< فهرست دروس

درس مسائل مستحدثه استاد علی‌اکبر سیفی‌مازندرانی

1401/11/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تعزیر المختلس و الطرّار

 

طرار شخصی است که چاقو یا وسیله تیزی دارد و به طور علنی جیب کسی را می برد و پول و نقود را دزدی می کند و همان جیب بر می باشد، اما مختلس؛ در مجمع البحرین دو تا تفسیر دارد یکی مخفی باشد مثلا در گوشه از مغازه که مخفی است چیزی را بر می دارد، یا به سرعت چیزی را بردارد بدون قطع و برش و ... یعنی قاپیدن، مثل جاهای شلوغ؛ ما باید به معانی که اهل لغت آورده اند مراجعه کنیم.

حکم طرّار

ابویوسف که از اقدمین اهل عامه و بعد از ابوحنیفه بوده است، و اکثر اهل عامه هم از ایشان تبعیت کرده است، ایشان فتوا به حبس برای مجازات داده است وانتهای این حبس زمانی است که توبه کند.

از مجموع روایات، حکم به تفصیل استفاده می شود، اگر چنانچه مالی که در جیب شخص است در داخل لباس یا داخل کیف بوده است و این شخص دزدیده باشد یا اینکه در ظاهر لباس بوده است و دزدیده باشد، اگر از باطن دزدی کند مجازاتش قطع است و اگر در ظاهر باشد -مثلا بعد از اینکه از بانک پول بگیرد و در دستش باشد و کسی از دست او بگیرد- مجازاتش تعزیر است.

اما واژه اختلاسی که در الحان است- ربطی به بحث ما ندارد - اختلاس از بانک است، فضای بانک هیچوقت در ظاهر نیست و با این اختلاس لغوی که در روایات آمده است تفاوت دارد، و اختتاف و سرعت در اختلاس از بانکها معنی ندارد، پس ماهیت اختلاسی که در لغت و روایات آمده است با این اختلاس مصطلح در جامعه امروز تفاوت دارد.

صاحب جواهرتفصیل مذکور را به مشهور نسبت داده است: «( ولا يقطع من سرق من جيب إنسان أو كمه الظاهرين (ظاهر جیب یا کم) ، ويقطع لو كانا باطنين ) على المشهور بين الأصحاب ، بل في كشف اللثام أنهم قاطعون بالتفصيل المزبور ، كما عن غيره نفي الخلاف فيه ، بل عن الشيخ وابن زهرة الإجماع عليه ،(تعلیل قطع برای سرقت از باطن لباس) ولعله لصدق الحرز عرفا ، مضافا إلى‌قوي السكوني [١] عن الصادق عليه‌السلام : قد أتي أمير المؤمنين عليه‌السلام بطرار قد طر دراهم من كم رجل ، فقال : إن كان طر من قميصه الأعلى لم أقطعه (اگر از قسمت بالایی و رویی ثوب دزدیده باشد)، وإن كان طر من قميصه الداخل (لباس زیرین و داخلی) قطعته » وخبر مسمع بن سيار [٢] عنه عليه‌السلام أيضا « ان أمير المؤمنين عليه‌السلام قد أتي بطرار قد طر من رجل ، فقال: إن كان طر من قميصه الأعلى لم أقطعه ، وإن كان طر من قميصه الأسفل قطعناه » ‌وبهما بعد انجبارهما واعتضادهما بما سمعت يقيد إطلاق القطع وعدمه في غيرهما من النصوص.»[1]

حاصل استدلال ایشان، همان تفصیل مزبور است و مشهور -شهرت عظیمه- به آن فتوا داده اند و روایت اول معتبره است بخاطر وجود سکونی، و ضعف سند روایت دوم -ضعف بخاطر وجود سهل بن زیاد -هم به فتوای مشهور جبران می شود.

در اینجا هم روایت معتبر و حجت است و هم فتوای مشهور وجود دارد پس استدلال تام است.

مختلس

بیان شد که در مختلس، قطع و برشی در کار نیست و با سرعت و خفا چیزی را می دزدد و ممکن است از لباس باشد یا غیر آن -مثلا مغازه-، در اینجا هم نصوص داریم و نظیر همین تفصیل برای اختلاس آمده است. اجماعی که در فرع قبل بود -طرار- ممکن است بگوییم قدر متیقن در طرار است و شامل اینجا نمی شود هرچند در متن «سرق» دارد و می تواند شامل شود، البته نصوص کافی است.

روایات:

« محمد بن يعقوب، عن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن إسحاق بن عمار، عن أبي بصير، عن أحدهما عليهما السلام قال: سمعته يقول: قال أمير المؤمنين عليه السلام: لا أقطع في الدغارة المعلنة وهي الخلسة ولكن أعزره [2]

دغاره آشکار را حضرت تفسیر کرده که یا به سرعت یا به خفا -بر حسب مجمع البحرین - باشد، و حضرت می فرماید او را تعزیر می کنیم چون آشکار است و اگر در خفا باشد قطع می شود. تعزیر به حسب استعمالات، ظهور در ضرب به سوط دارد.

(طرار صیغه مبالغه است و برای کسی است که شغل او جیب بری است البته این موضوعیت ندارد بلکه موضوعیت برای این فعل -سرقت- دارد ولو تکرار نباشد.)

این روایت، اختلاس را دو قسم کرده است معلنه و مخفیه، همانطور که در مجمع البحرین آمده است و می‌توان به سرعت را همان معلنه بدانیم.

« وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه. وعن عدة من أصحابنا، عن سهل بن زياد جميعا، عن ابن أبي نجران، عن عاصم بن حميد، عن محمد بن قيس، عن أبي جعفر عليه السلام قال: قضى أمير المؤمنين عليه السلام في رجل اختلس ثوبا من السوق فقالوا: قد سرق هذا الرجل فقال: إني لا أقطع في الدغارة المعلنة ولكن أقطع من يأخذ ثم يخفي»[3]

مثلا شخصی در بازار و به صورت علنی دزدی کرده است اما اگر دزدی که مخفی می شود- البته به قرینه سیاق- دزدی‌اش هم مخفی است (ظهور خطابات یا به سیاق است یا به وضع).

معتبره سکونی: «وعنه، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السلام: أربعة لا قطع عليهم: المختلس، والغلول، ومن سرق من الغنيمة، وسرقة الأجير فإنها خيانة.» [4]

غلول: رشوه خوار؛ دزدی اجیر، خیانت است. در همه این چهار مورد حضرت فرمود قطع ندارد و تعزیر در آنها مفروض است.

«وبهذا الاسناد أن أمير المؤمنين عليه السلام اتي برجل اختلس درة من اذن جارية (گوشواره را از گوش جاریه گرفته است) فقال: هذه الدغارة المعلنة فضربه وحبسه»[5]

اینجا تصریح به ضرب و حبس دارد که از باب تعزیر است،

«محمد بن علي بن الحسين باسناده إلى قضايا أمير المؤمنين عليه السلام قال: لا قطع في الدغارة المعلنة وهي الخلسة ولكن أعزره، ولكن أقطع من يأخذ ويخفي»[6]

«وفي (العلل) عن أبيه، عن محمد بن يحيى، عن محمد بن أحمد، عن بنان بن محمد، عن أبيه، عن ابن المغيرة، عن السكوني، عن جعفر، عن أبيه عن علي عليهم السلام قال: ليس على الطرار والمختلس قطع لأنها دغارة معلنة، ولكن يقطع من يأخذ ويخفي.» [7]

طرار و مختلس از باب غالب آورده شده است و گرنه در روایات دیگر اختلاس به نحو خفا هم آمده است، و اهل لغت هم آورده اند.

این نصوص دلالت بر این تفصیل دارند.

فرق بین مختلس و طرار:

هر یک از اینها -طرّار و مختلاز حرزی سرقت کرده باشد و یا مخفی باشد - حرز صدق می کند-، تفصیل ثابت است و از باب تعزیر است زیرا در بعضی از نصوص ضرب شدید و بعض دیگر ضرب و حبس و یا کسی که سه بار اختلاس کند -بعد از دوبار تعزیر- او را حبس ابد می کنند و ... آمده است لذا مشخص می شود که براساس حکم حکومتی حاکم است ، اصحاب هم همینگونه فتوا داده اند.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo