< فهرست دروس

درس قواعد فقهیه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1400/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعدة لا إحرام إلّا بالتلبیة

زمان شروع و پایان تلبیه

اینکه تلبیه از چه زمانی باید آغاز شود و در چه زمانی واجب است که پایان بپذیرد موضوع بحث امروز ماست.

ابتدا پیرامون پایان تلبیه بحث می کنیم، چون بحث بیشتری دارد، و سپس درباره زمان شروع تلبیه بحث خواهیم کرد.

بحث پیامون پایان تلبیه را تحت چند عنوان مطرح کرده و توضیح خواهیم داد.

 

زمان پایان تلبیه در حج تمتع

در نصوص و فتاوا چنین ذکر شده که زمان پایان تلبیه در حج تمتع، هنگام زوال و ظهر روز عرفه است، یعنی در این زمان واجب است که تلبیه قطع شود.

این مطلب اجماعی است.

صاحب ریاض فرموده است:

«و حدّها: إلىٰ يوم عرفة عند الزوال للحاجّ فيقطعها بعده بلا خلاف أجده، و الصحاح و غيرها به مستفيضة»[1]

ایشان تعبیر «بلا خلاف اجده» دارند، بنابراین مساله اتفاقی است.

البته ایشان تعبیر «حاج» را بکار برده اند که شامل حج تمتع و دیگر انواع حج یعنی قران و افراد نیز می شود.

صاحب جواهر نیز فرموده است:

«و كيف كان فان كان حاجا مفردا أو قارنا استمر على تكرارها الى يوم عرفة عند الزوال ... كما عن نص الخلاف و الوسيلة، و حكي عن علي بن بابويه و الشيخ.»[2]

تعبیر ایشان فقط در مورد حج قران و افراد است و شامل حج تمتع نمی شود.

در حدائق هم نظیر همین تعبیرات آمده است و مخالفی را در مساله نقل نکرده اند، و صاحب حدائق مانند صاحب ریاض تصریح به لاخلاف دارد، دیگران نیز همین مطلب را دارند.

 

نصوص

صحیحه محمد بن مسلم

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: الْحَاجُّ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ يَوْمَ عَرَفَةَ زَوَالَ الشَّمْسِ.»[3]

در این روایت، تعبیر «حاج» بکار رفته است که شامل حج تمتع نیز می شود.

در تعبیر ریاض نیز همین تعبیر بکار رفته بود. ولی تعبیر جواهر، «مفرد» و «قارن» بود.

صحیحه معاویة بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّالٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنْ كُنْتَ قَارِناً " مفردا " بِالْحَجِّ فَلَا تَقْطَعِ التَّلْبِيَةَ- حَتَّى يَوْمَ عَرَفَةَ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ.» [4]

ابراهیم بن ابی سمال توثیق صریح دارد و نجاشی و غیر او ایشان را توثیق کرده اند.

نام دیگری هم در بین روات داریم که ابراهیم بن ابی سماک است که برخی اینها را یک نفر می‌دانند ولی برخی مانند مرحوم آقای خویی اینها را دو نفر می دانند.

ابراهیم بن ابی سماک توثیق ندارد. ولی در این روایت نام ابراهیم بن ابی سمال ذکر شده بنابراین صحیحه است و ایرادی به سند وارد نیست.

این روایت مفهوم شرط دارد و غیر قران و افراد را خارج می کند.

صاحب جواهر نیز همین قران و افراد را ذکر کرده بود.

بنابراین کلام ریاض که مطلق حاجّ را نام برده بود و شامل حج تمتع هم می شد صحیح نیست.

البته تعبیر «مفردا» در این روایت، داخل پرانتز ذکر شده و با «واو» یا «او» نیامده است، و شاید نسخه بدل باشد.

حدیث قرب الاسناد

«عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَحْرَمَ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ جَمِيعاً- مَتَى يَحِلُّ وَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ- قَالَ يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ يَوْمَ عَرَفَةَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ يَحِلُّ إِذَا أضحى.»[5]

این روایت مطلق حج و عمره را ذکر کرده و اختصاصی به قران یا افراد ندارد.

 

صحیحه معاویه بن عمار

«وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَطَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص التَّلْبِيَةَ حِينَ زَاغَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ عَرَفَةَ- وَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ- إِذَا زَاغَتِ الشَّمْسُ يَوْمَ عَرَفَةَ- قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَإِذَا قَطَعْتَ التَّلْبِيَةَ- فَعَلَيْكَ بِالتَّهْلِيلِ وَ التَّحْمِيدِ- وَ التَّمْجِيدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.» [6]

این روایت تعبیر «حج» را ندارد ولی حمل بر همین حج می شود.

چند روایت دیگر نیز در همین باب هست، و در مجموع می توان از نصوص و فتاوا اینگونه استفاده کرد و بر حسب قاعده ملتزم شد که در حج قران و افراد، تلبیه در ظهر عرفه باید قطع بشود.

چون با اینکه برخی از روایات اطلاق داشتند، و شامل همه انوع حج و بلکه عمره نیز می شدند، ولی این اطلاقات با صحیحه معاویه بن عمار قید می خورند و نتیجه این می شود که این حکم فقط برای حج قران و افراد است.

زمان پایان تلبیه در عمره تمتع

در مورد زمان پایان تلبیه در عمره تمتع در نصوص و فتاوا اختلاف نظر وجود دارد.

گفته شده است که زمان پایان تلبیه، هنگامی است که بیوت مکه مشاهده شوند. که این را اصحاب تصریح کرده اند و در جواهر هم تصریح به اجماع شده است و از خلاف شیخ نیز نقل اجماع شده است.

عبارت جواهر این است:

«و إن كان معتمرا بمتعة فإذا شاهد بيوت مكة كما صرح به غير واحد بل قيل إنه مقطوع به في كلام الأصحاب ... الى غير ذلك من النصوص التي ظاهرها الوجوب، بل عن الخلاف الإجماع عليه»[7]

ایشان از نصوص استظهار کرده است که قطع تلبیه واجب است، ولی برخی از فقهاء قطع تلبیه را واجب نمی دانند، بلکه مستحب می دانند، مثل حضرت امام راحل که قطع تلبیه را هنگام دیدن بیوت فعلی مکه مستحب می داند، تا وقتی که حاجی وارد مکه بشود و هنگامی که بیوت مکه قدیم را مشاهده کرد در آن زمان قطع تلبیه بر او واجب می شود.

نصوص

صحیحه معاویه بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ «9» عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ- فَنَظَرْتَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ- وَ حَدُّ بُيُوتِ مَكَّةَ الَّتِي كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ عَقَبَةُ الْمَدَنِيِّينَ- فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ أَحْدَثُوا بِمَكَّةَ مَا لَمْ يَكُنْ- فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ- وَ التَّحْمِيدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا اسْتَطَعْتَ.»[8]

این روایت در مورد عمره تمتع است، چون لفظ متمتع ذکر شده و معلوم است کسی که از بیرون مکه به داخل مکه می آید باید عمره انجام بدهد و نمی تواند مراد از این عبارت حج تمتع یا انواع دیگر حج باشد.

صدر این روایت دلالت دارد که هنگام دیدن بیوت مکه باید تلبیه قطع شود.

ذیل روایت، در مورد حد مکه سخن گفته است که دو تفسیر در مورد این عبارت وجود دارد، که توضیح کامل را پس از نقل دیگر روایات، بیان خواهیم کرد.

صحیحه حلبی

«وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُتَمَتِّعُ إِذَا نَظَرَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ قَطَعَ التَّلْبِيَةَ.»[9]

این روایت هم همین مطلب را دارد و حکم تلبیه در عمره تمتع را بیان می کند و مراد از متمتع، حج تمتع نیست، چون عمره بر حج مقدم است و کسی که وارد مکه می شود باید محرم به عمره تمتع شده باشد، نه حج تمتع.

صحیحه بزنطی

«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى «7» عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ «1» عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْمُتَمَتِّعِ مَتَى يَقْطَعُ التَّلْبِيَةَ- قَالَ إِذَا نَظَرَ إِلَى عِرَاشِ مَكَّةَ «2»- عَقَبَةَ ذِي طُوًى قُلْتُ بُيُوتُ مَكَّةَ قَالَ نَعَمْ.»[10]

مراد از عراش، سقف های خانه هاست که از دور دیده می شود.

راوی سوال کرده است که آیا مراد از عقبه ذی طوی همان بیوت مکه است؟ که حضرت تایید فرموده اند.

ظاهر این روایت این است که ملاک برای تمام شدن تلبیه، همان دیدن بیوت مکه است، و مراد از عقبه ذی طوی هم که در روایت ذکر شده است، همین بیوت مکه است، چون وقتی راوی این را از حضرت پرسیده است، ایشان همین طور جواب داده اند.

صحیحه حنان بن سدیر

«وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا رَأَيْتَ أَبْيَاتَ مَكَّةَ فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ.»[11]

از این روایت فهمیده می شود که «بیت» علاوه بر «بیوت» به «ابیات» نیز جمع بسته می شود. مثل «شعر» که به «اشعار» جمع بسته می شود. و همچنین «فعل» که به «افعال» جمع بسته می شود.

این روایات دلالت دارند که با دیدن مکه، تلبیه قطع می شود و همین مساله، اجماعی نیز بود.

به قرینه جوابی که حضرت در صحیحه بزنطی به سوال راوی دادند فهمیده می شود که مراد از تعبیر عقبه ذی طوی همان بیوت مکه است.

اما یک روایتی داریم که در ظاهر با بقیه روایات معارض است، و آن صحیحه زراره است.

صحیحه زراره

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ أَيْنَ يُمْسِكُ الْمُتَمَتِّعُ عَنِ التَّلْبِيَةِ- فَقَالَ إِذَا دَخَلَ الْبُيُوتَ بُيُوتَ مَكَّةَ لَا بُيُوتَ الْأَبْطَحِ.»[12]

«باسناده» یعنی شیخ طوسی، از احمد بن محمد که احمد بن محمد بن یحیی است، فضاله نیز فضاله بن ایوب است، مراد از ابان نیز ابان بن عثمان است.

مراد از بیوت ابطح، خانه هایی است که در شنزارهای اطراف مکه که به آنها ابطح گفته می شود ساخته شده بود، و تعلق به بادیه نشین ها داشت و جزء خود مکه به حساب نمی آمد.

این روایت، زمان قطع تلبیه را، زمانی می داند که شخص وارد مکه شده است، بنابراین مانند سایر روایات، مشاهده بیوت مکه را نگفته، بلکه ورود به مکه را ذکر کرده است. بنابراین در بدو نظر با روایات دیگر تعارض دارد.

ما این تعارض را با دو بیان حل کرده ایم.

راه اول برای حل تعارض:

در روایتی داریم که حضرت، بیوت مکه قدیم مربوط به زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را به عقبه مدینیین تحدید فرمودند، که این عقبه در زمان امام صادق علیه السلام در قلب مکه واقع شده بود، و کسی که می خواست بیوت مکه قدیم را ببیند، باید وارد مکه میشد، وگرنه اگر می خواست از بیرون مکه ببیند آنقدر شهر توسعه پیدا کرده بود که چنین چیزی قابل تحقق نبود و بیوت مکه قدیم، از بیرون شهر قابل رویت نبود.

این روایت همان صحیحه معاویه بن عمار است که قبلا اشاره کردیم و متن کامل آنرا بعدا خواهیم خواند و خواهیم گفت که در مورد این روایت دو تفسیر وجود دارد.

بنابر یک تفسیر، کلامی که اینجا گفتیم درست می شود.

باید ببینیم که آیا دیدن بیوت مکه قدیم شرط است یا شرط نیست. اگر شرط نباشد دیگر این جواب را نمی توان مطرح کرد. ولی اگر شرط باشد این مطلب درست می شود، و اگر معنای روایت این باشد، بقیه نصوص هم که دیدن بیوت مکه را ذکر کرده بودند و مطلق بودند باید قید بزنیم به اینکه مراد از بیوت مکه در آن روایات نیز، همان بیوت مکه قدیم است.

البته ما این مبنا را قبول نداریم و دیدن بیوت مکه قدیم را شرط نمی دانیم، و نظر ما این است که با دیدن بیوت مکه جدید، باید تلبیه قطع بشود. بنابراین، راه اول برای حل تعارض با مبنای ما سازگار نیست، به همین دلیل، راه حل دوم را بیان می کنیم.

راه دوم برای حل تعارض:

مراد از داخل شدن در بیوت مکه، همان دیدن بیوت و اشراف داشتن به بیوت است. و این یک تعبیر عرفی است. مثلا اگر کسی در اطراف یک شهر است و مشرف به آن است و می خواهد وارد شهر بشود، اگر کسی با او تماس بگیرد و بگوید: کجا هستی؟ او می تواند پاسخ بدهد که داخل شهر شده ام، و این پاسخ، دروغ نیست. این مجاز توسع و توسعه در اطلاق است.

تعبیری که در این روایت ذکر شده است قطعا حقیقی نیست و مجاز است، چون این فرد داخل خانه های مردم که نشده است، حال بحث در این است که آیا مراد از این تعبیر، این است که داخل کوچه های مکه شده است، یا مشرف به مکه است و خانه های مکه را مشاهده کرده است؟ عرض ما این است که این معنای دوم نیز می تواند باشد. بنابراین مراد از داخل شدن در مکه، می تواند همان مشاهده بیوت مکه باشد، که اگر روایت را اینگونه معنا کنیم دیگر تعارضی بین این روایت و روایات دیگر نخواهد بود.

اما آن روایتی که گفتیم دو نوع تفسیر دارد و در مورد عقبه مدنیین سخن گفته است، همان صحیحه معاویه بن عمار است که قبلا نیز آنرا ذکر کردیم.

صحیحه معاویه بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ «9» عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ- فَنَظَرْتَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ- وَ حَدُّ بُيُوتِ مَكَّةَ الَّتِي كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ عَقَبَةُ الْمَدَنِيِّينَ- فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ أَحْدَثُوا بِمَكَّةَ مَا لَمْ يَكُنْ- فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ- وَ التَّحْمِيدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا اسْتَطَعْتَ.»[13]

تعبیر این روایت این است که «اذا دخلت مکة» و سپس می فرماید: «فنظرت الی بیوت مکة» این دو تعبیر در کنار هم نشان می دهند که مراد از دخول مکه، همان اشراف پیدا کردن به مکه و نزدیک شدن به مکه است.

بنابراین، صدر این روایت موید توجیه دومی است که برای صحیحه زراره ذکر کردیم.

اما ذیل روایت دو تفسیر دارد.

اگر تعبیر «التی کانت قبل الیوم» خبر برای «و حد بیوت مکة» باشد، و قبل از «التی» عبارتِ «بیوت» را در تقدیر بگیریم، و عبارت اینگونه بشود: «و حد بیوت مکة البیوتُ التی کانت قبل الیوم» در این صورت با توجیه اولی که برای صحیحه زراره ذکر کردیم مطابق می شود. یعنی آنچه که معیار است همان مکه قدیم است و ساختمان های جدید این حکم را ندارند.

تفسیر دیگری که برای ذیل روایت وجود دارد این است که «التی کانت قبل الیوم» را وصفِ «بیوت مکة» بگیریم، و «عقبة مدنیین» خبر برای «حد بیوت» بشود، یعنی حدّ بیوت مکه قدیم، عقبه مدنیین است.

مثل اینکه کسی بگوید حد شهر قم در زمان گذشته، خیابان دورشهر بود و پس از آن دیگر منزل مسکونی وجود نداشت، بلکه باغ و زمین کشاورزی بود.

این روایت نیز می خواهد حد قدیم مکه را معرفی کند.

اگر این تفسیر دوم را بپذیریم دیگر دیدن بیوت مکه قدیم ملاک قطع تلبیه نخواهد بود. چون با اینکه حد مکه قدیم بیان شده است، ولی قطع تلبیه را بر آن مترتب نفرموده است.

بر اساس این تفسیر، تعبیر «فاقطع التلبیة» به «فان الناس قد احدثوا بمکة ما لم یکن» می خورد، یعنی الان که شهر بزرگ شده و خانه های جدید ساخته شده است، ملاک، همین خانه های جدید است، پس هنگامی که این خانه های جدید را دیدی تلبیه را قطع کن.

فلذا تا قیام قیامت در هر عصری از اعصار، شهر مکه هرچقدر بزرگتر بشود، همان محدوده جدید ملاک خواهد بود.

بر اساس تفسیر دوم، این روایت با اطلاق روایات دیگر نیز سازگاری دارد. اگر اصلا این نص را نداشتیم و ما بودیم و آن روایات مطلق، بیوت مکه را که در آن روایات آمده است باید به نحو قضیه حقیقیه معنا می کردیم. یعنی هر چیزی که «بیوت مکة» در هر عصری بر آن صادق باشد، باید تلبیه را هنگام دیدن آن قطع کرد.

 

سؤال:آیا تعبیر «عقبة ذی طوی» در صحیحه بزنطی اشاره به مکه قدیم نیست؟

جواب: از سوالی که راوی می پرسد و از پاسخ امام علیه السلام فهمیده می شود که مراد از این عقبه ذی طوی، همان بیوت مکه است و این بیوت هم در مورد مکه قدیم نیست.

 

البته اگر ثابت بشود که «عقبة ذی طوی» در مرکز شهر بوده است، می توان این مطلب را پذیرفت، ولی اصلا معلوم نیست که این عقبه داخل شهر بوده باشد.

اتفاقا آنچه به ذهن می رسد این است که این عقبه با شهر مکه فاصله داشته، و به همین دلیل است که راوی شک کرده است که آیا مراد از این تعبیر، همان بیوت مکه است؟ وگرنه اگر این عقبه در وسط شهر مکه بود، دیگر کسی شک نمی کرد.

به هرحال با این توضیحانی که بیان کردیم صحیحه زراره و این صحیحه معاویه بن عمار قابل توجیه هستند.

اما روایت دیگری نیز در این باب وجود دارد که ظاهرش در تعارض با روایات دیگر است و آن روایت دیگر قابل توجیه نیست و آن، خبر زراره است.

خبر زید شحام

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ زَيْدٍ‌الشَّحَّامِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَلْبِيَةِ الْمُتْعَةِ مَتَى تُقْطَعُ- قَالَ حِينَ يَدْخُلُ الْحَرَمَ»[14]

مقصود از «حرم» منطقه حرم است که ده ها کیلومتر با شهر مکه فاصله دارد، بنابراین این روایت با روایات سابق سازگار نیست.

چون در آن روایات، پایان تلبیه در جایی است که خانه های مکه دیده شوند، ولی این روایت، ورود به منطقه حرم را زمان پایان تلبیه معرفی می کند.

منتهی مشکل این خبر این است که ضعیف است. چون ابی جمیله در سند آمده که کذاب است.

نتیجه نهایی اینکه به نظر ما بیوت مکه قدیمه اعتبار ندارد و هنگام دیدن بیوت جدید باید تلبیه را قطع کرد.

 

سؤال: در بحث مشاهده بیوت مکه، آیا دیدن ساختمان های نامتعارف هم کافی است یا خیر؟ مثلا اگر برجی در مکه وجود داشته باشد که از 30 کیلومتری هم معلوم باشد، آیا با دیدن چنین ساختمانی باید تلبیه را قطع کرد؟

جواب: خیر، آنچه که ملاک است ساختمان های متعارف است، مثل صدای اذان در مورد حد ترخص که در آنجا نیز صدای متعارف شرط است.

 

دیدگاه امام راحل

حضرت امام در قطع تلبیه هنگام مشاهده مکه جدید، فتوای به احتیاط استحبابی دارد.

ایشان فرموده است:

«و الأحوط قطعها عند مشاهدة بيوتها في الزمن الذي يعتمر فيه إن وسع البلد»[15]

ظاهر تعبیر احتیاط، احتیاط استحبابی است، به این معنا که آنچه که واجب است، قطع تلبیه هنگام دیدن مکه قدیم است، ولی نسبت به مکه جدید مستحب است.

اما اگر استظهار ایشان از روایات این باشد که ملاک، مکه جدید باشد، در این صورت آنچه که واجب می شود، قطع تلبیه هنگام دیدن مکه جدید است، ولی از طرفی احتمال این هم هست که مکه قدیم واجب باشد، به همین جهت ایشان احتیاط کرده و در این صورت احتیاط وجوبی می شود.

به هر حال این تعبیر ایشان، یا احتیاط وجوبی است و یا استحبابی.

اما به نظر ما اصلا استحباب را نمی شود ملتزم شد، چون وقتی اعتبار دیدن مکه فعلی را از روایات استظهار کردیم دیگر وجهی برای استحباب نداریم، بلکه واجب می شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo