< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

1402/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقل مقدار واجب در وضع جبهه بر زمین

 

بحث راجع به اقل مقدار واجب در وضع جبهه بر زمین بود.

روایات دیگر گفت بعض جبهه بر زمین قرار بگیرد کافی است. صحیحه زراره گفت اجزأک مقدار الدرهم و مقدار طرف الانملة. انمله غیر از اصبع است، هر انگشتی سه تا انمله دارد غیر از انگشت شست که دو تا انمله دارد، انگشت دست هر انگشتی سه تا انمله دارد و لذا در مبسوط جلد 7 صفحه 143 می‌گوید اما الانامل ففی کل انملة من الاصابع ثلث دیة الاصبع الا الابهام ففی کل انملة‌ فیها نصف دیتها لان لها انملتین. ولی انصراف انمله با توجه به این‌که در المصباح المنیر و کتاب الخلیل است آن انمله اول است که ناخن در آن است، الانملة المفصل الذی فیه الظفر، در روایت هم داریم فی کل اصبع من اصابع رجلین مأة دینار و فی کل انملة‌ بحسابها. پس طرف انمله می‌شود سر آن بند اول انگشت.

آقای بروجردی در تبیان الصلاة جلد 6 صفحه 45 معنا کردند طرف الانملة ‌را به نوک ناخن، به نظرم این ترجمه درست نیست. طرف الانملة یعنی نوک بند انگشت، و این به نظر ما یک مثال عرفی است برای اقل ما یصدق علیه وضع الجبهة علی الارض.

صاحب جواهر فرموده ممکن است اضافه طرف الانملة اضافه بیانیه باشد یعنی مقدار الدرهم او طرفٌ هو الانملة، یعنی کل این بند اول انگشت که تقریبا مساوی درهم هست. انصافا این خلاف ظاهر است. او طرف هی الانملة‌ خلاف ظاهر است، ‌خب می‌فرمود أو انملة، أو طرف الانملة ظاهرش اضافه تبعیضیه است، مثل اقم الصلاة طرفی النهار، ظاهرش اضافه تبعیضیه است. و لذا به نظر ما فتوا کسی بدهد که مقدار درهم باید باشد این وجهی ندارد.

[سؤال: ... جواب:] در فقه الرضا هست، در روایت دعائم الاسلام است که هیچ‌کدام اعتبار ندارد و اگر هم اعتبار داشت حمل می‌کردیم بر استحباب چون این روایت صحیحه می‌گوید أو طرف الانملة. ... اقل ما یجزی حالا اگر سندش درست بود می‌گفتیم مراتب استحباب را می‌گوید بر فرض هم تعارض می‌کردند، شما دل‌تان خوش است به این‌که تعارض بکنند فدای سرتان اطلاقات می‌گفت ایما سقط من ذلک علی الارض اجزأه. وقتی تعارض کرد رجوع می‌کنیم به عام فوق. عام فوق می‌گوید اجزاء بعض مجزی است. اما آن معارضش که شما هنوز در خواب آن معارض به سر می‌برید صحیحه علی بن جعفر آن را هم توضیح بدهم، ‌آخه فرض این است که آن معارض را شما یک جور حل کردید.

آقای بروجردی این‌جوری جواب داده از آن معارض که صحیحه علی بن جعفر است که داشت المرأة تطول قصتها فاذا سجدت وقع بعض جبهتها علی الارض و بعض یغطیها الشعر هل یجوز ذلک قال لا فرمود احتمال دارد مراد از این صحیحه جایی باشد که آن بعضی از جبهه که روی زمین قرار می‌گیرد اقل از مسمای وضع الجبهة علی الارض باشد، مثلا به اندازه سر سوزن فاصله میان دو موی این زن که می‌تواند روی زمین قرار بگیرد به اندازه سر سوزن است، که صادق نیست عرفا که وضعت جبهتها علی الارض.

[سؤال: ... جواب:] یک فرض می‌گوید وقع بعض جبهتها علی الارض یک فرض می‌گوید و بعض یغطیها الشعر، شما چه جور شد آن وقع بعض جبهتها علی الارض را آنقدر بدبختش کردید که شد به اندازه سر سوزن، و بعض یغطیها الشعر را آنقدر بزرگش کردید که معظم پیشانی این زن را گرفت، ‌این جمع، تبرعی نیست؟ آخه این جمع تبرعی است، اگر واقعا این ما را دل خوش کند که این موجب رفع تعارض نیست.

یک نکته‌ای هم عرض کنم:

آقای سیستانی این صحیحه علی بن جعفر را دال بر وجوب استیعاب گرفت، صحیحه زراره که می‌گفت أو سواک، و همین‌طور موثقه عمار را که می‌گفت ایما اصاب منه الارض اجزأه دال بر عدم وجوب استیعاب گرفت، دیگر بعد ادامه نداده ایشان یا در تقریرات نیست، بالاخره آیا جمع عرفی می‌کند مثل آقای خوئی، لایجوز را حمل بر کراهت می‌کند؟ که بعید است، یا به نحو دیگری رفع تعارض می‌کند؟ وجهی ذکر نکرده، یا تعارض را مستحکم می‌داند و بعد از تعارض رجوع می‌کند به اصل برائت؟ نمی‌دانیم، چیزی بیان نکردند. بهرحال در تقریراتی که ما دیدیم وجهی ذکر نکردند. تقریرات از ایشان مختلف است ممکن است در بعضی از تقریرات حمل بر همان کراهت را کرده باشد مثل آقای خوئی که عرض کردیم این جمع عرفی نیست. بهرحال ما آخرش گفتیم تعارض هم کنند نوبت می‌رسد به اصل برائت و ما مشکل نداریم، بلکه این را هم عرض کردیم که نوبت به تساقط نمی‌رسد با توجه به همان احتمال ارتکاز متشرعه که احتمال ارتکاز متشرعه را ما می‌دهیم، ممکن است در ارتکاز متشرعه وقتی لایجوز را بشنوند چون نمی‌توانند توجیه کنند نه از باب جمع عرفی بلکه از باب توجیه و تاویل حمل بر همین کراهت بکنند.

راجع به متفرق بودن آن مقداری که از جبهه بر زمین قرار می‌گیرد صاحب عروه گفت و لایعتبر کون المقدار المذکور مجتمعا بل یکفی و ان کان متفرقا مع الصدق. چون می‌دانید صاحب عروه احتیاط واجب می‌کند که به مقدار درهم باشد و الاحوط عدم الانقص، بعد این‌جا فرموده در عمل به این احتیاط واجب ما فرق نمی‌کند مقدار مجتمع به اندازه درهم باشد یا مقدار متفرق.

مرحوم نائینی فرموده یشکل الاجتزاء بالمتفرق نعم لا بأس بما کان مثل السبحة و الحصی مع اتصال بعضها ببعض. ما وجه فرق بین سبحه و سایر چیزهایی که متفرق هستند نفهمیدیم. مثلا‌ آیا صحیحه علی بن جعفر را حمل کردند بر این‌که متفرق است خود جبهه بخاطر مو، حاجب است، از آن باب گفتند؟ فرق می‌گذارند بین متفرق و بین مثل سبحه و حصا با اتصال بعضی به بعض. مگر این‌که بگوییم متفرقی که ایشان اشکال می‌کند متفرقی است که متصل به هم نیست، با فاصله، دو تا سنگ بسیار کوچک کمتر از درهم با فاصله گذاشته، آن را اشکال می‌کند، ولی کنار هم باشد اشکال نمی‌کند، منتها صحبت این است که وجه این مطالب چیست؟ آخه به چه دلیل؟ این روایتی که می‌گوید مقدار الدرهم بر فرض قبول کنیم، خب مقدار الدرهم اعم از متفرق و مجتمع است، چه جور در آن بحث ان کان الدم اقل من الدرهم فصل فیه و ان کان بمقدار الدرهم فلاتصل فیه استظهار این بود که اگر چند نقطه خون در لباس انسان است که مجموع‌شان به مقدار درهم می‌رسد نماز باطل است، و لو تک‌تک‌شان به مقدار درهم نمی‌رسد، چون عرفا می‌گویند دم به مقدار درهم بود، این‌جا هم می‌گویند وضع الجبهة به مقدار درهم بود و لو متفرق. اطلاق دارد دلیل، وقتی اطلاق داشت دلیل تمسک به اطلاق می‌کنیم. چند تا چوب کوچک گذاشتیم روی زمین هرکدامش به اندازه مسما نیست اما مجموعش به اندازه مسما است، متصل به هم گیرم نباشد، خب مجموعش را عرف حساب می‌کند می‌گوید مقدار درهم است یا مجموعش باعث می‌شود عرفا بگویند وضع بعض جبهته علی الارض. و این‌که مرحوم آقای بروجردی این‌جا فرمودند لایبعد اعتباره فی رعایة الاحتیاط. آقای بروجردی قبول ندارد مسمای درهم لازم است حمل بر مثالیت می‌کند ولی می‌گوید اگر شما گفتید مقدار درهم لازم است فتوا باید بدهید به این‌که متفرقش کافی نیست. می‌گوییم نه آقا، ‌ممکن است کسی مقدار درهم را لازم بداند اما برای چی فتوا بدهد متفرقش کافی نیست، نه، اطلاق دارد دلیل، مقدار الدرهم چه انصرافی دارد به فرض عدم تفرق.

[سؤال: ... جواب:] اتفاقا فرض تفرق متعارف بوده در زمان قدیم چون سنگ‌ریزه‌های روی زمین بوده گاهی فاصله با هم داشته. شما فیلم‌برداری کردید از آن زمان ‌که می‌گویید اتصال داشته؟ سنگ‌ریزه روی زمین است با فاصله. ... وقتی اطلاق دارد دلیل چرا به اطلاق دلیل تمسک نکنیم. به قول مرحوم حاج شیخ حسین حلی بود عرب بود فارسی درس می‌گفت، اشکال که به اطلاق می‌کردند می‌گفت مگر بیل به کمرش خورده، مگر این اطلاق در بحث ما بیل به کمرش خورده که ما نتوانیم به آن تمسک کنیم. ... بحث که عرفی شد خیلی‌ها اشکال دارند ما هم به همین مقدار بسنده می‌کنیم. بله صاحب جواهر هم نقل کرده از شرح نجیب الدین که ایشان گفته باید مجتمع باشد، لابد منصرف می‌داند مقدار درهم را به مقدار درهم مجتمع که ما منصرف نمی‌دانیم. و لذا این بحث تمام می‌شود.

[سؤال: ... جواب:] اگر گفتند ان کان الدم فی ثوبک مقدار الدرهم فلا تصل فیه دو تا نیم مقدار درهم بود با فاصله آیا این را نمی‌گویند ان کان الدم فی ثوبک مقدار الدرهم فلا تصل فیه؟ چرا نمی‌گویند؟ شک هم بکنید باز اطلاق ایما سقط من ذلک علی الارض اجزأه محکم است.

یک مطلبی صاحب جواهر دارد فرموده که ما نص داریم اگر مقدار درهم هم لازم باشد نص داریم که سجود بر دانه‌های تسبیح و سنگ‌ریزه‌های متفرق جایز است، نص داریم، تعبیرش این است: بل بعض نصوص الحصی و عدم وجوب التسویة لما یسجد علیه ربما تشهد للاجتزاء علی تقدیر اعتبار الدرهم ایضا. آقا! کدام نص؟ اتفاقا نص داریم معتبره یونس بن یعقوب وسائل جلد 6 صفحه 373 می‌گوید رأیت اباعبدالله علیه السلام یسوّی الحصی فی موضع سجوده بین السجدتین.

[سؤال: ... جواب:] دلیل بر وجوب که نیست، دیدم امام صادق این کار را می‌کرد.

اگر مقصود ایشان آن روایتی است که می‌گوید کره النبی تنظیم الحصی فی الصلاة آن کراهت از تنظیم حصا در نماز بود در نماز تنظیم نکنید سنگ‌ریزه‌ها را. و اصلا کی می‌گوید آن‌جا فرض شده بود آن تک‌تک سنگ‌ریزه‌ها کمتر از درهم است که شما فرض می‌کنید روایت داریم سنگ‌ریزه‌ها هرکدام اگر کمتر از درهم بود مجموعش به اندازه درهم بود نص داریم متفرق باشد اشکال ندارد، کدام نص، ظاهرا صاحب جواهر تکیه به حافظه‌اش کرده، ‌پیش می‌آید گاهی آدم با تکیه بر حافظه اشتباه می‌کند.

مسأله 2: در این مسأله بحث این است که اولا باید پیشانی حائل نداشته باشد. یعنی اگر یک کسی پیشانی‌اش را باند پیچیده، ‌سردرد دارد با همان پیشانی که باند پیچیده یا دستمال بسته می‌خواهد سجده نمی‌شود، ‌چون ظاهر روایات که اسجد علی الارض او ما نبت من الارض ضع جبهتک علی الارض این است که بلا حاجب باشد و اتفاقا روایت هم داریم که صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام سألته أیمسح الرجل جبهته فی الصلاة اذا لصق بها تراب؟ قال نعم. لازم است، برای این‌که تراب حاجب است. البته این مهر‌هایی که ما رویش سجده می‌کنیم بعد از مدتی سیاه می‌شود این‌ها معمولا رنگ است، این‌ها حاجب نیست اما اگر احتمال بدهیم چربی است، چربی است که بهتر است بگوییم چرک پیشانی که حائل هست احتمالش را هم بدهیم باید برطرف کنیم، چرا؟ برای این‌که استصحاب این‌که قبلا این مهر حاجبی رویش نبود الان نیست ثابت نمی‌کند انت وضعت جبهتک علی التراب.

[سؤال: ... جواب:] اگر رنگ است حائل نیست. آقای زنجانی می‌فرمودند که همین رنگ خودکار، این‌جور شنیدم، این‌ها هم حائل نیست چرا؟ برای این‌که شما اگر دستت با خودکار رنگی بشود با یک نامحرم دست بدهی نمی‌گویند با نامحرم دست داد؟ ... دستکش با نامحرم دست بدهی نمی‌گویند با نامحرم دست داد، می‌گویند دستکش پوشید و با نامحرم دست داد. حالا بیان ایشان می‌خواهند تایید کنند رنگ خودکار مانع نیست. بهرحال اگر یقین دارید این رنگ عرفی است، مشکل ندارد، وضعت جبهتک علی التراب منتها خاک رنگی است پیشانی شما رنگی شده است کرم مالیدی به پیشانی‌ات جذب شده آن مقداری که مانده روغن کرم است او مانع نیست، اما یک موقع احتمال جرم می‌دهی، ‌اگر احتمال جرم را بدهی از باب قاعده اشتغال و استصحاب عدم تحقق الجبهة علی الارض باید احتیاطا برطرف کنی.

[سؤال: ... جواب:] احتمال نجاست را بدهی خدا برایت قاعده طهارت را قرار داده کل شیء نظیف حتی تعلم انه قذر، اما دیگر این‌جا شارع قاعده‌ای قرار نداده که کل شیء تراب حتی تعلم انه لیس بتراب.

[سؤال: ... جواب:] اصل موضوعی داریم، استصحاب می‌گوید شما وضع نکردید اگر پیشانی‌تان را روی این مهر بگذارید استصحاب می‌گوید شما وضع نکردید جبهه‌تان را و با این اصل موضوعی نفی می‌کنیم اجتزاء به آن را. ... وضعت علی شیء بالوجدان و هو ترابش از کجا؟ شاید آنی که وضعت جبهتک علیه الان هیچ وقت تراب نبود. اینی که الان وضع کردی جبهه‌ات را بر او قبلا معلوم نیست تراب بود. می‌خواهید مثالی بزنم: شما قبلا یک تکه از پوست بدن‌تان ‌که می‌سوخت موقع کندن که آقای سیستانی و شاید مشهور بگویند نجس است بعد از کندن افتاد روی این فرش یک ساعت دیگر یکی آمد آب ریخت و این جا همه خیس شد، اما احتمال می‌دهید که بین این فاصله یکی راه رفته، آن پوست به پایش چسبیده و برده، جارو کشیدند، استصحاب این‌که الان آن پوست نجس در این فرش نجس است ثابت نمی‌کند که این آب ملاقات کرده است با آن پوست نجس. این آب ملاقات کرد با این‌جا و در این‌جا پوست نجس بود پس ملاقات کرد با پوست نجس اصل مثبت است. استصحاب این‌که شما قبلا این مهرتان حاجب نداشت جرم نداشت رویش ثابت نمی‌کند پس شما وضع کردید جبهه‌تان را بر شیئی که او تراب بود، نه، شاید وضع کردید جبهه‌تان را بر شیئی و آن شیء محرز نیست حالت سابقه‌اش تراب بود آن شیء شاید چرک پیشانی بود.

[سؤال: ... جواب:] کی می‌گوید ذاک الشیء کان ترابا؟ اصلا شما احتمال می‌دهید امروز روی این مهر یکی آمده پلاستیک نامرئی کشیده، گفته این حیف است این ترب کربلا است یک پلاستیک نامرئی کشیده رویش گذاشته جلوی شما، شب است شما هم متوجه نمی‌شوی، شما وضعت جبهتک علی شیء ولی اگر آن شیء واقعا پلاستیک باشد استصحاب چطور می‌خواهد بگوید ذاک الشیء کان ترابا؟ این‌جا هم همین است. این‌جا هم احتمال می‌دهی به تدریج یک لایه نامرئی روی این مهر قرار گرفته است مثل همان پلاستیک نامرئی می‌شود. وضعت جبهتک علی شیء ولی آن شیء ممکن است پلاستیک باشد، اما کی می‌گوید و کان آن پلاستیک ترابا؟ بله جایی که احتمال استحاله بدهیم، یعنی احتمال می‌دهیم همان خاک به مرور زمان تبدیل شده به غیر خاک به استحالة، آن‌جا حق با شماست، ‌وضع جبهتی علی شیء و کان ذلک الشیء ترابا سابقا و الان کما کان. اما این‌جا که این‌طور نیست، احتمال می‌دهیم روی این مهر یک لایه نامرئی حالا آن پلاستیک نامرئی که مثالش واضح‌تر است یا چرک نامرئی، همچین نامرئی هم نیست، پدر این مهر را درآوردید آنقدر سیاه شده ولی شک دارید می‌گویید شاید رنگ است این‌جا استصحاب جاری نمی‌شود.

اصلا یک چیزی به شما بگویم از این هم مشکل‌تر، ما نمی‌خواهیم خیلی با احساسات و عواطف شما بازی کنیم، ‌گاهی مهر نجس می‌شود باطنش هم نجس می‌شود، اصلا با آب نجس فرض کنید مهر را درست کردند، ‌شما می‌روید ظاهر مهر را می‌شویید می‌آیید مدتی سجده می‌کنید اما بعد از مدتی احتمال می‌دهید آنی که شستید به مرور زمان مضمحل شده و اینی که الان هست همان باطن نجس است که ظاهر شده، با استصحاب نمی‌توانید درست کنید، بلکه استصحاب می‌گوید این‌که الان داری می‌بینی یک زمانی نجس بود قطعا و استصحاب می‌گوید تا حالا شسته نشده است، پس نماز روی آن باطل است باید بروید هر دفعه که شک کردید مهر را بگیرید زیر آب.

[سؤال: ... جواب:] کجا متحد عرفی است؟ ... این عرف شما خیلی عرفی است!! ... حالا نسبت به گذشته جاهل قاصر اگر بوده نمازش صحیح است.

[سؤال: ... جواب:] یعنی مثلا یک بخشی از آن چربی دارد یک بخشی خاک است نمی‌شود روی آن سجده کرد؟ ... خاکی که چرب است ما روی آن سجده می‌کنیم چه اشکالی دارد؟ ... ایشان می‌گوید یقین داریم خاک است ولی خاک چرب است، خب اگر خاک است ولی خاک چرب است و ما روی خاک سجده می‌کنیم، چه جور خاک مطهر است و لو خاک چرب‌ این هم جواز سجود بر او ثابت است. ... گریم حاجب است، آن هنرپیشه می‌گفت ما نماز می‌خوانیم چند روز که در این گریم مجبوریم نمایش بازی کنیم جمع می‌شود نمازهایمان بعدش همه را قضا می‌کنیم چون می‌داند که گریم مانع است، گریم‌هایی که جرم دارد. ... پس شما یک پلاستیک بکش روی دست نجست پلاستیک را بگیر زیر آب، ‌دستت پاک شد دیگر، چون وقتی دست می‌دهید با نامحرم می‌گویند با نامحرم دست داد، او مسامحه‌ای که آن‌جاست همان را هم بگویید زیر شیر زیر این پلاستیک که نجس است پاک می‌شود. این‌ها را که نمی‌شود گفت.

[سؤال: ... جواب:] فرش مستصحب النجاسة باشد که که آقا گفتند جواب دادم. استصحاب نجاست فرش را جاری می‌کنی، اصاب الماء هذا الفرش و هذا الفرش نجس بالاستصحاب، پس این‌ آب نجس می‌شود، یا این مهر قبلا نجس بوده استصحاب می‌گوید الان نجس است فلایجوز السجود علی النجس، ‌بحث در این است که ما اصلا در این‌جا شک داریم احتمال می‌دهیم یک لایه غیر خاکی روی این مهر گرفته باشد... استصحاب عدم ازلی اتفاقا می‌گوید این زمانی که نبود خاک نبود. ... انسان قبلا خاک بوده، اما دیگر پلاستیک که قبلا خاک نبوده.

مطلب دوم، این مهم‌تر است این را گوش بدهید، سجده کردید تابستان است این مهر چسبیده به این پیشانی، ‌با همین حالت دومرتبه می‌روی سجده، درست است یا نه؟ صاحب عروه در دو جا این را مطرح کرده یکی در مکان مصلی عروه محشی جلد 2 صفحه 396، آن‌جا فتوا می‌دهد، ان لصق بجهته یجب ازالته للسجدة الثانیة، این‌جا فتوا نمی‌دهد، می‌گوید احوط، بل الاقوی ان توقف صدق السجود علی الارض علیه، در حاشیه عروه نوعا قبول می‌کنند فتوای صاحب عروه را به این‌که باید آن مهر را قبل از سجده ثانیه از پیشانی ات بر داری آقای خوئی اشکال می‌کند می‌گوید علی الاحوط، در بحث استدلالی‌اش هم می‌گوید اقوی این است که لازم نیست، بگذاری مهر به پیشانی مبارک بچسبد تا به سجده دوم بروی، چرا؟ برای این‌که کدام دلیل می‌گوید شما باید مهر را از پیشانی برداری؟ آن‌جا این‌جور می‌گوید. حالا عرض می‌کنم بیان ایشان را. در این‌جا آقای خوئی می‌گوید: من فتوا می‌دهم باید مهر را بردای از پیشانی‌ات، آقای بروجردی که آن‌جا موافق بوده با فتوای صاحب عروه حاشیه نزده که باید مهر را از پیشانی‌ات برداری این‌جا که می‌رسد اشکال می‌کند می‌گوید دلیل نداریم بر این‌که این مهر را باید از پیشانی‌مان برداریم. عبارت آقای خوئی این است در این‌جا: ما احداث می‌فهمیم از روایت، احداث دو چیز: احداث سجود علی الارض و احداث مباشرت جبهه با ما یصح السجود علیه، این روایتی که می‌گوید یضع جبهته علی الارض یعنی علی ما یصح السجود علیه، سقطت جبهته علی الارض یعنی سقطت جبهته علی ما یصح السجود علیه یعنی هنگامی که احداث می‌کنی سجود را باید همان موقع پیشانی‌ات بر ما یصح السجود علیه قرار بگیرد نه این‌که از قبل قرار گرفته است. و لذا این کسانی که روی تشک گرم و نرم سجده می‌کنند مهر بالاست پیشانی‌شان را که می‌گذارند روی این‌که اعتماد ندارد چون یک کمی فشار بیاورد فرو می‌رود بعد فشار می‌رود ایشان می‌گوید این کافی نیست، چون قبل از تحقق سجود که قوامش به اعتماد علی الارض است پیشانی‌ات روی مهر قرار گرفت، نگران نباشید این مهر امین‌ها من امروز تجربه کردم نگاه کردم دیدم یک مقدار سفت است یعنی انسان وقتی پیشانی‌اش را بگذارد روی مهر امین فشار هم خیلی ندهد که فرو نمی‌رود آن سجود صدق می‌کند، بعد از تحقق سجود حالا یک مقدار بیشتر فشار می‌دهی فرو می‌رود. اعتماد بیشتر حاصل می‌شود با آن فرو رفتن. اما این تشک‌های خیلی نرم و گرم این‌ها مشکل است که مهر را بگذاری روی این‌ها.

[سؤال: ... جواب:] زیرش کتابت را بگذار اگر حال نداری از این تشک مفارقت کنی‌ و الله لاافارقک ابدا!! کتابت را بگذار زیر این مهر تا بگیرد آن شلی تشک را.

آقای سیستانی در فتوا مثل صاحب عروه گفتند واجب است برداشتن آن مهر، در بحث استدلالی می‌رسند مثل آقای بروجردی می‌شوند می‌گویند به چه دلیل؟ آقای خوئی! شما می‌گویید ما از ادله استفاده کردیم لزوم احداث اتصال پیشانی را به مهر هنگام احداث سجود، دلیل‌تان چیست؟ دلیل ندارید. این‌که می‌گویید هنگام احداث سجود ما از ادله فهمیدیم همان موقع باید احداث بشود اتصال پیشانی به مهر، قبلا اگر متصل باشد به مهر مضر است به نماز، به چه دلیل؟ این روایاتی که شما می‌خوانید ایما سقط من ذلک علی الارض اجزأه این ناظر به یک حکم دیگری است آقا، این ناظر به این است که استیعاب لازم نیست، نفی وجوب استیعاب می‌کند، نه این‌که بخواهد اثبات کند وجوب احداث اتصال پیشانی را به مهر در هنگامی که احداث می‌کنی سجود را، همچون چیزی از آن نمی‌فهمیم و لو قبل از سجده کردن هنگامی که نشسته‌اید مهر را بگذارید به پیشانی‌تان بچسبانید قشنگ چسب دوقلو هم بزنید به پیشانی‌تان بچسبد بروید سجده، چه اشکالی دارد؟ آقای سیستانی فرموده و لکن احتیاط کنید ما فتوا نمی‌دهیم. در بحث استدلالی گفتند نظر ما این است که لازم نیست برداشتن مهر، ولی احتیاط بکنید، ‌در فتوا که فتوا هم دادند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo