< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدتقي شهيدي

1400/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مرجحات باب تزاحم

 

مرجح ششم از مرجحات باب تزاحم سبق زمانی هست.

سبق زمانی در باب تزاحم دو فرض دارد: فرض اول این هست که زمان وجوب هر دو واجب متزاحم یکی باشد، متحد باشد، تنها ظرف امتثال یکی اسبق باشد از دیگری. مثلا نماز ظهر و عصر زمان وجوب شان هنگام اذان ظهر است، ظرف امتثال نماز ظهر قبل از نماز عصر است. حالا اگر تزاحم شد یا ما باید قیام کنیم برای نماز ظهر و نماز عصر را نشسته بخوانیم چون عاجزیم از قیام برای هر دو نماز یا برای نماز ظهر بنشینیم نماز عصر را ایستاده بخوانیم،‌فرمودند سبق زمانی مرجح است باید نماز ظهر را ایستاده بخوانیم. فرض دوم این است که زمان وجوب مثل زمان واجب و ظرف امتثال واجب در یکی اسبق باشد از دیگری.

فعلا راجع به فرض اول صحبت کنیم که زمان وجوب در هر دو یکی باشد. زمان واجب یعنی ظرف امتثال واجب در یکی اسبق باشد از دیگری. سه قول در این مسأله هست:

قول اول ترجیح به سبق زمانی هست مطلقا. در مصباح الاصول جلد 3 صفحه 361 این قول را انتخاب کردند. فرمودند که اگر وجوب در هر دو واجب متزاحم فعلی باشد، تنها ظرف امتثال یکی سابق باشد بر دیگری وظیفه ما تقدیم اسبق زمانا است. مثل اینکه کسی نذر بکند روز پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرد بعد ببیند که نمی تواند هر دو روز را روزه بگیرد واجب است روزه پنجشنبه را روزه بگیرد چو در آن زمان قدرت دارد بر امتثال و روز جمعه وقتی شد می گوید من عاجزم از امتثال وجوب وفاء به نذر بخاطر عجز از امتثال صوم یوم الجمعة‌ ساقط می شود اما در روز پنجشنبه فرض این است که او قادر است بر روزه چرا روزه نگیرد. و همینطور است در صوم شهر رمضان. شخصی هست می گوید من تنها یک روز می توانم روزه بگیرم در ماه رمضان، باید روز اول را روزه بگیرد، اگر روز اول را روزه نگیرد بگوید روز بیست و یکم ماه رمضان که روز مقدسی است آن را روزه می گیرم برای روزهایی که خورده باید کفاره بدهد.

بله، اگر آن واجب متاخر زمانا معلوم الاهمیة باشد، اینجا آقای خوئی فرمودند سبق زمانی مرجح نیست. مثلا امر دائر است بین حفظ مال مولی الان یا جان مولی فردا، بلااشکال ما باید قدرت مان را حفظ کنیم، امروز اگر مال مولی را حفظ کنیم فردا دیگر توانایی حفظ جان مولی نداریم باید امروز مال مولی را حفظ نکنیم رها کنیم تا فردا بتوانیم جان مولی را حفظ کنیم.

این قول اول است. قول دوم قول مرحوم آقای خوئی هست در محاضرات که دوره متاخره اصولیه ایشان است، در محاضرات جلد 3 صفحه 271 و 281، فرمودند ما ترجیح به سبق زمانی را مختص می دانیم به واجبین مشروطین بالقدرة، اگر دو خطاب بود، هر دو مشروط به قدرت بودند، در اینجا ما می گوییم سبق زمانی مرجح است مگر متاخر زمانا معلوم الاهمیة باشد. مثال نذر از این قبیل است. وجوب وفاء به نذر مشروط به قدرت است و مراد قدرت در ظرف امتثال است، پس واجب نیست که ما نذر کردیم روز پنجشنبه و روز جمعه روزه بگیریم در روز پنجشنبه قدرت مان را در صوم در روز جمعه حفظ کنیم، بلکه روز پنجشنبه روزه می گیریم روز جمعه می گوییم خدایا تو خودت فرمودی ﴿لایکلف الله نفسا الا وسعها﴾، در خطاب هم بود اذا قدرت فف بنذرک و همینطور است در صوم شهر رمضان،‌صوم شهر رمضان مشروط به قدرت است به قرینه و من کان مریضا فعدة من ایام أخر، یا القادر یصوم فی شهر رمضان، واجب مشروط به قدرت است، و لذا اگر ما یک روز می توانستیم روزه بگیریم باید همان روز اول ماه رمضان روزه بگیریم. اما در واجب هایی که مشروط به قدرت نیستند نخیر در اینجا سبق زمانی مرجح نیست.

س: از نظر آقای خوئی قبل از اذان می شود آب را روی زمین ریخت چون هنوز وجوب‌، فعلی نیست. ... به ارتکاز عقلی و عقلایی اگر احراز بکنیم اهتمام شارع را به آن واجب متاخر یعنی احراز می کنیم شارع الزام می کند به حفظ قدرت برای انجام آن واجب متاخر.

این قول دوم هست.

اشکالی که به این فرمایش آقای خوئی در این قول دوم است این است که ایشان فرمود چون شرط واجب مشروط به قدرت قدرت در ظرف امتثال است، فاذاً لایجب حفظ القدرة‌ قبل مجیء وقته، [اقول] شما فرض تان این است که وجوب،‌فعلی است،‌وجوب وفاء به نذر به مجرد نذر فعلی می شود، وجوب صوم شهر رمضان به مجرد دخول هلال شهر رمضان فعلی می شود،‌وجوب‌،‌فعلی است نسبت به کل سی روز روزه،‌ یعنی چی که شرط وجوب قدرت در ظرف امتثال است،‌یعنی من می توانم تعجیز نفس بکنم اختیارا؟‌ بعد از اینکه نذر کردم روزه پنجشنبه و جمعه روزه بگیرم می توانم عمدا کاری بکنم که عاجز بشوم از روزه روز پنجشنبه و جمعه؟ این جایز است؟ قطعا جایز نیست خود شما هم جایز نمی دانید. در واجب مشروط قبل از تحق شرطش جایز می دانید تعجیز نفس را اما وقتی واجب وجوبش فعلی است مثل واجب معلق تعجیز نفس را جایز نمی دانید پس چرا فرمودید القدرة‌ المعتبرة‌ فیه یعنی در همین واجب مشروط به قدرت مثل نذر هی القدرة‌فی ظرف امتثاله.

شاید مقصود ایشان این باشد که یک وقت ما قدرت مان را با انجام یک فعل غیر واجب از بین می بریم این جایز نیست، اما یک وقت با انجام یک واجب متقدم مثل صوم یوم الخمیس که نذر کردیم قدرت مان را بر صوم یوم الجمعة‌از بین می بریم در اینجا ممکن است ایشان بفرماید عرف وجوب صوم یوم الخمیس را معجز مولوی می داند و رافع قدرت می داند در وفاء‌ به نذر نسبت به صوم یوم الجمعة‌ مگر فرض بشود عصیان وجوب وفاء به نذر صوم یوم الخمیس که قدرت ترتبیه پیدا می کنیم در وفاء ‌به نذر نسبت به صوم یوم الجمعة.

قول سوم قول بحوث هست که کلا منکر شدند ترجیح به سبق زمانی را چه در واجبین مشروطین بالقدرة چه در واجبین غیر مشروطین بالقدرة در لسان خطاب، تنها استثنائی که کردند فرمودند اگر ما احتمال می دادیم مانعی به وجود بیاید از امتثال آن واجب متاخر،‌عجز تکوینی پیدا کنیم از امتثال آن واجب متاخر، اینجا عقلا و عقلائا سبق زمانی مرجح امتثال واجب متاخر است اما اگر علم داریم که ما زنده می مانیم تا زمان آن واجب متاخر ما می دانیم احتمال نمی دهیم که در این پنجشبه و جمعه فوت کنیم یا عاجز بشویم از وفاء به نذر در روز جمعه، چه ترجیحی دارد که ما انتخاب کنیم صوم یوم الخمیس را؟ ما اتفاقا روز پنجشنبه مهمانی هست برویم آن مهمانی شرکت کنیم روز جمعه که سوری در کار نیست، روزه می گیریم،‌دو روز را که نمی توانیم روزه بگیریم مرجح عقلی و عقلایی!‌! هست که سور را رها نکنیم، بگذاریم قدرت مان را برای روز جمعه. اگر می دانیم تا روز جمعه مشکلی به وجود نمی آید چه مشکلی دارد؟

س: گاهی زمان، خیلی طولانی نیست، چه فرق می کند، الان این واجب را انجام بدهم مثل همان نماز ظهر و عصر، بعد از پنج دقیقه می خواهم نماز عصر بخوانم،‌ آنقدر زمان متاخر نیست که نگران باشم که شاید فوت بکنم شاید مانع تکوینی به وجود بیاید.

ایشان در بحوث فرمودند بله یک فرض دیگر هم هست که راجع به او اصلا بحث نمی کنیم،‌ و آن این است که در خطاب وجوب آن واجب متاخر قدرت در زمان امتثال شرط بشود، این به دلیل خاص باید باشد. مثلا از آیه وضوء استفاده می شود که قدرت بر وضوء حین قیام الی الصلاة شرط نماز با وضوء است اگر اینجور شد قطعا بر ما واجب است تقدیم آن واجب اسبق چون با تقدیم او اصلا مانع می شویم از فعلیت واجب متاخر چون شرط وجوب نسبت به آن واجب متاخر شد القدرة‌فی ظرف الامتثال و لکن این قرینه می خواهد،‌دلیل خاص می خواهد، نه اینکه ما بگوییم کلا شرط وجوب بطور کلی قدرت بر واجب در ظرف امتثال است،‌نخیر دلیل خاص اگر بود می پذیریم و اصلا از بحث تزاحم خارج می شود چون امتثال خطاب اسبق زمانا ورود دارد بر خطاب وجوب متاخر زمانا و قدرت بر آن را در ظرف امتثال که شرط وجوب است از بین می برد.

تقریب این قول سوم در واجبین مطلقین که در خطاب مشروط به قدرت نیستند این هست که حفظ قدرت بعد از فعلیت وجوب عقلا لازم است نمی شود که من تعجیز نفس بکنم از واجب. در همان مثل وفاء‌به نذر وفاء به نذر واجب مشروط به قدرت نیست که آقای خوئی فرمود واجب مشروط به قدرت. بله وفاء‌به نذر مشروط است به رجحان متعلقش نگفتند اذا قدرت فف بنذرک، گفتند اذا کان المنذور راجحا فف بنذرک،‌ربطی به این ندارد که بگویید واجب مشروط به قدرت است شرعا،‌حفظ قدرت واجب است در صوم یوم الجمعة‌ و تزاحم می کند با صوم یوم الخمیس چه ترجیحی دارد که ما حتما روز پنجشنبه روزه بگیریم. بلکه حتی در واجبین مشروطین بالقدرة هم سخنان بحوث همین است که چه مرجحی دارد سبق زمانی. مولی اگر به عبدش بگوید اذا قدرت فخلص زیدا من السجن،‌اذا قدرت فخلص عمروا من السجن، ما یک شفاعت می توانیم بکنیم نزد امیر، یا الان برویم شفاعت کنیم که زید را زندان نبرند آزادش کنند یا چند ساعت دیگر که عمرو را می خواهند زندان ببرند صبر کنیم آن وقت شفاعت کنیم برای عمرو، ما و لو اسبق زمانا بود شفاعت برای زید،‌الان زید را به زندان می خواهند ببرند اگر به زعیم بگوییم جناب زعیم!‌ جناب امیر! عمرو را می خواهند ببرند زندان فردا یا چند ساعت دیگر امیر می گوید مگر تو علم غیب داری؟ ظرف امتثال وجوب شفاعت برای وجوب آزاد کردن عمرو از زندان هنوز نیامده. اگر من بخاطر دواعی نفسانیه چو عمرو دوست صمیمی من هست و امثال آن، الان شفاعت نکنم نزد امیر برای آزادی زید بگویم می خواهم این تمکنم را از شفاعت عمرو حفظ کنم برای آزادی عمرو که دوست صمیمی من هست آیا من عند العقلاء مستحق عقاب هستم؟ عقلاء می گویند یک شفاعت از شما مقبول بود،‌تمکن نداشتی از آزاد کردن زید و عمرو از حبس،‌ مخیر بودی، چه الان تلاش کنی زید را آزاد کنی از زندان چه فردا تلاش کنی عمرو را آزاد کنی از زندان،‌چه فرق می کند. حتی خطاب مشروط به قدرت را فرض کنید،‌اذا قدرت فخلص زیدا من السجن اذا قدرت فخلص عمروا من السجن، فرقی نمی کند. و لذا به نظر ما حق با بحوث هست و سبق زمانی بما هو هو از مرجحات باب تزاحم نیست.

س:‌ بله اگر احتمال بدهیم که مانع تکوینی پیدا بشود از امتثال واجب متاخر و چون استصحاب بقاء قدرت اثبات نمی کند تحقق آن واجب را در زمان آینده و لذا این می شود مشکوک الامتثال، عقل اجازه نمی دهد واجبی را که می توانم قطع به امتثال او پیدا کنم برای واجبی که شک دارم او را امتثال خواهم کرد یا نه. مگر متاخر معلوم الاهمیة باشد که احراز بکنیم اهتمام مولی را حتی در این حال که شک در امتثال او در آینده داریم که او بحث دیگری است.

این از نظر بحث اصولی. اما وارد بحث فقهی می شویم، می خواهیم تطبیق کنیم که سبق زمانی مرجح نیست، می توانیم فتوی بدهیم که این آقایی که یک روز روزه می گیرد در ماه رمضان می تواند بگذارد بیست و نهم ماه رمضان روزه بگیرد، مطمئن است،‌جوان است و هیچ احتمال مرگ و بیماری نمی دهد می گوید می گذارم روز بیست و نهم ماه رمضان را،‌سی ام را همیشه علماء عید فطر اعلام می کنند،‌ بیست و نهم را روزه می گیرم می شود؟ حالا بعضی ها جرأت دارد می گویند می شود، ظاهرا آقای زنجانی می فرمایند چه اشکالی دارد،‌یک روز می توانی بگیری در ماه رمضان بگذار روز آخر، نصف ماه رمضان را می توانی بگیری بگذار آن نصف آخر، یک روز در میان، مشکلی نیست،‌ ولی فتوای مشهور این نیست، می گویند فعلا که قادری فعلا که مریض نیستی، چرا روزه نمی گیری،‌ روزه بگیر،‌آن قدر روزه بگیر که دیگر خوف پیدا کنی اگر فردایش روزه بگیری ضرر دارد برای تو. حالا آقای زنجانی در این فرع فتوی دادند به تخییر در صوم ماه رمضان، ولی در مثال های دیگر بعید است ایشان فتوی بدهد. یک شخصی هست می گوید من نمی توانم هم برای نماز ظهر وضوء بگیرم هم برای نماز عصر، ندارم آب به اندازه کافی، و نمی توانم هم نماز عصر را با وضوء نماز ظهر بخوانم حال یا مشکل جسمی دارم یا مستحاضه قلیله هستم که تتوضأ لکل صلاة آیا شما اجازه می دهید برای نماز ظهر تیمم کند با اینکه آب دارد وضوئش را بگذارد برای نماز عصر که می خواهد برود امام جماعت بشود نماز عصر برای مردم بخواند، آیا اجازه می دهید؟

یا مثلا در همان مثال قدرت بر قیام ما فقط می توانیم یک نماز را ایستاده بخوانم می توانید بگویید که نماز ظهر را نشسته بخوانم نماز عصر را که یک عده می خواهند به من اقتداء‌ کنند می گویند ما نماز ظهر خواندیم حاج آقا شما نماز ظهرت را خودت بخوان ما نماز عصر را با شما می خوانیم می توانم قیامم را نگه دارم برای نماز عصر؟‌بعید است کسی اجازه بدهد.

ممکن هست ما بگوییم فرق است بین اذا قدرت اذا استطعت و بین این عناوین تکوینی مثل اذا وجدت ماءا اذا کنت صحیحا اذا کنت قویا، این مثال هایی که زدیم مثلا راجع به ماه رمضان قرآن می گوید و من کان مریضا أو علی سفر فعدة من ایام أخر یعنی غیر المریض یجب علیه الصوم من شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان علی مریضا أو علی سفر فعدة من ایام أخر،‌ یعنی غیر المریض یجب علیه المریض،‌می گویند شما که مریض نیستی،‌مریضی؟‌می گوید نه، فقط نوزده روز می توانم روزه بگیرم چون مریض آنی است که من یضر به الصوم،‌الان روزه برای شما ضرر دارد؟‌ ابدا. من لم یجد ماءا یتیمم و من وجد الماء یتوضأ،‌الان شما واجد الماء هستید یا نیستید؟ هستم، آب دارم، به اندازه یک روز آب دارم، پس الان واجد الماء هستم، برای نماز ظهر می توانید قیام کنید ولی اگر قیام کنید، در نماز عصر عاجز می شوید از قیام،‌الان برای نماز ظهر مصداق المریض یصلی جالسا هستید؟ مصداق مفهوم اذا قوی فلیقم که من لم یقدر علی القیام فلیجلس هستید؟ می گوید نخیر، من الان مشکلی ندارم.

س: بحث در این است که عرفا شما الان برای نماز ظهر بخواهید تیمم کنید، تیمم قرار نیست بکنید، شما واجد الماء هستید عرفا،‌اصلا نماز ظهرتان هم باطل می شود. غیر از این است که من باید برای نماز ظهر ایجاد طهور بکنم، طهور من طهور مائی است،‌تیمم برای فاقد الماء هست و لکن اگر من برای نماز ظهر وضوء بگیرم برای نماز عصر فاقد الماء‌می شوم و من در این فرض معذورم،‌بله حق نداشتم نماز مستحب بخوانم بگویم برای نافله ظهر وضوء می گیرم، مستحاضه قلیله را مثال بزنیم که تتوضأ لکل صلاة ظاهرش این است که اگر نافله هم می خواهد بخواند چهار تا نافله دو رکعتی برای ظهر هم چهار بار وضوء بگیرد، حالا نافله صبح را می خواهد بخواند یک وضوء برای نافله صبح یک وضوء برای نماز صبح،‌می گوید من آب ندارم به این اندازه، اجازه می دهید برای نافله صبح وضوء بگیرم برای نماز صبح بعدش آب ندارم می روم تیمم می کنم؟ نه، این را اجازه نمی دهند چون بعد از دخول وقت این واجد الماء‌ برای نماز واجب هست حق ندارد تعجیز نفس بکند اما این انصراف دارد از جایی که تعجیز نفسش مستند است به امتثال واجب اسبق زمانا. از این منصرف است. یعنی درست است که برای نماز متاخر باید آب را حفظ کنید اما این یک نکته عقلاییه ای دارد که شامل این جایی نمی شود که من برای انجام یک واجب اسبق زمانا آب را مصرف کنم،‌برای نماز ظهر وضوء بگیرم.

س:‌ بحث این است الان من برای نماز ظهر تیمم کنم تیممم دلیل ندارد که مشروع باشد من واجد الماء‌ هستم. اما برای نماز عصر فاقد الماء می شوم و لکن این بهانه نباید بشود کسی بگوید من می خواهم اول نافله بخوانم آب وضوء را برای نافله می خواهم استفاده کنم وضوء بگیرم برای نماز فریضه بشوم فاقد الماء، آن را هم بگویید اشکال ندارد،‌نخیر. صرف قدرت برای انجام یک عمل مستحب بعد از فعلیت وجوب واجب،‌این عقلا و عقلائا جایز نیست.

س: اینکه شما می فرمایید راجع به مریض است. مریضی که لایستطیع القیام یصلی جالسا، او موضوعش مریض است. ... اگر ظرف امتثال آن واجب متاخر بعدا باشد که بگوید اگر زید زندان بود و پول داشتی او را آزاد کنی، باید آزاد کنی، اگر عمرو زندان بود و پول داشتی او را آزاد کنی باید آزاد کنی، اینجا هم ما ملتزم می شویم که الان پول دارد باید برود زید را آزاد کند. ... ما مواجهیم با دو تا ارتکاز:‌ یک ارتکاز در اصول: می بینیم فرمایش بحوث کاملا عرفی است، سبق زمانی چه دلیلی بر مرجحیت اوست؟ یک ارتکازی در فقه:‌ مگر می شود گفت برای نماز ظهر تیمم کن برای نماز عصر وضوء بگیر به این بهانه که من برای هر دو نماز آب ندارم و نمی توانم هم وضوئم را برای نماز ظهر، برای نماز عصر حفظ کنم. ... حالا در صوم شهر رمضان چه می فرمایید؟ لابد مثل آقای زنجانی می فرمایید مخیرید، پانزده روزه می توانید روزه بگیرید بگذار آخر ماه رمضان، یک روزه می توانید روزه بگیرید بگذارید برای آخر رمضان، نه، انصافا عرفا شما الان مریضید؟‌ نه،‌مریض نیستم. ... مردم چه می کنند، ارتکاز می گوید کسی که مریض نیست باید روزه بگیرد شما که مریض نیستید. یعنی کسی که روزه برای او ضرر ندارد باید روزه بگیرد روزه برای شما ضرر دارد؟ می گوید برای من امروز ضرر ندارد. روزه بگیرد فردا می شود مصداق مریض. بله حق ندارد با انجام یک عمل مباح یا مستحب قدرتت را بر صوم بعد از اینکه ماه رمضان وارد شد حق نداری با انجام یک فعل مباح یا مستحب قدرتت را بر صوم از بین ببری. اما من با انجام صوم واجب در روز اول ماه رمضان قدرتم را بر صوم روز دوم از بین ببرم بعد روز دوم می شوم مصداق مریض،‌مرتکز عقلایی این هست که این متعین است. و لذا ما بعید نمی دانیم این طور جمع کنیم بین مرتکز اصولی و مرتکز فقهی.

انشاءالله تامل بیشتری بفرمایید. ما هر چه بیشتر تامل کردیم در درگیری بین اصول و فقه به این نتیجه رسیدیم و سعی هم باید بشود هر موضع اصولی را که می گیرید بدانید که این قلاده را چه کسی می خواهد ببرد بگذارد به گردن آن مسائل. اول مسائل فقهی را آدم باید لحاظ کند ببیند این مبنای اصولیش با فتاوی و مرتکزات فقهی سازگار است یا نه. ما دیدیم در بحوث اصلا متعرض نشدند ولی ظاهرا آنی که ما از فتوای صاحب بحوث فهمیدیم همین است که ما عرض کردیم،‌ از مختصات آقای زنجانی است در خصوص صوم که گفتند مخیری حالا که یک روز نمی توانی روزه بگیری هر کی شد در ماه رمضان.

این چیزی است که به ذهن ما می آید. و المسألة مشکلة جدا فلابد من مزید تامل. حالا کی مزید تامل بشود خدا می داند!! مرجح هفتم انشاءالله فردا ترجیح حق الناس.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo