< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحجج العقلیه/ العلم الاجمالی/-

 

تنبیهات نه گانه شیخ انصاری در فرائد الاصول

 

خلاصه مطالب

تنبیه هفتم: تردد گاهی در مکلف به است و گاهی در مکلف

تنبیه هشتم: فرقی نمی کند که اطراف علم اجمالی، مجرای اصالة الحل باشند یا اصالة الحرمة

تنبیه نهم: اضافه شدن یک مصداق جدید به اطراف شبهه محصوره

تنبیهات سه گانه حضرت استاد

تنبیه اول: قاعده اهم و مهم

تنبیه دوم: موارد استثناء شده از وجوب موافقت قطعیه در شبهات محصوره

تنبیه سوم: وحدت مکلف

تنبیه هفتمکلام شیخ انصاری:

«قد عرفت: أنّ المانع من إجراء الأصل في كلّ من المشتبهين بالشبهة المحصورة هو العلم الإجماليّ‌ المتعلّق بالمكلّف به‌، و هذا العلم قد ينشأ عن اشتباه المكلّف به، كما في المشتبه بالخمر أو النجس أو غيرهما، و قد يكون من جهة اشتباه المكلّف، كما في الخنثى العالم إجمالا بحرمة إحدى لباسي الرجل و المرأة عليه.» [1]

اشتباه و ترددی که در علم اجمالی وجود دارد گاهی در مکلف به است و گاهی در مکلف.

اشتباه در مکلف به: مانند اینکه انسان علم به اصل تکلیف دارد ولی این تکلیف بین چند چیز مردد است، مثلا چند ظرف دارد و می داند که یکی از آنها نجس شده است ولی بعینه نمی داند که کدامیک نجس شده است، علم اجمالی در اینجا منجز است و باید از تمام اطراف اجتناب کند.

اشتباه در مکلف: مانند خنثی که علم اجمالی دارد و می داند که یا در حقیقت زن است و باید احکام اختصاصی زن را رعایت کند یا مرد است و باید احکام مردان را انجام بدهد، این علم اجمالی منجز است و باید احتیاط کند، مثلا اگر در مجلسی حضور پیدا کرده که مردها و زن ها در آنجا هستند، نمی تواند همزمان به مرد و زن نگاه کند، چون اگر این کار را بکند علم تفصیلی به مخالفت پیدا می کند.

و همچنین اگر این خنثی بخواهد نماز بخواند، بر او لازم است یکبار با لباس مردانه و یکبار با لباس زنانه نماز بخواند تا یقین به برائت ذمه پیدا کند، چون پوشیدن لباس مردانه بر زن حرام است و پوشیدن لباس زنانه نیز بر مرد حرام است.

نکته: فرض ما در جایی است که خنثی یک دست لباس زنانه و یک دست لباس مردانه دارد، که در این فرض با یکبار نماز خواندن بریء الذمه نمی شود، ولی اگر لباسی داشته باشد که غیر اختصاصی باشد و صدق لباس مردانه و زنانه نکند و بتواند خود را به شکل کامل با آن بپوشاند در این صورت یک نماز هم کافی است و نیاز به تکرار نماز نیست.

سؤال: اگر مرد با لباس زنانه نماز بخواند و لباسش غصبی نباشد هرچند مرتکب حرام شده ولی نمازش صحیح است.

جواب: چنین نمازی صحیح نیست چون باید از ستر حلال استفاده کند ولی از ستر حرام استفاده کرده و شرط ستر شرعی را ندارد.

سؤال: این ستر حرام، مانند نظر به اجنبیه است که حرمتش مسلّم است ولی مبطل نماز نیست، در اینجا هم پوشیدن لباس زنانه بر این مرد حرام است ولی مستلزم بطلان نماز نیست.

جواب: نظر به اجنبیه هیچ کاری به نماز ندارد، نه جزء نماز است و نه شرط آن و به همین دلیل مصداق برای اجتماع امر و نهی محسوب نمی شود، ولی ستر شرط نماز است و باید ستر شرعی کند و اگر از ساتر حرام استفاده کند، خود این شرط را مختل کرده است، بنابراین مصداق اجتماع امر و نهی به حساب می آید.

این شرط از قبیل عرض مفارق مقارن با تمام حالات نماز است که ما قبلا در اصول همین را هم ملحق به اجزاء کرده بودیم و اختلال به آن را مبطل دانسته بودیم و علاوه بر ما بعضی ها هم قائل به این الحاق هستند، ولی خیلی ها اختلال به عرض مفارق مقارن را مبطل نمی دانند.دلیل ما این بود که اگر در تمام حالات نماز علم داشته باشد که کارش مورد غضب خداوند است نمی تواند تقرّب داشته باشد بنابراین موجب بطلان نماز می شود.

سؤال: اگر کسی عمدا در جایی نماز بخواند که صدای موسیقی حرام شنیده می شود و در کل نماز به آن موسیقی حرام نیز گوش بدهد آیا این هم مفارق مقارن است و نمازش باطل است؟

جواب: بله به نظر ما چنین نمازی محل اشکال است، چون این حرام عمدی مقارن با تمام اجزای نماز است، بنابراین باید احتیاط کرده و این نماز را اعاده کند.

سؤال: این مثال را در اجتماع امر و نهی نمی زنند و چنین نمازی را باطل نمی دانند، مانند نظر الی الاجنبیة که خودش حرام است ولی موجب بطلان نماز نمی شود، چون اینها حرام مستقل هستند و عنوان صلاة با عنوان این حرام ها یکی نمی شود.

جواب: نظر الی الاجنبیة مقارن با تمام اجزای نماز نیست و هربار که نگاه به نامحرم می کند یک حرام مستقل و جداگانه انجام می شود ولی کسی که عمدا به جایی رفته که صدای موسیقی حرام شنیده می شود و می خواهد در آنجا نماز بخواند چنین فردی این استماع حرام عمدی را مقارن با تمام اجزای نماز انجام می دهد که موجب بطلان نماز است، البته نیازی به یکی شدن عنوان هم نیست چون گفتیم که مقارن است و عین آن نیست، یعنی در حالی که نماز می خواند، یک کار حرامی هم که مقارن با تمام اجزای نماز است انجام می دهد که چنین چیزی موجب بطلان نماز می شود.

تنبیه هشتمکلام شیخ انصاری:

«أنّ ظاهر كلام الأصحاب التسوية بين كون الأصل في كلّ واحد من المشتبهين في نفسه هو الحلّ أو الحرمة؛ لأنّ المفروض عدم جريان الأصل فيهما- لأجل معارضته بالمثل-، فوجوده كعدمه.» [2]

علم اجمالی در شبهات محصوره منجز است و اصل نافی در اطراف آن نمی تواند جاری بشود، و فرقی نمی کند که در اطراف علم اجمالی فی حد نفسه اصالة الحلیة مورد داشته باشد یا اصالة الحرمة، در هر صورت علم اجمالی در شبهه محصوره منجز است.برخی موارد مانند نجس مردد بین چند ظرف، فی حد نفسه مجرای اصل طهارت یا حلیت هستند و برخی موارد مانند دو گوشتی که مکلف علم به عدم تذکیه یکی از آنها دارد مجرای اصل حرمت می باشند، چون قبلا بیان کردیم که در مورد گوشت مشکوک، اصل حرمت و عدم تذکیه بر اصل حلیت حکومت دارد. هیچ تفاوتی بین این دو قسم نیست و در هر دو مورد مخالفت قطعیه حرام است و موافقت قطعیه واجب است، منتهی در قسم اول موافقت قطعیه به دلیل عدم جریان اصل حلیت واجب شده است و در قسم دوم به دلیل جریان اصل حرمت.تنبیه نهمکلام شیخ انصاری:

«أنّ المشتبه بأحد المشتبهين حكمه حكمهما؛ لأنّ مقدّمة المقدّمة مقدّمة، و هو ظاهر.»[3]

اگر موردی خارج از اطراف محصوره بود و بعد داخل در اطراف علم اجمالی شد حکم همان موارد اطراف علم اجمالی را پیدا می کند، مثلا فرض کنید که گله ای ازگوسفند است که یکی از آنها موطوئه است و یک گوسفند هم هست و معلوم است که موطوئه نیست حالا اگر این گوسفند در آن گله ای که یکی از آنها موطوئه است داخل شود و نشانه ای هم نداشته باشد که بتوان آن را جدا کرد، مثلا همه گوسفند ها همرنگ هستند و این گوسفند قابل تشخیص نیست، در اینجا همین گوسفند هم داخل در اطراف شبهه محصوره می شود.

نکته: قبلا پیرامون ملاقی شبهه محصوره صحبت کردیم ولی این تنبیه با آن مطلب متفاوت است، در اینجا یک مورد به اطراف علم اجمالی اضافه می شود ولی در آنجا صرفا چیزی با یکی از اطراف علم اجمالی ملاقات کرده بود، بنابراین دو مساله متفاوت هستند.

سوال: اگر کسی عمدا اطراف شبهه محصوره را تغییر بدهد و تبدیل به شبهه غیر محصوره کند، مثلا چند گوسفند دارد که یکی از آنها موطوئه است، حالا اگر این چند گوسفند را در یک گله مثلا هزار تایی از گوسفندان رها کند، آیا دیگر حکم شبهه محصوره که وجوب اجتناب بود از بین خواهد رفت؟

جواب: بله در این صورت دیگر وجوب اجتناب نخواهد داشت. البته اگر عمدا این کار را کند یک حکم تکلیفی برای این فعل عمدی وجود دارد، ممکن است گفته شود اگر این کار موجب تفویت واجب شود، این کار حرام است ولی به هر حال شبهه تبدیل به غیر محصوره شده و دیگر وجوب اجتناب نخواهد داشت.

 

تنبیهاتی که حضرت استاد بیان کرده اند:

تنبیه اول: قاعده اهم و مهم

با اینکه به صورت طبیعی اطراف در شبهات غیر محصوره وجوب اجتناب ندارند، اما گاهی حکم شبهه محصوره را پیدا می کنند و باید از اطراف آن اجتناب کرد، و این در جایی است که حرام مردد به اندازه ای مهم است مثل قتل نفس که ولو اینکه غیرمحصوره هم باشد و به عسر هم بیفتد معلوم نیست جایز باشد، مگر اینکه از حد وسع خارج بشود «لایکلف الله نفسا إلا وسعها».

درست که « وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ » [4] ، منتهی به خاطر اهمیتی که دارد عقلا هم اقدام نمی کنند، در شرع قاعده اهمیت داریم که بعضی از واجبات را به بعضی دیگر ترجیح داده فلذا اگر اهمیت به قدری باشد که بدانیم که به هیچ وجه شارع راضی نیست ممکن است که حکم آن فرق کند و حتی در غیرمحصوره هم باشد باید حتی المقدور و امکان از آن اجتناب کنیم مگر اینکه از حد وسع خارج شود. فلذا اگر کسی را نکشد به حرج بیفتد، این مجوز نمی شود که او را بکشد، لذا نمی شود این را در موارد خیلی مهم در حد قتل دانست.

 

تنبیه دوم: موارد استثناء شده از وجوب موافقت قطعیه در شبهات محصوره

تفصیل بین شبهه محصوره و غیرمحصوره که نص و اجماع بر آن متفق است در همه جا نیست و در مواردی تخصیص خورده است مثل مال حلال مخلوط به حرام که به مقتضای قاعده باید از جمیع اطراف اجتناب کرد ولی نص داریم که با تخمیس حلال می شود.مورد دوم که تخصیص خورده است غنم موطوئه است که علی القاعده باید از تمام آنها اجتناب شود ولی نص داریم که قرعه کشیده می شود و یکی از غنم ها جدا شده و تصرف در بقیه جایز می گردد.

تنبیه سوم: وحدت مکلف

در وجوب اجتناب از اطراف شبهه محصوره و وجوب موافقت قطعیه، وحدت مکلف شرط است. اگر یک نفر باشد و چند ظرف داشته باشد و یک نجسی داخل یکی از ظرفها بیفتد و معلوم نباشد که کدامیک نجس شده است باید از تمام آنها اجتناب کند، اما اگر دو نفر باشند و چند ظرف داشته باشند و علم پیدا کنند که یکی از این ظرفها نجس شد در اینجا اجتناب لازم نیست چون هریک از این دو نفر نسبت به ظرفهای خودشان اصل نافی تکلیف جاری می کنند و نسبت به ظرف دیگری هم تکلیف ندارند و مبتلی به آنها نیست، بنابراین هیچکدام از این دو نفر وجوب اجتناب از این ظرفها را نخواهند داشت و هرکس در ظرفهای خودش تصرف خواهد کرد.

نکته: این بحث در جایی است که این دو نفر اجازه تصرف در اموال یکدیگر را نداشته باشند که در این صورت هر ظرفی نسبت به غیر صاحب خودش خارج از محل ابتلاء است، ولی اگر فرض کنیم که دو نفر با هم رفاقت دارند و از ظرفهای یکدیگر استفاده می کنند در اینجا اگر چنین علمی پیدا کنند باید هر دو نفر از تمام ظرفها اجتناب کنند چون علم اجمالی دارند و تمام ظرفها هم داخل در محل ابتلایشان است، بنابراین علم اجمالی هم منجز است و باید از تمام اطراف اجتناب شود.

مساله «واجدی المنی فی الثوب المشترک» نیز از این قبیل دوم هست، چون در آنجا هم اگر بخواهند با هم نماز جماعت بخوانند، ماموم علم به مخالفت پیدا می کند، چون صحت نماز ماموم منوط به صحت نماز امام است، ماموم می داند که یا خودش جنب است و یا امام جنب است، پس در هر صورت ماموم علم دارد که نمازش باطل خواهد بود، پس باید احتیاط کند.

نکته: در بحث واجدی المنی، فرض این است که امام و ماموم لباس طاهر دارند و آن لباسی که با منی نجس شده است را هیچکدام نپوشیده اند ولی به هر حال با دیدن منی در آن لباس علم پیدا کرده اند که قطعا یکی از این دو نفر جنب شده و هیچکدام غسل هم نکرده اند.

ضابطه یک چیز است و آن تکلیف مشترک است که اگر این دو تکلیفشان نسبت به این محصوره مشترک باشد قاعده ضابطه ی محصوره جاری است و إلا فلا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo