< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

98/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرائط مکان مصلی /مکان مصلی /کتاب الصلاة

خلاصه مباحث گذشته:

بحث راجع به أقوال در تزاحم بین قیام و بین رکوع و سجود اختیاری بود و در جلسه قبل به وجه سوم (وجه آقای سیستانی) از وجوه قول أول (تعیّن نماز ایستاده) پرداختیم و روایاتی را بیان کردیم.

 

1شرائط مکان مصلی

2شرط ششم

السادس أن يكون مما يمكن أداء الأفعال فيه‌ بحسب حال المصلي فلا يجوز الصلاة في بيت سقفه نازل بحيث لا يقدر فيه على الانتصاب أو بيت يكون ضيقا لا يمكن فيه الركوع و السجود على الوجه المعتبر نعم في الضيق و الاضطرار يجوز و يجب مراعاتها بقدر الإمكان و لو دار الأمر بين مكانين في أحدهما قادر على القيام لكن لا يقدر على الركوع و السجود إلا مومئا و في الآخر لا يقدر عليه و يقدر عليهما جالسا فالأحوط الجمع بتكرار الصلاة و في الضيق لا يبعد التخيير.

2.1بررسی أقوال در تزاحم بین قیام و بین رکوع و سجود اختیاری

2.1.1وجوه قول أول (تعیّن نماز ایستاده)

بحث راجع به دوران أمر بین نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود و بین نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری بود؛

یک مورد این فرض جایی بود که شخص مکانی نداشته باشد که در آن هم بتواند بایستد و هم بتواند رکوع و سجود اختیاری را انجام دهد مثل این که دو مکان در اختیار داشته باشد و در یک مکان، سقف کوتاه باشد و امکان رکوع و سجود اختیاری در حال نشستن وجود داشته باشد و در مکان دیگر، سقف مرتفع باشد و تحرک و رکوع و سجود اختیاری در آن ممکن نباشد.

مورد دیگر این فرض جایی است که شخص، مشکل جسمی داشته باشد به گونه ای که اگر برای سجده بنشیند دیگر نمی تواند برای رکعات بعدی قیام کند.برخی مثل آقای سیستانی فرمودند: وظیفه این شخص این است که ایستاده و با ایمای به رکوع و سجود نماز بخواند و البته اگر رکوع را نیز می تواند به صورت اختیاری انجام دهد چنین می کند و تنها در سجود برای سجود، ایماء می کند.

2.1.1.1وجه سوم (أدله خاصه)

ایشان به روایات خاصه استدلال کردند و دو روایت را مطرح کرده و جواب دادیم.

2.1.1.23-مقتضای مفاد برخی روایات

دلیل سوم ایشان مجموعه روایاتی است که مفادش این است که شخص قادر بر قیام باید نماز را ایستاده بخواند؛ ایشان فرموده اند مقتضای این روایات این است که نماز ایستاده ولو با ایمای به رکوع و سجود، مقدم بر نماز نشسته ولو با رکوع و سجود اختیاری است.

2.1.1.2.1مناقشه

به نظر ما این استدلال هم ناتمام است؛ زیرا روایاتی که مفادش این باشد که «کسی که می تواند ایستاده نماز بخواند باید ایستاده نماز بخواند و نشسته نماز نخواند» به نحوی که در مقام قابل استدلال باشد نداریم؛

در صحیحه أبی حمزة از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ قَالَ الصَّحِيحُ يُصَلِّي قَائِماً وَ قُعُوداً الْمَرِيضُ يُصَلِّي جَالِساً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ الَّذِي يَكُونُ أَضْعَفَ مِنَ الْمَرِيضِ الَّذِي يُصَلِّي جَالِساً[1] ؛ می فرماید انسان سالم گاهی ایستاده نماز می خواند و گاهی نشسته نماز می خواند و مریض نشسته نماز می خواند و نیز بر پهلو نماز می خواند در صورتی که حالش از مریضی که نشسته نماز می خواند بدتر باشد.

از این روایت استفاده نمی شود که در تزاحم بین نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود و بین نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری، نماز ایستاده ایمائی مقدم است؛ این روایت راجع به انسان مریض فرموده است که نشسته نماز می خواند و انسان سالم هم گاهی نما ایستاده و گاهی نشسته می خواند و أصلاً اطلاقی نسبت به فرض محل بحث ندارد که دلالت کند نماز باید در این فرض ایستاده خوانده شود.

روایت دیگر مرسله صدوق است؛ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ الْأَيْمَنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ الْأَيْسَرِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعِ اسْتَلْقَى وَ أَوْمَأَ إِيمَاءً وَ جَعَلَ وَجْهَهُ نَحْوَ الْقِبْلَةِ وَ جَعَلَ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِهِ‌[2] شخص مریض به صورت ایستاده نماز می خواند و اگر نتواند به صورت نشسته نماز می خواند.

أولاً: این روایت راجع به شخص مریض است که با بتواند باید ایستاده نماز بخواند و اگر نمی تواند نوبت به نماز نشسته می رسد؛ ظاهر روایت این است که مراد از نماز ایستاده، نماز ایستاده متعارف است و این که ایشان فرموده است انسانی که لباس ندارد در جایی که أمن از ناظرم محترم وجود دارد به صورت عریانی و ایستاده نماز می خواند و برای رکوع و سجود ایماء می کند، متعارف نیست؛ اگر نگوییم ظاهر «یصلی المریض قائما» این است که نماز ایستاده متعارف مد نظر است لاأقل این است که روایت ظاهر در این است که مریضی که توانایی بر قیام دارد قیام می کند ولی اگر نمی تواند قیام کند نماز نشسته می خواند و ناظر به فرضی که می تواند قیام کند ولی نمی تواند رکوع و سجود را در حال قیام انجاد دهد، نیست و تنها ظاهر به شرط قیام و شرط جلوس است که شرط قیام چه موقع ساقط می شود یعنی شرط قیام من حیث هو هو را لحاظ می کند و مقارناتش مثل این که رکوع و سجود اختیاری در حق او مختل شود را لحاظ نمی کند؛ و می فرماید مریض تا می تواند بایستد و اگر نتوانست بنشیند. خلاصه این که اگر نگوییم این روایت منصرف به نماز ایستاده متعارف است که همراه با رکوع و سجود اختیاری است لاأقل ناظر به اختلال واجبات دیگر در حال قیام (مثل اختلال رکوع و سجود اختیاری) نیست؛ علاوه بر این که روایت مرسله است و اعتباری ندارد.به هر حال اطلاق روایت معتبره ای پیدا نکردیم که بخواهد این مطلب را بیان کند که «شخصی که می تواند ایستاده بخواند به طور مطلق نماز ایستاده بر نماز نشسته مقدم است» و از این جهت هم اطلاق داشته باشد که ولو سایر واجبات مثل رکوع و سجود اختیاری اختلال پیدا کند این حکم ثابت است.

ثانیا: بر فرض این روایات که بیان می کند «المریض یصلی قائما فان لم یستطع یصلی جالسا» اطلاق داشته باشد که بتوانیم به اطلاق آن برای فرضی که نمی تواند رکوع و سجود اختیاری را در حال قیام انجام بدهد، تمسک کنیم، این اطلاق با اطلاق أمر به رکوع و سجود «ارکعوا و اسجدوا» که ظاهرش رکوع و سجود اختیاری است (و رکوع و سجود ایمائی عرفاً رکوع و سجود نیست) تعارض می کند.

2.1.1.34-صحیحه حماد بن عثمان

دلیل چهارم ایشان صحیحه حماد بن عثمان است: عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّهُ سُئِلَ عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ يَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ فَإِذَا دَارَتْ فَاسْتَطَاعَ أَنْ يَتَوَجَّهَ إِلَى الْقِبْلَةِ فَلْيَفْعَلْ وَ إِلَّا فَلْيُصَلِّ حَيْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ قَالَ فَإِنْ أَمْكَنَهُ الْقِيَامُ فَلْيُصَلِّ قَائِماً وَ إِلَّا فَلْيَقْعُدْ ثُمَّ لْيُصَلِّ.[3]

حضرت در مورد نماز در سفینه فرمودند: اگر می تواند ایستاده نماز بخواند و اگر نمی تواند بایستد به صورت نشسته نماز بخواند. و آقای سیستانی فرمودند متعارف در مورد نماز در سفینه این است که انسان به رکوع و سجود ایماء کند و به همین جهت در روایت آمده است «مَا رَوَاهُ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّلَاةُ فِي السَّفِينَةِ إِيمَاءٌ»[4]

2.1.1.3.1مناقشه

این استدلال هم ناتمام است؛ این که در روایت آمده است «الصلاة فی السفینة ایماء» ظاهرش این است که ناظر به فرضی است که اگر شخص، رکوع و سجود کند توازنش در کشتی به هم می خورد و ممکن است کشتی غرق شود و از این جهت فرموده اند نماز در کشتی به شکل ایماء است. و این حکم اختصاصی به این که در حال ایستاده باشد یا نشسته باشد ندارد و فرض نکرده است که اگر بنشیند نماز با رکوع و سجود اختیاری به جا می آورد ولی اگر بایستد باید برای رکوع و سجود، ایماء کند؛ خیلی اوقات کشتی نسبتاً بزرگ است و شخص هم می تواند بایستد و هم رکوع و سجود اختیاری کند و لذا در برخی روایات راجع به نماز در کشتی آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ إِذَا كَانَتْ مُحَمَّلَةً ثَقِيلَةً إِذَا قُمْتَ فِيهَا لَمْ تَحَرَّكْ فَصَلِّ قَائِماً وَ إِنْ كَانَتْ خَفِيفَةً تَكَفَّأُ فَصَلِّ قَاعِداً[5] » یعنی اگر کشتی سنگین است و مثلاً در آن باری قرار داده شده است و سنگین شده است باید ایستاده نماز خوانده شود و وقتی کشتی تکان نمی خورد و می تواند ایستاده نماز بخواند رکوع و سجود اختیاری هم می تواند انجام دهد؛ ولی اگر سبک است و در صورت ایستادن ممکن است کشتی منحرف شود و خطرناک باشد در این صورت نشسته نماز بخواند.

لذا در مورد این صحیحه حماد هم این را عرض می کنیم که فرموده است «راجع به نماز در کشتی اگر بتواند بایستد باید ایستاده نماز بخواند» و در صورتی که کشتی سنگین باشد که می تواند ایستاده نماز بخواند عادتاً رکوع و سجود اختیاری را هم می تواند انجام دهد و اگر کشتی سبک است نماز نشسته می خواند و چه بسا حتّی حرکت به رکوع و سجود هم در این حال مشکل ساز باشد و باید برای رکوع و سجود ایماء کند.

به هر حال می خواهیم از این روایت در خصوص فرض محل بحث (یعنی دوران أمر بین نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود و بین نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری) می خواهیم تقدم نماز ایستاده را استفاده کنیم که انصافاً اشکال دارد و اگر اطلاق این روایت این را بیان کند با اطلاق أمر به رکوع و سجود تعارض می کند.

2.1.1.45-صحیحه معاویة بن عمار

الْحُسَيْنُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِي السَّفِينَةِ فَقَالَ تَسْتَقْبِلُ الْقِبْلَةَ بِوَجْهِكَ ثُمَّ تُصَلِّي كَيْفَ دَارَتْ تُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَصَلِّ جَالِساً يَجْمَعُ الصَّلَاةَ فِيهَا إِنْ أَرَادَ وَ يُصَلِّي‌ عَلَى الْقِيرِ وَ الْقُفْرِ وَ يَسْجُدُ عَلَيْهِ.[6]

ایشان در تقریب استدلال می فرمایند: اطلاق این روایت راجع به فرضی که أمر در کشتی دائر بین نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود و بین نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری باشد، بیان می کند که ایستاده نماز خوانده شود و اگر نمی تواند بایستد به صورت نشسته نماز می خواند.

2.1.1.4.1مناقشه

بیان کردیم که متفاهم عرفی از این روایت این است که در صورتی کشتی به خاطر سبک بودن، در فرض ایستادن تکان می خورد بنشیند ولی اگر کشتی سنگین است بایستد؛ عادتاً کسی که در کشتی که استحکام دارد و سنگین است می ایستد متمکن از رکوع و سجود اختیاری نیز می باشد؛ این که بگوییم متعارف این است که اگر بایستیم باید برای رکوع و سجود ایماء کنیم و اگر بنشینیم می توانیم رکوع و سجود اختیاری انجام دهیم، صحیح نیست و چنین فرضی متعارف نیست و أولاً از روایت ولو به اطلاقش استفاده نمی شود که که نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود بر نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری، مقدم است زیرا عادتاً کسی که می تواند در کشتی سنگین بایستد و دچار اضطراب نمی شود متمکن از رکوع و سجود هم خواهد بود. و ثانیاً بر فرض هم اطلاق داشته باشد با اطلاق أمر به رکوع و سجود که منصرف به رکوع و سجود اختیاری است، تعارض می کند.

پس أدله ای که ایشان برای تعیّن نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود ذکر فرموده اند، تمام نیست.

2.2قول دوم (تعیّن رکوع و سجود اختیاری)

قول دوم این بود که: واجب است نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری بخواند.

2.2.1وجوه قول دوم

2.2.1.1وجه أول (تقدیم رکوع و سجود اختیاری از باب أهم بودن)

دلیل این قول این است که فرض مذکور تزاحم است و از یک طرف قیام در نماز واجب است و از طرف رکوع و سجود واجب است و رکوع و سجود از قیام أهمّ است که این أهمیّت از روایات فهمیده می شود: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّلَاةُ ثَلَاثَةُ أَثْلَاثٍ ثُلُثٌ طَهُورٌ وَ ثُلُثٌ رُكُوعٌ وَ ثُلُثٌ سُجُودٌ[7] » و نیز در صحیحه عبدالله بن سنان آمده است: «فَأَمَّا مَا رَوَاهُ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى فَرَضَ مِنَ الصَّلَاةِ الرُّكُوعَ وَ السُّجُودَ أَ لَا تَرَى لَوْ أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ فِي الْإِسْلَامِ لَا يُحْسِنُ أَنْ يَقْرَأَ الْقُرْآنَ أَجْزَأَهُ أَنْ يُكَبِّرَ وَ يُسَبِّحَ وَ يُصَلِّيَ[8] »

2.2.1.2وجه دوم (سنت بودن قیام و فریضه بودن رکوع و سجود)

گفته می شود که رکوع و سجود فریضه است ولی قیام فریضه نیست و در قرآن نیامده است که قیام در نماز متعیّن است و یکی از مرجّحات باب تزاحم این است که اگر بین فریضه و سنت تزاحم باشد فریضه مقدم است یعنی موردی که در قرآن آمده است بر موردی که در روایات آمده است مقدم می شود.

2.2.1.2.1مناقشه

به نظر ما این استدلال هم تمام نیست؛ عرض کردیم که در واجبات ضمنیه یعنی أجزاء و شرائط یک واجب ارتباطی تزاحم فرض نمی شود و اگر از جمع بین دو جزء یا دو شرط انسان عاجز شود باب تعارض خواهد بود و لذا نوبت به بحث از مرجحات باب تزاحم نمی رسد. علاوه بر این که أهمین رکوع و سجود از قیام روشن نیست و این که گفته اند رکوع و سجود فریضه است و قیام سنت است صحیح نیست و قیام نیز فریضه است زیرا در همان صحیحه أبی حمزه چنین فرمود «عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ قَالَ الصَّحِيحُ يُصَلِّي قَائِماً وَ قُعُوداً الْمَرِيضُ يُصَلِّي جَالِساً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ الَّذِي يَكُونُ أَضْعَفَ مِنَ الْمَرِيضِ الَّذِي يُصَلِّي جَالِساً[9] »

و لذا به نظر ما طبق صناعت همان طور که مرحوم خویی فرموده اند کسی که از جمع بین قیام و بین رکوع و سجود اختیاری عاجز است مقتضای قاعده این است که مخیر بین این دو است زیرا دلیل شرطیت قیام با دلیل جزئیت رکوع و سجود تعارض و تساقط می کنند و ما احتمال این که مکلف مخیر بین این دو نماز باشد را می دهیم و با برائت از وجوب تعیینی هر کدام، تخییر ثابت می شود.

البته بنا بر نظر مشهور که در دوران أم ربین تعیین و تخییر، احتیاط را لازم می دانند مقتضای قاعده این است که بین دو نماز جمع کرده و یک نماز ایستاده با ایمای به رکوع و سجود و یک نماز نشسته با رکوع و سجود اختیاری بخوانیم. لکن طبق مبنای صحیح که برائت از تعیین بدون معارض جاری می شود تخییر ثابت خواهد شد.این که صاحب عروه در فرض سعه وقت، احتیاط واجب کرد که دو نماز خوانده شود ولی در ضیق وقت فرمودند تخییر بعید نیست با توجه به این که مبنای ایشان در واجبات ضمنیه که از جمع بین دو جزء یا دو شرط نماز، عاجز می شویم، این است که مشمول قواعد تزاحم است، وجه این که ایشان قواعد تزاحم را اعمال نکرده اند روشن نیست؛ وقتی أهمیت قیام بر رکوع و سجود یا بر عکس روشن نبود، مقتضای قاعده د رباب تزاحم تخییر است و لذا این که ایشان قائل شدند که أحوط وجوب جمع بین دو نماز است برای ما روشن نیست.

مطلب دیگر راجع به فرمایش صاحب عروه است که فرمود «در ضیق بعید نیست بین ایستاده خواندن نماز با ایمای به رکوع و سجود در مکانی که ایستاده نماز می خواند و بین نشسته خواندن نماز با رکوع و سجود اختیاری در مکانی که نشسته نماز می خواند مخیر باشد»

برخی از محشّین عروه فرموده اند احتیاط واجب این است که بعداً نمازش را قضا کند و البته به این خاطر که فرصت است بعداً نمازش را به طور اختیاری قضا می کند؛ این مطلب مبتنی بر این است که بگوییم حال که در داخل وقت احتیاط به جمع بین دو نماز لازم بود و این شخص متمکن از جمع بین دو نماز به خاطر ضیق وقت نبود، شک در امتثال تکلیف دارد و لذا باید طبق قاعده اشتغال بعداً نماز را قضا کند؛ لکن چون ما معتقدیم که قضا به أمر جدید است و موضوع آن فوت فریضه است با شک در وجوب قضا ایجاد می شود و برائت جاری می شود.

ان شاء الله در جلسه آینده راجع به شرط هفتم از شرائط مکان مصلی صحبت خواهیم کرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo