< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محمدمهدی شب‌زنده‌دار

98/06/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: شرطیت عقل /شروط متعاقدین /معاملات

خلاصه مباحث گذشته:

این جلسه اولین جلسه از سال تحصیلی است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله

ایام سوگواری حضرت سیدالشهداء علیه السلام را تسلیت عرض می کنیم.

1زیارت عاشورا، قطع نامه نهضت

داستان عاشورا و این نهضت عظیم دارای یک قطع نامه ای به نام زیارت عاشوراست. این واقعه با وقایع دیگر عالم بسیار متفاوت است. وقایع عالم معمولا وقایع مقطعی و برای همان دورانی است که واقع شده است. أما مسئله ی قیام سیدالشهدا علیه السلام یک مسئله ی مستمر است و یک هدف دائمی و مستمری را تعقیب می کند. لذا در این قطع نامه ای که خدای متعال در کنار این واقعه ی عظیمه قرار داده است یک وظیفه ی مهمی را برای همه ی عالمیان در طول تاریخ بر عهده ی آن ها گذاشته است. در دو جا از زیارت عاشورا این مضمون وجود دارد که «وثبت لنا قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام»[1] پروردگارا برای ما قدم صدق قرار بده. قدم صدق اینجا یک استعاره ای گویا به کار برده شده است، گویا که صدق قدم دارد و دارای گام است. گام راستین و صادق عبارت است از آن گامی که متزلزل نیست و ثابت قدم و پابرجاست. به یمین و شمال منحرف نمی شود و در همان جاده ی واقعی به نحو استمرار حرکت می کند. قدم صدق با امام حسین علیه السلام و اصحاب و اولاد گرامی ایشان را آیا می توان به غیر از این معنا کرد که آن اهداف و آرمان هایی که آن امام بزرگوار و اولاد ایشان دنبال کردند، همه ی ما موظفیم آن را دنبال کنیم.

یکی از مطالبی که آن امام همام به حسب نقل فرموده است در باب هدف قیام و انگیزه ی قیام این بود که فرمود ألا ترون أن الحق لا یعمل به و أن الباطل لا یتناهی عنه؟[2] آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل اجتناب نمی شود؟ این قیام برای این است که این وضعیت نادرست و غیر صحیح را از بین ببرد. به حق عمل شود و از باطل انتهاء شود. این قدم صدق با امام حسین علیه السلام این است که هر کسی در هر زمانی ودر هر جایی که زندگی می کند ببیند که آیا به حق عمل می شود یا خیر؟ آیا از باطل نهی می شود یا خیر؟ اگر می بیند که به حق عمل نمی شود یا از باطل نهی نمی شود آنجا وظیفه اش از باب قدم صدق با امام حسین این است که آرام نباشد، دنبال این باشد که به حق عمل شود و از باطل دوری جسته شود. این یک وظیفه ای است که به حسب این قطع نامه بر عهده ی همگان است که دنبال کنند، به خصوص علماء و روحانیت معظم، مثلا الان می بینیم که هر روز در جامعه مسائلی و مشکلاتی پیش می آید؛ مثلا یکی از مسلمات اسلام مسئله ی حجاب و عفاف است، امروز وضع جوری است که هر جا از ادارات می رویم یک چیز هایی انسان می بیند که خجالت می کشد. افرادی که رفت و آمد می کنند می بینند که در آنجا خیلی اوضاع خراب است. چاره چیست؟ ما می بینیم که به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود. این باید دنبال شود و صحبت شود. حتما باید در منبر ها و سخنرانی ها گفته شود. شورای عالی انقلاب فرهنگی یک مصوبه جامعی در این زمینه دارد که وظیفه ی همه ی ارگان ها را مشخص کرده است ولی به این مصوبه متاسفانه عمل نمی شود. واقعا گاهی آنقدر سینه ی انسان ضیق می شود و نمی داند که جواب خدای متعال را چه بدهد؟ یا جواب سید الشهداء علیه السلام را چه بدهد؟ بالآخره باید این مطالبه ی عمل به دین و اجرای احکام الهی باید همگانی شود. معنای خواستن همگانی هرج و مرج نیست. معنای خواستن همگانی جسارت به افراد نیست. معنای آن کنار گذاشتن ضوابط و قواعد نیست، راه بحمدالله وجود دارد و باید این وظیفه را همگان انشالله دنبال کنند. در جهات مختلف این مردم وفادار که می بینیم چگونه نسبت به اهل بیت علیهم السلام وفاداری می کنند. علی رغم این مشکلات اقتصادی و تحریم ها و بعض مدیریت های ناکارآمد می بینیم که مردم اینطور ارتباطشان را با امام حسین و اهل بیت علیهم السلام حفظ کرده اند، این جریانات تاسوعا و عاشورا و جریان اربعین امام حسین که در پیش است می بینیم که اینطور مردم وفاداری به خرج می دهند. قهرا اگر مدیریت شود و این آگاهی به آن ها داده شود که امام حسین از این کار چه اهدافی رادنبال می کرده و این اهداف امروز هم از شما مردم شریف مورد توقع آن بزرگوار است، قهرا آن ها هم در این راه گام خواهند برداشت و دنبال خواهند کرد که انشاالله تا جایی که توان است انجام شود.

2حقیقت علم جویی

مسئله ی دیگری که مقدمه ی امروز عرض می کنم یک روایت مبارکه ای را از باب تیمن و تبرک برای شیوه ی تحصیل عرض می کنم که این روایت شریفه در کافی شریف است:

«عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الْعِلْمُ قَالَ الْإِنْصَاتُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ»[3] .

ابتداءا انسان خیال می کند که این ما که در سوال آمده برای سوال از حقیقت علم است. اینکه حقیقت علم چیست یک بحث مهمی است در علوم عقلی، منتهی از جوابی که حضرت داده اند معلوم می شود که مراد این نبوده است بلکه مراد راه تحصیل علم و وظیفه ی انسان بعد از تحصیل آن بوده است. اگر هم مراد سائل حقیقت علم بوده باشد ولی حضرت آن را جواب نداده اند و مهم ندانسته اند و مسکوت گذاشته اند. مطلبی را که برای طرف مقابل مفید بوده است را بیان کرده است:

اولین مطلب انصات است که انسان متمرکز شود در علمی که دارد تحصیل می کند. راوی می پرسد سپس چیست؟ قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الِاسْتِمَاعُ. حواس پرتی سر درس رشته ی کلام را از دست آدم می گیرد. استماع که انسان باید مطلب را درست گوش کند، بسیار مهم است. گاهی حرف زدن با دیگران مانع استماع است، گاهی این ابزاری که آمده است باعث می شود که انسان استماع نکند. این ها رکن درس هستند و نباید خلل پیدا کند.

قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْحِفْظُ این هایی که استماع کرده است را برای خود حفظ کند. قدمای ما برای این کار راهکار هایی را پیشنهاد داشتند که در نظام دراسی حوزه از قاعده ی تداعی معانی و این امر نفسانی نفس که با نظم و شعر مطالب بیشتر در خاطر انسان می ماند از این استفاده کرده بودند. مثلا علوم را در غالب شعر قرار داده بودند تا وقتی که شما شعر را حفظ می کنید این در ذهن باقی می ماند بر خلاف نثر و فرمول های مختلف که انسان فراموش می کند. مثلا ما پدرمان را می دیدیم که در سن هشتاد سالگی معنای یک لغت را از شعر می فرمود. تا آخر عمر این لغات را حفظ بودند. یا مثلا یک بحث ادبی پیش می امد الفیه ابن مالک را می خواندند. یا کسانی که مثلا منظومه ی حاجی را حفظ کرده بودند در مسائل عقلی به آن استشهاد می کردند. این اشعار گزاره های فلسفی را با استدلالاتش در شعر آورده است. وقتی که انسان شعر را حفظ می کند تا سالیان درازی درذهن او می ماند. یا مثلا در فقه مرحوم بحر العلوم دره ی را سروده بودند که باعث حفظ و استحضار در میان طلاب بود. همچنین نثر های کوتاه و پر مضمون که هر کلمه ای از آن اشاره به یک مطلب مهم و یک استدلال مهم و امثال آن است که تداعی معانی می کند. مثلا تجرید خواجه که یک دوره کلام است، تمام آن سه صفحه است. انسان می تواند با حفظ سه صفحه یک دوره کلام را حفظ کرده باشد. کتب ادب ما نیز گاهی اینطور است مثلا متن انموذج چنین است. یا مثلا تفتازانی تمام منطق را در سه صفحه خلاصه کرده است.

این مسئله متأسفانه الان رو به زوال رفته است. یک وقتی یک نفر می گفت که من هفتصد بیت از الفیه ابن مالک را حفظ کرده بودم. نزد یکی از بزرگان رفتم و ایشان گفت که نهج البلاغه و قرآن حفظ کن، من عرض می کنم که نهج البلاغه و قرآن به جای خود، ولی اگر طلبه در اوایل طلبگی این را حفظ کرد، این مطالب برای همیشه در ذهن او می ماند. ما یادمان است که در کودکی پدرمان اشعاری را در توحید می گذاشتند جلوی ما و می فرمودند حفظ کن، ما اکنون هم آن اشعار را در خاطر داریم. در روایات نیز وارد شده است که العلم فی الصغر کالنقش علی الحجر، این ها ضد ارزش نیست. ما تا آخر عمر با ادبیات و لغت کار داریم. با گزاره های منطقی و فلسفی کار داریم.

قَالَ ثُمَّ مَهْ قَالَ الْعَمَلُ بِهِ قَالَ ثُمَّ مَهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نَشْرُهُ. بعد که علم را آموختید باید بدان عمل کنید و آن را در زندگی پیاده کنید. سپس راوی می پرسد که سپس چیست؟ حضرت می فرماید نشر آن علم است. یک روند اینچنینی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده است.

3موضوع بحث فقه در سال جاری

مسئله ی دیگر این است که ما حدود پنج سال بحث امر به معروف و نهی از منکر را داشتیم و ابتدا هم خیال می کردیم که بحثی است که خیلی طولانی نخواهد شد ولی وقتی که وارد آن شدیم دیدیم که مانند سایر ابحاث عمیق و مهم، به طول انجامید. انشالله که این حرکت پایه ای باشد برای اینکه سایر بزرگان نیز روی آن کار کنند و از ابحاثی شود که روی آن بسیار کار شده باشد.

ما دو باب قرار داده بودیم که باب یازدهم و دوازدهم بود. باب یازده المحرمات بود و باب دوازدهم که واجبات بود. خود این باب را اگر بخواهیم بحث کنیم حدود ده سال طول می کشد. دیدیم که یک مقداری یک نوع خستگی برای دوستان و عزیزان بود که می فرمودند درس طول کشیده است و بحث دیگری داشته باشیم.

حالا باید راه حلی برای آن بحث داشته باشیم که آن را دنبال کنیم. مثلا یک روز از هفته را آن موضوع قرار دهیم یا اینکه یک ساعت دیگری برای آن قرار دهیم، منتظر پیشنهادات آقایان در این زمینه هستیم.

3.1وجوه انتخاب کتاب البیع برای بحث سال جاری

بحث دیگری که گفتیم شروع شود با توجه به پیشنهادات مختلفی که وجود داشت، ما کتاب البیع را انتخاب کردیم. وجه آن این است که أولا ابحاثی که برای خارج رفتن مفید تر و لازم تر است ابحاثی است که بار علمی فراوان داشته باشد تا اینکه انسان بعد از اینکه مدتی آن ابحاث را استماع کرد و روی آن کار کرد، خود کفایی برای آن ایجاد شود و دیگر فوت و فن کار را یاد بگیرد و خود مستقلا بتواند به ابواب مختلف فقهی بپردازد.

همه ی کتاب های فقهی در مستوای واحد از این جهت نیستند، حال بعضی به خاطر اینکه مباحث شان مباحث چالش داری نیست یا اینکه آنقدر روی آن کار نشده است که مطلب قوی داشته باشد. این ها باید در لجنه ها کار شود تا وقتی که قوی شد درس کلاس واقع شود. درس کلاسیک غیر از چیزی است که ما احتیاج داریم. درس کلاسیک باید درس هایی باشد که عالم پروری داشته باشد و افراد را درعلم ورزیده کند. از جمله مباحثی که این خصوصیت در آن وجود دارد کتاب البیع است؛ چرا که خیلی کار روی آن شده است و بزرگان علماء روی آن بحث کرده اند. و در حقیقت کلید ابواب معاملات حتی معاملات به معنای اعم در این ابحاث بیان شده است و باعث می شود که انسان روی این مباحث خوب کار کند.

مرحوم آیت الله مومن نقل می کردند از مرحوم امام که ایشان فرموده بودند اگر درس خارج می خواهید بروید یا بیع بروید و یا طهارت؛ خود ایشان هم می بینیم که با آن روحیه ی انقلابی بیع و طهارت و خلل در صلاه ی را فرموده اند به دلیل اینکه این ابحاث از مباحث بسیار پر چالش هستند و نیرو افزایی را در مشارکین در بحث ایجاد می کند.

ثانیا این مباحث می تواند کمکی به قانون گذاری کشور و مسائلی که کشور لازم دارد بکند. مثلا قانون تجارت و قانون مدنی در همین ابواب فقهی دیده می شود. بنای ما بر این است ابحاث با توجه به قانون تجارت و قانون مدنی باشد و بر اساس آن ممکن است خلل های آن ها یا گاهی خلاف شرع بودن آن ها روشن شود. یعنی در کنار فقه آموزی می تواند یک خدمتی هم به نظام اسلامی باشد.

ما برای این کار تحریر الوسیله حضرت امام را انتخاب کردیم؛ چرا که أولا خود امام شخصیتی است که حق عظیمی بر گردن فقه دارد. ایشان زمینه ی نشر فقه و تحقق آن را در متن زندگی با انقلاب خود فراهم فرموده اند. بنابراین از باب أداء به حق ایشان و این پاسداشت زحمت ایشان که فقه را به صحنه ی حکومت و اجراء در تمام ابواب زندگی آوردند، کلمات آن بزرگوار که در ترکیه و در تبعید نگاشته اند بررسی می شود. ایشان قبلا به نحو حاشیه بر وسیله ی النجاه ی مرحوم سید حواشی زده بودند لکن وسیله ی النجاه ی تا کتاب الطلاق است و ایشان بعدا ادامه اش را نیز نگاشته اند. در کنار این تحریر الوسیله ی کتاب البیع ایشان قرار داد که ایشان در کتاب البیع حقیقتا افاضات و افاداتی دارند و بسیار زحمت کشیده اند.

من دراوایل رحلت امام چندین بار ایشان را خواب دیدم که یک دفعه اش را ایشان فرمودند که من هشت سال نزد شیخ اعظم تلمذ کرده ام. این جمله را با حالت ابتهاج می گفتند. من تعجب کردم که ایشان که شیخ را درک نکرده اند چگونه این سخن را می فرمایند، دیدم که ایشان مدتی که بیع و خیارات را فرموده اند مجموعا هشت سال شده است. متأسفانه گاهی نامهربانی هایی نسبت به شیخ اعظم می شود، امام شیخ اعظم را می شناسد.

ثالثا: مرحوم استاد آیت الله شیخ کاظم تبریزی رحمه الله به بنده سفارش کردند و فرمودند این مباحث بیع را با حواشی و غیره زیر و رو کنید. از باب امتثال به امر ایشان این بحث را پی می گیریم. دلیل سفارش ایشان به این مباحث نیز این بود که این مباحث یک قوت افزایی ویژه ای دارد.

این بیع با مقارنت با فقه وضعی اگر خدای متعال توفیق بدهد بناء داریم که عرضه شود. این کار احتیاج به مطالعات وسیع دارد برخی دوستان مطرح کردند که نظریاتی که در باب فقه وضعی شده است را نیز جمع آوری می کنند و مطرح خواهیم کرد. یعنی علاوه بر قوانین داخلی فقه وضعی که در عالم ممکن است وجود داشته باشد را بیان می کنیم.

4اهمیت کتاب البیع و منابع مطالعاتی آن

همانطور که عرض کردیم کتاب بیع کتابی است که دارای منابع بسیار قوی و متنوع و فراوان است. اگر از شیخ اعظم به بعد شما ملاحظه بفرمایید در این موضوع زیاد نگاشته شده است. قبل از شیخ جواهر و مستند و غیره وجود دارد. شیخ اعظم نقطه ی عطفی در تاریخ این مباحث است. آن تجلی که شیخ در مباحث معاملات و بیع و خیارات دارد غیر از تجلی است که ایشان در طهارت و صوم دارد. ابتکارات ایشان در باب بیع بسیار فراوان است. بزرگان زیادی نیز بر کلمات ایشان حواشی زده اند مانند مرحوم سید رحمه الله، مرحوم محقق خراسانی، مرحوم محقق اصفهانی رحمه الله و مطالب محقق نایینی که ایشان در درس فرموده است که تعلموا عنی المکاسب فإنی رجل مقبوض، فرموده است که تا من در اختیارتان هستم این مطالب را بگیرید قبل از اینکه این فرصت از دست شما برود. ایشان واقعا در ابواب مکاسب دارای انظار مهمی هستند. بعد ایشان نیز مرحوم امام و آیت الله خویی در این مباحث نظرات مهمی دارند.

آقایانی که می خواهند مطالعه داشته باشند یکی از منابع ما حتما مکاسب شیخ و کتاب البیع حضرت امام و مصباح الفقاهه محقق خویی می باشد. این چند کتاب حتما باید مورد مراجعه آقایان قرار بگیرد. منتهی کسانی که تازه درس خارج شرکت می کنند لازم نیست توسعه زیاد در این مباحث بدهند، ابتدائا می توانند تا یک سال مکاسب شیخ اعظم با حاشیه ی سید و مصباح الفقاهه محقق خویی را بررسی کنند. از ابتدا لازم نیست که خیلی توسعه بدهند و بر خود سخت بگیرند ولی آقایانی که دارای پیشینه هستند با توجه به وقت خود باید به این منابع مهم مراجعه کنند.

4.1لزوم تمرکز در یک رشته در سال تحصیلی و پرهیز از پراکنده خوانی

مسئله ی دیگری که در اینجا لازم الذکر است این است که در ایام تحصیل باید تمرکز داشت. یعنی به کار های مختلف پرداختن و به علوم مختلف پرداختن باعث می شود که انسان قوام نگیرد و نتواند در آن علمی که بدان اشتغال دارد به خوبی عمل کند. البته درست است که ما نیاز به علوم مختلف داریم و در این اعصار توقع از حوزه های علمیه بالارفته است، منتهی قواعد علم تابع این امور نیست و یک امور واقعی است. اگر انسان در هنگامی که دارد تحصیل فقه می کند بخواهد به فلسفه آنطور که باید و شاید بپردازد، نمی رسد که پیش مطالعه کند. بنابراین باید با برنامه ریزی کار خود را پیش ببرد. ایام تحصیلی در حوزه های علمیه نهایتا 150 روز و جلسه است، ما می گوییم این 150 روز را ممحض در این کار شود. از سایر ایام برای رشته های دیگر استفاده کند. بزرگان علماء نیز همین شیوه را داشتند. مرحوم والد می فرمودند که ما پنجشنبه ها و جمعه ها محضر آیت الله خوانساری شوارق می خواندیم. شوارق یک کتاب کلامی است. با برنامه ریزی می توان وقت برای علوم دیگر قرار داد. انشالله امیدوارم که آقایان با اهتمام و مطالعه کافی و حتما و حتما مباحثه کردن و حتما تقریر نوشتن و حتما مقید بودن به اظهار نظر کردن ولو به نحو ظن و احتمال به این مباحث بپردازند. باید آقایان در مباحث یک مختار داشته باشند، ولو اینکه این مختار به شکل احتمال قوی باشد و فتوا نباشد چرا که فتوا دادن بسیار مشکل است. مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری می فرمودند که وقتی به من می گویند فتوا بده مو بر بدنم راست می شود. بله فتوا دادن بسیار مشکل است و نیاز به مقدمات و استفراغ وسع کامل می طلبد لکن اختیار نظریه در مباحث از مطالب ضروری است.

آخرین مطلبی که باید عرض کنیم این است که ما اگر یاد آقایان باشد دوسال از اول بیع را بحث کرده ایم تا شروط متعاقدین رسیده ایم. مطالب مذکور وجود دارد. بنابراین دیگر ما این ابحاث گذشته را تکرار نمی کنیم. بحث ما انشالله از شروط متعاقدین است. شرط اول که عبارت است از بلوغ و خود بحث بسیار طولانی دارد را بحث کرده ایم. لذا از شرط ثانی که عقل باشد، بحث خود را شروع خواهیم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo