< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام رکوع/ صلاه/

 

فهرست مطالب:

مسأله 24: شک در صحت تلفظ عظیم با ظاء یا ضاد1

شک در اعراب کسره و یا فتحه عظیم2

نقد و بررسی کلام آیت‌الله سیستانی2

مسأله 25: حد رکوع جلوسی4

قول اول (مشهور): ان یحاذی وجهه5

قول دوم (محقق حکیم): ان ینحنی قدر انحناء الراکع قائما5

قول سوم: رعایت اقامة الصلب6

اصل عملی در مقام7

ملاحظه در کلام محقق حکیم8

 

مسأله 24: شک در صحت تلفظ عظیم با ظاء یا ضاد

مسأله 24: إذا شكّ في لفظ «العظيم» مثلًا أنّه بالضاد أو بالظاء يجب عليه ترك الكبرى و الإتيان بالصغرى ثلاثاً أو غيرها من الأذكار، و لا يجوز له أن يقرأ بالوجهين. این را دیروز توضیح دادیم، گفتیم صاحب عروه، مرحوم آقای خوئی در درس‌شان ‌که نوارش هست، و همین‌طور در تقریر مصباح‌العروة فرمودند این حرف درست است لایجوز له ان یقرأ‌ بالوجهین چون سبحان ربی العضیم، با ضاد، کلام مهمل است، معنا ندارد. این‌که ما بگوییم مهمل عرفی نیست مثل این‌که فارسی بگوییم سبحان ربی العزیم و بحمده این مهمل عرفی نیست، به نظر درست نمی‌آید.

[سؤال: ... جواب:] بعضی از عرب‌ها متاسفانه در بعضی از کشورها شاید برخی از لبنانی‌ها همین‌جور باشند ظاء را غلیظ اداء می‌کنند می‌شود ضاد. و لکن در عرف عام این مهمل است. حالا بروید لبنان ممکن است آن‌جا مهمل نباشد اما در عرف عام مهمل است. و لذا نمی‌شود احتیاطا شخصی که جاهل هست به این‌که مخرج عظیم ظاء است یا ضاد، هر دو را تلفظ کند.

آقای سیستانی لابد به همین خاطر که عرفا این مهمل نیست، در بعضی از لهجات عضیم هم می‌گویند و لو لهجه ملحونه است، در حاشیه عروه فرمودند یمکن القول بالجواز اذا قصد بغیر الصحیح الواقعی الذکر المطلق فان اللحن لایقدح به ما لم یغیّر المعنی. حالا این را ایشان فرمودند، شاید نظرشان همین بوده که عظیم اگر با ضاد تلفظ بشود این مهمل نیست، عرب معنایش را می‌فهمد. و جالب این است که خود ایشان در این‌که نمی‌داند الحمد یا الهمد است فرموده حق ندارد دو جور بخواند چون الهمد ذکر خدا نیست چون الهمد یعنی موت، فاذا هی هامدة یعنی فاذا هی میتة. آن‌جا این‌جور فرمود با این‌که فارس‌ها وقتی غذا تمام می‌شود سرسفره می‌گویند الهمد لله با همان هاء دو چشم می‌گویند، آن‌جا را ایشان ایراد کردند. اگر او مغیر معناست با این‌که در عرف ما معنای حمد دارد، سبحان ربی العضیم که به طریق اولی نه تنها مغیر معناست بلکه موجب اهمال است اصلا معنایی ندارد. و لذا اشکال دارد تکرار سبحان ربی العظیم یک بار با ضاد یک بار با ظاء برای کسی که جاهل است.

[سؤال: ... جواب:] مدام بگوید پیچ پیچ بعد بگوید من وضع کردم این برای الحمدلله، ‌آیا می‌گویند ذکر الله؟

شک در اعراب کسره و یا فتحه عظیم

بعد فرموده و اما اذا شک فی اعراب العظیم و انه بالکسر او بالفتح تعین الوقف حینئذ لعدم احراز الامتثال بدونه.

ایشان می‌فرماید اگر نمی‌داند سبحان ربی العظیمِ است یا سبحان ربی العظیمَ است، لازم نیست سبحان الله بگوید همین سبحان ربی العظیم را بگوید وقف به سکون بکند، ‌سبحان ربی العظیمْ بعد بگوید و بحمده، مشکل حل است.

حالا اگر یک شخصی می‌خواهد اصلا بگوید سبحان ربی العظیمَ و بحمده، صاحب عروه می‌گوید جایز نیست، آقای خوئی فرمودند چرا جایز نیست؟ باز این را هم در درس‌شان دارند و هم در مصباح‌العروة بر خلاف مستندالعروة. چند مورد در مستندالعروة در این بحث‌ها خلاف آن‌چه که آقای خوئی در درس‌شان فرمودند تقریر کردند، و لذا اگر برخی از تقریرات شما هم می‌بینید خلاف آن‌چه که ما عرض کردیم هست، خیلی ناراحت نباشید. در درس، آقای خوئی فرمودند: ما موظفیم به تسبیحه کبری صحیحه یا تسبیحه صغری، ‌سبحان ربی العظیمَ تسبیحه کبری صحیحه است به تقدیر اعنی، سبحان ربی العظیمُ این هم تسبیحه کبری صحیحه است به تقدیر هو. و لو انصراف دارد ذکر به ذکر صحیح، تسبیح انصراف دارد به تسبیح صحیح ولی این تسبیح صحیح است در علم عربی.

نقد و بررسی کلام آیت‌الله سیستانی

آقای سیستانی فرمودند: من هم می‌گویم اشکال ندارد بگویی سبحان ربی العظیمَ ولی به شرط این‌که در تقدیر اعنی بگیری نه این‌که تو لفظ گویی و از خدا معنا طلبی، نه، بگو سبحان ربی العظیمَ ولی در تقدیر نیت کن اعنی، بگو سبحان ربی العظیمُ ولی خودت نیت کن در تقدیر هو. اما اگر در تقدیر هیچ چیز نگیری همین‌جور بگویی سبحان ربی العظیمَ این درست نیست. فی جوازه بدون تقدیر اعنی فی قصده اشکالٌ.

[سؤال: ... جواب:] جرّش که تقدیر نمی‌خواهد، وصف و موصوف که تقدیر نمی‌خواهد. آنی که قطعش می‌کند از وصف بودن اعنی در تقدیر می‌گیرد او نیت می‌خواهد، آنی که قطعش می‌کند از وصف بودن هو را در تقدیر می‌کند العظیم را خبر هو می‌گیرد او نیت می‌خواهد، ولی سبحان ربی العظیمِ که وصف و موصوف است و مشکلی ندارد.

[سؤال: ... جواب:] اجمالا نیت بکنید عیب ندارد ولی شما بدون این‌که اجمالا یا تفصیلا نیت بکنید سبحان ربی العظیمَ بگویید، الان آن شخصی که وارد نیست اجمالا هم قصد نمی‌کند چون جاهای دیگر هم همین‌جور اعراب‌ها را خراب می‌خواند، ‌ضربت زیدٌ، ‌این‌جا گفته که سبحان ربی العظیمَ، ما داریم برایش توجیه می‌کنیم، ‌ما می‌گوییم عیب ندارد، مثل بعضی‌ها خلاف می‌کنند دیگران می‌آیند توجیه می‌کنند، ‌این آقا گفته سبحان ربی العظیمَ ما می‌گوییم عیب ندارد یجوز فتح العظیم بتقدیر اعنی. خب این‌که تقدیر نگرفته اعنی را، آقای سیستانی می‌گوید این خلاف احتیاط واجب است.

ما یک عرضی داریم به آقای سیستانی، ‌آقای سیستانی در تقریرات فرمود باید تسبیح بگویید در رکوع، ‌تسبیح هم عنوان مشیر است برای آن سبحان الله یا سبحان ربی العظیم، و بحمده را نگفتی اشکال ندارد، بعد مطرح کردند از صحیحه ابن‌ سنان استفاده کردیم که تسبیح باید صحیح باشد. حالا این‌جا فرمودند موقعی سبحان ربی العظیمَ صحیح است که نیت کنی اعنی را. حرفی نداریم، ‌اما در تعلیقه عروه و در رساله جامع در همان جایی که گفتند یجب التسبیح در متن عروه، بعد ادامه دادند و لکن بعید نیست که مطلق ذکر کافی باشد آقای سیستانی اصلا حاشیه نزد یعنی از نظر فتوایی آقای سیستانی مطلق ذکر خدا را که مشتمل بر تجلیل و تعظیم خدا هست کافی دانست. فتوی این است، در ‌بحث استدلالی قبول نکرد‌، ولی در فتوی گفت مطلق ذکر خدا که مشتمل بر تجلیل و تمجید خدا هست کافی است.

اگر کافی است، خود شما به آقای حکیم ایراد گرفتید گفتید اگر ذکر کافی باشد در رکوع، ذکر الله چه انصرافی دارد به ذکر صحیح؟ شما آقای سیستانی! به آقای حکیم گرفتید گفتید لا وجه لانصراف الذکر الی الذکر الصحیح بل یصدق علی الذکر الملحون فقط تسبیح است که چون مشیر است به آن تسبیح خاص که سبحان الله یا سبحان ربی العظیم باشد آن وقت ضمیمه کردیم این را به آن فرمایش ایشان در صحیحه ابن سنان‌ که به قرینه مقابله با لایحسن ان یقرأ القرآن ظاهرش این است که تکبیر و تسبیحت صحیحن باشد محسّنین باشد، این‌جور فرمودید، و وقتی فتوایتان این شد که مطلق ذکر خدا کافی است و آن هم فرمودید وجهی ندارد انصراف داشته باشد به ذکر صحیح، ‌واقعا هم همین‌طور است، ذکر عرفی است و لو ملحون باشد، خب دیگر نباید اشکال کنید. ‌سبحان ربی العظیمَ و بحمده اصلا این‌که صحیح است با تقدیر اعنی، ‌اگر صحیح هم نباشد بالاخره مطلق ذکر خدا که هست و لو ذکر ملحون. اصلا به جای سبحان ربی العظیم بگوید سبحانُ، این‌که دیگر توجیه‌پذیر نیست، سبحانُ ربی العظیم و بحمدُه، بالاخره ملحون است ولی مغیر معنا نیست. شما باید صحیح بدانید چون در تعلیقه فرمودید مطلق ذکر خدا کافی است و فرمودید در بحث‌تان‌ که اگر ذکر خدا کافی باشد لا وجه لانصرافه عن الذکر الملحون، این هم فوقش می‌شود ذکر ملحون.

حالا ایشان ممکن است بفرماید من که نظر ندادم من گفتم فی جوازه بدون تقدیر اعنی فی قصده اشکال، ‌می گوییم خیلی خوب این‌جا فتوی ندادید ولی در چند مسأله قبل که گفت یجب فی ذکر الرکوع الموالاة و العربیة، ادامه‌اش گفت که باید به نحو صحیح بگوید آن‌جا ظاهر این‌که حاشیه نزدید این است که قبول دارید نظر صاحب عروه را و فتوی می‌دهید که ذکر رکوع باید علی وجه صحیح باشد، آن‌جا که دیگر فتوی است، ‌در حالی که مناسب بود آن‌جا هم احتیاط کنید چون نظر شما این است که مطلق ذکر کافی است و فرمودید اگر مطلق ذکر کافی باشد لا وجه لانصرافه عن الذکر الملحون، در رد آقای حکیم این‌جور فرمودید.

اما ما احتیاط می‌کنیم. البته ما که گفتیم ذکر مطلق کافی است اما اگر لازم باشد حتما بگویی سبحان الله سبحان الله سبحان الله یا سبحان ربی العظیم و بحمده که خیلی‌ها می‌گویند، اگر گفتن این‌ها لازم باشد، باید به همان نحوی که گفتند بگوییم. ‌مثل قرآن می‌شود، ‌آیا در قرآن شما می‌توانی سوره حمد را بخوانی و بگویی الحمد لله ربَ العالمین الحمد لله ربُ‌ العالمین؟ نمی‌توانی. چرا؟‌ برای این‌که قرآن به قول آقای خوئی نازل که شده الحمد لله ربِ العالمین نازل شده.

آقای سیستانی در آن بحث فرمودند اشکال ندارد، ماده قرآن حفظ بشود، ‌هیئتش هم غلط نباشد، ‌و لو هیچ قرائتی بر طبقش نباشد اشکال ندارد. ولی ما عرض کردیم: نه، ‌قرآن‌ که نازل شده دیگر هیچ قرائتی الحمد لله ربُ‌ العالمین ندارد، هیچ قرائتی الحمد لله ربَ‌ العالمین ندارید و لو صحیح است به تقدیر اعنی به تقدیر هو اما قرآن این‌جوری نازل شده و ما باید [بر طبق ادله] اقرأ القرآن این الفاظ قرآن را به همان نحو که نازل شده بخوانیم. این‌جا هم اگر لازم باشد سبحان الله سبحان الله سبحان الله یا سبحان ربی العظیم و بحمده، باید همان‌جوری که به ما فرمودند بگوییم و قطعا آنی که فرمودند بگوییم سبحان الله سبحان الله سبحان الله و سبحان ربی العظیم و بحمده است، اگر غیر از این بود لو کان لبان و اشتهر.

[سؤال: ... جواب:] آیا کسی در عرف ما می‌گوید سبحان ربی العظیمَ یا سبحان ربی العظیمُ؟ این‌ها موجب وثوق می‌شود که به همین نحو یدا بید به ما رسیده ولی چون ما مطلق ذکر را کافی می‌دانیم أو بقدرهن، ‌ثلاث تسبیحات أو بقدرهن یعنی بقدرهن من سائر اذکار الله. و لذا ما اصلا معتقدیم ذکر ملحون هم بگویید مغیر معنا نباشد کافی هست.

مسأله 25: حد رکوع جلوسی

مسأله 25 مسأله مهمی است. یشترط فی الرکوع الجلوسی ان ینحنی بحیث یساوی وجهه رکبتیه و الافضل الزیادة علی ذلک بحیث یساوی مسجَده و لایجب فیه علی الاصح الانتصاب علی الرکبتین شبه القائم ثم الانحناء.

مسأله صاحب عروه مسأله موافق نظر مشهور است. فرموده در رکوع جلوسی آنی که واجب است این است که آنقدر خم بشوی که وجهت محاذی فوقانی رکبتینت باشد، محاذی فوقانی یعنی عمودا اگر یک خطی از وجهت بکشند، ‌از این نخ‌هایی که بنّاها می‌کشند (شاغول) یک بنّایی بیاید ببیند شما رفتی به رکوع جلوسی، سر شاغول را بگذارد روی وجه‌تان ببیند که مستقیم آمد روی رکبتین‌تان قرار گرفت، ‌و الافضل الزیادة علی ذلک افضل آن است که آنقدر خم بشوید که وجه‌تان محاذی فوقانی جای سجودتان جای مهرتان بشود. این افضل است. بعد فرموده و لایجب فیه علی الاصح، ‌بناء بر قول صحیح واجب نیست که قبل از رکوع جلوسی شبه قائم اما نه این‌که کاملا قائم، نه، رکبتین‌تان روی زمین است، از رکبتین‌تان به بالا شبه قائم بشوید.

یکی از دوستان می‌گفت در قطیف یک مسجدی هست مربوط به یکی از بزرگان قطیف، نوعا نافله عشاء را همین‌جور می‌خوانند، برای قبل از رکوع جلوسی روی رکبتین‌شان می‌ایستند، روی رکبتین‌شان نه روی قدمین‌شان، بعد می‌روند به رکوع جلوسی. صاحب عروه می‌گوید این واجب نیست.

آقای خوئی هم گفته سیره قطعیه بر عدم لزوم این است. ما اصلا اگر کسی این کار را در عرف ما بکند تعجب می‌کنیم. صاحب عروه می‌گوید و ان کان هو الاحوط احتیاط مستحب این است که این کار را بکنید. لابد آن بزرگوار طبق این احتیاط مستحب صاحب عروه عمل می‌کند خودش و مریدهایش.

حالا آن واجب را بگوییم مستحبش فدای سرتان. مقدار واجب در رکوع جلوسی چه مقدار است؟ اختلافی است:

قول اول (مشهور): ان یحاذی وجهه

قول معروف همین است که در عروه هست: ان یحاذی وجهه، محاذی فوقانی بشود وجهش با رکبتینش. چرا؟ این‌ها می‌گویند رکوع جلوسی حد شرعی ندارد، رکوع قیامی حد شرعی دارد، و مکّن راحتیک من رکبتیک، حد شرعی دارد، ‌رکوع جلوسی حد شرعی ندارد، عرفا بگویند راکع، همین که یک مقدار خم بشویم که وجه‌مان محاذی رکتبین‌مان بشود در حال جلوس می‌گویند راکع. آقای خوئی هم فرموده ما هم نظرمان همین است. نوعا ما محشین عروه را دیدیم همین نظر را دارند الا آقای حکیم که نظر دوم و قول دوم را انتخاب کرده.

قول دوم (محقق حکیم): ان ینحنی قدر انحناء الراکع قائما

قول دوم این است که آقای حکیم می‌فرماید حد رکوع الجالس ان ینحنی قدر انحناء الراکع قائما، شما در حال قیام رکوعت چند درجه خمیدگی داشت به مقدار واجب؟ اگر رکوع می‌کردی در حال قیام حدودا 40 درجه، ما البته درجه نگرفتیم ولی حدودا 40 درجه، این مقدار از انحناء‌ را در رکوع جلوسی‌ات هم حفظ کن.

اولش در مستمسک می‌گویند یعنی چی می‌گویید رکوع عرفی؟ صاحب جواهر! مقدس اردبیلی! لابد وسطش هم محقق نراقی!‌ مدام می‌گویید رکوع عرفی، ‌کدام رکوع عرفی؟ شارع برای رکوع قیامی وقتی حد ذکر می‌کند چه مقدار چه درجه خم بشوید بعد که می‌گوید یرکع جالسا انصراف دارد به همان درجه از انحناء واجب در رکوع قیامی، انصراف دارد به این حد. و لذا واجب هست در حال رکوع جلوسی این مقداری منحنی بشوید که در حال قیام به همان درجه منحنی می‌شدید مثلا 40 درجه.

[سؤال: ... جواب:] مستحب 90 درجه است، اما جایی برسید که رؤوس اصابع‌تان روی رکبتین باشد حدودا 40 درجه است. حالا دعوا نکنید نه حرف شما نه حرف ما، 42 درجه!! دیگر حالا درجه که ما نگرفتیم.

این فرمایش آقای حکیم قبل از ایشان محقق همدانی هم فرموده. محقق همدانی هم اعتراض کرده به محقق اردبیلی و محقق نراقی و صاحب جواهر گفته یعنی چی می‌گویید رکوع عرفی، وقتی شارع برای رکوع شرعی حد تعیین کرد در قیام، ارکع جالسا هم منصرف به همان است. بعد فرموده اصلا اطلاقی نیست در ادله تا ما تمسک به اطلاق کنیم. ‌شما می‌گویید رکوع عرفی است بعد می‌خواهید به اطلاق تمسک کنید کدام اطلاق؟ ما اطلاق نداریم. نه اطلاقی داریم به او رجوع کنیم و نه اگر هم اطلاقی داشته باشیم اطلاقش حفظ می‌شود با وجود انصراف به همان حدی که در رکوع قائما هست.

قول سوم: رعایت اقامة الصلب

احتمال سوم را هم بگویم، آقای سیستانی در شرح عروه فرمودند اقامة الصلب یعنی آنقدر خم بشوید که عرفا کمرت راست بشود. خیلی زیاد است. خود ایشان هم توجه دارد به این‌که خیلی زیاد است می‌گوید یتحقق اقامة الصلب بتقریب الجبهة الی المسجد و لایتیسر الا بانفصال الفخذین عن الساقین. باید عجزت را (مودبانه ایشان بیان کرده) یعنی فخذینت را از ساقین از پشت فاصله بدهی یعنی عجزت را بیاوری بالا، آن وقت وجهت تقریبا محاذی محل آن مهرت قرار می‌گیرد در سجود، تقریب الجبهة‌ الی المسجَد، مسجد جبهه در نماز نشسته، و لایتیسر، این میسور نیست مگر این‌که فخذین را از عقب از ساقین جدا کنی بالا بیاوری.

ولی در تعلیقه عروه این حرف‌ها نیست، یا حتی منهاج، همان حد معروف را ذکر کردند، همان حد معروف که به حدی برسد که یحاذی وجهه رکبتیه، وجهش محاذی فوقانی با رکبتینش بشود همان حرف مشهور.

ایشان جواب اقامة الصلب را چه می‌دهد؟ آخه ایشان می‌گفت اقامة الصلب در هر حالی واجب است. لابد همان اشکال ما را ایشان بعدا پذیرفتند که اقامة الصلب انصراف دارد به اعتدال در حال قیام یا در حال جلوس اما آن اقامة الصلب در حال رکوع که می‌گویند مستحب است و الا اقامة الصلب انصرافش راست ‌قامت بودن است اقامة الصلب یعنی راست ‌قامتان تاریخ، راست قامت بودن در حال قیام است در حال جلوس است اما در حال رکوع که اصلا رکوع ضد راست قامتی است. و لذا نمی‌شود به من لم یقم صلبه فی الصلاة فلا صلاة له استدلال کنیم برای این‌که باید انحناء‌ در رکوع به حدی باشد که عرفا بگویند اقامة الصلب، ‌کمرت کج نیست، آخه می‌شود در رکوع بگویند کمرت کج نیست قوس ندارد، یعنی خمیدگی‌ات صاف است، یعنی صاف خمیدی، کمرت صاف است‌، می‌شود اینقدر آدم خم بشود که کمرش صاف بشود. ولی ظاهر اعتدل این است که آن مقداری که حالا ایستاده است یا نشسته است کل آنی که دیده می‌شود اعتدال داشته باشد، رکوع را ضد اعتدال می‌دانند، ‌عرف این را می‌گوید.

به نظر ما همان مشهور درست می‌گویند. ان یحاذی وجهه رکبتیه. چرا؟ برای این‌که تحدید شرعی در رکوع جلوسی نداریم.

[سؤال: ... جواب:] عنایت خاصی است و اقم صلبک، آن قطعا مستحب است، چون اقامة الصلب به حدی است که یک قطره آب می‌ریزند روی کمرش تکان نمی‌خورد جابجا نمی‌شود. با عنایت استعمال می‌شود. انصراف من لم یقم صلبه فی الصلاة فلاصلاة له، بعضی‌ها هم داشت قم و اقم صلبک. اقامة الصلب ظاهرش این است که بدنت معتدل باشد و این در قیام و جلوس است و الا انحناء ضد اعتدال است. خود آقای سیستانی هم که با این فتوایشان برگشتند. ما به نظرمان قول مشهور درست است.

[سؤال: ... جواب:] در رکوع قیامی هم همان حد مشهور را می‌گویند که ان تصل رؤوس اصابعه الی رکبتیه. همان حد که آقای خوئی گفتند ایشان هم همان را گفتند چون اقامة الصلب در آن‌جا بیشتر از این حد است. ... حالا اینی که در تعلیقه عروه آقای سیستانی هست این است.

ما چرا می‌گوییم قول مشهور درست است؟ واقعا اطلاق یا ایها الذین آمنوا ارکعوا محقق همدانی می‌گفت اطلاق نداریم، خب چرا اطلاق نداریم؟ ارکع اطلاق دارد. بعد می‌گفت انصراف دارد به همان رکوع قائما. چه انصرافی دارد؟ در رکوع قائما فقه شیعه و فقه مشهور اهل سنت این است که مطلق انحناء کافی نیست تازه ابوحنیفه می‌گفت کافی است، به اطلاق ارکعوا تمسک می‌کرد. حالا در رکوع قائما شارع گفته ان تصل رؤوس اصابعک الی رکبتیک، این حد که در جلوس نیست، ‌در جلوس که همین‌جور که نشستی دستانت می‌رسد به رکبتینت، چه انصرافی دارد که در جلوس به همان حد انحناء‌ در رکوع قائما؟ انصرافی ندارد.

اصل عملی در مقام

شک هم بکنیم ممکن است کسی بگوید شبهه مفهومیه رکوع است، اگر شک در تقیید شرعی می‌کنیم که اصل برائت داریم اگر شک در صدق رکوع عرفی هم بکنیم ظاهر مشهور این است که برائت داریم چون شبهه مفهومیه است برائت جاری می‌کنیم از آن حد اکثر انحناء.

ما در این برائت‌ها مشکل داریم: هم مشکل این است که این عرفا گفتند افعل ما یصدق انه رکوعٌ، دخالت نکرده شارع در حد رکوع عرفی، و لذا برائت در جایی جاری می‌شود که در جعل شرعی شک بکنیم، شارع وقتی دخالت نمی‌کند یعنی جعل شرعی‌اش رفته روی ما یصدق علیه الرکوع العرفی، ‌شک در امتثال می‌شود. علاوه این‌که علم اجمالی درست می‌شود برائت جاری می‌کنید از این‌که بیشتر از این در رکوع عرفی که ماموربه است معتبر نیست، این معارضه می‌کند با برائت از مانعیت زیاده، اگر این مقدار رکوع است پس نباید تکرار کنید این رکوع را به همین مقدار، شک می‌کنیم آیا واجب است بیش از این رکوع بکنیم تا صدق کند رکوع یا واجب نیست بیش از این منحنی بشویم که اگر واجب نباشد بیش از این منحنی بشویم و رکوع عرفی بر این صادق است پس تکرار انحناء رکوع جلوسی به همین مقدار هم مصداق زیاده در رکوع است و مبطل نماز است.

[سؤال: ... جواب:] رکوع عرفی خیلی کم است. محاذی رکبتینت بشود صورتت، ‌یک مقدار خم بشوی محاذی می‌شود. محاذی فوقانی می‌گویم نه محاذی افقی، محاذی عمودی. محاذی افقی که آن وقت در الافضل ان یحاذی وجهه مسجده اگر محاذی افقی یعنی خط افقی بکشی او را حساب کنی که سرت می‌خورد به زمین، ‌محاذی عمودی یعنی محاذی فوقانی یعنی بالای سر رکبتینت قرار بگیرد وجهت. خیلی زود حاصل می‌شود، ‌کمتر از این سخت است ما بگوییم رکوع عرفی صدق می‌کند.

ملاحظه در کلام محقق حکیم

یک نکته‌ای عرض کنم:

آقای حکیم قبول نکرد این حد مشهور را، قول دوم را انتخاب کرد گفت درجه انحناء در رکوع قیامی‌اش را حفظ کند در رکوع جلوسی هم همان درجه باشد. ‌ظاهرش این است که بیش از محاذات وجه با رکبتین باید باشد، ظاهر کلامش این است چون حاشیه زده به عروه گفته این لازم است، ‌صاحب عروه می‌گوید یحاذی وجهه رکبتیه ایشان گفته بلکه باید به حدی منحنی بشود که در حال قیام منحنی می‌شود، این‌جور فرموده و لذا آقای صدر که حاشیه می‌زند به منهاج آقای حکیم می‌گوید این حرف درست نیست، همان صدق عرفی کافی است و یجزئ ان یحاذی وجهه رکبتیه.

بعد در مستمسک که می‌رسیم اولش همین را فرموده به آقای صاحب عروه ایراد گرفته گفته باید به حد درجه رکوع قیامی برسد، ‌اگر 40 درجه انحناء دارد در رکوع قیامی در حال جلوس هم همین 40 درجه انحناء را داشته باشد. بعد در ادامه یک جمله‌ای فرموده، فرموده آن انحناء اقلی در رکوع، اسمش را می‌گذارد الانحناء، تعبیر این‌جور می‌کند می‌گوید ادنای انحناء رکوعی نه آن افضل که اعلا هست، ففی الادنی یحاذی الوجه الرکبتین، در رکوع قیامی حداقلی آن مقدار درجه رکوع را بخواهی حفظ کنی مثلا 40 درجه همان 40 درجه را در رکوع جلوسی مراعات کنی نتیجه‌اش محاذة الوجه است للرکبتین. پس چرا دعوا کردید با صاحب عروه؟ چرا حاشیه زدید به عروه؟ شما که نتیجه عملی‌ات این بود که این‌ها یکی هستند، در حالی که روشن نیست این‌ها یکی باشند، ما برای‌مان روشن نیست این‌ها یکی باشند، ایشان در عین حالی که می‌گویند یکی هستند قول صاحب عروه را ابطال کرده می‌گوید این قول ما متعین است.

[سؤال: ... جواب:] یعنی بحث علمی می‌کند در حاشیه عروه. ... اولش می‌گفت یلزم فیه الانحناء الخاص و لابد فی رکوع الجالس من حصول ذلک المقدار من الانحناء و لا مجال للرجوع فیه الی العرف. ... این را زودتر بررسی می‌کرد ما را راحت می‌کرد!!

[مطلبی است] در ذکری، این را بگویم در آن تامل کنید! در ذکری فرموده بعض عامه و بعض خاصه دو راه پیشنهاد کردند برای رکوع جلوسی: ان ینحنی حتی یصیر بالاضافة الی الجالس المنتصب کالراکع قائما بالاضافة الی القائم المنتصب. قائمی که هنوز رکوع نکرده با قائمی که رکوع کرده چقدر انحراف دارد، ‌چند درجه انحراف دارد آن چند درجه انحراف را در حال جلوس هم حفظ کند. راه دوم این است که این آقا در حال قیام وقتی رکوع می‌کرد نسبت وجهش با موضع سجودش چه جور بود، باید یک چوبی مثلا می‌گذاشت روی پیشانی‌اش روی صورتش در حال رکوع قیامیش بعد آن طرف چوب هم می‌رفت روی مهر، ‌این چوب این‌جوری می‌ایستاد، حالا هم که در حال رکوع جلوسی است همان نسبت کجی چوب را به مسجدش حفظ کند.

تامل بفرمایید نیاز به توضیح بیشتر دارد، بعد ببینیم آقای حکیم این‌جا مطالب جالبی را فرموده ان‌شاءالله فردا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo