< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

95/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصول عملیه/برائت /استدلال به کتاب

خلاصه مباحث گذشته:

بحث در استدلال به آیه شریفه ۱۱۹ سوره انعام بود که می فرمود:

﴿وَ ما لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ ما حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَ إِنَّ کَثیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدینَ﴾

تقریب استدلال این بود که خدای متعال کسانی را که از ذبیحه های حلال اجتناب می کردند توبیخ می کند، و به قول مرحوم شیخ دلالت این آیه آکد از دلالت آیه قبل است چون در آیه قبل صحبت از حرمت بود و در این آیه صحبت از عدم استفاده خارجی است، پس این آیه دلالت می کند بر اینکه هر گاه وجوب یا حرمت محتمله در آنچه که تفصیل داده شده یافت نشود در اینصورت باید حکم به برائت نمود؛

«و لعل هذه الآیه أظهر من سابقتها لأن السابقه دلت‌ على أنه لا یجوز الحکم بحرمه ما لم یوجد تحریمه فیما أوحى الله سبحانه إلى النبی صلى اللَّه علیه و آله و هذه تدل على أنه لا یجوز التزام ترک الفعل مع عدم وجوده فیما فصل و إن لم یحکم بحرمته فیبطل وجوب الاحتیاط أیضا»[۱] .

شیخ اعظم«ره» اشکال کرده بود که با توجه به حالی که در آیه ذکر شده که می گوید: «قد فصّل لکم ما حرّم علیکم» و نیز وجود «ما» موصوله در این آیه شریفه که دلالت بر عموم می کند پس مفاد آیه شریفه به این برمی گردد که بعد از اینکه آنچه که موجب علم به عدم حرمت و عدم وجوب می شود برای شما حاصل است پس چرا اجتناب می کنید؟ علت اینکه علم به عدم حرمت حاصل می شود نیز این است که وقتی همه احکام به تفصیل بیان شد در اینصورت علم پیدا می شود به اینکه حکم مواردی که در این تفاصیل بیان نشده برائت است، بنابراین بین تفصیل محرمات و علم به عدم حرمت چیزهایی که در فهرست محرّمات بیان نشده ملازمه وجود دارد، به همین دلیل توبیخ خدای متعال به این برمی گردد که بعد از اینکه برای شما سبب علم به عدم حرمت وجود دارد چرا اجتناب می کنید؟

«إلا أن دلالتها موهونه من جهه أخرى و هی أن ظاهر الموصول العموم فالتوبیخ على الالتزام بترک الشی‌ء مع تفصیل جمیع المحرمات الواقعیه و عدم کون المتروک منها و لا ریب أن اللازم من ذلک العلم بعدم کون المتروک محرما واقعیا فالتوبیخ فی محله‌»[۲] .

جواب به اشکال اول

محقق خراسانی«ره» در تعلیقه بر فرائد به این اشکال جواب داده و استدلال به آیه را تقویت کرده است.

ایشان می گوید در این آیه آنچه که در جمله حالیه ذکر شده«و قد فصّل لکم» می باشد، مراد از تفصیل نیز تفصیل واقعی است و تفصیل حرام های واقعی موجب علم به همه حرام ها نمی شود بلکه وقتی علم حاصل می شود که مکلف بداند همه حرام ها در اینجا ذکر شده است، مثل اینکه خود خدا فرموده باشد این حرام ها همه حرام هایی است که وجود دارد، اما اگر خدای متعال نفرموده باشد این حرام ها همه حرام های واقعی است -حتی اگر همه حرام ها را نیز آورده باشد- برای مخاطب علم پیدا نمی شود به اینکه غیر از این امور حرام نیست، پس بحث در شک در حرام واقعی می باشد و آیه شریفه برائت در ظرف شک را ثابت می کند؛

«لا ریب انّ مجرّد کون‌ التّفصیل‌ کذلک واقعاً، لا یوجب العلم بعدم کون المتروک محرّماً واقعیّاً ما لم یعلم به، و انّه تفصیل بجمیع المحرّمات، و لم یظهر من الآیه انّهم کانوا عالمین به، فتوبیخهم انّما هو بمجرّد عدم کون المتروک فی جمله ما فصّل و لو مع احتمالهم کونه من المحرّمات الواقعیّه و لم یفصّل بعد، فلیتدبّر»[۳] .

مناقشه در جواب محقق خراسانی«ره»

فرمایش محقق خراسانی«ره» محل تامل است، چون درست است در آیه مبارکه نمی گوید همه محرمات واقعیه همین محرماتی است که ذکر شده است اما یک مقدمه مطویه واضحه در اینجا وجود دارد یعنی محرمات برای شما تفصیل داده شده و شما می دانید که غیر از این احکام نیز وجود ندارد، چون اگر غیر از این باشد ذکر این حال مستدرک و بی فائده است، چون اگر مخاطبین ندانستند فعل مورد نظر نزد شارع معذر است فرقی ندارد که بعضی از حرام ها را ذکر کرده باشد یا ذکر نکرده باشد بلکه در هر دو صورت برائت ثابت می شود، چون اگر قرار باشد این قید فایده داشته باشد لازمه اش این است که در صورت تفصیل برخی از احکام نسبت به بقیه برائت ثابت باشد اما در صورت عدم تفصیل احکام، برائت ثابت نباشد و این مطلب مطلبی غیر عرفی است، یعنی غیر عرفی است که برائت فقط در جایی ثابت باشد که شارع برخی از احکام را بیان کرده باشد، پس اینکه می فرماید: «قد فصل لکم» یعنی به گونه ای تفصیل داده شده که شما را آگاه می کند به اینکه غیر آنها حرام نیست.

بنابراین به این قرینه که اگر مقصود این باشد سر از یک امر بی ربط در می آورد به دلالت اقتضاء عرفا باید گفت مراد از «قد فصل لکم» این است که نسبت به اموری غیر از «مافصّل» علم به عدم حرمت پیدا کرده اید.

به عبارت دیگر اگر تفصیل را به معنای شرح و تبیین بگیریم احتمال قوی دارد که فصّل به معنای جدا کردن باشد، حال آیه شریفه می فرماید خدای متعال حرام ها را برای شما جدا کرده است نه اینکه فقط فهرستی داده و محرمات را تشریح کرده باشد، بنابراین وقتی که خداوند محرمات را در یک فصل و غیر محرمات را در فصل دیگر آورده به همین دلیل وجهی برای اجتناب کردن از غیر محرمات وجود ندارد، مثل اینکه وظیفه شخص مریض در ماه رمضان روزه نگرفتن است اما کسی با اینکه مریض است بخواهد روزه بگیرد.

اشکال دوم به استدلال به آیه تفصیل: اجنبی بودن آیه از مقام

اشکال دوم این است که اگر دلالت آیه بر برائت را قبول کنیم ولی اشکال این است که این آیه شریفه در زمان ما نافع نیست و برائت را ثابت نمی کند، چون این آیه شریفه مربوط به کسانی است که همه آنچه در شریعت وجود داشته به آنها رسیده است و همه محرمات برای آنها بیان شده است اما احتمال می دهند در واقع محرّم دیگری نیز وجود دارد، اما در زمان ما اصلا معلوم نیست که آیا مورد مشکوک در «مافصّل» وجود داشته است یاخیر؟ چون در عصر ما اینگونه نیست که هر چه در شریعت بوده به ما نیز رسیده است.

بنابراین اگر هم قبول کنیم آیه شریفه دلالت بر برائت می کند لکن این آیه در ظرف ویژه ای دلالت بر برائت می کند که زمان ما آن ظرف خاص نیست مگر از باب تمسک به دلیل در شبهه مصداقیه خود دلیل.

اشکال سوم به استدلال به آیه تفصیل: بودن آیه در مقام توبیخ تشریع

سومین اشکال که از محقق فشارکی«ره» به استدلال به این آیه وارد شده این است که این آیه در صدد توبیخ به تشریع است نه نفس عدم انجام آن فعل بدون هیچ تشریعی، در حالیکه در برائت سخن از تشریع نیست بلکه در برائت فقط گفته می شود امنیت از عقاب داریم، بله اگر کسی در ظرف شک بگوید حرام است یا حرام نیست در اینصورت تشریع پیش می آید اما مجرد ترک ارتکاب فعل در شبهه تحریمیه موجب تشریع نمی شود؛

«و فیه مضافا إلى ما مرّ من أنّ الغرض من النهی عن الترک بناء على انّه لازم واقعا هو النهی عن التشریع و هو لا یلازم النظر عن الترک للاحتیاط انّ الآیه تدلّ بنفسها على أنّ الکفار کانوا عالمین بعدم حرمه ما بنوا على تحریمه و الاجتناب عنه فانّ الموصول یدلّ على العموم و لا ریب أنّه یحصل القطع بعدم وجود محرّم غیر ما فصّل إذا کان ما فصّل جمیع المحرّمات فکان المعنى ما لکم لا تأکلون ممّا ذکر اسم اللّه علیه و قد علمتم انّه غیر محرّم، و حینئذ فلا ربط له بما نحن فیه أصلا»[۴] .

جواب اشکال سوم

خود محقق فشارکی«ره» به این اشکال جواب داده و حق هم همین است و آن اینکه در آیه شریفه سخن از تشریع نیست بلکه خدای متعال عمل خارجی آنها را توبیخ می کند و می فرماید: «چرا نمی خورید؟»؛

«و فیه: أنّ تفصیل المحرّمات انما یلازم العلم بأنّ غیره لیس بمحرّم إذا کان المخاطبون عالمین بأنّ ما فصّل جمیع المحرّمات و أمّا إذا کان فی الواقع جمیع المحرّمات و لم یکن المخاطبون عالمین بذلک، فلا یستلزم العلم بعدم حرمه غیرها حتى یکون النهی عن التشریع مع العلم بمخالفه الحکم للواقع الذی فصّله»[۵] .

اشکال چهارم به استدلال به آیه تفصیل: اخص بودن دلیل از مدعا

این آیه مربوط به برخی از شبهات تحریمیه است پس کل شبهات تحریمیه را شامل نمی شود تا چه رسد به شبهات وجوبیه و نمی توان گفت که شبهات وجوبیه به شبهات تحریمیه برمی گردد، قول به عدم فصل نیز دلیلی ندارد که گفته شود به ضمیمه عدم فصل در همه شبهات تحریمیه برائت ثابت می شود، پس دلیلی بر عدم فصل وجود ندارد جز اطلاقات و عموماتی که مورد بحث ماست و تازه با آن می خواهیم برائت را اثبات نماییم، مگر اینکه گفته شود این توبیخ باید بر اساس چیزی باشد که یا شارع از قبل گفته باشد و یا عقل انسان به آن حکم نموده باشد، پس اگر قبول کردیم که آیه شریفه دلالت بر برائت می کند و از اشکالات صرف نظر کردیم در اینصورت خدای متعال به دلیل عمل نکردن به برائت، دیگران را توبیخ می کند و این توبیخ یا به دلیل حکم سابق شرعی بر برائت است و یا به این دلیل است که برائت حکم عقل است و چون دلیل سابق شرعی دیگری وجود ندارد پس معلم می شود که عقل دلالت بر برائت می کند، در اینصورت اشکال اخیر وارد نیست.

نتیجه: اثبات برائت شرعیه بر اساس آیات کتاب تمام نیست، پس در آیات کتاب برائت شرعیه وجود ندارد.

________________________________________

[۱] – .فرائد الاصول، ج‌۱، ص: ۳۱۹

[۲] – .فرائد الاصول، ج‌۱، ص: ۳۱۹

[۳] – درر الفوائد فی الحاشیه على الفرائد، الحاشیهالجدیده، ص: ۱۹۰٫

[۴] – .الرسائل الفشارکیه، ص: ۳۱

[۵] – الرسائل الفشارکیه، ص: ۳۲٫

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo