< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1400/12/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعدة لا إحرام إلّا بالتلبیة

زمان قطع تلبیه

در جلسات گذشته در مورد زمان قطع تلبیه در انواع حج، و همچنین در عمره تمتع و عمره مفرده صحبت کردیم.

زمان قطع تلبیه در انواع حج (تمتع، قران و افراد) ظهر روز عرفه است.

زمان قطع تلبیه در عمره تمتع، هنگام مشاهده بیوت مکه است.

زمان قطع تلبیه در عمره مفرده برای کسی که اهل مکه است و برای عمره مفرده از مکه خارج شده است، هنگامی است که کعبه را ببیند، و برای کسی که در تنعیم محرم شده است هنگامی است که مسجد الحرام را ببیند، و در غیر این دو مورد هم مخیر است که هنگام ورود به محدوده حرم، یا هنگام دیدن بیوت مکه تلبیه را قطع کند.

زمان شروع تلبیه

بر اساس آنچه که در حدائق و جواهر و کتب دیگر ذکر شده است، برخی از علماء فرموده اند که زمان آغاز تلبیه باید مقارن با احرام بستن باشد، یعنی کسی که می خواهد برای عمره یا حج محرم شود، باید احرام را قصد کند و همان موقع تلبیه را بگوید و با گفتنِ تلبیه احرام ببندد، ولی اکثر علماء این قید را ذکر نکرده اند و تأخیر را نیز جایز دانسته اند.

اگر ما باشیم و نصوص، همان رأی اکثر تقویت می شود، چون نصوص مقام، نه تنها تأخیر تلبیه از زمان احرام را جایز دانسته اند، بلکه تأخیر را مستحب می دانند.

صحیحه هشام بن حکم

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنْ أَحْرَمْتَ مِنْ غَمْرَةَ أَوْ مِنْ بَرِيدِ الْبَعْثِ- صَلَّيْتَ وَ قُلْتَ مَا يَقُولُ الْمُحْرِمُ فِي دُبُرِ صَلَاتِكَ- وَ إِنْ شِئْتَ لَبَّيْتَ مِنْ مَوْضِعِكَ- وَ الْفَضْلُ أَنْ تَمْشِيَ قَلِيلًا ثُمَّ تُلَبِّيَ.»[1]

«غمره» و «برید البعث» نام دو مکان هستند، که محل احرام می باشند.

مراد از «ما یقول المحرم» تلبیه نیست، بلکه همان اذکاری است که برای احرام بستن گفته می شود که در روایات ذکر شده است.

پس از اتمام این اذکار، اگر خواستی در همان محل، تلبیه را هم می گویی که در این صورت تلبیه با احرام مقارن می شود، ولی بهتر این است که چند قدم راه بروی و سپس تلبیه را بگویی.

همان طور که در این روایت، و روایات دیگر آمده است احرام باید پس از نماز باشد.

صحیحه معاویه بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا يَكُونُ الْإِحْرَامُ إِلَّا فِي دُبُرِ صَلَاةٍ مَكْتُوبَةٍ أَوْ نَافِلَةٍ- فَإِنْ كَانَتْ مَكْتُوبَةً أَحْرَمْتَ فِي دُبُرِهَا بَعْدَ التَّسْلِيمِ- وَ إِنْ كَانَتْ نَافِلَةً صَلَّيْتَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَحْرَمْتَ فِي دُبُرِهِمَا- فَإِذَا انْفَتَلْتَ مِنْ صَلَاتِكَ فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَيْهِ- وَ صَلِّ عَلَى النَّبِيِّ ص وَ تَقُولُ- اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَجْعَلَنِي مِمَّنِ اسْتَجَابَ لَكَ- وَ آمَنَ بِوَعْدِكَ وَ اتَّبَعَ أَمْرَكَ- فَإِنِّي عَبْدُكَ وَ فِي قَبْضَتِكَ لَا أُوقَى إِلَّا مَا وَقَيْتَ- وَ لَا آخُذُ إِلَّا مَا أَعْطَيْتَ وَ قَدْ ذَكَرْتَ الْحَجَّ- فَأَسْأَلُكَ أَنْ تَعْزِمَ لِي عَلَيْهِ عَلَى كِتَابِكَ- وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ ص وَ تُقَوِّيَنِي عَلَى مَا ضَعُفْتُ عَنْهُ- وَ تَسَلَّمَ مِنِّي مَنَاسِكِي فِي يُسْرٍ مِنْكَ وَ عَافِيَةٍ- وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَفْدِكَ الَّذِينَ رَضِيتَ- وَ ارْتَضَيْتَ وَ سَمَّيْتَ وَ كَتَبْتَ- اللَّهُمَّ إِنِّي خَرَجْتُ مِنْ شُقَّةٍ بَعِيدَةٍ- وَ أَنْفَقْتُ مَالِي ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِكَ- اللَّهُمَّ فَتَمِّمْ لِي حَجِّي وَ عُمْرَتِي- اللَّهُمَّ إِنِّي أُرِيدُ التَّمَتُّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ- عَلَى كِتَابِكَ وَ سُنَّةِ نَبِيِّكَ ص- فَإِنْ عَرَضَ لِي عَارِضٌ يَحْبِسُنِي- فَحُلَّنِي حَيْثُ حَبَسْتَنِي لِقَدَرِكَ الَّذِي قَدَّرْتَ عَلَيَّ- اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ حَجَّةً فَعُمْرَةً- أَحْرَمَ لَكَ شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ عِظَامِي- وَ مُخِّي وَ عَصَبِي مِنَ النِّسَاءِ وَ الثِّيَابِ وَ الطِّيبِ- أَبْتَغِي بِذَلِكَ وَجْهَكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ- قَالَ وَ يُجْزِيكَ أَنْ تَقُولَ هَذَا مَرَّةً وَاحِدَةً حِينَ تُحْرِمُ- ثُمَّ قُمْ فَامْشِ هُنَيْهَةً- فَإِذَا اسْتَوَتْ بِكَ الْأَرْضُ مَاشِياً كُنْتَ أَوْ رَاكِباً فَلَبِّ.»[2]

در این روایت نیز چنین آمده که احرام باید پس از نماز واجب یا نماز مستحب باشد، و در زمان احرام، اذکار مربوط به احرام گفته شود، سپس پس از اینکه فرد مقداری از راه را طی کرد آنگاه تلبیه بگوید.

صحیحه عبدالله بن سنان

«وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمْ يَكُنْ يُلَبِّي حَتَّى يَأْتِيَ الْبَيْدَاءَ.»[3]

«بیداء» نام محلی در اطراف مسجد شجره است که چند کیلومتر با مسجد فاصله دارد.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و اهل مدینه از مسجد شجره محرم می شدند، و سپس حرکت می کردند و وقتی به بیداء می رسیدند پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شروع به گفتن تلبیه می نمودند.

این روایت هم بر جواز و بلکه استحباب تأخیر تلبیه دلالت دارد.

اینها نصوصی بودند که دلالت بر افضلیت به تأخیر انداختن تلبیه داشتند.

برخی نصوص دیگر هم داریم که اطلاق دارند، مثل موثقه اسحاق بن عمار که تعبیرشان این است: «اذا احرمت فلبِّ» که اطلاق دارد که این تلبیه مع الفصل یا بلافصل باشد، ولی به هر حال ظهور چنین تعبیری در این است که تلبیه عقیب احرام باشد نه اینکه مقارن باشند.

 

آیا قطع تلبیه در مواضعی که گفته شد، واجب است؟

ما قبلا گفتیم که قطع تلبیه در مواضعی که ذکر کردیم واجب است، ولی برخی گفته اند: امری که در این روایات به قطع تلبیه وارد شده است، امر در مقام توهم حظر است.

این حرف به نظر ما نادرست است و اصلا وجهی ندارد و اینجا جای توهم حرمت تلبیه نیست، تا حضرت بخواهند بفرمایند که تلبیه جایز است، یعنی مراد حضرت از اینکه می فرمایند: «تلبیه را قطع کن»، مرادشان این باشد که تلبیه حرام نیست، و می توانی قطع کنی.

این امر به قطع، اصلا مناسبت ندارد و جای توهم حرمتِ ادامه دادن تلبیه نیست، تا حضرت بفرماید که این جایز است.

این امر به نظر ما ظهور در اصل وجوب دارد.

برخی گفته اند موضع توهم حرمت است و به صحیحه ابان بن تغلب استدلال کرده اند.

صحیحه ابان بن تغلب

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي نَاحِيَةٍ مِنَ الْمَسْجِدِ «5»- وَ قَوْمٌ يُلَبُّونَ حَوْلَ الْكَعْبَةِ- فَقَالَ أَ تَرَى هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يُلَبُّونَ- وَ اللَّهِ لَأَصْوَاتُهُمْ أَبْغَضُ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَصْوَاتِ الْحَمِيرِ.»[4]

این روایت را برخی دلیل بر این گرفته اند که تلبیه گفتن در کنار کعبه حرام است، یعنی باید تلبیه را در همان مواضعی که قبلا ذکر شد قطع کند، و این تلبیه را تا کنار کعبه ادامه ندهد.

به نظر ما این حرف نادرست است و اصلا ربطی به جای قطع تلبیه ندارد.

معنای این روایت این است که این افراد، به خاطر فسقی که دارند و اهل معاصی هستند و افراد شایسته‌ای نیستند، حج شان قبول نیست، نه اینکه دلالت بر حرمتِ تلبیه داشته باشد.

این روایت مانند آن تعبیری است که در روایت دیگر ذکر شده است که: «ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج»[5]

پس اینکه گفته شود که قطع تلبیه واجب نیست و در مقام توهم حظر است صحیح نیست.

 

قاعدة حرمة کلّ صید برّی علی المحرم و کونه میتة بذبحه

نصوص دلالت دارد که شخص مُحرم در حال احرام نباید صید کند، و این مساله اجماعی است.

صاحب جواهر فرموده است:

«بلا خلاف أجده في شي‌ء من ذلك بيننا، بل الإجماع بقسميه عليه»[6]

تعبیر «بیننا» ممکن است اشاره به این باشد که در بین عامه در این مساله اختلاف وجود دارد.

نصوص کتاب و سنت هم بر این مطلب دلالت دارد.

یکی از آیاتی که بر این مطلب دلالت دارد این آیه شریفه است:

﴿حُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماً﴾[7]

و همچنین این آیه نیز دلالت دارد:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ﴾[8]

بر اساس این دو آیه، هم اصلِ صید کردن حرام است، هرچند که منجر به قتل نشود، و هم قتلِ صید حرام است.

مراد از «صید» در آیه دوم «ما یصاد» است، چون قبل از آن، تعبیر «لا تقتلوا» بکار رفته است و متعلق قتل، «مصید» است، و نمی توان «صید» را به معنای مصدری یعنی صید کردن گرفت.

ولی «صید» در آیه اول به معنای مصدری یعنی صید کردن است.

برخی «صید» در آیه اول را به معنای «مصید» گرفته اند و گفته اند که این آیه دلالت بر این دارد که فقط صید حیوانات محلل الاکل حرام است، نه محرم الاکل، چون محرم الاکل صیدش به این معنا که کسی بخواهد از آن استفاده کند و اکل کند، اکل این صید حرام گوشت برای همه حرام است و اختصاص به حالت احرام ندارد.

ولی ما می گوییم که «صید» در این آیه به معنای «مصید» نیست، بلکه به معنای مصدری است یعنی اقدام به صید کردن، که در این صورت تمام صید ها حرام می شوند، چه حلال گوشت و چه حرام گوشت.

 

سؤال: تعبیری که در آیه بکار رفته است «صید البرّ» است، اگر این «صید» به معنای مصدری باشد باید می فرمود: «الصید فی البرّ» ولی حالا که اینگونه تعبیر نفرموده است معلوم می شود که مراد از این صید، همان مصید است.

جواب: عیبی ندارد، همان مصید البرّ باشد، ولی خود این مصید البرّ دو نوع است، گاهی حیوانات اهلی و حلال است و گاهی هم مراد از آن، حیوانات وحشی و حرام گوشت است.

 

این کسی که صید در آیه را به معنای مصید می گیرد، می گوید اگر مراد از این مصید، بخواهد شامل حیوان حرام گوشت هم بشود، اشکالش این است که حرمت این مصید، اختصاص به محرم ندارد. اکل چنین مصیدی بر غیر محرم هم حرام است.

ولی طبق معنایی که ما گفتیم یعنی به معنای صید کردن، در این صورت شامل همه حیوانات اهلی و وحشی می شود.

 

سؤال: اگر صید به معنای مصدری باشد، باید برّ را هم مفعول آن بدانیم، یعنی باید عبارت را اینطور معنا کنیم: صید کردنِ برّ! مگر کسی برّ را صید می کند؟ آنچه که صید می شود حیوانِ برّی است نه خود برّ، بنابراین حیوانِ برّی یعنی همان مصید، مورد نظر است، پس صید در این آیه باید به معنای مصید باشد.

جواب: اگر معنای آیه، حرمتِ اکل باشد باید صید را به معنای مصید بگیریم، ولی اگر این صید را به معنای فعلِ صید و اقدام به صید بگیریم، در این صورت وقتی که این صید به برّ اضافه بشود معنایش صیدِ حیوانِ برّی است. و این به قرینه مناسبت معلوم می شود که مقصود، تحریمِ صیدِ حیوانِ برّی است.

 

سؤال: می توانیم به معنای مصید بگیریم و مثلا «قتل» را در تقدیر بگیریم، یعنی قتلِ مصیدِ برّی حرام است.

جواب: قتل، عنوانی است که با صید متفاوت است. آنچه در این آیه بکار رفته است خودِ صید است، نه قتل.

 

البته در آیه بعدی مساله قتل بکار رفته است، و به قرینه قتل می گوییم که مراد از صید در آیه دوم، مصید است، ولی این حرف به خاطر وجود قرینه است. چون فعلِ صید، نمی تواند متعلق قتل باشد. ولی در آیه اول، قرینه ای نداریم، بنابراین صید در آیه اول باید به معنای خودش یعنی صید کردن باشد.

 

سؤال: آیه دوم که تعبیر «لا تقتلوا» دارد می تواند قرینه بشود که مراد از صید در آیه اول نیز قتلِ صید، یعنی قتلِ مصید است.

جواب: اشکالی ندارد، ولی گفتیم که قتل با صید متفاوت است، اینکه در آیه دوم صید را به معنای مصید گرفته ایم به خاطر قرینه است، که این قرینه در آیه اول موجود نیست، بنابراین صید در آیه اول معنای مصدری دارد.

 

فعلِ صید و قتل متفاوت هستند، و صید همیشه همراه با قتل نیست، مثلا اگر کسی به وسیله دام صید کند، و اصلا نخواهد آن حیوان را بکشد، بلکه بخواهد آنرا نگه دارد، در چنین جایی قتل نیست ولی صید هست.

ما می خواهیم بگوییم که طبق آیه اول، اصلا نفسِ خودِ صید حرام است، چه بخواهد آن حیوان را به قتل برساند و چه بخواهد آن را زنده نگه دارد، مثلا حیوان زیبایی است که می خواهد آن را صید کرده و نگه دارد، همین هم حرام است.

بنابراین، فعلِ صید، خودش حرام است، و قتل صید هم حرام است، هر دو حرام هستند.

البته ترتیب این آیاتی که ذکر کردیم در قرآن کریم برعکس است، یعنی ابتدا آیه «لا تقتلوا الصید» ذکر شده و سپس «حرّم علیکم صید البرّ» آمده است.

علاوه بر این آیات، نصوص روایات نیز دلالت بر همین دو حکم دارد.

صحیحه منصور بن حازم

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَبَّاسٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ أَصَابَ صَيْداً وَ هُوَ مُحْرِمٌ- آكُلُ مِنْهُ وَ أَنَا حَلَالٌ- قَالَ أَنَا كُنْتُ فَاعِلًا- قُلْتُ لَهُ فَرَجُلٌ أَصَابَ مَالًا حَرَاماً- فَقَالَ لَيْسَ هَذَا مِثْلَ هَذَا يَرْحَمُكَ اللَّهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَيْهِ.» [9]

کسی که در حال احرام است اگر صید کند، این صید بر خود او حرام است، ولی کسی که مُحل باشد می تواند اکل کند.

صحیحه معاویه بن عمار

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ وَ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَصَابَ صَيْداً وَ هُوَ مُحْرِمٌ- أَ يَأْكُلُ مِنْهُ الْحَلَالُ «6» فَقَالَ لَا بَأْسَ- إِنَّمَا الْفِدَاءُ عَلَى الْمُحْرِمِ.»[10]

البته حرمت را باید از نصوص دیگری برداشت کنیم.

صحیحه معاویه بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ طَيْرٍ أَهْلِيٍّ أَقْبَلَ فَدَخَلَ الْحَرَمَ- فَقَالَ لَا يُمَسُّ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ دَخَلَهُ كٰانَ آمِناً»[11]

مقصود از دست زدن به پرنده، همان صید است.

صحیحه حلبی

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كُنْتَ مُحِلًّا فِي الْحِلِّ فَقَتَلْتَ صَيْداً- فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الْبَرِيدِ إِلَى الْحَرَمِ فَإِنَّ عَلَيْكَ جَزَاءَهُ- فَإِنْ فَقَأْتَ عَيْنَهُ أَوْ كَسَرْتَ قَرْنَهُ تَصَدَّقْتَ بِصَدَقَةٍ.»[12]

این روایت دلالت دارد که صید در این محدوده صدقه دارد.

 

سؤال: این فرد مُحلّ است و محدوده هم خارج از حرم است، پس چرا باید کفاره بدهد؟

جواب: از این روایت معلوم می شود که ظاهرا این محدوده بین برید و حرم، ملحق به محدوده حرم است.

 

به هر حال روایات زیادی در ابواب مختلف تروک احرام و کفارات صید دلالت بر حرمت صید برّی برای مُحرم دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo