< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد علی اکبر سیفی مازندرانی

1401/09/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت حج تمتع با حج قران و إفراد

 

فرق اول

در عمره تمتع، حلق جایز نیست و باید تقصیر کند، ولی در عمره مفرده بین حلق و تقصیر مخیر است.

این مطلب مطابق با شهرت عظیمه است.

در حدائق فرموده است:

«المشهور بين الأصحاب (رضوان الله عليهم) انه يلزم التقصير في العمرة و لا يجوز حلق الرأس، و لو حلقه فعليه دم. ذهب اليه الشيخ في النهاية و المبسوط و ابن البراج و ابن إدريس و المحقق و العلامة و الشيخ الشهيد و غيرهم، قال في الدروس: و الأصح تحريمه و لو بعد التقصير.

و ذهب الشيخ في الخلاف إلى انه يجوز الحلق، و التقصير أفضل، قال في المختلف بعد نقل قول الخلاف: و كان يذهب إليه والدي (رحمه الله).

و الأصح القول المشهور، و يدل عليه ما رواه الشيخ (قدس سره) في الصحيح عن معاوية بن عمار عن أبي عبد الله (عليه السلام) في حديث قال: «و ليس في المتعة إلا التقصير».

و عن أبي بصير قال: «سألت أبا عبد الله (عليه السلام) عن المتمتع أراد ان يقصر فحلق رأسه. قال: عليه دم يهريقه، فإذا كان يوم النحر أمر الموسى على رأسه حين يريد ان يحلق».

... و بالجملة فإن ما ذهب إليه في الخلاف لا اعرف له وجها بعد ورود الأمر بالتقصير و عدم ورود ما ينافيه، و العبادات مبنية على التوقيف من الشارع فالقول به من غير دليل ضعيف البتة.»[1]

منظور ایشان از عمره، عمره تمتع است.

این مساله در بین اصحاب مشهور است که حلق در عمره تمتع جایز نیست ولی شیخ حلق را جایز دانسته است.

صاحب حدائق قول شیخ را رد می کند و می فرماید که قول ایشان وجهی ندارد و این مساله از تعبدیات و توقیفیات است و در روایات امر به تقصیر شده است.

در جواهر بر این مطلب ادعای اجماع شده است.

صاحب جواهر فرموده است:

«و كيف كان ف‌يلزم فيها التقصير الذي هو أحد المناسك فيها عندنا على وجه يكون تركه نقصا فيها، بل في المنتهى إجماع علمائنا عليه و إن حصل الإحلال له منها»[2]

ایشان فرموده است: در عمره تمتع تقصیر واجب است و این تقصیر یکی از مناسک عمره است.

تعبیر ایشان در ذیل کلامشان این است: «و ان حصل الاحلال له منها»، ظاهر عبارت ایشان این است که حلق جایز نیست، ولی اگر کسی حلق کند با همین کار از احرام خارج می شود، یعنی حلق، حرام تکلیفی است.

ولی فرمایش ایشان با نصوص مقام سازگار نیست.

 

سؤال: این حرف، با صدر کلام خود ایشان هم سازگاری ندارد، چون ایشان فرموده بودند: «علی وجه یکون ترکه نقصا»

جواب: صدر کلام ایشان منافاتی با ذیل ندارد. در صدر کلام فرموده که تقصیر جزو واجبات عمره است و عمره بدون آن ناقص است، اما منافاتی ندارد که احلال با غیر تقصیر هم صورت بگیرد. چون هر چیزی که جزو مناسک و واجبات باشد احلال بر آن مترتب نمی شود.

 

ولیکن این فرمایش ایشان مخالف روایات است.

روایات صریح در این است که احلال را منوط به تقصیر کرده اند.

صحیحه معاویه بن عمار

صاحب وسائل صدر این روایت را در باب 6 از ابواب سعی (حدیث اول) آورده است.

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ثُمَّ انْحَدِرْ مَاشِياً وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ- حَتَّى تَأْتِيَ الْمَنَارَةَ وَ هِيَ طَرَفُ الْمَسْعَى- فَاسْعَ مِلْ‌ءَ فُرُوجِكَ وَ قُلْ- بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ- وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ- وَ قُلِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ اعْفُ عَمَّا تَعْلَمُ- إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ حَتَّى تَبْلُغَ الْمَنَارَةَ الْأُخْرَى- قَالَ وَ كَانَ الْمَسْعَى أَوْسَعَ مِمَّا هُوَ الْيَوْمَ- وَ لَكِنَّ النَّاسَ ضَيَّقُوهُ- ثُمَّ امْشِ وَ عَلَيْكَ السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ- «1» فَاصْعَدْ عَلَيْهَا حَتَّى يَبْدُوَ لَكَ الْبَيْتُ- فَاصْنَعْ عَلَيْهَا كَمَا صَنَعْتَ عَلَى الصَّفَا- ثُمَّ طُفْ بَيْنَهُمَا سَبْعَةَ أَشْوَاطٍ- تَبْدَأُ بِالصَّفَا وَ تَخْتِمُ بِالْمَرْوَةِ ثُمَّ قَصِّرْ الْحَدِيثَ.»[3]

ضمیر در «فاصعد علیها» و «فاصنع علیها» به مروه بر می گردد یعنی همان کاری که در صفا انجام دادی در مروهم انجام بده و بعد از اتمام سعی بین صفا و مروه، تقصیر کن.

ادامه این روایت را در باب 1 از ابواب تقصیر (حدیث اول) آورده است.

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي سَمَّاكٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي حَدِيثِ السَّعْيِ قَالَ ثُمَّ قَصِّرْ مِنْ رَأْسِكَ مِنْ جَوَانِبِهِ- وَ لِحْيَتِكَ وَ خُذْ مِنْ شَارِبِكَ- وَ قَلِّمْ أَظْفَارَكَ وَ أَبْقِ مِنْهَا لِحَجِّكَ فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ- فَقَدْ أَحْلَلْتَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ يُحِلُّ مِنْهُ الْمُحْرِمُ وَ أَحْرَمْتَ مِنْهُ.»[4]

یعنی از جوانب رأس تقصیر کن و همین طور از لحیه و شارب، و ناخن ها را هم کوتاه کن.

سپس می فرماید وقتی این کار را کردی همه چیزهایی که با احرام حرام شده بود حلال می شوند.

این روایت دلالت واضح و صریح دارد که اگر این تقصیر را انجام بدهد محل می شود.

تعجب از صاحب جواهر است که می گوید ولو این احلال متوقف بر تقصیر نباشد.

صحیحه عبدالله بن سنان

«وَ عَنْهُ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ طَوَافُ الْمُتَمَتِّعِ أَنْ يَطُوفَ بِالْكَعْبَةِ- وَ يَسْعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ يُقَصِّرَ مِنْ شَعْرِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَقَدْ أَحَلَّ.»[5]

این روایت هم صریح است در اینکه با تقصیر از احرام خارج می شوند.

تعجب است از ایشان، و اشکال به ظاهر کلام ایشان وارد است.

روایت بعدی

«وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ثُمَّ ائْتِ مَنْزِلَكَ فَقَصِّرْ مِنْ شَعْرِكَ وَ حَلَّ لَكَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ.» [6]

این روایت نیز دلالت دارد که باید تقصیر انجام بشود.

بقیه روایات این باب نیز همین معنا را دارند و اصلا عنوان باب هم همین است.

عنوان باب این است:

«بَابُ وُجُوبِهِ فِي عُمْرَةِ التَّمَتُّعِ عَقِيبَ السَّعْيِ وَ أَنَّهُ يَتَحَلَّلُ بِهِ مِنْ كُلِّ مَا حُرِّمَ عَلَيْهِ بِالْإِحْرَامِ إِلَّا الْحَلْقَ‌»[7]

ضمیر در «وجوبه» به تقصیر بر می گردد.

لذا بر ذیل کلام صاحب جواهر اشکال وارد است.

 

سؤال: عدم جواز حلق، یک مساله تعبدی است؟ یا به خاطر این است که پس از عمره تمتع قرار است حج تمتع انجام بشود و باید موهایش را برای حلق کردن در حج نگه دارد؟

جواب: کلا مناسک تعبدی و توقیفی است، همانطور که صاحب حدائق نیز فرمودند.

 

سؤال: اگر حلق فقط حرمت تکلیفی داشته باشد، با اینکه حرام است ولی می تواند موجب احلال بشود.

جواب: این حرف اجتهاد در مقابل نص است، نصوص گفته اند که باید تقصیر کند و با تقصیر احلال صورت می گیرد.

 

پس در عمره تمتع باید تقصیر کند و نمی تواند حلق کند، ولی مشهور در عمره مفرده این است که بین حلق و تقصیر مخیر است، در حدائق و جواهر نیز همین طور ذکر شده است. در حدائق مشهور ذکر شده، و در جواهر نفی خلاف شده است.

نصوص هم بر این مطلب دلالت دارند.

صحیحه معاویه بن عمار

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْمُعْتَمِرُ عُمْرَةً مُفْرَدَةً إِذَا فَرَغَ مِنْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ- وَ صَلَاةِ الرَّكْعَتَيْنِ خَلْفَ الْمَقَامِ- وَ السَّعْيِ بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ حَلَقَ أَوْ قَصَّرَ- وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ فِيهَا الْحَلْقُ قَالَ نَعَمْ- وَ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ فِي الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ- اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِينَ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ- وَ لِلْمُقَصِّرِينَ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِينَ- قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِلْمُقَصِّرِينَ فَقَالَ وَ لِلْمُقَصِّرِينَ.»[8]

این روایت در مورد عمره مفرده است که حضرت فرموده است: «حلق او قصّر» یعنی مخیر است.

«عمره مبتوله» که در این روایت ذکر شده است همان عمره مفرده است که حلق و تقصیر در آن وجود دارد.

صحیحه عبدالله بن سنان

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الرَّجُلِ يَجِي‌ءُ مُعْتَمِراً عُمْرَةً مَبْتُولَةً- قَالَ يُجْزِئُهُ إِذَا طَافَ بِالْبَيْتِ وَ سَعَى بَيْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ- وَ حَلَقَ أَنْ يَطُوفَ طَوَافاً وَاحِداً بِالْبَيْتِ وَ مَنْ شَاءَ أَنْ يُقَصِّرَ قَصَّرَ.»[9]

این حدیث هم صریح است در اینکه در عمره مفرده بین حلق و تقصیر مخیر است.

 

فرق دوم

در عمره تمتع طواف نساء نیست ولی در عمره مفرده طواف نساء واجب است.

جواهر تصریح دارد که بلا خلاف است.

نصوص هم بر همین معنا دلالت دارد.

 

سؤال: طواف نساء در عمره تمتع واجب نیست یا جایز نیست؟

جواب: وجوب ندارد و جزو مناسک نیست.

 

صحیحه محمد بن عیسی[10]

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: كَتَبَ أَبُو الْقَاسِمِ مُخَلَّدُ بْنُ مُوسَى الرَّازِيُّ إِلَى الرَّجُلِ علیه السلام- «2» يَسْأَلُهُ عَنِ الْعُمْرَةِ الْمَبْتُولَةِ- هَلْ عَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ وَ الْعُمْرَةِ- الَّتِي يُتَمَتَّعُ بِهَا إِلَى الْحَجِّ- فَكَتَبَ أَمَّا الْعُمْرَةُ الْمَبْتُولَةُ فَعَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ- وَ أَمَّا الَّتِي يُتَمَتَّعُ بِهَا إِلَى الْحَجِّ- فَلَيْسَ عَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ.»[11]

مراد از تعبیر «رجل» که در روایت بکار رفته است امام علیه السلام است.

این روایت صریح است که در عمره مفرده طواف نساء هست ولی در عمره تمتع واجب نیست، بلکه جایز است.

روایت بعدی

«عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ عُمَرَ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: الْمُعْتَمِرُ يَطُوفُ وَ يَسْعَى وَ يَحْلِقُ- قَالَ وَ لَا بُدَّ لَهُ بَعْدَ الْحَلْقِ مِنْ طَوَافٍ آخَرَ.» [12]

این عمره را حمل بر عمره مفرده کرده اند. مقصود از طواف آخر، همان طواف نساء است.

صحیحه ابراهیم بن ابی البلاد

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَبِي الْبِلَادِ أَنَّهُ قَالَ لِإِبْرَاهِيمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ- يَسْأَلُ لَهُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام عَنِ الْعُمْرَةِ الْمُفْرَدَةِ- عَلَى صَاحِبِهَا طَوَافُ النِّسَاءِ- فَجَاءَ الْجَوَابُ أَنْ نَعَمْ هُوَ وَاجِبٌ لَا بُدَّ مِنْهُ- فَدَخَلَ عَلَيْهِ إِسْمَاعِيلُ بْنُ حُمَيْدٍ فَسَأَلَهُ عَنْهَا- فَقَالَ نَعَمْ هُوَ وَاجِبٌ- فَدَخَلَ بِشْرُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيُّ- فَسَأَلَهُ عَنْهَا فَقَالَ نَعَمْ هُوَ وَاجِبٌ.»[13]

در این روایت اینگونه آمده که سه نفر به نوبت بر حضرت وارد شدند و سوال هر کدام این بود که آیا در عمره مفرده طواف نساء واجب است؟ و حضرت به هر کدام پاسخ دادند و فرمودند که واجب است.

صحیحه صفوان بن یحیی

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى قَالَ: سَأَلَهُ أَبُو حَرْثٍ عَنْ رَجُلٍ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ- فَطَافَ وَ سَعَى وَ قَصَّرَ هَلْ عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ- قَالَ لَا إِنَّمَا طَوَافُ النِّسَاءِ بَعْدَ الرُّجُوعِ مِنْ مِنًى.» [14]

در اینجا هم حضرت فرمودند که در عمره تمتع طواف نساء نیست و طواف نساء برای بعد از مناست، یعنی از اعمال حج تمتع است.

 

سؤال: با واجب نبودن طواف نساء، آیا استمتاع از همسر بعد از اتمام عمره تمتع و قبل از محرم شدن برای حج تمتع جایز است؟

جواب: بله جایز است، چون با تقصیر از احرام بیرون می آید و نیازی هم به طواف نساء ندارد.

 

سؤال: امام تصریح دارند که جزو مناسک نیست، پس چطور جوازش را می توان ثابت کرد؟

جواب: تعبیر این بود که واجب نیست، ولی اگر کسی بخواهد مستحبی انجام بدهد چه ایرادی دارد؟ البته به قصد ورود نمی تواند انجام بدهد ولی می تواند رجائی انجام بدهد.

 

سؤال: ظاهرا حتی به قصد رجاء هم چنین عملی صحیح نیست، مثل این است که کسی هنگام صبح به قصد رجاء نماز ظهر بخواند!

جواب: طواف فی نفسه محبوب خداست و انجام دادنش به قصد رجاء ایراد ندارد. قیاسش به نماز هم صحیح نیست، چون نماز عبادتی است که وقت مخصوص دارد ولی طواف اینطور نیست.

 

صحیحه بعدی

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ «2» عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ رَبَاحٍ «3» قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنْ مُفْرِدِ الْعُمْرَةِ- عَلَيْهِ طَوَافُ النِّسَاءِ قَالَ نَعَمْ.»[15]

روایات در این باب زیاد هستند و دلالت بر این مطلب دارند.

فرق سوم

میقات عمره تمتع یکی از مواقیت معروفه است، ولی عمره مفرده، علاوه بر مواقیت معروفه از منازل یا ادنی الحل هم هست.

فرق چهارم

عمره تمتع فقط در اشهر حج انجام می شود ولی عمره مفرده در تمام ماه ها انجام می شود.

فرق پنجم

عمره تمتع و حج تمتع باید در یک سال باشند ولی عمره مفرده و حج قران و افراد لازم نیست در یک سال انجام شوند.

فرق ششم

جماع زوجه قبل از فراق از سعی موجب بطلان عمره مفرده است، این مطلب اتفاقی است، اما در عمره تمتع اختلافی است که فاسد می شود یا نمی شود.

بطلان عمره مفرده اتفاقی است و نصوص نیز دلالت دارد.

صحیحه برید بن معاویه عجلی

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ اعْتَمَرَ عُمْرَةً مُفْرَدَةً- فَغَشِيَ أَهْلَهُ قَبْلَ أَنْ يَفْرُغَ مِنْ طَوَافِهِ وَ سَعْيِهِ- قَالَ عَلَيْهِ بَدَنَةٌ لِفَسَادِ عُمْرَتِهِ- وَ عَلَيْهِ أَنْ يُقِيمَ إِلَى الشَّهْرِ الْآخَرِ- فَيَخْرُجَ إِلَى بَعْضِ الْمَوَاقِيتِ فَيُحْرِمَ بِعُمْرَةٍ.»[16]

این روایت و روایات دیگر این باب دلالت بر این دارند که عمره مفرده با این کار فاسد می شود.

تا اینجا فرق بین حج تمتع و حج قران و افراد و همچنین بین عمره مفرده و عمره تمتع بیان شد.

ان شاء الله در جلسه بعد طبق جزوه بحث بعدی را مطرح خواهیم کرد.


[10] حضرت استاد فرمودند: صحیحه احمد بن محمد بن عیسی (در برخی از نسخ بجای «احمد عن محمد بن عیسی» از تعبیر «احمد بن محمد بن عیسی» استفاده شده است.).

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo