< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

98/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی کیفیت شرطیت شرایط متعاقدین /شروط المتعاقدین /معاملات

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان سه قول در کیفیت شرطیت عقل در متعاقدین پرداختند. أولین قول کلام شیخ أنصاری بود که بررسی شد. در این جلسه به تبیین و نقد اولین قول به تفصیل که کلام محقق یزدی است پرداخته می شود.

1بررسی کیفیت اشتراط شروط در متعاقدین

بحث در کیفیت شرطیت عقل بود. سه قول در مسئله وجود دارد:

قول اول این است که اشتراط امور مذکوره بدین نحو است که هر یک از متعاقدین باید در حال انجام هر یک از دو انشاء ایجاب و قبول، دارای شرایط باشند. این قول مختار شیخ أنصاری و محقق نایینی رحمهماالله[1] می باشد.

قول دوم این است که هر کدام باید زمان انشاء خود واجد شرایط باشد. لذا همین که بایع هنگام ایجاب واجد شرایط باشد، ولو اینکه مشتری در آن هنگام واجد شرایط نباشد کافی است. مشتری نیز هنگام قبول باید واجد شرایط باشد ولو اینکه در آن هنگام بایع واجد شرایط نباشد. البته برخی از شرایط مانند رضایت به معامله، برای بایع وجود داشته باشد. این مسلک نیز مختار مرحوم امام رحمه الله است[2] .

قول سوم نیز تفصیل است.

1.1بیان کلمات قائلین به تفصیل

أدله ی قول أول و دوم از مباحث گذشته روشن شد. در این جلسه به بیان تقریب و استدلالات قائلین به تفصیل می پردازیم.

1.1.1کلام محقق یزدی رحمه الله

مفصلین خود به چند مسلک تقسیم می شوند:

قول اول در تفصیل فرمایش سید یزدی است که می فرمایند هنگامی که بایع ایجاب را انشاء می کند، علاوه بر اینکه خود بایع باید شرایط را دارا باشد، مشتری نیز باید دارای شرایط باشد، لکن هنگامی که مشتری انشاء قبول بیع می کند لازم نیست که بایع واجد شرایط باشد. مثل اینکه بایع بعتک را می گوید و می خوابد، سپس مشتری قبول می کند. أما اگر هنگام ایجاب بایع، مشتری خواب یا مغمی علیه یا مجنون باشد، در نظر مرحوم سید این معامله باطل خواهد بود:

« أقول لا دليل على هذه الكليّة و عدم صدق المعاقدة و المعاهدة إنّما يتم في بعض الفروض كما لو كان المشتري في حال إيجاب البائع غير قابل للتخاطب من جهة الإغماء أو النّوم أو الجنون و أمّا في بقية الصّور فنمنع عدم الصّدق خصوصا في ما إذا نام البائع بعد الإيجاب مع علمه بذلك و أن المشتري يقبل لا محالة و كذا في ما إذا كان المانع هو الفلس أو السّرقة أو السفه نعم في جملة من الفروض يحتاج إلى إمضاء الغير كالوارث المالك للعين أو الولي أو نحوهما و هذا غير البطلان و يشهد لما ذكرنا من صدق المعاهدة عدم الفرق في ذلك بين كون العقد لازما أو جائزا مع أنه لا بأس بالنّوم بين الإيجاب و القبول في العقود الجائزة بلا إشكال و كذا يشهد له باب الوصية و الجواب الذي يذكره المصنف كما ترى فتدبّر‌»[3] .

ایشان در حقیقت دو دلیل برای خود ذکر می کنند:

دلیل اول این است که آنجایی که بایع «بعت» را می گوید و مشتری عاقل و ملتفت است، حتی اگر بایع هنگام قبول مشتری خواب باشد، معاهده بر فعل آن ها صدق می کند ولی در غیر اینصورت صدق معاهده نمی کند؛ چرا که موجب برای مشتری مطلبی را ایجاد می کند و او را طرف قرار داد قرار می دهد، اگر مشتری ملتفت نباشد به منزله ی دیوار خواهد بود. بنابراین اصلا از ناحیه ی بایع قصد برای معاهده تمشی نمی شود. أما زمانی که ایجاب از بایع سر بزند و مشتری هم ملتفت باشد، یعنی یک معامله ای از ناحیه ی او واقع می شود و فقط نیاز به قبول مشتری دارد، ولو اینکه هنگام قبول، بایع خواب باشد. از آنجایی که ما أحدثه البایع باقی مانده است فقط باید قبول مشتری به آن ملحق شود تا قرارداد شکل بگیرد. بنابراین از ناحیه ی بایع حتما باید مشتری واجد شرایط باشد، خود بایع نیز باید واجد شرایط باشد تا یک چیزی به عنوان تملیک در عالم اعتبار موجود شود، بعد از موجود شدن در عالم اعتبار، حتی اگر خود بایع شرایط را از دست بدهد مشکلی ایجاد نمی شود. أما اگر مشتری شرایط را نداشته باشد، اصلا چیزی از ناحیه ی بایع موجود نمی شود تا اینکه نیاز به قبول داشته باشد.

نکته: گرچه ایشان تصریح به مثال موت نکرده اند، لکن از اطلاق ایشان می توان فهمید که حتی اگر بایع بمیرد نیز معامله صحیح است. مرحوم امام تصریح کرده اند که حتی اگر بمیرد نیز معامله صحیح است:

«بل يمكن أن يقال: إنّه لو مات صحّت معاوضته، و إن احتاجت إلى إمضاء الورثة؛ لأنّ المال قبل القبول انتقل إليهم، و الورثة قائمون مقامه في ذلك، فتأمّل»[4] .

البته ایشان در آخر کلامشان فتأمل آورده اند که ممکن است به فرض فوت بایع اشکال شود.

1.1.2مناقشه بر کلام محقق یزدی رحمه الله

1.1.2.1مناقشه أول: عدم نیاز به عنوان معاهده

از نظر مرحوم امام فرمایش مرحوم سید درست نیست؛ سید یزدی می فرماید اگر مشتری ملتفت نباشد نمی تواند معاقده کند، امام می فرماید ما اصلا عنوان معاقده را نیاز نداریم؛ زیرا در حقیقتِ بیع، معاقده و معاهده محفوظ نیست. چیزی که بایع می گوید از بین نمی رود، همان چیزی را که بایع قبل از جنون انشاء می کند، مشتری قبول می کند.

بنابراین اگر فرمایش مرحوم امام را قبول کردیم که در باب بیع ما باید تعریف آن معامله را ملاحظه کنیم و به حقیقت آن معامله بنگریم، تفصیل مذکور درکلام سید صحیح نخواهد بود. بنابراین بنابر مسلک مرحوم امام جایی برای این تفصیل نیست.

1.1.2.2مناقشه دوم: کلام محقق خویی مبنی بر صحت عکس فرضیه ی محقق یزدی

مرحوم محقق خویی رحمه الله نیز به بیان سید اشکال می کنند و می فرماید صحیح این است که عکس فرمایش سید مطرح شود. سید فرمود که بایع وقتی انشاء بیع می کند باید خود و مشتری واجد شرایط باشند و در هنگام انشاء مشتری لازم نیست بایع واجد شرایط باشد، ایشان می فرماید عکس این مسئله صحیح است که عبارت است از اینکه هنگام انشای مشتری باید هر دو طرف واجد شرایط باشند و هنگامی که بایع انشاء می کند لازم نیست مشتری شرایط را دارا باشد:

«و لكن التحقيق يقتضي الالتزام بالصحة إذا فقد المشتري شرائط صحة الإنشاء حال إنشاء البائع، و بالفساد في عكسه. و الوجه في ذلك: أن المناط في تحقق العقد إنما هو ارتباط التزام البائع بالتزام المشتري- و قد عرفته سابقا- و عليه فإذا أنشأ البائع حال كون المشتري نائما- أو غافلا أو مغمى عليه، ثم التفت المشتري إلى هذا الإنشاء فقبله قبل صدور ناسخه من البائع- صدق عليه عنوان العقد جزما، و يحكم بصحته للعمومات و المطلقات الدالة على صحة العقود»[5] .

دلیل ایشان این است که باید دید حقیقت عقد چیست و چگونه محقق می شود؟! ایشان می فرماید حقیقت عقد ربط دو التزام به یکدیگر است. بایع وقتی انشاء بیع می کند اگر فرض کنید که مشتری آن موقع خواب بوده است، از ناحیه ی بایع چیزی در عالم حادث شده است، وقتی مشتری از خواب بیدار می شود «قبلت» را می گوید، این قبول به آن أمر موجودی که از ناحیه ی بایع حادث شده بود می چسبد، بنابراین عقد محقق می شود.

در این نکته مرحوم خویی با امام هم نظر است که از ناحیه ی بایع چیزی حادث شده است، بعد که مشتری قبلت را می گوید این دو التزام همدیگر را در بر می گیرند. أما وقتی که بایع مغمی علیه شود، دیگر التزام در نفس او معدوم می شود و قبول مشتری به چیزی نمی خورد. این مطلب از مطالب دقیق است. توضیح:

طبق نظر محقق خویی حقیقت عقد التزام مبرز است[6] ، وقتی بایع انشاء بیع می کند با ابراز این التزام عقد از طرف او محقق شده است و این التزام در نفس بایع در واقع محقق شده است ولو اینکه آن مشتری مغمی علیه باشد. سپس مشتری که از اغماء بیرون می آید قبلت را می گوید، هر دو التزام به هم وصل می شوند و عقد محقق می شود. أما زمانی که بایع بعد از انشاء از دنیا برود، یا بیهوش شود، التزام نفسانی او از بین رفته است، چرا که التزام نیاز به التفات و توجه دارد بنابراین دیگر مبرَزی برای آن باقی نمانده است تا اینکه قبول مشتری به آن ضمیمه شود و عقد صحیح شود، لذا معامله باطل خواهد بود. أما اگر هنگام انشاء بایع، مشتری مغمی علیه باشد، ابراز التزام از جانب بایع وجود دارد و مشکلی ندارد و بعد از اینکه به حال طبیعی بازگشت و قبول کرد معامله محقق می شود.

البته ایشان بین موارد حدوث حادث تفصیل قائل می شوند. ایشان می فرماید در جنون و اغماء دیگر التزامی در نفس بایع باقی نمانده است، لذا اگر در حال اغماء و جنون او مشتری قبلت را بگوید فایده ای ندارد، أما اگر بایع خواب رفته باشد یا اینکه در حال صحبت با شخص دیگری باشد، التزام از بین نمی رود. مانند اینکه انسان نیت روزه می کند و تمام روز را می خوابد، این التزام در نفس او موجود است و نمی توان گفت که التزام از بین رفته است.

سوال: این فرمایشات بر اساس مسلک خود محقق خویی است، ولی بنا بر مسلک مشهور که آن را یک وجود اعتباری عند العرف می دانند، عند العرف آن التزام وجود دارد لذا فرمایش محقق خویی جای ندارد.

جواب: در دفاع از محقق خویی گفته می شود: بایع با انشاء خود چیزی را در عالم اعتبار به وجود آورده است. عالم اعتبار به اندازه ای که معتبر برای بقائش اعتبار می کند باقی است. وقتی شخص مجنون می شود دیگر عقلاء اعتبار نمی کنند که چیزی که ایجاد کرده است باقی باشد، بنابراین قبول مشتری به چه چیزی ملحق شود؟ چه بر اساس مسلک مشهور که آن را اعتبار نفسانی می دانند، و چه بر اساس مسلک محقق خویی که آن را التزام مبرز می داند، انسان مجنون نه اعتبار نفسانی دارد و نه التزام مبرز، لذا آن التزام از بین می رود. أما وقتی که شخص خواب برود آن التزام از بین نرفته است و هم التزام نفسانی موجود است و هم التزام مبرز و با قبول مشتری عقد محقق خواهد شد.

1.1.2.3دلیل دوم محقق خویی رحمه الله: سیره

محقق خویی یک استدلال دیگر نیز بر فرمایش خود دارند مبنی بر اینکه در سلف و خلف، بسیاری از تجار مبایعه نامه ای را برای طرف خود می فرستادند که من فلان چیز را به فلان قیمت فروختم، تا این مبایعه نامه به دست طرف مقابل برسد شاید مدت زمانی طول بکشد و ممکن است در حالی که بایع مبایعه نامه را می نویسد مشتری خواب بوده باشد، یا مغمی علیه شود یا بیهوش باشد، همه ی أهل عالم در این صورت می گویند که وقتی نامه به دست مشتری رسید و قبول کرد معامله صحیح خواهد بود. بنابراین هنگامی که بایع انشاء بیع می کرد ممکن است مشتری بیهوش بوده باشد و بعد صحیح شده باشد، در حالی که هیچ یک از فقهاء درصحت این معامله اشکال نکرده است:

«بل تدل على ذلك السيرة الواقعة بين التجار، لأن المتعارف فيما بينهم غالبا- أن يكتب بعضهم إلى بعض بيع متاعه الخاص بقيمة معينة، و يقبله المكتوب اليه، مع أنه ربما يكون- عند كتابه البائع- نائما أو غافلا أو مجنونا، و لا شبهة في صحة هذه المعاملة.أما إذا لم يبق البائع على الشرائط حين قبول المشتري حكم بفساد العقد إذ يرتفع التزام البائع بانتفاء شرائط الإنشاء عنه، و لا يتصل التزامه بالتزام المشتري، إلا في مثل النوم و الغفلة، فإنهما لا ينافيان بقاء التزام البائع للسيرة المزبورة. و هذا واضح لا شك فيه»[7] .

سوالی که از ایشان می شود این است که این فرمایش و نقض شما، چگونه با فرمایش خودتان سازگار است؟! شاید وقتی که مشتری قبول می کند در این مدت بایع خواب باشد یا مغمی علیه باشد، در حالی که فقهاء از این جهت نیز اشکال نکرده اند و این با فرمایش شما سازگاری ندارد.

این شاهد مثال از سیره ی سلف و خلف، با کلام مرحوم امام رحمه الله سازگار است، لکن با کلام محقق خویی سازگاری ندارد؛ زیرا محقق خویی التفات بایع را هنگام قبول مشتری شرط می داند، در حالی که همین سیره در جایی که مبایعه نامه بعد از مدتی به مشتری می رسد و مشتری قبول می کند معامله را صحیح می داند، در حالی که شاید در زمان قبول مشتری، بایع مغمی علیه شده باشد.

 


[6] محقق خویی رحمه الله انشائیات را اعتبار نفسانی و ابراز می داند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo