درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری
97/07/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: آیات 1-7 سوره طلاق /بررسی آیات /عده
خلاصه بحث:
در جلسه گذشته برخی از فقرات آیه اول سوره طلاق بررسی شد. در این جلسه استاد معظم فقرات دیگری از این آیه را بررسی خواهند کرد. ایشان در ادامه سند روایت سعد بن عبد الله را ارزیابی خواهند نمود. استاد معظم در ادامه مباحث نسبت به مستثیمنه «الا ان یأتین بفاحشة» احتمالی را مطرح کرده، آن احتمال را ابطال مینمایند.
جواز خروج زن از خانهدر جلسه گذشته این مسئله مطرح شد که آیا زن و مرد میتوانند با یکدیگر توافق کنند که زن زمان عده را خارج از خانه شوهر سپری کند یا نه؟ در کتب بسیاری به این مسئله اشاره شده است. از جمله موارد میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
• کشاف ج 4، ص 554
• زبده البیان ص 583
• انوار التنزیل (تفسیر بیضاوی) ج5، ص 220
• منهج الصادقین ج 9، ص 312
• احکام القرآن (ابن عربی) ج 4 ص 1831
• تفسیر طبرانی ج 6، ص 294
• (عبارت عطاء که در جلسه گذشته مطرح شد:) جامع البیان ج 28، ص 85
• الواضح فی تفسیر القرآن (ابن وهب)
• بحر المحیط ج 10، ص 197
• تفسیر النهر الماد (ابن حیان) ج 2، ص1117
• تفسیر کبیر (فخر رازی) ج 30، ص561
در این مواردی که ذکر شد، برخی قائل به سقوط حق مذکور هستند اما بعض دیگر این حق را قابل اسقاط نمیدانند.
الا ان یأتین بفاحشة مبیَّنهدر تفسیر نور الثقلین چنین آمده است:
عن بعض أصحابنا عن على بن الحسن التيمي عن على بن أسباط عن محمد بن على بن جعفر قال: سأل المأمون الرضا7 عن قول الله عز و جل: «لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» قال: يعنى بالفاحشة المبينة أن تؤذي أهل زوجها فاذا فعلت فان شاء أن يخرجها من قبل أن تنقضي عدتها فعل.في مجمع البيان «إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ» قيل هي الإيذاء (كذا في الأصل و في المصدر «البذاء» مكان «الإيذاء» و البذاء: الفحش في القول) على أهلها فيحل لهم إخراجها و هو المروي عن أبى جعفر و أبى8.
و روى على بن أسباط عن أبى الحسن الرضا7 قال: الفاحشة أن تؤذي أهل زوجها و تسبهم.[1]
اصل این روایت از تبیان شیخ طوسی; برگرفته است. شیخ; میفرماید: در مرویّ از امام باقر7 و امام صادق7 فاحشه به معنای زنی است که سوء خلق داشته باشد[2] . لکن بنده در مجامع روایی این حدیث را ندیدهام. در جلسه گذشته روایتی از علی بن اسباط از محمد بن علی بن جعفر از امام رضا7 نقل شد[3] لکن همین روایت در مجمع البیان از علی بن اسباط از امام رضا7 (بدون واسطه شدن محمد بن علی بن جعفر) نقل شده است[4] .
بررسی سند روایت کمال الدیندر جلسه گذشته در ذیل این آیه، روایتی از کتاب کمال الدین خوانده شد. سند روایت چنین است:
حدّثنا محمّد بن عليّ بن محمّد بن حاتم النوفليُّ المعروف بالكرمانيُّ قال : حدّثنا أبو العبّاس أحمد بن عيسى الوشاء البغداديّ قال : حدّثنا أحمد بن طاهر القمّيّ قال : حدّثنا محمّد بن بحر بن سهل الشيبانيُّ قال : حدّثنا أحمد بن مسرور، عن سعد بن عبد الله القمّيِّ ...[5]
صاحب قاموس الرجال اشکال کردهاند که: سعد بن عبد الله استاد مستقیم پدر صدوق; است و صدوق; با یک واسطه از او نقل میکند لکن به چه علت در این حدیث صدوق; با پنج واسطه از سعد بن عبد الله نقل میکند[6] ؟!! آقای صافی در «النقود اللطيفة» در جواب فرمودهاند: اشکالی وجود ندارد که شخص گاهی با یک واسطه و گاهی با چند واسطه از فردی نقل روایت کند. لکن به نظر میرسد این سبک پاسخ دادن صحیح نیست. در مقام نکته عمدهای وجود دارد که جناب والد فرمودهاند. ایشان میفرمودند: اینکه صدوق; معمولا با یک واسطه از سعد نقل میکند به این علت است که صدوق; به نقل پدرش از کتاب سعد بن عبد الله نقل میکند. لکن ممکن است صدوق; مطلب دیگری که خارج از کتاب سعد بن عبد الله است را به واسطه افراد دیگری نقل کند. باید به این نکته توجه داشت که نقل از کتاب با نقل شفاهی تفاوت دارد[7] .
اشکال عمده این روایت این است که راویان این حدیث، توثیق ندارند. برخی از روات حدیث افراد شناخته شدهای نیستند و برخی مانند محمد بن بحر شیبانی، تضعیفاند[8] .
مستثنیمنه الّا ان یأتین بفاحشهدر جلسه گذشته مفروض ما این بود که جمله ﴿الّا ان یأتین بفاحشة﴾ استثناء از عبارت «لا تخرجوهنّ» است نه از عبارت «لا یخرجن». لکن در بعض کتب تفسیری مستثنیمنه عبارت «لا یخرجن» دانسته شده است. در کتاب تفسیر ماتریدی در مسئله دو قول بیان شده است:
فمنهم من حمل الاستثناء بقوله: (إِلَّا) على قوله: (لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ)، وصرفه إليه.ومنهم من صرفه إلى قوله: (وَلَا يَخْرُجْنَ) ولكل من ذلك وجهان:فأما من حمله على قوله: (لَا تُخْرِجُوهُنَّ) فإنه جعله استثناءً، وللاستثناء وجهان:أحدهما: لا تخرجوهن إلا أن يأتين بفاحشة مبينة أي: بزنى يزنين، فتخرجوهن؛ لإقامة الحد عليهن. (یعنی باز هم حق سکنی ساقط نمیشود بلکه تنها برای اقامه حد از خانه خارج میشود)
أو لا تخرجوهن إلا أن يظهر منهن بذاءة اللسان على أهل أزواجهن فتخرجوهن؛ لمكان البذاءة التي في لسانهن.ومن حمله على قوله: (وَلَا يَخْرُجْنَ)؛ فإنه يجعل معنى قوله: (إِلَّا) على معنى: لكن؛ كما قيل في قوله تعالى: (لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا إِلَّا سَلَامًا)، أي: لا يسمعون فيها لغوا، ولكن سلاما، إذ لا يحتمل استثناء السلام من اللغو؛ لما ليس في جملة اللغو سلام؛ فيستثنى منه فكذلك قوله - عَزَّ وَجَلَّ -: (وَلَا يَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ) فكأنه قال: لا يخرجن، ولكن إذا خرجن فخروجهن فاحشة، ويدل هذا على أن النهي لنفس الخروج، لا للانتقال. ووجه آخر في ذلك، وهو: ألا يخرجن إلا أن يأتين بفاحشة، فإنهن إذا خرجن، خشي عليهن أن يأتين بفاحشة مبينة[9]
وجوهی که ایشان ذکر کردهاند وجوه بسیار غریبی است و از لحاظ ادبی روشن نیست.
در کتاب انوار التنزیل بیضاوی[10] نیز به این مطلب اشاره شده و در کتاب روح البیان توضیح عالمانهتری در مورد آن داده شده است. عبارت انوار التنزیل چنین است:
و قوله: إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ مستثنى من الأول، و المعنى إلا أن تبذو على الزوج فإنه كالنشوز في إسقاط حقها، أو إلا أن تزني فتخرج لإقامة الحد عليها (تا اینجا همان بیانی بود که در تفسیر ماتریدی وجود داشت لکن در ادامه میگوید:) أو من الثاني للمبالغة في النهي و الدلالة على أن خروجها فاحشة[11] .
تفسیر روح البیان در تفسیر این عبارت بیضاوی میگوید:وهو استثناء من الاول اى لا تخرجوهن فى حال من الأحوال الا حال كونهن آتيات بفاحشة او من الثاني للمبالغة فى النهى عن الخروج ببيان ان خروجها فاحشة اى لا يخرجن الا إذا ارتكبن الفاحشة بالخروج يعنى ان من خرجت أتت بفاحشة كما يقال لا تكذب لا (کلمه "لا" صحیح نیست و باید کلمه "الّا" استفاده شود) ان تكون فاسقا يعنى ان تكذب تكن فاسقا[12]
اگر در این آیه به جای نهی از نفی استفاده شده بود، بسیار راحتتر میتوانستیم این معنای تفسیر روح البیان را استفاده کنیم لکن در آیه از نهی استفاده شده است که این برداشت را با مشکل مواجه میکند. البته کلمه «لا یخرجن» فی ذاته هم میتواند نهی باشد و هم میتواند نفی باشد لکن در این آیه به قرینه «لا تخرجوهنّ» این کلمه نهی است. در بعض موارد جمله اخباریه به جای جمله انشائیه به کار میرود، مثل «یعید الصلاه» که به معنای «اعد الصلاه» است. در چنین جمله اخباریهای، تقدیر کلام چنین است: « من یرید الامتثال، یعید الصلاه». اگر جمله موجود در قرآن، به صورت نفی بود معنای آن چنین میشد «من لا یردن الفاحشه، لا یخرجن بیوتهن» به عبارت دیگر اگر عبارت قرآن منفی بود نه منهی، عبارتی که ما در جمله اخباریه مقدّر میگرفتیم، در آیه به صورت ظاهر بیان میشد. اما حال که عبارت «نهی» است چنین تقدیری سخت است.
همچنین در این مقام اشکال مشترکی (بین نفی و نهی) وجود دارد. توضیح مطلب اینکه: جمله «لا تکذِب الا ان تأتی بمعصیة» (به نحو نکره) با جمله «لا تکذِب الا ان تأتی بالمعصیة» تفاوت دارد. اینکه گفته شود «انجام دادن هر معصیتی (به صورت نکره) مانع از تعلق نهی (لا تکذِب) به شخص میشود» بسیار مستبعد است بر خلاف جمله دوم که چنین استبعادی ندارد؛ به عبارت دیگر از آنجا که نکره بر تعمیم دلالت دارد، تعمیم داشتن چنین جملهای بسیار بعید است. عبارتی که در روح المعانی وجود داشت چنین بود: «الثاني للمبالغة فى النهى عن الخروج ببيان ان خروجها فاحشة اى لا يخرجن الا إذا ارتكبن الفاحشة بالخروج» ایشان ابتدا فاحشه را به صورت نکره بیان کردهاند اما در توضیح، آن را به صورت معرفه معنا نمودهاند. از این رو بنده با فحصی که در کلمات مفسرین انجام دادم، در کتابی دیگر این معنا را ندیدم.
با توجه به آنچه گذشت به نظر میرسد مفروض ما در جلسه سابق (مستثنیمنه بودن لا تخرجوهنّ) صحیح است چنانکه در روایات نیز به همین صورت معنا شده است.
در صورتی که مستثنیمنه «لا تخرجوهنّ» باشد، معانی مختلفی ممکن است مطرح شود. در جلسه آینده این مسئله بررسی خواهد شد.