< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

97/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: اخبار من بلغ /تنبیهات /اصول عملیه

خلاصه مباحث گذشته

بحث در وجه دلالت وجود ثواب بر وجود جامع امر اعم از وجوب و استحباب بود تا کنون سه وجه ذکر شد، وجه اول این بود که گفته شود بین ثواب و امر ملازمه عقلیه وجود دارد که مورد اشکال قرار گرفت، وجه دوم این بود که گفته شود بین ثواب و امر ملازمه عرفیه وجود دارد که همانطور که بیان شد لا یخلو من قوة، وجه سوم نیز این بود که گفته شود این مورد از موارد تطبیق قاعده مقتضی و مانع است به این بیان که ابراز و اظهار ثواب توسط شارع دلالت بر ترغیب شارع دارد و ترغیب نیز دلالت بر محبوبیت فعل مرغوب فیه دارد در اینصورت مقتضی امر مولا تحقق پیدا می کند و چون مانعی نیز در مقام وجود ندارد پس معلوم می شود مقتضی موجود و مانع نیز مفقود است پس مقتضی اثر خود را می گذارد و امر ثابت می شود، این بیان نیز مورد اشکالات متعدد قرار گرفت پس این راه نیز تمام نیست.

0.0.0.1وجه چهارم دلالت ثواب بر امر: قرینیت وجود حکم در هر واقعه ای

راه چهارم این است که اگر به ادله ای که ثواب بر یک عمل را افاده می کند ادله ای که می گوید «هیچ واقعه ای نیست مگر اینکه خدای متعال در آن واقعه حکمی دارد و منطقة الفراغ وجود ندارد» ضمیمه شود می توان از وجود ثواب در یک فعل امر به آن را کشف نمود. نظر مشهور فقها و اصولیون این است که هر واقعه ای حکم دارد همانطور که مرحوم صاحب وسائل بابی را در کتاب الفصول المهمه فی اصول الائمة به آن اختصاص داده است در این باب روایاتی وجود دارد که دلالت می کند بر اینکه خدای متعال در همه امور حکم دارد حتی ارش الخدش[1] ، پس اگر این روایات ضمیمه شود به دلیلی که می گوید فلان امر ثواب دارد کشف می شود از اینکه در آنجا امر وجود دارد.

توضیح مطلب این است که هر چیزی بدوا ممکن است واجب، مستحب، مکروه، حرام و یا مباح باشد، وقتی شارع می گوید عملی ثواب دارد سه مورد از این احتمالات یعنی حرمت، کراهت و اباحه دفع می شود و قهرا امر دائر بین وجوب یا استحباب می شود اگر چه استحباب یا وجوب معین نمی شوند.

توضیح دفع حرمت به دو برهان است؛ برهان اول این است که اگر شارع واقعا این فعل را حرام کرده باشد جعل ثواب برای انجام دادن آن موجب نقض غرض شارع می شود پس به برهان نقض غرض می فهمیم حرام نیست همچنین به برهان قبح القاء فی المفسده معلوم می شود که حرام نیست چون اگر حرام باشد معلوم می شود این فعل مفسده دارد در اینصورت از جعل ثواب برای آن ثواب الالقاء در مفسده لازم می آید که از جانب شارع قبیح و محال است پس قطع پیدا می کنیم که حرمت ثابت نیست، همچنین به همین دو برهان قطع پیدا می کنیم به اینکه کراهت ثابت نیست و همچنین اباحه نیز رفع می شود چون اگر این فعل مباح باشد جعل ثواب برای آن به نحو گزاف است و قبیح است چون در فعل مباح فعل و ترک مثل هم هستند پس جعل ثواب برای دیگری گزاف می شود.

پس، از جعل ثواب معلوم می شود که جامع امر بین وجوب و ثواب وجود دارد، بله وقتی جامع امر و اصل محبوبیت ثابت شد مادامیکه دلیلی بر ترخیص شارع نیامده است عقل حکم به وجوب می کند و باید آن فعل حتما انجام شود همانطور که محقق نائینی«ره» و به تبع او محقق خویی«ره» می گویند استحباب و وجوب، جزء مدلول صیغه نیست بلکه حکم یا درک عقل است حال در مانحن فیه اگر دلیلی مشتمل بر ثواب بر فعلی بود این ثواب کاشف از وجود امر شارع است و مادامیکه دلیل مرخِّصی وجود نداشته باشد باید گفت امتثال این فعل، واجب عقلی است.

وجه چهارم وجه قویی است ولی لازم است ثابت شود که در شریعت منطقة الفراغ وجود ندارد بلکه هر واقعه ای حکمی نزد شارع دارد.

0.0.1نتیجه

از بین وجوه اربعه ذکر شده دو وجه مورد قبول واقع شد پس حاصل مقام اول این است که از جعل ثواب کشف امر می شود پس می توان به سبب جعل ثواب بر فعلی فتوا به وجوب یا استحباب آن داد.

0.1مقام دوم: تطبیق نتیجه مقام اول بر اخبار من بلغ

پس از روشن شدن مقام اول باید دید در اخبار من بلغ می توان از وعده ثوابی که در روایت آمده مستحب بودن آن عمل را کشف نمود ولو خبر دال بر آن ثواب ضعیف باشد همانگونه که مشهور قائل به آن شده اند؟

0.1.1بررسی وجوه دلالت ثواب بر استحباب در مقام دوم

اما وجه اول که دلالت عقلیه بود چون باطل بود پس وجهی در اینجا ندارد.

و اما وجه دوم یعنی دلالت عرفیه باید دید که همانطور که در روایت «من سرّح لحیته فله کذا» وجود ثواب کاشف از استحباب تسریح اللحیة است همچنین بین اخبار من بلغ و استحباب عملی که خبر ضعیف دال بر استحباب آن است ملازمه عرفیه وجود دارد یا خیر؟

حق این است که در اینجا ملازمه وجود ندارد و تطبیق بر مانحن فیه نمی شود چون این ملازمه در جایی است که خود جاعل ثواب نگفته باشد: «و ان لم اجعله» یا «و ان لم اقله»، از این عبارت معلوم می شود که شارع بین وجود ثواب و وجود امر ملازمه نمی بیند در نتیجه آن ملازمه عرفیه در اخبار من بلغ قابل تطبیق نیست در اینصورت جعل ثواب برای این است که شارع بزرگواری و تفضل خود را بیان نماید[2] ؛

«و هذا كما يكون إشكالا على الوجه الثاني يكون إشكالا على الوجه الأول، لأنه إذا كان في مقام التفضّل و الإكرام، فلا دلالة عرفية و لا عقلية على ان الثواب على العمل من جهة تعلق الأمر به، إذ لا ملازمة عرفا و لا عقلا بين الثواب التفضلي و الأمر. و إنما يستكشف الأمر إذا فرض كون ترتيب الثواب بعنوان الجزاء و الاستحقاق. فلاحظ»[3] .

 


[1] -الفصول المهمة في أصول الأئمة (تكملة الوسائل)، ج‌1، ص: 480.
[2] - اقول: در این فرمایش تامل وجود دارد چون درست است که شارع فرموده:«و ان لم اقله» لکن این جمله ناظر به ثواب واقعی است یعنی اگر چه نسبت به آن عمل امری در واقع نداشته باشیم، لکن ظاهر اخبار من بلغ این است که به بر همان عملی که مشکوک الاستحباب است ثواب داده می شود در اینصورت ملازمه عرفیه بین این ثواب مجعول در اخبار من بلغ و امر به آن وجود دارد به عبارت دیگر متعلق «ان لم اقله» امر واقعی اولی و منکشف از اخبار من بلغ امر ثانوی است پس نمی توان جمله «ان لم اقله» را قرینه بر نفی دلالت عرفی گرفت.
[3] - .منتقى الأصول، ج‌4، ص: 526

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo