< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1402/07/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: وجه دوم امتناع رجوع قید به هیئت

 

در وجه دوم امتناع رجوع قید به هیئت گفته شد که این رجوع مستلزم محال یعنی تفکیک انشاء از مُنشأ است.

مرحوم آخوند جواب داد که در انشائیات، مطابقت منشأ در ثبوت با انشاء من حیث الزمان لازم نیست بلکه لازم است که مُنشأ از انشاء من حیث القصد تخلف نداشته باشد. یعنی ثبوت منشأ در عالم انشاء و عالم اعتبار بر طبق همانی باشد که انشاء شده است. لذا در جایی که در مقام انشاء حکم و طلب علی تقدیر خاص انشاء شده باشد، قاعده اقتضا می کند که منشأ در همان تقدیر خاص ثابت بشود، وگرنه ثبوت قبل از آن، تخلف حساب می شود.

این توضیحات از تقریرات درس مرحوم آخوند نیز استفاده می شود. ایشان در مناقشه به این وجه فرموده است که مَنشأ وجه دوم، تخیل لزوم المطابقة و عدم التاخیر بحسب الازمنة و لیس کذلک بل المقصود من استحالة تخلف الانشاء عن المُنشأ عدم تخلفه عنه قصداً بمعنی حصول المُنشأ علی خلاف ما اُنشأ و این قابل التزام نیست. آنچه محذور دارد این نیست که از نظر زمانی منشأ از انشاء تخلف نداشته باشد. زیرا اگر در مقام انشاء حصول منشأ در تقدیر خاص قصد شده باشد، تطابق زمانی تخلف حساب می شود نه عدم تطابق. لأن الانشاء تعلق بالطلب علی تقدیر الشرط و هو موجود حال الانشاء غير متخلف عنه و لولا تحقق المطلوب بهذا النحو من الوجود لزم التخلف المزبور . مرحوم آخوند مثال زده است که حریت عبد عند موت المولی صورت می گیرد نه در زمان انشاء تدبیر. یا اگر شخص وصیت به مال خاصی برای زید کند، ملکيت عند الموت حاصل می شود ولو انشاء قبل از آن است. طلب و تکلیف هم از همین قبیل است. حتی در عقد اجاره نیز امکان دارد که با وجودی که هنوز خانه در اختیار مستأجر اول است، مالک آن را به مستأجر دوم اجاره بدهد. انشاء اجاره از الان است ولی ملکیت منفعت برای مستأجر دوم بعد از اتمام اجاره مستأجر اول است. این تخلف و تفکیک منشأ از انشاء به حساب نمی آید. تفکیک این است که در باب اجاره به عکس شود، یعنی با وجود اینکه مالک خانه را به زید برای شش ماه بعد اجاره داده است، مستأجر دوم از الان مالک منفعت خانه شود.

با توجه توضیح فوق معلوم می شود که مناقشه مرحوم آقای خویی به این جواب مرحوم آخوند وارد نیست. مرحوم آقای خویی بعد از اینکه کلام مرحوم آخوند را نقل کرده، فرموده است که این جواب مصادره به مطلوب است و اصل اشکال را حل نکرده است. زیرا نکته اشکال در وجه دوم این بود که رجوع قید به هیئت مستلزم تفکیک بین انشاء و منشأ است. اما مرحوم آخوند در عبارتش فرموده که چون وجوب مشروط به مجئ است، چنانچه قبل از آن بیاید خلف است. این مقدار حل اشکالِ تفکیک نمی کند، بلکه مدعی را تکرار می کند. ایشان در ادامه فرموده است که این وجه دوم، اشکال عمده رجوع القید الی الهیئه است و لا دافع له علی مسلک المشهور در باب انشاء. ولی بنابر مسلک مختار ما این وجه دوم قابل حل است. زیرا بنابر نظر مشهور که انشاء را ایجاد معنای انشائی با تلفظ به لفظ می دانند، انشاء و مُنشأ همان ایجاد و وجود خواهد بود و لذا محذور تفکیک به وجود می آید. اما بنابر مسلک ما که حقیقت انشاء را ابراز اعتبار نفسانی می دانیم حل این اشکال آسان است. زیرا در جایی که طلب، انشاء می شود، مولی ابتدا آن را اعتبار می کند و سپس آنچه اعتبار کرده است را ابراز می کند. در همان زمان تحقق انشاء، ابراز حاصل است. مبرَز هم که اعتبار نفسانی باشد در همان زمان ابراز حاصل است بنابر اين تفکيک مبرز از ابراز لازم نمی آيد بله، معتبَر یعنی طلب، گاهی حالی است و گاهی استقبالی و از رجوع قید به هیئت، انفکاک معتبر از ابراز لازم می آيد، اما تفکیک معتبَر از ابراز اشکال ندارد. زیرا رابطه آنها رابطه ایجاد و وجود نیست که مشکل داشته باشد.

با توضیح داده شده از کلام مرحوم آخوند، معلوم می شود که اشکال مرحوم آقای خویی وارد نیست. کلام مرحوم آخوند مصادره به مطلوب نیست، بلکه ایشان نکته اصلی اشکال را که همان مقدمه دوم باشد جواب داده است. مرحوم آخوند فرمود که در باب انشاء، لازم است که منشأ به حسب ثبوت تخلف از انشاء پیدا نکند ولی نه من حیث الزمان بلکه من حیث القصد. لذا اشکال بنابر مسلک مشهور نیز دافع دارد. زیرا هرچند طبق مبنای مشهور حقیقت انشاء ایجاد معنی به لفظ است اما ایجاد به وجود اعتباری و از آنجایی که حقیقت اعتبار، فرض و تقدیر در مقام انشاء است، اگر مولی طلب را به نحو مطلق انشاء کند لازمه مطابقت انشاء با منشأ این است که منشأ در زمان انشاء محقق شود، اما اگر مولی طلب را در تقدیر خاص انشاء کند، معنایش این است که به حسب اعتبار من، وجوب الاکرام در زمان مجئ ثابت است. با وجود چنین اعتباری، مطابقت منشأ با انشاء اقتضا می کند که منشأ در همان زمان باشد و الا تخلف می شود.

0.0.0.0.1- اشکال ضميمه ای به وجه دوم امتناع و جواب از آن

مرحوم آخوند در تقریرات، در کنار وجه دوم امتناع یعنی تفکیک انشاء از منشأ، اشکال دیگری هم به آن ضمیمه کرده و از هر دو آنها جواب داده است. ایشان در ضمیمه وجه تفکیک انشاء از منشأ، فرموده است که رجوع قید به هیئت معنایش تعلیق در خود انشاء است و حال آنکه انشاء امر تعلیق بردار نیست، بلکه امرش دایر بین وجود و عدم است. ربما یتوهم بأنه من التعلیق فی الإنشاء کما یتوهم أنه من التفکیک بین الإنشاء و المنشأ. مرحوم آخوند در کفایه این وجه را به صراحت مطرح نکرده است، ولی قسمت اخیر عبارت کفایه، جواب از این اشکال نیز می باشد. مرحوم آخوند به حسب تقريرات جواب داده است که رجوع قید به هیئت مستلزم تعلیق در منشأ است نه تعلیق در انشاء. انشاء امرش دایر بین وجود و عدم است، ولی منشأ ممکن است مقید باشد و ممکن است مطلق. نظیر تعلیق الملکیة علی الموت فی الوصیة أو الحریة فی التدبیر. همانطور که در مقام اخبار ممکن است از امری در تقدیر خاص خبر داده شود، مثل اینکه شخصی به دیگری بگوید ان ضربتی ضربتک یعنی اگر او بزند وی هم می زند ، اخبار از زدن خودش می کند ولی در تقدیر اینکه زدن مخاطب محقق شود، در باب انشاء هم فرموده اند که انشاء امری علی تقدیر خاص ممکن است. گاهی معنای انشائی به نحو مطلق و منجز انشاء می شود و گاهی به نحو معلق. در مواردی که منشأ معلق بر تقدیر خاص است انشاء تعلیق ندارد بلکه فعلی است و فقط منشأ معلق است. دلیلش هم وجدان است و شاهد بر آن همان ارجاعات مرحوم آخوند به مثل اجاره و وصیت و تدبیر است.

0.0.0.0.2- وجه سوم امتناع رجوع قيد به هيئت

وجه سوم امتناع که در کلام مرحوم نایینی مطرح شده این است که هرچند قائل شویم معنای حرفی معنای کلی است، نه جزئی حقیقی، اما چون معنای حرفی است باید ملحوظ به لحاظ آلی باشد و ملحوظ به لحاظ آلی قابل تقیید نیست. معنایی که ملحوظ به لحاظ استقلالی می شود قابلیت تقیید را دارد، اما معنایی که چنین لحاظی ندارد بلکه آلةً لغیره ملاحظه شده و خودش مورد لحاظ استقلالی قرار نگرفته، قابلیت اطلاق و تقیید را ندارد. معنای هیئت نیز حرفی است و وقتی ملحوظ آلی شد رجوع قید به آن ممکن نخواهد بود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo