< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: سه مورد از مقدمات واجب وجوب غیری ندارد

 

در جهت چهارم از بحث واجب معلق که بیان ثمره التزام به واجب معلق و وجوه لزوم مقدمات مفوته باشد، مرحوم آخوند مطالبی را تحت عنوان تنبیه در کفایه مطرح کرده است. در این تنبیه، ابتدا مرحوم آخوند مقدمه ای راجع به لزوم فعلیت ذی المقدمه و فروض فعلیت آن ذکر کرده تا از آن وجوه لزوم مقدمات مفوته را به دست آورد.

ایشان فرموده است که قد انقدح من مطاوی ما ذکرناه که مناط در وجوب مقدمه وجودیه، فعلیت وجوب ذی المقدمه است. همین که ذی المقدمه وجوب فعلی داشته باشد کافی است که ملازمه بین الوجوبین ثابت بشود و وجوب غیری از وجوب نفسی ذی المقدمه ترشح پیدا کند؛ اعم از این که واجب حالی باشد یا استقبالی. اما باید دید که در چه فرضی ذی المقدمه وجوب فعلی دارد.

یک فرض این است که واجب، واجب مطلقِ منجز باشد. در واجب مطلق وجوب فعلیت دارد و به تبع آن مقدمات هم وجوب فعلی پیدا می کنند.

فرض دوم این است که واجب، واجب مشروط به شرط باشد اما شرط وجوب، در ظرف خودش حاصل باشد؛ اعم از اینکه شرط مقارن باشد و فعلا موجود باشد و یا شرط متاخر باشد و علم به تحقق شرط در ظرف خودش داشته باشیم.

فرض سوم جایی است که واجب، واجب معلق باشد. در موارد واجب معلق، وجوب قبل از زمان واجب فعلیت دارد.

فرض چهارم که به صراحت در مقدمه مذکوره در کفایه نیامده اما از مجموع عبارات مرحوم آخوند که بعدا متعرض آن می شود به دست می آید، این است که واجب، واجب مشروط باشد اما مشروط به تفسیر مرحوم شیخ، به این معنا که قیود به ماده برگردد و وجوب قیدی نداشته باشد.

مرحوم آخوند بعد از بیان فروض فعلیت وجوب ذی المقدمه، فرموده است که در این چهار فرض، چون ذی المقدمه وجوب فعلی دارد، مقدمات وجودیه آن هم وجوب غیری پیدا می کنند، ولی نه مطلقا بلکه مشروط به اینکه داخل در یکی از این سه مورد نباشد؛

مورد اول جایی است که مقدمه وجودیه، مقدمه وجوب هم باشد.

مورد دوم جایی است که مقدمه وجودیه، به نحوی در واجب اخذ شده باشد که یستحیل أن یکون موردا للتکلیف. مثل اینکه مقدمه وجوديه ، عنوان برای مکلف اخذ شده باشد، نظیر المسافر یصلی قصرا یا عنوان حاضر یا عنوان مستطیع که موضوعی احکامی در شریعت شده اند. در این موارد که مقدمه مثل سفر یا استطاعت عنوان مکلف است، ولو مقدمه تحقق واجب می باشد اما وجوب غیری پیدا نمی کند.

مورد سوم جایی است که واجب مقید به قیدی باشد که وجود اتفاقی آن قید شرط است و نیاز به تحصیل آن نیست.

در این سه مورد مقدمات واجب وجوب غیری پیدا نمی کند. اما اگر از این سه مورد نباشد، با فعلیت وجوب ذی المقدمه، مقدمه هم وجوب غیری پیدا می کند. مرحوم آخوند دلیل مورد اول را ذکر کرده و مورد دوم و سوم را عطف بر مورد اول کرده است. نسبت به مورد اول که مقدمه وجود مقدمه وجوب نیز می باشد، فرموده است که در این فرض قبل از تحقق مقدمه، ذی المقدمه وجوب نفسی ندارد تا از وجوب نفسی ذی المقدمه وجوب غیری به مقدمه ترشح شود. بعد از تحقق آن نیز تعلق طلب ولو طلب غیری به استطاعتی که موجود و حاصل است، از مصادیق طلب حاصل می شود و لذا ممکن نیست. ایشان نسبت به مورد دوم و سوم نیز همین دلیل را جاری دانسته است. فرموده است: ضرورة أنه لو کان مقدمة للوجوب أیضا لا یکاد هناک وجوب الا بعد حصوله و بعد الحصول یکون وجوبه طلب المحال کما انه اذا اخذ علی احد النحوین یکون کذلک[1] . یعنی اگر شخص مسافرت نکرده باشد وجوب قصر نمی آید. زیرا موضوع وجوب قصر عنوان مسافر است و تا وقتی که سفر محقق نشود حکم یعنی وجوب قصر حاصل نیست و بعد از حصول سفر هم امر به سفر طلب حاصل است. این قسمت قبلا بیان شد و بعدا هم اشاره می شود که نسبت به مورد دوم این دلیل تمام است، اما نسبت به مورد سوم که وجود اتفاقی قید اخذ شده است دلیل تمام نیست. باید مرحوم آخوند می فرمود که قبل از حصول شرط، شرط نمی تواند متعلق تکلیف باشد، چون خلف فرض وجود اتفاقی آن است و بعد از حصول آن نیز که طلب حاصل است.

بنابراین در جایی که ذی المقدمه وجوب فعلی داشته باشد وجوب غیری برای مقدمه ثابت است، مگر در این سه مورد گفته شده.

مرحوم آخوند از این مقدمه برای توجیه وجوب مقدمات مفوته استفاده می کند. می فرماید وقتی ملاک وجوب غیری مقدمه، فعلیت وجوب ذی المقدمه بود و فعلیت ذی المقدمه نیز فروض مختلفی داشت، راه‌حل‌های متعددی را می توان برای وجوب مقدمات مفوته ارائه کرد. یک راه‌حل، واجب معلق است که صاحب فصول ارائه کرده است. زیرا در واجب معلق، خود وجوب قبل از زمان واجب فعلیت دارد؛ مثل صوم فی الغد که باید قبل از آن غسل کند و مناسک حج در موسم که باید قبل از آن سفر کند. در این موارد فعلیت وجوب ذی المقدمه می تواند وجوب مقدمات مفوته را توجیه کند. زیرا محذور وجوب مقدمات مفوته این بود که قبل از وجوب ذی المقدمه، اگر مقدمه واجب شود، معلول بلا علت خواهد شد. اما در واجب معلق، هرچند مقدمات قبل از زمان واجب وجوب پیدا کرده اند اما قبل از زمان وجوب ذی المقدمه نبوده بلکه بعد از آن بوده است .

راه‌حل دوم این است که وجوب مشروط باشد، ولی به تفسیر مرحوم شیخ که قیود و شروط را به ماده بر می گرداند. بنابر وجوب مشروط صوم به این معنا، ذی المقدمه یعنی صوم قبل از طلوع فجر وجوب دارد و زمان متاخر، قید واجب است. لذا اگر مقدمات قبل از طلوع فجر وجوب پیدا کند، تبعیت وجوب غیری از وجوب نفسی حفظ می شود.

مرحوم آخوند تلاش دارد بفرماید راه‌حل توجیه وجوب در مقدمات مفوته، منحصر در این دو نیست، بلکه راه حل دیگر هم دارد و آن اینکه ذی المقدمه واجب مشروط به تفسیر مشهور باشد که در این تفسیر، خود وجوب مقید است اما از قبیل مشروط به شرط متاخر که شرط در ظرف خودش موجود است. در این موارد وجوب ذی المقدمه فعلیت دارد و با فعلیت آن، مشکل وجوب مقدمات مفوته حل می شود. در همین مثال صوم شهر رمضان که مشروط به طهارت از حدث جنابت و حدث حیض و نفاس است، اگر وجوب صوم مشروط به شرط متاخر باشد، یعنی از همان اول شب، روزه بر شخص واجب است ولی مشروط به درک طلوع فجر، در این صورت صوم قبل از طلوع فجر وجوب فعلی دارد و فعلیت آن، موجب لزوم تحصیل مقدمات می شود.

بنابراین اينطور نيست که حل عویصه مقدمات مفوته، منحصر به این باشد که ملتزم به واجب معلق یا واجب مشروط به تفسیر شیخ بشویم. لا ینحصر التفصی عن هذه العویصة بالتعلق بالتعلیق او بما یرجع الیه که همان تفسیر مرحوم شیخ باشد.

مرحوم آخوند در ادامه می فرماید که اگر در شریعت با خطاباتی مواجه شدیم که اتیان مقدمات واجب در آن قبل از زمان واجب لازم باشد، به آن ملتزم می شویم. مثلا اگر دیدیم در خطابات آمده است که اگر مکلفی جنب است، باید قبل از طلوع فجر غسل کند، به ظاهر این خطاب ملتزم می شویم. زیرا از وجوب مقدمات قبل از زمان واجب، به طریق إن کشف می کنیم که ذی المقدمه وجوب فعلی دارد. وقتی ذی المقدمه وجوب فعلی داشته باشد وجوب غیری مقدمات بلا اشکال می شود و منافاتی با تبعیت وجوب غیری از نفسی ندارد. اذ به یکشف بطریق الإن عن سبق وجوب الواجب و انما المتاخر هو زمان اتیانه و لا محذور فیه اصلا.

ممکن است کسی اشکال کند که کشف سبق زمانی وجوب ذی المقدمه از وجوب غیری مقدمه، در جایی است که احتمال سبق وجوب ذی المقدمه داده شود و الا اگر مکلف علم داشته باشد که مثلا وجوب صوم از حین طلوع فجر می آید، کشف إنّی معنا ندارد.

مرحوم آخوند در جواب این اشکال می فرماید که اگر فرض شود که مکلف علم به عدم سبق وجوب ذی المقدمه داشته باشد، با توجه به اینکه اتصاف مقدمه به وجوب غیری قبل از تحقق و فعلیت وجوب نفسی مستحیل است، لا محاله ملتزم شویم که در این موارد مقدمات فی الواقع وجوب نفسی دارد ولو وجوب تهیّئی نه اصلی، یعنی مکلف آن را انجام دهد تا با انجام آن آماده برای ايجاب ذی المقدمه بر او شود. بنابراین چون مفاد خطاب، وجوب غسل قبل طلوع فجر است، باید حمل بر وجوب نفسی شود اما وجوب نفسی تهیّئی نه وجوب نفسی اصیل.

اشکال دیگری نیز متوجه مختار مرحوم آخوند می شود و آن اينکه اگر از راه إن کشف کردید که ذی المقدمه وجوب سابق دارد، لازمه اش این است که غیر از مقدمات مفوته، سایر مقدمات هم ولو مفوته نباشند وجوب پیدا کنند. مثلا در حج، مقدمه مفوته، سفر شخص نائی به مکه است که اگر از وجوب آن، کشف فعلیت وجوب ذی المقدمه شود، باید همه مقدمات وجودیه حج حتی مقدماتی که بعد از موسم هم می توان آنها را تحصیل کرد، قبل از زمان واجب لازم التحصیل باشند ولو به شکل واجب موسع. یعنی ولو برای تحصیل آنها وقت زیادی وجود داشته باشد، اما این مانع وجوب آنها نمی شود. این در حالی است که کسی قائل به وجوب این مقدمات قبل از زمان واجب نیست.

 


[1] - کفایه/104.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo