درس خارج فقه استاد محمدمهدی شبزندهدار
97/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1جواب از اشکال چهارم: تعلیقی بودن حکم عقل2بررسی ادله عقل بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر
2.1تقریب اول: لزوم صیانة المولی عن الهتک و عدم الاحترام
2.2تقریب دوم: لزوم اعانة المولی فی الوصول الی اهدافه و اغراضه
2.3تقریب سوم: صیانة المولی عن التألّم و الغضب و عدم الرضا
2.4تقریب چهارم: حسن اطاعت
2.5تقریب پنجم: حسن ذاتی مأمور به
2.6تقریب ششم: حفظ نظام و عدم اختلال به آن
موضوع: بررسی دلیل عقل بر لزوم منع از منکر /منع از منکر /وظایف دیگر در کنار امر به معروف
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در مورد دلیل عقل بر لزوم منع از منکر بود. اشکال چهارمی به این دلیل عقلی آورده شد که منبّه هایی بر نبودِ چنین ادراکی از سوی عقل، وجود دارد. یکی از این منبهات، این بود که عقل هیچ گاه به لزوم تعجیز مردم به تضییق در آب و خوراک ایشان مگر به اندازه بقاء حیاتشان، حکم نمیکند.
1جواب از اشکال چهارم: تعلیقی بودن حکم عقل
در پاسخ به این منبّه ها باید گفت که اگر حکم عقل تنجیزی و مطلق باشد و هیچ تعلیقی در آن راه نداشته باشد، این اشکال وارد است و این موارد میتواند منبّه بر عدم حکم عقل باشد اما اگر حکم عقل تعلیقی باشد و بگوید این تعجیز لازم است مگر آنکه خود مولا، به عدم لزوم چنین کاری فرمان داده باشد که در این صورت عقل دیگر چنین حکمی ندارد. در رابطه با این امور نیز شرع، با توجه به ضرورت دین و سیره ی حضرات ائمه علیهم السلام و اطلاقات، اجازه ی تضییق در اکل و شرب را نداده و تنها در رابطه با مقدّمات قریب یا نزدیک به قریب فعل، دستور تعجیز داده است.
بنابراین این منبه ها، با کلام مرحوم امام خمینی ره در رابطه با حکم عقل به لزوم منع از منکر ندارد زیرا امام قدس سره حکم عقل را تعلیقی میدانند و به این مطلب تصریح کرده اند.
2بررسی ادله عقل بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر
از آن جایی که دلیل عقلی بر لزوم امر به معروف و نهی از منکر، میتواند دلیل بر منع از منکر نیز باشد، از این یک بار دیگر به بررسی مختصر و اجمالی این دلیل پرداخته میشود.[1] یکی از اشکالهایی که به این دلیل وارد شد آن بود که این بیانهای دلیل عقل، خصوص امر و نهی به معنای «إفعل» و «لاتفعل» را اثبات نمیکند بلکه اعمّ از آن و منع را اثبات میکنند بنابراین اگر این ادله تمام باشند، منع از منکر را اثبات میکنند هر چند که خصوص امر و نهی را به اثبات نرسانند.
برای دلیل عقل دوازده تقریب بیان گردید که عبارتند از :
2.1تقریب اول: لزوم صیانة المولی عن الهتک و عدم الاحترام
عقل، از هتک حرمت مولا نهی میکند چه این از طرف خود شخص و چه از طرف شخص دیگری. به عبارت دیگر نفسِ تحقق هتک در عالم خارج نسبت به مولا، مبغوضی است که عقل به منع از آن حکم میکند، چه منشأ این هتک خود شخص باشد چه منشأ آن شخص دیگری باشد. چون هتک حرمت با رسوم عبودیت سازگاری ندارد.
2.2تقریب دوم: لزوم اعانة المولی فی الوصول الی اهدافه و اغراضه
بیان دیگر برای دلیل عقل آن است که خداوند متعال اهداف و اغراضی از تکلیف بندگان داشته است که این اهداف و اغراض باید توسط عبد دنبال شود و خداوند متعال را در رسیدن به آن اهداف یاری رساند.
کسانی که قائل به واجب معلّق (یعنی واجبی که وجوبش آمده است ولی زمان انجام واجب فرا نرسیده است) نیستند از همین باب إعانة المولی در رسیدن به اهدافش، انجام مقدّمات مفوّته را لازم میدانند. در توضیح این مطلب باید گفت که اگر واجب معلّق پذیرفته شود، وجوب عمل آمده است به عنوان مثال حج با استطاعت واجب میشود و وجوبش آمده است اما انجام این واجب منوط به فرارسیدن ایام ذی الحجة است اما چون وجوب آمده است بر اساس همین وجوب، مقدّمات مفوّته (مقدماتی که اگر انجام نشوند، ذی المقدمه فوت میشوند) واجب میشوند. مانند طی طریق . اما اگر واجب معلّق پذیرفته نشود، دلیل برای وجوب انجام مقدمات مفوّته وجود ندارد چرا که هنوز وجوبی نیامده است که مقدّمات واجب باشند اما «أعانة المولی فی الوصول إلی أهدافه و أغراضه» میگوید باید مقدّمات مفوّته انجام شود چرا که دیگر مولا نمیتواند به اغراض خود برسد.
2.3تقریب سوم: صیانة المولی عن التألّم و الغضب و عدم الرضا
بیان سوم دلیل عقل، آن است که نباید مولا ناراحت شود و وظیفهی عبد این است که نگذارد مولا ناراحت شود حال این ناراحتی به هر معنایی که در مورد خداوند تصویر شود. مرحوم آخوند، تصویر این امور را «في النفس النبوية أو الولوية» دانسته است.[2]
به هر ترتیب، عقل میگوید نباید مولای حقیقی که خداوند متعال است ویا موالیانی که در سلسلهی علل واقع شده اند که پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله و ائمه ی هدی علیهم السلام هستند، نباید آزرده شوند.
2.4تقریب چهارم: حسن اطاعت
بیان چهارم و پنجم و ششم، از کلمات مرحوم محقق عراقی استفاده میشود:
«و هما یجبان عقلا بتوهم کونهما مقدمه لاستقامه الفرائض المعلوم حُسنُها، إما بمناط حسن الإطاعه، و إما بمناط الحسن الذاتی الداعی إلی الأمر بها، بناء علی التحقیق من کون الواجبات الشرعیه ألطافا فی الواجبات العقلیه، و إما بملاحظه کونهما مقدمه لحفظ النظام و عدم اختلاله.»[3]
ایشان میفرماید امر به معروف و نهی از منکر مقدمهی برای تحقق آن امری است که حسن آن مشخص و معلوم میباشد و از باب مقدمه ی آن، لازم میشود. در این صورت منع از منکر نیز مقدمه ی همان امر حسن واقع شده و لازم میشود.
این حُسن، سه دلیل میتواند داشته باشد که اولین این علل، تقریب چهارم میشود و آن حسن اطاعت است و حُسن آن هم در حد لزوم است.
بنابراین این منع و دفع از منکر باعث اطاعت میشود و اطاعت امر حسنی است.
2.5تقریب پنجم: حسن ذاتی مأمور به
بیان دوم در کلام مرحوم محقق عراقی که تقریب پنجم میشود، این است که هر کاری که خداوند متعال بدان امر فرموده، حسن ذاتی دارد. چرا که «الواجبات الشرعیه الطافٌ فی الواجبات العقلیه» هر واجب شرعی یا حرام شرعی الطافی است که خدای متعال نسبت به واجبات عقلی فرموده. یعنی در واقع هر چه خدا به او امر فرموده، حسن عقلی دارد و این حکم عقل است ولی از آنجایی که عقول بشری ناقص است، نمیتواند به آن برسد، از این رو خداوند متعال بدان امر فرموده است و این احکام الاهیّ، الطاف در واجبات عقلیه میشوند.
بنابراین اگر کسی بخواهد واجبی را ترک کند و یا بخواهد حرامی را مرتکب شود، عقل میگوید از باب مقدمه باید مانع انجام آن شد چون یک حسن ذاتی را ترک میکند یا مرتکب قبیح ذاتی میشود.
2.6تقریب ششم: حفظ نظام و عدم اختلال به آن
بیان ششم این است که امر به معروف و نهی از منکر مقدمه برای حفظ نظام و جلوگیری از اخلال به آن است و از آن جایی که حفظ نظام و عدم اختلال به آن از واجبات عقلی به شمار میرود، این مقدمه نیز واجب میشود.
واجب بودن حفظ نظام به این جهت است که اگر اختلال نظام باشد، شارع به هدف از خلفت نمیرسد و با اختلال جز هرج و مرج و کشت و کشتار و ناامنی، امر دیگری نخواهد بود. از این رو از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است «وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر»[4] یک کسی باید کارها را سامان بدهد حال برّ باشد یا فاجر.
شریعت برای سامان دادن امور است و گناه اختلال ایجاد میکند و باید جلوی آن گرفته شود.
البته خود مرحوم آقا ضیاء عراقی در این سه مطلب مناقشه کرده است که به جهت اختصار بدان پرداخته نمیشود.