< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1400/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحجج الشرعیه/ شهرت روائیه و شهرت فتوائیه/

 

شهرت در لغت به معنای وضوح است، خبر یا فتوا را به این دلیل مشهور گفته اند که آنقدر زیاد و شایع شده که واضح شده است.

شهرت روایی، آن خبری است که بیش از استفاضه و کمتر از تواتر باشد.

ما شهرت روایی را در بحث تعارض اخبار مطرح کرده ایم و این شهرت روایی را یکی از مرجحات و بلکه اولین مرجح می دانیم که با وجود آن دیگر نوبت به موافقت کتاب و سنت و مخالفت عامه و امثال ذلک نمی‌رسد.

علتش هم این است که در مرفوعه و مقبوله که مربوط به مرجحات هستند، اولین مرجح که ذکر شده است همین شهرت است.

اصحاب هم همین طور عمل کرده اند و شهرت روائیه را مرجح دانسته اند.

اما شهرت فتوائیه، به چند قسم تقسیم می شود: مجرده، استنادیه و مطابقیه.

فقهاء وقتی که شهرت فتوائیه را نام می برند، ظهور در شهرت فتوائیه محضه و مجرده دارد.

شهرت استنادیه در جایی است که روایتی در مساله داشته باشیم که مشهور به آن عمل کرده و بر وفق آن فتوا داده باشند و خود مشهور در کلامشان استناد به روایت داده باشند.

شهرت مطابقیه در جایی است که روایت مطابق با فتوای مشهور باشد ولی مشهور به آن استناد نداده باشند.

ما شهرت مطابقیه را نیز مانند شهرت استنادیه حجت دانسته و موجب جبر ضعف سند می دانیم.

اینها را قبلا در بحث انجبار مطرح کرده ایم.

شهرت فتوائیه مجرده در نظر ما حجیت ندارد ولی کسانی مثل امام خمینی رحمة الله علیه در «انور الهدایه» قائل به حجیت شهرت فتوائیه محضه قدمائیه هستند و همان ملاکی که ما برای اجماع قدمائی قائل هستیم، ایشان برای شهرت فتوائیه قدمائیه قائل هستند.

ما بارها عرض کرده ایم که این حرف را فقط در اجماع قبول داریم، ولی در شهرت که فرض مساله این است که برخی مخالف هستند، در چنین جایی دیگر قائل به حجیت نیستیم، چون ملاک حدس یا لطف در چنین جایی نمی آید.

این را نیز قبلا در بحث اجماع مطرح کردیم و گفتیم که به نظر ما بین اجماع قدمایی و شهرت قدمائیه تفاوت وجود دارد.

ادله ادعا شده در حجیت شهرت فتوائیه

اخبار علاجیه

تعبیری که در مرفوعه زراره و مقبوله عمر بن حنظله در مورد اخذ به شهرت وجود دارد، دلالت بر حجیت شهرت فتوائیه دارد.

امام خمینی رحمة الله علیه و شاگردان ایشان قائل به این مطلب هستند و به این اخبار تمسک کرده اند.

ولی به نظر ما این حرف درست نیست چون مراد از این شهرت، شهرت روائیه است و در خود اخبار علاجیه قرینه بر این مطلب وجود دارد.

سیره عقلاء

عقلای عالم در مجالس قانون گذاری، بر اساس رأی اکثریت عمل می کنند، یعنی مشهور را حجت می دانند.

ولی این حرف درست نیست، چون مشهور با رأی اکثر فرق دارد و دو مساله جداگانه هستند.

اینکه در قانون نویسی به رأی اکثریت رجوع می شود برای این است که حقوق مردم باید استیفاء بشود، و رأی اکثر اقرب به این است و موجب ظن است.

اما شهرت فتوایی از باب ظن نمی تواند حجت باشد، چون در شریعت از اخذ به ظن نهی شده است، فقط در دو صورت می توان به ظن عمل کرد، یا باید به حد حدس و علم برسد و از ظن بودن خارج بشود تا ملاک اجماعی حدسی را داشته باشد، و یا اینکه دلیلی بر حجیت آن قائم شود، مثل خبر واحد که فی حد نفسه ظن است و حجیت ندارد ولی دلیل بر حجیت آن قائم شده است.

شهرت فتوائیه هیچکدام از این دو نوع نیست.

اولویت قطعیه نسبت به حجیت خبر واحد

خبر واحد، فقط یک خبر است و ظن کمی می آورد، با این حال حجت است، بنابراین وقتی که خبر واحد حجت باشد، شهرت فتوائیه نیز که تجمیع فتاواست و ظنی که از آن حاصل می شود به مراتب بالاتر از ظن به خبر واحد است باید به طریق اولی حجت باشد.

ولی این مطلب صحیح نیست و قیاس مع الفارق است.

حجیت خبر واحد اصلا به خاطر ظن نیست، بلکه به این دلیل است که دلیل خاص برای حجیتش قائم شده و منتهی به دلیل قطعی می شود: « ظنّیة الطریق لا تنافی قطعیّة الحکم».

طریق حدس

امام خمینی رحمة الله علیه این دلیل را در «انوار الهدایة» آورده و همان تقریبی که ما در مورد اجماع قدمایی قائل هستیم را ایشان برای شهرت نیز بیان کرده است.

قبلا گفتیم و همین امروز هم اشاره کردیم که به نظر ما این مطلب صحیح نیست و ایراد دارد.

 

خبر مشهور

خبر مشهور به سه معنا اطلاق شده است:

مشهور روایی درعصر معصومین علیهم السلام

خبری که در عصر امام معصوم علیه السلام فوق حد استفاضه و دون حد تواتر باشد را مشهور می نامند.

شهرتی که در اخبار علاجیه ذکر شده است از این قسم است.

فرق شهرت به این معنا، با تواتر در این است که تواتر، قطع وجدانی می آورد، ولی شهرت روایی قطع وجدانی نمی آورد. اما در عین حال اطمینان و وثوق نوعی می آورد.

خبر مستفیض وثوق آور نیست و فقط ظن می آورد و ملحق به خبر واحد است، ولی اگر به حد تظافر برسد وثوق می آورد.

خبر متظافر ولو در عصر غیبت

مرحوم آقای خویی قائل است که خبر متظافر حتی اگر تک تک اخبار به تنهایی ضعیف باشند اما باز هم وثوق می آورد. ما هم همین را قبول داریم. چون افراد از طبقه های گوناگون هستند.

البته مجموع این روایات با یکدیگر حجت می شوند و هر خبری خودش به تنهایی حجت نیست، بنابراین مفادی که همه این روایات در کنار همدیگر افاده می کنند حجت خواهد بود.

به نظر ما این دو قسم از نظر حجیت یک حکم دارند و هر دو حجت هستند ولی آنچه که می تواند مرجح واقع بشود همان قسم اول است، نه قسم دوم.

یعنی در جایی که خبر متظافر به معنای دوم باشد و آحاد اخبار ضعیف باشند و هیچ صحیحه ای در میان نباشد، چنین اخباری ملاک حجیت را دارند و حجت هستند، ولی در مقام تعارض مقدم نمی شوند، چون شهرت روائیه ای که به عنوان مرجح بکار می رود فقط معنای اول است.

هیچ فقیهی هم ملتزم نیست که مشهور به معنای متظافر جزو مرجحات باشد، آنچه که مرجح واقع می شود آن خبر مشهوری است که صحیحه هم در بین آنها باشد.

بنابراین اگر یک صحیحه با چند خبر ضعیف که به حد تظافر رسیده اند تعارض کنند، اینطور نیست که خبر متظافر به خاطر شهرت بر خبر صحیح مقدم بشود، بلکه در اینجا باید به مرجحات بعدی رجوع کرد.

خبری که در کتب حدیثی یا فقهی اصحاب ذکر شده است و شهرت دارد.

مرحوم طبرسی در مقدمه احتجاج فرموده است که روایات احتجاج را از اخبار مشهوره انتخاب کرده و آورده است، مراد ایشان از مشهور بودن، معنای اول یا دومی که گفتیم نیست، بلکه معنای سومی دارد، یعنی اخباری که در بین علماء و در کتب حدیثی یا فقهی علماء عصر خودش مشهور است.

ایشان در همین مقدمه احتجاج روایات تفسیر عسکری علیه السلام را از این اخبار مشهوره استثناء می کند.

ما عکس کلام ایشان را می گوییم، یعنی تفسیر عسکری علیه السلام را حجت می دانیم (در کتاب مقیاس الرواة مفصل بیان کردیم)، ولی روایات احتجاج را حجت نمی دانیم.

به هر حال این معنای سوم برای شهرت، از قبیل شهرت فتوائیه یا روائیه نیست، و از قبیل خبر متظافر هم نیست.

سیره متشرعه

تعریف سیره متشرعه

سیره متشرعه آن سیره ای است که بین مومنین -بما هم مومنین- باشد و اثری از این سیره در میان عقلاء نباید وجود داشته باشد، لذا اگر غیر از این بود باید نشانه ای از این سیره در بین عقلا وجود می داشت.

ملاک حجیت سیره متشرعه چیست؟

ممکن است کسی بگوید که کشف از روایات می کند، ولی خود این اول الکلام است.

آنچه که می توان به عنوان ملاک بیان کرد این است که چون این افراد بما هم متشرعه سیره دارند، عادتا حدس و وثوق می آورد به اینکه هیچ منشأیی برای این حکم وجود ندارد، مگر مصادر شرعی.

منتهی شرایطی دارد که یکی از آنها احراز اتصال سیره تا زمان معصومین علیهم السلام است.

سؤال: با این اوصاف باید ادله اربعه را بزرگتر کنیم و مثلا ادله خمسه داشته باشیم.

جواب: ما در ابتدای علم اصول بحث کرده ایم و گفته ایم که ادله منحصر در این چهارتا نیستند.

 

فرق سیره متشرعه با سیره عقلائیه

اصل تکوّن سیره عقلائیه به دواعی عقلایی است.

این دواعی مختلف هستند، که در ادامه به برخی از این دواعی اشاره می کنیم:

الف- حکم عقل

گاهی منشأ سیره عقلائیه حکم عقل است، مثلا عقل حکم به حفظ نظام می کند و اخلال به نظام معاش را قبیح می داند و همین به عنوان سیره عقلائیه نیز مطرح است.

و همچنین اینکه سیره عقلاء بر عدل است نه بر ظلم، و همین طور موارد دیگری که می توان استقراء کرده و ذکر کرد.

ب- طبع

مثل حمل فعل غیر بر مطابقت با اعتقاد خودش، که همان اصالة الصحة است.

عقلای عالم از هر کسی که فعلی را می بینند، می گویند که مطابق با اعتقاد اوست، چون طبع انسان اقتضاء می کند که فعل او مطابق عقیده اش باشد، مگر اینکه کسی او را اجبار کند یا یک سبب عارضی ایجاد بشود.

ج- تجربه

مثل قاعده ید، که عقلای عالم هر کسی را که دیدند که صاحب ید است، وقتی محاسبه کردند دریافتند که مثلا 70-80 درصد اینها یا مالک هستند و یا در حکم مالک هستند، به همین جهت اصل را بر این می گذارند که صاحب ید، مالک است.

عقلای عالم اصل را بر دزد بودن صاحب ید نمی گذارند، این به خاطر تجربه است.

د- غریزه و فطرت

اخذ به اقرار از این باب است. غریزه انسان این نیست که خود را تحقیر کند، یا در معرض حد قرار بدهد، یا خود را بدهکار معرفی کند، بنابراین اگر آمد و به چیزی اقرار کرد معلوم می شود که حقیقت دارد و باید پذیرفته شود.

حالا اینکه غرض این فردی که اقرار می کند چیست؟ گاهی غرض پاک شدن است، مثل آن کسی که نزد امیرالمومنین علیه السلام آمد و به حضرت عرضه داشت که مرا پاک کن.

گاهی هم به این دلیل است که وجدان عقلایی دارد و مثلا نمی خواهد بدهکار مردم باشد، به همین دلیل می آید و به بدهی خود اقرار می کند.

گاهی هم از باب خضوع و اقرار به اشتباه است، مثلا قبلا حرفی را زده و الان فهمیده که آن حرف اشتباه بوده، در یک جمعی شروع می کند آن اشتباه خود را بیان کردن و تصحیح کردن.

یا مثلا از باب وصیت است و می خواهد بقیه مطلع باشند، می آید و می گوید که اگر من از دنیا رفتم بدانید که به فلانی این مقدار بدهکارم.

در همه این اقاریر، مقتضای غریزه این است که مطابق با واقع و راست است و دروغ در اینها نیست.

سؤال: آیا غریزه و فطرت با هم فرق دارند؟

جواب: در اینجا یکی هستند.

البته ممکن است بتوان فرقی بینشان قائل شد و آن اینکه غریزه، اعم از غرائز حیوانی (شهوت) و غرائز انسانی (فطرت) است ولی فطرت اخص است و فقط شامل غرائز انسانی و توحیدی می شود.

ه- مروت

مثل اخذ به قول ودعی، یعنی کسی که به یک نفر اعتماد می کند و او را امین می داند، طبیعتا باید قولش را هم بپذیرد و این از روی مروت است، که عقلاء نیز همین طور رفتار می کنند.

ولی اینکه چیزی را به امانت به کسی بدهد و بعد هم او را متهم به دزدی کند این از مروت به دور است، بنابراین عقلاء چنین کاری نمی کنند و این کار را قبیح می دانند.

مثلا اگر آن فردی که امانت به او سپرده شده است ادعا کند که باران آمد و آن جنس از بین رفت، یا دزد آن را دزدید، در اینجا بر اساس مروت باید قول او را پذیرفت.

اینها سیره عقلائیه بودند که دواعی مختلفی را برای آن بیان کردیم.

اما در سیره متشرعه هیچکدام از این دواعی وجود ندارد و منشأ تکوّن آن هیچیک از این دواعی نیست. بلکه منشأ و مصدرش، حتما یک دلیل شرعی است. مثل اجماع که اماره است و دلالت بر یک دلیلی دارد که در دست مجمعین بوده و به ما نرسیده است.

بنابراین اجماع و سیره متشرعه، هر دو کاشف از سنت هستند.

سیره متشرعه می تواند سیره عقلائیه را ردع کند

در جایی که سیره عقلائیه و سیره متشرعه مخالف یکدیگر باشند سیره متشرعه مقدم است و سیره عقلائیه را ردع می کند. چون سیره متشرعه کاشف از اماره است و صلاحیت دارد که سیره عقلائیه را ردع کند.

 

رابطه بین سیره متشرعه و شهرت فتوائیه قدمائیه

در چنین جایی، اتصال احراز نمی شود، یعنی نمی توان اتصال این سیره متشرعه را به زمان معصومین علیهم السلام محرز دانست.

گاهی اوقات بزرگانی که صاحب مدرسه بودند -و کتاب های مهم فقهی و اصولی نوشته اند و فقهاء بر کتب آنها شرح و حاشیه نگاشته اند، مانند شیخ طوسی و محقق و علامه- یک فتوایی می دادند، و بعد بقیه علماء نیز قائل به همان می شدند و خود این سبب به وجود آمدن یک سیره میشد.

چنین سیره هایی حجت نیستند، چون اتصال آنها به زمان معصومین علیهم السلام احراز نشده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo