< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله شبیری

82/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بررسی شرط چهارم محرِّم بودن رضاع

خلاصه درس این جلسه

در این جلسه فروع مربوط به مسئله اشتراط اتحاد فحل و اتحاد مرضعه را مطرح نموده و سپس روایاتی را که در این باب وارد شده است، بررسی خواهیم نمود.

اشتراط اتحاد فحل و اتحاد مرضعه

یکی از شرائط برای نشر حرمت در باب رضاع این است که شیر از یک زن و همچنین از یک فحل باشد و مراد از فحل شوهر یا مالک یا محلَّل له است که در حکم مالک است.

در اینجا فروعی متصوّر است.

فرع اول

اگر فحل واحد بود ولی مرضعه متعدد و مقدار معتبر در نشر حرمت به وسیله دو زنِ یک شوهر حاصل شد کفایت در نشر حرمت نمی‌کند و حتی بین فحل و مرتضع نیز نشر حرمت واقع نمی‌شود.

فرع دوم

اگر مرضعه واحد و فحل متعدّد شد و کمیّت مذکور به وسیله مرضعه‌ای در حباله نکاح دو شوهر حاصل شد این هم موجب نشر حرمت نمی‌شود.

اکنون سخن در تصوّر این مسئله است که چگونه ممکن است کمیّت معتبر از مرضعه واحده ولی در نکاح دو فحل حاصل شود؟

در تصویر مسئله گفته‌اند: که مقداری از این شیر را این مرضعه به مرتضع می‌دهد در حالی که در حباله نکاح زید است سپس بعد از مردن زید یا طلاق یا فسخ نکاح او، شوهر دیگری اختیار می‌کند و مقدار معتبر به وسیله شیر شوهر دوم تکمیل می‌شود. و در این فاصله ـ یعنی قطع رضاع اول و جدایی زن از فحل اول تا نکاح بعدی و مباشرت فحل دوم تا زن از مباشرت با او بچه‌دار شده و صاحب لبن گردد ـ در این فاصله مرتضع با غذا تغذیه

می‌شود یا با شیری که از ثدی نیست و یا دوشیدن به مرتضع خورانده می‌شود زیرا تغذیه و شیری که از ثدی نباشد مضرّ به توالی نیست آنکه مضرّ است رضاع امرأة أخری است که مضرّ به توالی است.[1]

خلاصه اگر کمیّت معتبر به وسیله یک زن، ولی در حباله دو شوهر حاصل شود موجب نشر حرمت نیست. و این بچه شرعاً، فرزند رضاعی این مادر محسوب نمی‌شود و این مسئله از مسلّمات بین قوم است. که البته روایات مسئله بعداً مطرح خواهد شد.

فرع سوم

اگر یک مرضعه، شیر یک فحل را به کودکی به مقدار معتبر داد و در نتیجه این کودک فرزند رضاعی این زن و مرد شد، سپس این زن در حباله مرد دیگری، کودک دیگری را به مقدار معتبر شیر داد و در نتیجه آن کودک نیز فرزند رضاعی این زن و مرد دوم شد آیا بین این دو کودک اخوت رضاعی برقرار می‌گردد؟

به عبارت دیگر: همچنان که در اخوت نسبی اشتراط در پدر یا مادر کافی است آیا در اخوت رضاعی ـ که رابطه از هر دو طرف رضاعی باشد ـ هم اشتراط در پدر یا مادر کافی است یا خیر؟ یا باید در ابوین مشترک باشند؟

از نظر فقهی مسلم است که اشتراط در پدر کافی است یعنی دو فرزند رضاعی چنانچه در پدر مشترک باشند برادر و خواهر رضاعی می‌شوند. (مردی دو همسر دارد یکی به زید شیر می‌دهد و دیگری به فاطمه، این دو برادر و خواهر رضاعی می‌شوند) اما آیا اشتراک در مادر رضاعی هم کافی است؟ یعنی اگر زنی در حباله شوهر اول به زید شیر داد و در حباله شوهر دوم به فاطمه شیر داد، این دو نفر برادر و خواهر رضاعی می‌شوند ـ چون مادر رضاعی‌شان مشترک است ـ یا خیر؟

بحث اصلی ما در این فرع است.

فرع چهارم

اگر مرضعه‌ای به مقدار معتبر به کودکی شیر داد در نتیجه مرضعه مادر رضاعی کودک و صاحب اللبن پدر رضاعی او شدند، این مرضعه فرزند رضاعی آنها بوده با اولاد نسبی آنها برادر و خواهر خواهد بود و در این اخوت، فرقی بین اولاد نسبی صاحب اللبن و اولاد نسبی مرضعه نیست و این اخوت ترکیبی از رضاعی و نسبی است. این فرع از نظر فقهی مسلّم است و جای بحث نیست. آنچه محل بحث است اخوتی است که از طرفین رضاعی باشد، در اینجا محل بحث است که آیا اشتراک در پدر رضاعی لازم است یا اشتراک در مرضعه کافی است.

بررسی روایات مسألهروایت اول: موثقه عمار

«کلینی عن محمد بن یحیی عن احمد بن محمد، و علی بن ابراهیم عن ابیه، جمیعاً عن ابن محبوب عن هشام بن سالم عن عمار الساباطی قال سألت اباعبداللهعلیه السلام عن غلام رضع من امرأة، أیحل له ان یتزوج اختها لابیها من الرضاعه؟ قال: فقالعلیه السلام: لا، فقد رضعا جمیعاً من لبن فحل واحد من امرأةٍ واحدة قال (: قلت) یتزوج اختها لامها من الرضاعة؟ قال: فقالعلیه السلام: لابأس بذلک، ان اختها التی لم ترضعه کان فحلها غیر فحل التی ارضعت الغلام، فاختلف الفحلان فلابأس».[2]

بررسی سند روایت

در سند روایت غیر از عمار ساباطی سخنی نیست فقط عمار چون فطحی است از روایت تعبیر به موثّقه می‌شود. البته قبلاً گذشت که روایات عمّار معمولاً در تعبیرات آن تکلّف است، حال در نقل به معنا مسلّط نبوده یا مسلّط به عربی نبوده است، به هر حال خوب، نقل به معنا نمی‌کرده است. معمولاً روایات او تکلّف دارد اگر روایتی از عمّار بدون تکلّف معنا شد، باید به نسخه‌های مختلف رجوع شود تا معلوم شود آیا در عبارت تصرّفی شده است یا نه؟

بررسی دلالت روایت

در این روایت دو سؤال مطرح شده است:

سؤال اول: (ازدواج با خاله رضاعی ابی)

پسری از زنی شیر خورده است (ظاهر روایت این است که شیر به مقدار معتبر که موجب نشر حرمت می‌شود خورده است. لذا سؤال از نشر حرمت از این جهت نیست که آیا کودک و مرضعه به یکدیگر محرم شده‌اند یا خیر؟ بلکه مورد سؤال این است که این مادر یک خواهر رضاعی دارد) آیا این پسر که با این مادر محرمیّت رضاعی دارد آیا با خواهر رضاعی این مادر هم نمی‌تواند ازدواج کند؟ (رابطه‌ای که با دو رضاع حادث شده است یک رضاع کودک با مادر و یک رضاع بین مادر و خواهر مادر). البته در صدر حدیث سؤال از اخت رضاعی أبی مادر است نه اخت أمّی یعنی دختری که با مرضعه، هر دو شیر یک پدر را خورده‌اند و در پدر رضاعی با یکدیگر مشترکند «فقال: لا، فقد رضعا جمیعاً من لبن فحل واحد من امرأة واحدة» می‌فرماید: نه، نمی‌تواند ازدواج کند، چون ضابطه نشر حرمت موجود است زیرا هر یک از این دو زن از یک لبن فحل واحد از امرئه واحده به مقدار معتبر شیر نوشیده‌اند و فرض هم شده است که اخوت ابی بین آنها برقرار است یعنی صاحب اللبن در کل رضعات یک نفر است.

سؤال: اکنون سؤالی اینجا مطرح می‌شود و آن اینکه راوی فرض کرد که این دو زن، خواهر أبی رضاعی هستند پس اتحاد در مادر ندارند چرا امام‌علیه السلام ـ طبق نقل در جواب می‌فرماید: «من امرأة واحدة» یعنی این دو زن از شیر یک مادر نوشیده‌اند؟

جواب: چون عمار از ازدواج غلام مرتضع با خواهر رضاعی ابی مرضعه سؤال کرده است یعنی دختری را فرض کرده که با مرضعه فرزندان رضاعی یک پدر هستند و این «فرزندی» مستلزم آن است که هر کدام از اینها کمیت معتبر در رضاع را از یک پدر و یک مرضعه خورده باشند تا فرزندان این پدر شوند و از طرف دیگر این دو نفر را خواهران رضاعی ابی دانسته است یعنی علاوه بر این که تمام شیری که هر کدام از این دو نفر مستقلاً خورده‌اند (=15 رضعه هر کدام) از یک پدر و یک مرضعه بوده است، پدران رضاعی این دو مرتضع نیز مشترکند یعنی صاحب مجموع شیرها یک فحل بوده است. لذا رابطه اخوت بین این دو برقرار شده، یکی از اینها مادر رضاعی مرتضع و دیگری خاله رضاعی او می‌باشند و چون

ازدواج کودک با خاله نسبی حرام است فیحرم من الرضاع أیضاً[3] ، به عبارت دیگر حضرت که می‌فرمایند «فقد رضعا جمیعاً من لبن فحل واحد من امرأة واحدة» به شرایط عمومی نشر حرمت نظر دارند یعنی چون از طرفی شرایط عمومی اصل نشر حرمت در هر دو زن وجود دارد و به هر کدام از اینها یک مرضعه از شیر یک فحل به مقدار معتبر (مثلاً 15 رضعه) شیر داده است و از طرف دیگر در سؤال اینها خواهران ابی رضاعی فرض شده‌اند پس پدران رضاعی هر دو یک نفر بوده، صاحب شیر در کل 30 رضعه یک مرد بوده است (خلاصه چون شرایط عمومی اصل نشر حرمت بالرضاع موجود بوده و شرط اختصاصی تحقق رابطه اخوت رضاعی (=اتحاد فحل در کل 30 رضعه) هم محقق بوده) لذا خواهر رضاعی ابی مرضعه بر مرتضع حرام می‌باشد.

سؤال: در روایت تعبیر «رضعا» آمده است. ضمیر رضعا اگر به دو خواهر برمی‌گردد چرا مذکر آمده است؟ آیا این قرینه نمی‌شود بر اینکه ضمیر به دو خواهر برنمی‌گردد؟ و روایت می‌فرماید چون هر کدام از مرتضع (=غلام) و خواهر رضاعی مرضعه با شرایط کامل رضاع (=وحدت فحل، وحدت مرضعه، کمیت و...) شیر خورده‌اند بر یکدیگر حرامند؟

جواب: مذکر بودن ضمیر قرینه نیست و آوردن ضمیر مذکّر به اعتبار انسانیت آنهاست یعنی این دو انسان، این دو شخص هر چند ضمیر به دو خواهری بر می‌گردد که شیر یک فحل را خورده و خواهر رضاعی ابی شده‌اند. همچنان که دو مرتضعی که در ذیل حدیث شریف مطرح شده و درباره اختلاف فحل آنها صحبت به میان آمده همین دو خواهر هستند نه غلام و خاله رضاعی او.

سؤال دوم: (ازدواج با خاله رضاعی امّی) «قال: یتزوّج أختها لأمها من الرضاعة؟»

سپس راوی سؤال می‌کند: اگر این دو خواهر اشتراک در مادر رضاعی داشتند و پدر آنها مختلف بود یعنی مرضعه‌ای در حباله یک شوهر به خواهر اول شیر داده سپس همان مرضعه در حباله شوهر دیگر به خواهر دوم شیر داده است آیا آن غلام به این خواهر محرم می‌شود یا نه؟ یعنی آیا ازدواج خاله رضاعی امّی بر مرتضع حرام است یا خیر؟ «قال: فقال: لابأس بذلک ان أختها التی لم ترضعه کان فحلها غیر فحل التی أرضعت الغلام فاختلف الفحلان فلابأس».

حضرت می‌فرماید: ازدواج مانعی ندارد زیرا این دو خواهر أمّی هستند و أبی نیستند (و پدر رضاعی این دو خواهر یکی نیست) پس نشر حرمت بین این دو خواهر نیست در نتیجه نشر حرمت بین این غلام (=خواهرزاده) و آن خواهر (=خاله غلام) نیز به طریق اولی نیست.

روایت دوم: صحیحه حلبی

«کلینی: محمد بن یحیی عن احمد بن محمد، و علی بن ابراهیم عن ابیه، جمیعاً عن الحسن بن محبوب عن ابی ایوب الخرّاز عن ابن مسکان عن الحلبی قال سألت اباعبداللهعلیه السلام عن الرجل یرضع من امرأة و هو غلام أیحلّ له ان یتزوج اختها لامّها من الرضاعة؟ فقالعلیه السلام: ان کانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة من لبن فحل واحد فلا یحلّ و ان کانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة من لبن فحلین فلا بأس بذلک».[4]

سند روایت

این روایت از نظر سند بدون تردید صحیح است و بحثی در صحّت سند آن نیست.

دلالت روایت

حلبی سؤال می‌کند، مردی است که در زمان طفولیت شیر خورده است (نه اینکه در موقع رجولیت شیر خورده باشد تا گفته شود: لا رضاع بعد فطام) «أیحلّ له ان یتزوج أختها لأمّها من الرضاعة؟» آیا می‌تواند با خواهر أمّی مادر رضاعیش (=خاله‌ای که با مادر رضاعی، در مادر رضاعی اشتراک دارند) ازدواج کند؟ «فقال: ان کانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة

من لبن فحل واحد فلا یحلّ فان کانت المرأتان رضعتا من امرأة واحدة من لبن فحلین فلابأس بذلک».

اینجا حضرت تشقیق شقوق می‌فرماید، و از کلام سائل که گفت: «اختها لأمّها» اطلاق استفاده کرده می‌فرماید: این اخت مادری اگر ابوینی باشد تزویج با او حلال نیست اما اگر فقط أمّی باشد و أبی نباشد تزویج با او حلال است زیرا فحلها متعدد است.

پس از این روایت نیز استفاده می‌شود که اتحاد فحل معتبر است و اتحاد مرضعه بدون اتحاد فحل در نشر حرمت کفایت نمی‌کند.

تذکر

نظیر این روایت در اینکه گاهی مراد از أمّی، اعم از أمّی تنها و أبوینی است صحیحه صفوان است که قبلاً گذشت. صفوان می‌گوید: «قلت له (ابیالحسنعلیه السلام) أرضعت أمّی جاریة بلبنی قال هی أختک من الرضاعة قال: قلت: فتحلّ لأخٍ لی من أمّی لم ترضعها أمّی بلبنه ـ یعنی لیس بهذا البطن و لکن ببطن آخر ـ قال والفحل واحد؟ قلت: نعم هو أخی لأبی و أمّی قال: اللبن للفحل، صار أبوک أباها و أمّک أمّها».[5]

در این روایت نیز با آنکه راوی در صدر روایت برادر أمّی تعبیر کرده بود ولی منظور او اعم از امی تنها و ابوینی است چون در ذیل روایت آن را در مورد برادر أبوینی به کار می‌برد سپس أمّی گاهی بر اعم از أمّی و از أبی و أمّی [ابوینی] اطلاق می‌شود به همین جهت در صحیحه حلبی نیز امام‌علیه السلام سؤال سائل را بر اعم حمل نموده و سپس هر دو فرض را پاسخ داده‌اند.

ادامه بحث را به جلسه آینده موکول می‌کنیم. ان شاء الله تعالی.

«والسلام»

 


[1] . (توضيح بيشتر كلام استاد مدظله): اين توجيه استاد در مورد عدد معتبر در رضاع است ولي در مورد اثرگذاري رضاع (=انبات لحم و اشتداد عظم) چنين شرطي معتبر نيست يعني اگر در اثناء رضاع كودك به هر وسيله ديگري تغذيه شود (به وسيله غذا خوردن يا خوردن شيري كه زني آن را دوشيده است يا رضاع از مرضعه ديگري) مانع نشر حرمت نيست و چنانچه مجموعه رضاع‌هاي پراكنده موجب رشد كودك گردد محرميت حاصل مي‌شود در اين مورد تصور وحدت مرضعه و تعدد فحل بسيار روشن است.
[2] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 442، ح10، تهذيب الأحكام، ج7، ص: 320، ح1321، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 200، ح724، وسائل الشيعة، ج20، ص: 388، ح25903.
[3] . (توضيح بيشتر فرمايش استاد مدظله): هر چند ظاهر بدوي سؤال عمار مطلق است يعني «اختها لابيها من الرضاعة» 3 فرض را شامل مي‌شود الف) فرزند رضاعي پدر رضاعي ب) فرزند نسبي پدر رضاعي ج) فرزند رضاعي پدر نسبي. ليكن از پاسخ امام‌عليه السلام استفاده مي‌شود كه نكاتي بوده كه حضرت سؤال عمار را منصرف و منحصر در فرض اول مي‌دانسته‌اند يعني فقط فرض دو زني كه هر دو فرزندان رضاعي يك پدر هستند و توسط دو رضاع با يكديگر مرتبط شده‌اند و همچنين از اين كه عمار مجدداً فرض دوم و سوم را سؤال نكرده است معلوم مي‌شود سؤال او منحصر در همان فرض اول بوده كه امام‌عليه السلام پاسخ آن را داده‌اند بعلاوه سؤال دومي كه عمار از «اختها لامّها من الرضاعه» مي‌پرسد اين سؤال نيز از دو دختري است كه فرزندان رضاعي يك مرضعه هستند و با شير خوردن نزد يك مرضعه خواهران رضاعي امي شده‌اند.
[4] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 443، ح11، تهذيب الأحكام، ج7، ص: 321، ح1323، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ج3، ص: 201، ح726، جامع الاحاديث 25/531، وسائل الشيعة، ج20، ص: 389، ح25904.
[5] . وسائل الشيعة، ج20، ص: 395، ح25921.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo