درس خارج فقه آيتالله سیدموسی شبیریزنجانی
كتاب الصوم
88/12/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: شرائط صحت روزه/ شرطیت مسافر نبودن/ مسافرت در ماه مبارک رمضان
شرط پنجم: مسافر نبودن- حکم روزه ماه رمضان در مسافرت بعد از زوال- حکم مسافرت در ماه رمضان
بحث در شرائط صحت صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، مطلبی تکمیلی برای مسئله جواز مسافرت در ماه مبارک رمضان بیان میفرمایند.
حکم روزه ماه رمضان در مسـافرت بعد از زوال
در ادامه مورد پنجم از شرایط صحت صوم گفتیم: «و کذا یصح الصوم من المسافر إذا سافر بعد الزوال».[1] در این مسئله اقوال بسیاری وجود دارد، در ذهنم هست که سابقاً یازده قول دیده بودم، این مسئله را در جلسه آینده مورد بحث قرار میدهیم.
حکم مسـافرت در ماه رمضان
برای مسئله جواز مسافرت در ماه مبارک رمضان در ایام تعطیل چند روزی بحث تکمیلی بیان شد که در این جلسه قسمتی از آن را عرض میکنم. آقایان به مشهور نسبت جواز دادهاند و مرحوم ابو الصلاح حلبی با مشهور مخالفت کرده[2] و مرحوم آقای حکیم این نسبت را محکمتر بیان میکند و میفرماید که شهرتی است که «کاد أن یکون اجماعاً»[3] ، اما بعد از مراجعه معلوم شد که مطلب اینگونه نیست، البته بعد از مرحوم علامه مخالف صریحی سراغ ندارم اما قبل از مرحوم علامه اینگونه نیست و حتی ادعای شهرت نیز درست نیست، غیر از مرحوم ابی الصلاح حلبی در کافی، مرحوم شیخ طوسی در تهذیب
عبارتی دارد که از آن عدم جواز استفاده میشود[4] و شهید اول در رسالهای که در این موضوع دارد، میگوید «یلوح منه عدم جواز»،[5] مرحوم شیخ اول میگوید «لا ینبغی» که کسی در ماه مبارک مسافرت کند، تعبیر لا ینبغی در روایات و کلمات قدماء همان لا یجوز است، در روایات هست که «لَیْسَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ تَنْقُضَ الْیَقِینَ بِالشَّکِّ»[6] ، «سُبْحَانَ مَنْ لَا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ إِلَّا لَهُ»[7] ، اینها به معنای لا یجوز است، اکثر محرمات احرام با لا ینبغی تعبیر شده، مثلاً «مَنْ لَبِسَ ثَوْباً لَا یَنْبَغِی لَهُ لُبْسُهُ أَوْ أَکَلَ طَعَاماً لَا یَنْبَغِی لَهُ أَکْلُهُ»[8] ، پیامبر صلی الله علیه و آله در حجة الوداع حج را به عمره تمتع تبدیل نکردند و فرمودند که من سائق الهدی هستم «لَا یَنْبَغِی لِسَائِقِ الْهَدْیِ أَنْ یُحِلَّ حَتّٰی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ[9] »[10] ، مرحوم شیخ بعد میگوید اگر بیست و سوم گذشت، جایز است،[11]
ظهور ابتدائی جواز در اصل حلیت است و مفهوم آن عدم جواز قبل از بیست و سوم است، مورد بحث نیز همین است. اینجا مطلبی به عنوان جمله معترضه عرض کنم که در چاپ خرسان چاپ نجف از تهذیب متأسفانه قسمتی که از مرحوم شیخ و مرحوم شیخ مفید در مقنعه است، متن مقنعه مرحوم شیخ مفید است و شرح آن از مرحوم شیخ طوسی است، همه آنچه مرحوم شیخ طوسی قبل از نقل روایات بیان کرده، داخل کلام مرحوم شیخ مفید قرار داده، علامتی که برای جداسازی شرح از متن است، اشتباه قرار داده شده است.
به هر حال، این کلام مرحوم شیخ طوسی است، بعد که وجه این مطلب را ذکر میکند، منحصراً مرسله علی بن اسباط عن رجل را که میگوید لیس له که این کار را قبل از بیست و سوم انجام دهد که ظهور در حرمت داشتن آن قابل تردید نیست، پس از طرح ادعا ذکر میکند، لذا شهید اول فرموده که یلوح منه که ایشان حرام میداند، تعبیر جاز در آنجا هست و «لا ینبغی» نیز به معنای اصطلاحی امروزی منحصر
نیست و در مقام استدلال نیز فقط روایتی را ذکر میکند که دال بر حرمت و عدم جواز است، ایشان نیز قائل شده است.
و میگوید از کلام مرحوم ابن ابی عقیل و مرحوم ابن جنید یلوح حرمت و عدم جواز،[12] این دو کتاب در دسترس ما نیست. مرحوم شیخ در کتاب مبسوط[13] و نهایه[14] اول «یکره» گفته و بعد میگوید اگر بیست و سوم شد، «جاز»، از اینجا نیز استفاده میشود که قبل از بیست و سوم لا یجوز، به خاطر اینکه در تعبیر «یکره» بین اصطلاح امروزی و اصطلاح قدماء تفاوت وجود دارد، مرحوم کلینی در کافی عناوینی که در ابواب ذکر میکند، مراد از «یکره» مبغوض است، و مبغوض علی الاطلاق همان تحریم است و گاهی در موارد تنزیه گفته میشود، مرحوم کلینی در اینجا پشت سر هم دو باب دارد، یکی همین است که «یکره» خروج برای سفر در ماه مبارک رمضان[15] ، و دوم باب «یکره الصوم فی السفر»[16] گفته و همه روایات دال بر تحریم را در آن ذکر کرده، روایاتی مانند اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله آنها را عصات خوانده[17] و فرموده که من بر او نماز نمیخوانم و فرموده «الصَّائِمُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی السَّفَرِ کَالْمُفْطِرِ فِی الْحَضَرِ»[18] ، این روایات را نقل میکند، مرحوم کلینی در عنوان باب یکره گفته منتها دو روایت نقل کرده که یکی ظاهر در حرمت و دیگری ظاهر در کراهت است، مختار مرحوم کلینی روشن نیست. مرحوم ابن براج در مهذب نیز مانند مرحوم شیخ تعبیر میکند[19] و مرحوم ابن ادریس در سرائر نیز اول یکره میگوید و بعد میگوید بعد از بیست و سوم جاز و لم یکن مکروهاً.[20]
(سؤال و پاسخ استاد دام ظله): آن قابل وجهین است، میتوان گفت که جایز است و مکروه نیست، ممکن است مقابل باشد و ممکن است تخصیص بزند، هر دو هست اما احتمال قوی هست که تفسیر باشد و تقیید نباشد، آن قابل وجهین است و نمیتوانیم به سرائر نسبت دهیم که در این مسئله با مرحوم شیخ مخالفت کرده است.
و بسیاری از سابقین مانند مرحوم محقق در شرایع و مختصر النافع و معتبر، و مرحوم ابن زهره و مرحوم سید مرتضی و مرحوم شیخ مفید و مرحوم علاء الدین حلبی در اشارة السبق عنوان نکردهاند، قبل از مرحوم علامه فقط مرحوم صدوق در من لا یحضر صریحاً به عدم حرمت حکم کرده[21] و از دیگری چنین مطلبی سراغ ندارم، کلمه کراهت در اصباح مرحوم قطب الدین کیدری هست[22] اما معلوم نیست مراد حرمت یا کراهت است، به خاطر اینکه ایشان نیز از قدماء است و قبل از مرحوم محقق و مرحوم علامه است، البته بعد از مرحوم علامه مخالفی نیافتم که صریح در حرمت باشد، آنها قائل به کراهت هستند، آنها نیز همه عنوان نکردهاند اما کسانی که عنوان کردهاند، قائل به کراهت هستند و فقط مرحوم محقق قمی در غنائم گویا در مسئله فی الجمله تأملی دارد، به خاطر اینکه اول تعبیر میکند که حرام نیست[23] اما بعد به مناسبت مطلب دیگری برای نظر مخالف وجهی ذکر میکند و میگوید ولی این مشکل است.[24]
پس، مسئله به آن محکمی نیست که مرحوم آقای حکیم میفرماید مشهور است و کاد أن یکون اجماعاً، شهرت را نمیتوانیم به قدماء نسبت دهیم، این از نظر اقوال بود.
اما از نظر آیه ﴿مَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْه﴾[25] بین مفسرین در مراد از این آیه اختلاف واقع شده، بعضی گفتهاند که مراد این است که شخص در وطن باید روزه بگیرد و در مسافرت و حال مرض باید افطار کند، گفتهاند که جمله بعدی مخصص جمله قبلی است، ﴿الشَّهْر﴾ را مفعول به گرفتهاند و گفتهاند اگر کسی ماه مبارک رمضان را درک کرد باشد، وظیفه دارد روزه بگیرد و بعد آیه شریفه مسافر و مریض را استثنا کرده است. و بعضی از مفسرین ﴿الشَّهْر﴾ را ظرف و مفعول فیه گرفتهاند و گفتهاند که مراد این است که اگر کسی حاضر وطن در ماه مبارک رمضان بود، لذا اگر کسی در اول ماه حاضر وطن بود، باید همه ماه را روزه بگیرد، منتها سنیها که در وطن نیز جایز میدانند، میگویند چه حاضر و چه مسافر باشد، باید آن ماه را روزه بگیرد، اما امامیه که در سفر جایز نمیدانند، نتیجه این مطلب این میشود که بنابر اینکه تحصیل شرط واجب لازم است، کسی که اول ماه را درک کرده باشد، وظیفه دارد تمام آن ماه
را روزه باشد، به خاطر اینکه حضر از شرائط واجب و شرط صحت عمل است، اما اگر خلاف شرع کرد و به سفر رفت، باید روزه را افطار کند، این خلاف شرع مجوز صوم نیست، این مطلب بحث علمی دارد که درباره آن بحث خواهیم کرد، این نیز تفسیر دیگری است.
در مجمع البیان این دو احتمال را نقل کرده و این احتمال دوم را که اگر اول ماه را درک کند، باید همه ماه را روزه بگیرد، تقویت کرده،[26] و مرحوم شیخ طوسی نیز هر دو احتمال را ذکر کرده اما نظری نداده است،[27] پس، اگر بگوئیم که مرحوم صاحب مجمع البیان که اینطور نیست که بر خلاف اجماع امامیه در سفر غیر از بعضی از موارد استثنا، روزه گرفتن در سفر در مانند ماه مبارک رمضان را جایز بداند، ممکن است اینجا نظر ایشان این باشد که واجب است روزه بگیرد و یعنی خارج نشود و مسافرت نکند، چنین قولی نیز در مسئله هست. پس، این مسئله از مسائل مقطوع نیست که اگر کسی بر خلاف آن فتوا دهد، فقه جدید باشد.