ممکن نیست الا با فعلیت وجوب ذی المقدمه، کشف از فعلیت وجوب ذی المقدمه می کنیم. بله، اگر مفاد خطابی که امر به مقدمه شده، از جهت اینکه وجوبش نفسی تهیئی است یا غیری، علی حد سواء باشد، از صرف فعلیت وجوب مقدمه نمی توانستیم فعلیت وجوب ذی المقدمه را کشف کنیم. اما چون مفاد خطاب، وجوب غیری مقدمه است کشف از وجوب نفسی ذی المقدمه می کند؛ الا در جایی که علم به عدم وجوب فعلی ذی المقدمه داریم که در این صورت از ظهور در وجوب غیری مقدمه رفع ید می کنیم و وجوب را حمل بر وجوب نفسی تهیئی می کنیم.

 


[1] - دروس فی مسائل علم الاصول/2/54.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo