< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

99/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:الحجج العقلیه/حجیة القطع_/

آنچه که شیخ انصاری ، نائینی ، مرحوم خوئی در خروج قطع از مسائل علم اصول گفته اند، ما قبول نداریم، ما بحث قطع را از مسائل اصول می دانیم، زیرا لازم نیست در مسئله اصولی فقط از حجیت و تحصیل حجیت بحث شود بلکه علاوه بر ذات حجت، از احوال و شرایط آن هم بحث می شود، مثلا یکبار بحث می شود که آیا خبر ثقه حجت است یا نه، و یکبار از شرایط و احوال خبر بحث می کنید که در حجیت خبر دخیل است. مثلا یک خبر ضعیفی وجود دارد بحث می شود که آیا فتوای مشهور قدمائیه، موجب حجیت آن می شود یا نه؟ این بحث از احوال خبر است و لکن به حجیت خبر باز می گردد.

در هر موضوعی از مسائل علم اصول، تارة بحث از صلب موضوع می شود (خبر ثقه حجة ام لا) و اخری از احوال و شرایط که دخیل در حجیت خبر است بحث می شود در واقع به تحصیل حجت باز می گردد در بعضی از احوال خبر حجت است و در بعضی از احوال حجت نیست. قطع هم همینگونه است.

سوال: بنابر فرمایش شما، رجال هم باید در اصول بحث شود؟!

استاد: بعضی از مسائل رجال که به حجیت خبر بر می گردد باید در اصول بحث شود، مثلا در بحث شهرت فتوایی که موجب جبران ضعف سند می شود شهید در درایه بحث کرده و آقای خوئی در علم اصول بحث کرده است بخاطر یک غرض داخل در علم درایه می شود زیرا از اقسام خبر است و به غرض دیگر داخل در علم اصول می شود از جهت این که این خبر ضعیف دخیل در حجت می شود .

قطع هم همینگونه است، پذیرفتیم که به هیچ وجه نمی شودکاشفیت و طریقیت را از قطع جدا کرد، بحث در مسائل قطع می کنیم از حجیت آن بحث نمی کنیم اما از احوال و صور علم اجمالی، و خصوصیات دیگر آن بحث می کنیم، اینها بامآل در حجت دخیل هستند، مثلا بعضی از صور علم اجمالی از حجیت ساقط است که در شرایط تنجیز علم اجمالی بحث می شود، علم یعنی قطع، اما نوع آن اجمالی است. علم یکبار تفصیلی است و یکبار اجمالی، این از اقسام و احوال قطع و علم است، به راحتی می توان گفت که این مباحث بحث درباره تحصیل حجت است زیرا در بعضی از صور علم و قطع، داخل در حجت می شود و در بعضی از صور، خارج می شود، لذا از مسائل علم اصول خارج نمی شود ، درست است که مساله اصولی برای تحصیل الحجة است به اجمال و ایجاز، اما آنچه که از این ایجاز و اجمال در تحصیل شرایط و احوال دخیل است بالتبع داخل می شود ولو اینکه حجیت آن فی الجمله ثابت باشد.

اشکال دوم: اینکه گفته شود کاشفیت و طریقیت، از قطع جدا شدنی نیست را ما قبول نداریم و خلاف وجدان است. برای اینکه اگر قطعی از اسباب غیرعادی حاصل می شود- مثلا شب خوابی دیده و صبح قطع به حکم شرعی پیدا کرده است و فتوا بدهد یا از طریق رمل و جفر به قطع رسیده است یا استخاره بگیرد و فتوا بدهد- شارع می تواند بگوید این قطع شما حجت نیست، در اینجا حجیت و کاشفیت و طریقیت را جدا کرده است. وجهش این است که ما دو حیث و صورت داریم:

یکی اینکه ما کاشفیت و طریقیت قطع را عند شخص قاطع لحاظ می کنیم که این غیرقابل انفکاک و ممتنع است. چون شخصی که قطع پیدا کرده است اگر به او گفته شود که قطع تو کاشف نیست، تناقض است. مراد مدعیان اینجاست.

اما نسبت به غیر قاطع، که شارع و عالم به حقایق امور باشد در عالم ملکوت می بیند که چه قطع هایی هست که کثیراً یا غالبا مخالف واقع می شود و چه قطع هایی هست که کثیراً یا غالبا مطابقت با واقع دارد مثل ظنون، که شارع اقرب المطابقه و غالب المطابقه را در ظنون حجت کرده است.

شارع راهم که در نظر نگیریم، عقلای عالم می گویند که این شخص به سرعت و از هر علتی، به قطع می رسد، و عقلا می بینند که غالب این قطع ها مخالف با واقع می شود لذا می گویند این قطع از نظر ما کشف واقع نمیکند و قطع حاصل از اسباب عادیه و لو اینکه در نزد خود قاطع عین خود کشف است اما از نظر ما بر حسب استقرا و تجربه و مشاهدات و وجدان، ما این ها را غالبا یا کثیرا مطابق با واقع نمی بینیم. کسی که با رجوع به وجدان خودش، می بیند که این گونه قطع ها غالبا یا کثیرا مطابق با واقع نیست آیا می تواند بگوید از نظر من هم کاشف است؟ خیر.

شارع رئیس عقلا و عالم به همه حقایق و امور است. آن وقت این گونه قطع ها را می بیند و وجدان می کند که این غالبا یا کثیرا مطابق با واقع نیست فلذا می گوید از نظر من این گونه قطع ها کشف واقع نمی کند. ولو اینکه عند خود قاطع کاشف است. فلذا شارع مکلفین را از قطع از راه رمل و جفر و خواب و استخاره منع می کند و این قطع را حجت بر حکم شرعی نمی داند. حتی این شخص با اطلاع از مذاق شارع که هر قطعی را حجت نمی داند خودش هم به این می رسد که قطعش نزد خودش هم حجت نباشد.

لذا قطع را از مسائل اصولی خارج نمی دانیم، زیرا مساله اصولی فقط از حجیت ذات موضوع بحث نمی شود بلکه از احوال و خصوصیات دخیل در حجیت هم بحث می شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo