< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1400/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الحجج الشرعیه/ حجیة خبر الواحد/-

 

حجیت خبر ثقه در امور اعتقادی

ادله قائلین به عدم حجیت خبر ثقه در اعتقادیات را گفتیم و رد کردیم.

ادله قول به حجیت خبر ثقه در امور اعتقادی را نیز بیان کردیم و توضیح دادیم.

 

آیه نفر

یکی از این وجوه که برای حجیت خبر واحد در امور توقیفی اعتقادی ذکر شده بود، آیه نفر بود.

قبلا برای حجیت مطلق خبر واحد، به آیاتی از قرآن مجید استدلال کرده بودیم ولی از میان آن آیات فقط آیه نفر را در اینجا می آوریم و بحث می کنیم، چون این آیه خصوصیتی دارد که در آیات دیگر وجود ندارد، و آن خصوصیت این است که انذار که در آیه نفر ذکر شده است، در امور اعتقادی بیش از احکام شرعی حاصل می شود.

مثلا آیاتی که در مورد جهنم و عذاب های گوناگون اهل دوزخ ذکر شده است، یا آیاتی که پیرامون روز قیامت و احوالات آن روز سخن می گویند، و همچنین آیاتی که پیرامون مرگ و عالم برزخ مطالبی را بیان می کنند، و موضوعات دیگری از این قبیل، تمام این آیات، حالت انذار را برای شنونده پدید می آورند. به خلاف آیاتی که بیانگر احکام شرعی مانند وجوب نماز و روزه هستند که با خود این آیات، انذاری حاصل نمی شود.

بنابراین، شکی نیست که آیه نفر، شامل امور اعتقادی نیز می شود و بلکه مصداق اصلی این انذار، در همین امور اعتقادی است، و متیقّن از مدلول آیه نفر، خبر در مورد عقاید است.

لکن مشکلی که وجود دارد این است که این انذار، متوقف بر حجیت خبر واحد، و ثقه بودن شخص گوینده نیست، یعنی حتی اگر شخص غیر ثقه نیز خبر از احوالات قیامت بدهد، برای انسان انذار حاصل خواهد شد! چون صرف احتمال در اینجا کافی است، و این به خاطر بزرگ بودنِ محتمل است، چون به صرف شنیدن اینگونه امور، عقل حکم به دفع ضرر محتمل می کند، چرا که این ضرر، یک ضرر معمولی و کوچک نیست، به همین جهت عقل حکم دارد که باید این ضرر را دفع کرد. بنابراین، انذار حاصل می شود و نیازی هم به حجیت خبر نیست.

سؤال: گفته شد که در اینجا وثاقت مخبر لازم نیست و به صرف احتمال، انذار حاصل می شود، آیا کسی می تواند مدعی شود که با این حساب، با این آیه می توان برای حجیت مطلق خبر -حتی غیر ثقه- استدلال کرد؟

جواب: چنین ادعایی صحیح نیست. وقتی که این آیه، حجیت قول ثقه را ثابت نکند، به طریق اولی حجیت مطلق خبر را نیز ثابت نخواهد کرد.

سؤال: اگر به صرف این احتمال، انذار حاصل شود، دیگر کسی نباید از پیامبران درخواست معجزه داشته باشد، بلکه با صرف ادعای پیامبری باید سخن مدعی را در امور اعتقادی بپذیرند!

جواب: بحث پیرامون نبوت و معجزه، یک بحث مستقل اعتقادی است و ربطی به ما نحن فیه ندارد.

 

در حجیت خبر واحد، فرقی بین موضوعات و احکام نیست

قبلا نیز گفتیم که ادله حجیت خبر واحد اطلاق دارند و فرقی نیست که خبر ثقه در احکام باشد یا در موضوعات، به هر حال حجت خواهد بود.

اکثر ادله ای که قبلا برای حجیت خبر واحد ذکر کردیم، در مورد موضوعات بودند. مثلا آیه نبأ -که تنها آیه ای بود که ما دلالتش بر حجیت خبر واحد را تام می دانستیم- در موضوعات وارد شده بود! اکثر روایات نیز همین طور بودند و در خصوص موضوعات وارد شده بودند.

بقیه ادله هم عناوینی مانند: «معالم دین» و «ما رواه الثقة» داشتند که این تعبیرات نیز، اعم از احکام و موضوعات هستند.

البته مراد از این موضوعات، موضوعاتی است که موضوع حکم شرعی باشد، و به نحوی به یک حکم شرعی برسد، ولی در جایی که یک موضوع تاریخی یا عرفی باشد و هیچ ربطی به احکام نداشته باشد، در چنین جایی قائل به حجیت خبر واحد نیستیم. چون شأن اهل بیت علیهم السلام، و مقام و منصب آنان، مناسب با این است که حجت در دین را برای مردم بیان کنند، و خبر دادن از موضوعاتی که ربطی به دین نداشته باشد، خلاف مقتضای شأن اهل بیت علیهم السلام است!

اما در جایی که موضوعات، مربوط به حکم شرعی باشند، در اینجا خبر واحد نیز حجت است. مثل ثقه بودن یک شخص، که موضوع است، ولی نتیجه اش این است که می شود به قول او اخذ کرد و دین را از او گرفت، که صحیحه حسن بن علی بن یقطین به این معنا دلالت داشت.

صحیحه عبدالعزیز بن مهتدی و حسن بن علی بن یقطین

وعنه عن محمد بن نصير، عن محمد بن عيسى، عن عبد العزيز بن المهتدي والحسن بن علي بن يقطين جميعا، عن الرضا عليه السلام قال: قلت: لا أكاد أصل إليك أسألك عن كل ما أحتاج إليه من معالم ديني، أفيونس بن عبد الرحمن ثقة آخذ عنه ما أحتاج إليه من معالم ديني؟ فقال: نعم.[1]

بر اساس این صحیحه، هر چیزی که در محدوده معالم دین باشد، خبر ثقه در مورد آن، حجت خواهد بود.

دین یعنی آنچه که عمل، یا اعتقاد به آن واجب باشد، یعنی دین همان «ما ینبغی ان یعلم او یعمل» است.

حتی روایات طبی هم در محدوده ای که مربوط به سلامت جسم است که به نحوی مورد عنایت شارع است تا بدن مومن سالم باشد و بتواند عبادت کند، در این محدوده نیز خبر ثقه حجت خواهد بود.

حضرات معصومین علیهم السلام در مورد اصحابشان دقت داشتند که چه کسی سالم است و چه کسی بیمار شده است و راه درمان را به آنها می آموختند. مانند ماجرای موسی بن بکر که نقل می کند که حضرت او را دید که رنگ رخسارش پریده و زرد شده است، حضرت فرمودند که گوشت بخور، بعد از یک مدت دوباره حضرت او را دیدند و فرمودند حرفم را گوش ندادی؟ چرا باز صورتت زرد است؟ او گفت که گوشت را خوردم. حضرت فرمودند که کباب کن و بخور.

موثقه موسی بن بکر

وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن موسى بن بكر قال: قال لي أبو الحسن عليه السلام: مالي أراك مصفرا، قلت: وعك أصابني فقال: كل اللحم، فأكلته ثم رآني بعد جمعة وأنا على حالي مصفرا فقال لي: ألم آمرك بأكل اللحم، فقلت: ما أكلت غيره منذ أمرتني، قال: كيف تأكله؟ قلت: طبيخا قال: لا كله كبابا، فأكلته ثم أرسل إلى فدعاني بعد جمعة فإذا الدم قد عاد في وجهي فقال: الان نعم.[2]

بنابراین، هر چیزی که داخل در دین باشد، خبر واحد در آنها حجت خواهد بود ولی موضوعی که هیچ ربطی به دین ندارد، این نصوص از آن منصرف است.

 

کلام علامه پیرامون عدم حجیت خبر واحد

علامه در چند جای المیزان در مورد خبر واحد صحبت کرده اند و حجیت آن را در غیر احکام شرعی نفی نموده اند.

ایشان فرموده اند:

وقد اتضح في علم الأصول اتضاحا يتلو البداهة أن لا معنى لحجية أخبار الآحاد في غير الأحكام كالمعارف الاعتقادية والموضوعات الخارجية.[3]

گفتیم که بسیاری از ادله حجیت خبر واحد در موضوعات وارد شده اند، و خبر واحد را در موضوعات، حجت دانسته اند. بنابراین، می توان گفت که حجیت خبر واحد در موضوعات، بدیهی است، نه اینکه عدم حجیتش بدیهی باشد!

ایشان در جای دیگری از المیزان فرموده اند:

ولا معنى لجعل حجية أخبار الآحاد في غير الأحكام الشرعية فإن حقيقة الجعل التشريعي إيجاب ترتيب أثر الواقع على الحجة الظاهرية وهو متوقف على وجود أثر عملي للحجة كما في الأحكام ، وأما غيرها فلا أثر فيه حتى يترتب على جعل الحجية مثلا إذا وردت الرواية بكون البسملة جزءا من السورة كان معنى جعل حجيتها وجوب الإتيان بالبسملة في القراءة في الصلاة وأما إذا ورد مثلا أن السامري كان رجلا من كرمان وهو خبر واحد ظني كان معنى جعل حجيته أن يجعل الظن بمضمونه قطعا وهو حكم تكويني ممتنع وليس من التشريع في شيء وتمام الكلام في علم الأصول.[4]

ایشان می فرمایند که جعل حجیت برای خبر واحد به معنای این است که در ظرف ظاهر، حجت می شود، و برای ما، واقع درست نمی کند.

این حرف صحیح نیست. چون در اصول مطرح شده که امارات، حکم واقعی را در ظرف ظاهر اثبات می کنند.

نکته دیگری که ایشان در همین متن فرمودند این بود که فقط احکام، از سنخ عمل هستند، بنابراین حجیت خبر واحد نیز اختصاص به همان احکام خواهد داشت.

این حرف هم صحیح نیست. چون گفتیم که اعتقادات نیز عقد القلب دارند و عمل اختیاری جوانحی محسوب می شوند.

بخش دیگر کلام ایشان در همین متن این بود که مثلا اگر روایتی بگوید که سامری اهل کرمان بوده است، معنای حجت بودن این روایت این است که این ظنی که با این خبر حاصل شده است را انسان در حکم قطع قرار بدهد، و حال آنکه این قطع وجدانی است و نمی شود ظن را در حکم آن قرار داد.

این کلام ایشان کاملا صحیح است ولی مگر کسی حجیت را اینگونه معنا کرده است؟

معنای جعل حجیت، این نیست که این ظن و احتمال را قطع وجدانی قرار بده! این که معنا ندارد.

معنای جعل حجیت این است که آن را نازل منزله قطع قرار بده و آثار قطع را بر آن بار کن! که این ممکن است و اشکالی ندارد.

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

والموضوعات الخارجية وإن أمكن أن يتحقق فيها أثر شرعي إلا أن آثارها جزئية والجعل الشرعي لا ينال إلا الكليات.[5]

این کلام ایشان هم صحیح نیست. وثاقت، یکی از موضوعات است که اتفاقا امری کلی است و آثار شرعی فراوانی هم دارد و روایات ما از طریق همین ثقات نقل شده است و اگر ریشه وثاقت زده شود همه این روایات هم باید کنار گذاشته شود!

این همه کتاب های رجالی که نوشته شده و بحث های رجالی که بین علما به وجود آمده است همه راجع به همین وثاقت است.

خبرهای مختلفی که ثقات می دهند راجع به اینکه مثلا این آب نجس شد، یا فلان جنس مال فلانی است و خبرهایی از این قبیل، همه این خبرها حجت هستند و باید به قول ثقه اخذ کرد.

پس نمی توان گفت که موضوعات، همه جزئی هستند و اثر شرعی مهمی ندارند!

 

وجوب تعلّم در امور اعتقادی

تعلّم آن امور اعتقادی که مذهب را تشکیل می دهد و دخل واضح در خود مذهب دارد، و قوام مذهب به آن است، واجب است ولی غیر این موارد تعلّمش واجب نیست.

اما به هر حال همان طور که قبلا گفتیم، وجوب تعلّم ربطی به حجیت خبر ندارد و هیچ ملازمه ای بین این دو نیست.

 

اقوال علما در حجیت خبر واحد در اعتقادات

سؤال: اقوال علما در این مساله چیست و آیا حجیت خبر ثقه در اعتقادیات، قائل دارد؟

جواب: حجیت خبر ثقه در امور اعتقادی، به نظر ما واضح است و قائل هم دارد.

بزرگان از مشایخ ما، روایات را در موضوعات اعتقادی جمع آوری و تدوین کرده اند، و همان اهتمامی را که برای جمع آوری روایات فقهی در زمینه احکام داشتند، در مورد روایات اعتقادی نیز همین اهتمام را به خرج داده اند و کتاب ها تدوین کرده اند. مثلا شیخ صدوق، کتاب توحید و عیون اخبار الرضا علیه السلام را نوشتند، مرحوم طبرسی کتاب احتجاج را نوشتند، مرحوم کلینی کتاب کافی را نوشتند که دو جلد اولش مربوط به اعتقادات است، کتابهای روایی اعتقادی دیگری نیز نوشته شد، مانند: بصائر الدرجات، تفسیر محکم و متشابه، غیبت نعمانی، کتاب سلیم بن قیس و ...

و هدف از نوشتن این کتاب ها هم، صرفا یک عمل استحبابی نبوده است!

بله درست است که نوشتن حدیث، به خودی خود، ثواب دارد، ولی اهتمام علما به این دلیل نبوده، بلکه همان طور که روایات فقهی را نقل می کردند تا مردم عمل کنند، روایات اعتقادی را هم ذکر می کردند که مردم معتقد بشوند!

و همان طور که در روایات فقهی، در عنوان بندی هایی که برای ابواب ذکر می کردند، فتوای خود را اعمال می کردند و علما این عنوان بندی ها را دلیل بر فتوای آنها می دانند، در مورد احادیث اعتقادی نیز همین طور است و عنوان نویسی هایی که برای ابواب انجام داده اند در حقیقت، فتوای این بزرگان، در امور توقیفی اعتقادی است!

بنابراین، خود همین عملکرد علما، می تواند نشانگر حجیت خبر واحد در امور اعتقادی و عدم فرق بین احکام و اعتقادات باشد.

پس قول به حجیت خبر واحد در امور اعتقادی، قائل دارد و قدما و بزرگان از علما و محدثین، قائل به این امر بوده اند و به همین دلیل، کتب روایی اعتقادی را تدوین کرده اند.

در بین متاخرین نیز شیخ انصاری قائل به حجیت خبر واحد در اعتقادات است. کلام ایشان را در رد کلام شیخ طوسی قبلا بیان کردیم و عین کلام هر دو بزرگوار را نقل کردیم.

 

راه نداشتن عقل به امور اعتقادی توقیفی

قبلا گفتیم که امور اعتقادی توقیفی با عقل ثابت نمی شود و عقل نمی تواند به این محدوده ورود کند.

مسائل اعتقادی جزئی توقیفی مانند جزئیات بهشت و جهنم و احوال قیامت و برزخ و امثال این امور، با علم وجدانی یا حضوری یا شهودی قابل اثبات نیستند و اثبات این امور اعتقادی، راهی جز اخبار ندارد.

به خلاف امور اعتقادی غیر توقیفی، مانند اصل توحید و اصل نبوت و اصل معاد که این اعتقادات فقط با عقل قابل اثبات است و اثبات این امور، با نقل، مستلزم دور است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo