< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /راهبرد دشمن شناسی

حدیث خوانی

وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ، وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْك‌ (نهج البلاغه نامه 31)

در وصایای امیرالمومنین علیه السلام به امام مجتبی علیه السلام آمده است که حضرت فرمودند که فرزندم بدان فاصله ی بین تو تا قیامت مسیر و مسافتی سخت و طولانی است. انسان در این دنیا برای این دنیا آفریده نشده است بلکه آمده است تا وضعیت خود در آخرت و قیامت را فراهم کند. این مسیر طولانی و پر مشقت ، سنگلاخ و ناهموار را باید طی کند. حضرت فرمود در این مسیر طولانی اول بدان تو باید سخت تلاش و کوشش شایسته کنی و به اندازه‌ی کفایت و قدر کفایت و میزان نیازمندی خود در آن دنیا با خود زاد و توشه حمل کنی. اینکه در این دنیا توشه جمع کنی در آن تردیدی نیست. الدنیا مزرعه الاخره ، در این دنیا باید توشه دوخت و اندوخت و به آن جهان منتقل کرد اما باید بدانید مع خفه الظهر ، تو یک توان محدودی داری و خفیف الظهر هستی و به اندازه‌ی محدودی می‌توانی بار جمع کنی به همین علت پس فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ ، مواظب باش بار اضافی حمل نکنی. مثل انسان مثل یک کوهنورد در این دنیا است. کوهنورد بار اضافی را به زمین می‌گذارد و توشه ی اصلی را حمل می‌کند. تلاش انسان در این مسیر و راه طولانی و پر مشقت و ناهموار، دراز و با دست انداز باید مانند همان کوهنورد باشد. آذوقه ی اصلی را بردارد از لوازم اضافی پرهیز کند. فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ، چون توان باربری انسان در این مسیر محدود است نباید خود را به توشه ی اضافی گرفتار و دچار کند چون فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ بار سنگین دنیا روی دوش تو وبال و طاقت فرسا می‌شود و ناتوانی های تو را بیشتر به نمایش می‌گذارد پس در این دنیا که ما به سمت آخرت سیر می‌کنیم باید از یک سو توشه ی لازم را برداریم و از سوی دیگر به دلیل محدودیت های خود انسان برای انتقال بار، باید از بار اضافی پرهیز کنیم. اگر به بسیاری از ظواهر دنیا خود را آلوده کنیم، وبالی است که ما را از توشه ی اصلی منع می‌کند و اجازه نمی‌دهد توشه ی اصلی را با خود حمل کنیم.

جمع بندی سند راهبردی آالمان

بحث ما در دو سند راهبردی مربوط به سیاست خارجی یک دولت قدرتمندی در اروپا به اسم آلمان بود. دولتی که چهارمین قدرت اقتصادی جهان است و توانمندی های زیادی دارد. در این دو سند دو هدف مهم را تعقیب می‌کردیم. یکی اینکه پیچیدگی های حوزه ی سیاست خارجی در آلمان و نگاه های متضاربی که به پدیده های این حوزه هست را بیان کنیم. دوم نگاه سیاست مداران آلمانی به دشمن و نحوه‌ی آنالیز قدرت های دشمن و راهکار های مقابله ای با دشمن را بیان کنیم. چون دو سند را در جلسات گذشته مورد توجه قرار دادیم، امروز این دو سند را به حول و قوه ی الهی جمع بندی می‌کنیم.

یک نکته اینکه اهداف تبیین شده در این دو سند یک سلسله اهداف بلند پروازانه و عالی ترسیم شده است. در این دو سند، سیاست مداران آلمانی به وضع موجود خود رضایت نمی‌دهند. در تلاش هستند از وضعیت فعلی با وجود همه ی چالش هایی که دارند و بااستفاده از همه ی فرصت هایی که در اختیار دارند یک گام بلند رو به جلو حرکت کنند. رویکرد های برلین در این دو سند مبتنی بر تولید قدرت ملی تعریف شده است. اگر کشور ها بتوانند برای خود ابزار قدرت تولید کنند امکان حرکت در مسیر پر پیچ و خم تحولات سیاست خارجی را بدست خواهند آورد. بر اساس ایده ی تولید قدرت برلین در صدد است از این رهگذر راهبری معادلات اروپایی را تصاحب کند، برلین تمایل ندارد در وضعیت موجود خود را محصور کند. وزیر دفاع وقت آلمان در مقدمه‌ی سند تأکید کرده بود که موقعیت ژئوپولتیکی آلمان یعنی جغرافیای سیاسی آلمان اقتضا می‌کند که ما یعنی آلمان برای اجرای ایده ی رهبری از مرکز آمادگی داشته باشیم. رهبری از مرکز مقابل رهبری از برون است. در وضعیت فعلی اروپا توسط آمریکا رهبری می‌شود. آلمان در صدد است از مرکز اروپا، اروپا را مدیریت کند یعنی در صدد است خودش در جایگاه و نقش راهبری قرار بگیرد و راهبری آمریکا در معادلات اروپایی را محدود کند، تأکید کردیم که ضمن رعایت دوستی ها و ابراز هم پیمانی با آمریکایی ها این تقابل وجود دارد که یک کشور اروپایی مانند آلمان با آمریکا در یک جنگ خفته ای برای راهبری معادلات اروپایی حضور دارند. عرض کردیم فرانسوی ها هم چنین رویکردی در اسناد راهبردی خود گنجانده اند و بر این اساس تلاش می‌کنند رهبری اروپا را بدست بگیرند. ماحصل این تلاش ها این است که یک کشور اروپایی مثل آلمان از یک سو با آمریکا برای راهبری اروپا در تقابل است و از یک طرف با کشوری مانند فرانسه در تقابل است. تلاش می‌کند قدرت آمریکا در اروپا را محدود کند و اجازه ندهد یک قدرت جدیدی در فرانسه این موقعیت را بدست بگیرد و تلاش می‌کند خود در مرکز قدرت باقی بماند. این هدف والا در حوزه ی سیاست خارجی بود.

پس جمع بندی می‌کنیم که مناسبات بین کشور های اروپایی مثل آلمان با آمریکایی ها هر چند به ظاهر دوستانه است اما در درونش تقابلی نهفته است کما اینکه این تقابل با کشوری مثل فرانسه هم به صورت زیر پوستی وجود دارد.

نکته ی دوم اینکه نقطه ی کانونی توجه تنظیم کنندگان این سند بر ضرورت کنشگری آلمان در سیاست خارجی شکل گرفته است. تنظیم کنندگان این سند تلاش می‌کنند نقش آلمان در معادلات سیاست خارجی را تقویت کنند و در معادلات بین المللی نقش آفرینی بیشتر داشته باشند تا بتوانند حاکمیت آن ها در مرز های ملی هم تقویت و متمرکز شود. در چهارچوب این سند دولت فدرال آلمان علاقه‌مند است اموری مانند تنظیم روابط ناتو و اتحادیه ی اروپا را به عنوان یک پروژه ی همگرایی اروپایی مدیریت کند . علاوه بر آن در صدد است تا تقویت سیاست دفاعی-امنیتی مشترک اروپایی را در دستور کار قرار دهد یعنی به غیر از این که از یک سو نقطه و حلقه ی وصل بین اروپا و ناتو باشد، از سوی دیگر در بین کشور های اروپایی یک محوری باشد، خود را به عنوان محور تولید یک سامانه ی دفاعی امنیتی قرار دهد. بار ها علتش را هم گفتیم چون ناتو را ناتوان و کم اراده در حل معضلات کمیتی اروپا ارزیابی می‌کنند. علاوه بر این دو رویکرد دولت فدرال آلمان در صدد است که محور گفت و گو ها و مذاکرات سیاسی در سطح مقامات بلند پایه در اروپا به طور متمرکز بین اروپا و آمریکا به طور دو جانبه چنین نقشی ایفا کند تا جایگاه رهبری آن از این رهگذر در بین اروپاییان نقش آفرین شود. پس اگر آلمان بتواند حلقه ی اتصال گفت و گو بین کشور های اروپایی از یک سو و بین آمریکا شود جایگاه رهبری خود را تقویت کرده است. اگر بتواند سیاست های امنیتی مشترک اروپا را تقویت و سامانه ای در این زمینه تولید کنند که به موقع از منافع و امنیت کشور های اروپایی دفاع کنند، به نقش راهبری کمک می‌کند و اگر بتوانند مناسبات بین ناتو و اتحادیه ی اروپا را تنظیم کنند نیز در نقش رهبری آلمان موثر خواهد بود.

مطلب چهارم در این سند ضمن برشماری برخی از تهدیدات و ارائه ی راه حل هایی برای مهار چنین تهدیداتی و برای پیشگیری از چالش هاو خصومت هایی پیشنهادات پیش دستانه ای هم ارائه کردند. مثلاً می‌گویند به دولت های شکننده در غرب آسیا، دولت هایی که از حمایت مردمی در غرب آسیا برخوردار نیستند، می‌گویند به این ها برای بازسازی مشکلات اجتماعی و سیاسی آن ها کمک کنید تا نسل جوان این کشور ها در سرزمین خودشان باقی بمانند و از حداقل های آزادی و امنیت و رفاه برخوردار شوند تا از مهاجرت بی رویه به سمت اروپا جلوگیری شود پس برخی از رویکرد های آلمان در این اسناد راهبردی هم پیش‌دستانه است.

یکی دیگر از محور هایی که در این اسناد ذکر شده است تمایل به دستیابی به توانمندی های هسته ای و موشکی در سایر کشور ها یکی از چالش ها و بحران های آلمان قلمداد شد. اینکه کشور هایی در غرب آسیا تلاش کنند به قدرت هسته ای تبدیل شوند، این برای آنان چالش است زیرا یک تهدید بالقوه خواهد بود. در این اسناد به طوری زیرکانه روسیه را به عنوان یک خصم برشمردند. اگر چه در اول گفتند روسیه به نحو بالقوه هم پیمان و شریک راهبردی است اما از آنجا که با جنگی که در اوکراین صورت گرفته است کرملین در مواجه با اروپا است، آلمانی ها رویکرد تقابلی و خصمانه را با مسکو طی می‌کنند و تأکید می‌کنند که آلمان باید از تقویت بازدارندگی های خود خصوصاً بازدارندگی های هسته ای و موشکی چه آنکه که مربوط به خود یا ناتو یا اتحادیه ی اروپا است قویا دفاع کند. یعنی با پناه بردن به قدرت و تولید آن در برابر تهدید کشوری مثل روسیه ایستادگی کند. در این اسناد تمرکز بسیار روشنی بر مواجه با تهدید چین پیش بینی شده است. این تمرکز به چشم می‌خورد در عین حال که تاکید می‌کنند که باید با تهدید همه جانبه ی چین مواجه کرد اما همواره تداوم همکاری اقتصادی با چین را هم مورد تأکید قرار می‌دهند یعنی بازی کردن با تهدیداتی یا مواجه کردن با تهدیداتی مثل چین و روسیه یک بازی چند ضلعی است. از یک سو با آنان به مقابله می‌پردازند از سوی دیگر با آنان در عرصه های اقتصادی همکاری می‌کنند. این همکاری از نوع همراهی برای تغییر رفتار است. همراهی می‌کنند تا بتوانند در مسیر مشترک رویکرد چین را تغییر دهند. البته دستاویز هایی هم برای اعمال فشار بر کشوری مانند چین برای خود آماده می‌کنند مانند فشار در زمینه های حقوق بشر ، محیط زیست و امنیت فضای مجازی و سایبری که می‌تواند همواره مثل یک نیش چاقوی قوی بر خاصره ی چین حفظ و نگهداری شود و این ها را در شرایط سخت قرار دهد. جنگ های ترکیبی هم از جمله چالش های جدی دولت فدرال آلمان است. امنیت ترکیبی در برابر تهدیدات ترکیبی، یعنی اگر کشوری قصد دارد در فضای امنیت به سر ببرد باید تهدیدات ترکیبی خود را بتواند مدیریت کند. از تهدیدات هیبریدی به عنوان یک واقعیت مهیب و خطرناک یاد شد که مرز های آشکار میان جنگ و صلح را مخدوش کرده است. ما در این زمینه توضیحات کافی دادیم. دولت فدرال آلمان دائما بر این نکته تأکید دارد که در جنگ های ترکیبی با انتشار اطلاعات مخدوش، دروغین، غیر واقعی و بریده بریده شده، با انتشارات چنین مطالبی اعتماد به نفس در جامعه ی اروپایی را هدف قرار می‌دهند و به زیر ساخت های حیاتی کشور هجوم می‌آورند و امنیت روانی شهروندان را بهم می‌زنند. به همین دلیل در اسناد راهبردی دولت فدرال آلمان، تجهیز و تقویت و گسترش زیر ساخت های مقابله ای با تهدیدات ترکیبی همواره مورد تأکید واقع شده و آن را یک ضرورت آشکار خواندند.

در این اسناد همینطور که عرض کردیم ضمن اینکه ایالات متحده ی آمریکا را به عنوان یک شریک راهبردی یا مهم ترین شریک راهبردی آلمان و اروپا قلمداد کردند. از نفوذ گسترده ی امریکا در اروپا گلایه دارند و می‌خواهند با این نفوذ مقابله کنند. همان نکته ی چند ضلعی که در رابطه با چین و روسیه عرض کردیم در خصوص آمریکا هم قابل بیان است. ضمن اینکه با آمریکا و ناتو رابطه ی مثبتی وجود دارد تأکید می‌کنند زیر ساخت های دفاعی امنیتی مشترک اروپا باید به طور جدی تعقیب و تقویت شود و این عمل یعنی تقویت زیر ساخت های انحصاری اروپا در تعارض همکاری ناتو نیست. با این عبارت دنبال این هستند که غضب آمریکا و ناتو را کاهش دهند زیرا آمریکایی ها تمایل ندارند خارج از سامانه ی دفاعی ناتو یک سامانه ی جدید در اروپا مستقل شود. بار ها تأکید کردند که آلمان تلاش می‌کند که در ایجاد سیستم و سامانه ی دفاعی امنیتی، نقش راهبری را بر عهده بگیرد. فرمانده ی این فعالیت های جدید نظامی و امنیتی شود. این از یک سو حکایت از نا کارآمدی ناتو و آمریکا در تأمین امنیت اروپا داشت و از سوی دیگر حکایت از رغبت آلمان در به دست گیری جایگاه رهبری در اروپا را نشان می‌دهد. از جمله‌ی مواردی که در جمع بندی مورد تأکید است این است که در این اسناد خصومت ها و تهدیدات و چالش هایی که در این اسناد ذکر شده است، چند ضلعی دیده شدند و امنیت متقابلی که در برابر این مورد توجه هست نیز تک بعدی نیست. هم تهدید چند ضلعی است و هم امنیت تک بعدی نیست بلکه دارای اضلاعی است. تهدیدات داخلی در کنار خارجی در این اسناد می‌تواند زیان بار تر از هر چیز دیگر برای آینده ی اروپا باشد.از جمله محور های دیگر که در جمع بندی مورد توجه است این است که تنظیم کنندگان این اسناد ظرفیت های فعلی دولت فدرال آلمان برای عبور از چالش های ناشی از تهدیدات چه داخلی یا خارجی یا تهدیداتی که در اروپا وجود دارد یا ناشی از دنباله روی این کشور ها از آمریکا به وجود آورده را نا کافی نمی‌دانند. دولت فعلی فدرال آلمان، ظرفیت های خود را در حال حاضر برای مقابله از این تهدید ها نا کافی می‌داند از این رو پیشنهاد دارند شبکه ای از متخصصان دانشگاهی و نیرو های جامعه ی مدنی، احزاب، گروه ها و مجموعه ها و NGO ها جمع شوند، با هدف یاری رساندن به تصمیمات تصمیم گیران حوزه ی سیاست خارجی ایفای نقش کنند تا از این رهگذر دو حقیقت به وقوع بپیوندد. یک حقیقت اینکه سیاست خارجی به یک واقعیت مردمی تبدیل شود. دموکراتیزه کردن سیاست خارجی، مردمی کردن و مشارکت دادن مردم در این حوزه و دوم تقویت رویکرد های دولت که در این مرحله مسئولیت اعمال سیاست ها را بر عهده دارد.

چنانچه مشاهده کردید این دو سند چالش ها و تهدید ها و دشمنی هایی که برشمرد عبارت بودند از چین به عنوان کشور قوی و مقتدر که با قدرت اقتصادی همه ی دنیا را تحت نفوذ قرار می‌دهد، روسیه که با تهدید و عملیات نظامی در اوکراین امنیت اروپا را به خطر انداخته است. یکی پناه جویانی که به دلیل نامساعد در کشور هایشان به راوپا مهاجرت می کنند مثلاً وضعیت نامناسب در سوریه موج گسترده ای از پناهجویان سوریایی به سمت اروپا حرکت داد یا برخی از کشور های غرب آسیا به دلیل داشتن حکومت های ناتوان و وضعیت معیشت زندگی سخت یا وضعیت سیاسی ناهموار یا مشکلات دیگر، جوانان این کشورها را به اروپا می‌کشاند.

از جمله تهدیدات دیگر جنگ های هیبریدی که می‌تواند امنیت اروپا و هر کشور دیگر را به خطر بیاندازد یا اینکه سلاح های کشتار جمعی یا اتمی اگر افزایش پیدا کند اقتدار دولت های اروپایی پیشرو که از ظرفیت های اتمی برخوردار هستند را محدود می‌کند این ها همه در ذیل تهدیدات این کشور شمرده شد.

پس در این اسناد نحوه ی تمرکز و برنامه ریزی یک کشور اروپایی که چهارمین قدرت اقتصادی جهان است، برای شناخت و مقابله با تهدیدات و خصومت ها و چالش ها را به نمایش گذاشت. این سند و اسناد کنار آن هم یکی دیگر از تجربه های بشری در دشمن شناسی در دنیای پیچیده و چند لایه ی فعلی قلمداد می‌شود. این هم تجربه ی بشری است که نشان می‌دهد چگونه در وضعیت فعلی جهان باید دشمن را شناخت و با آن مقابله کرد. مناسبات کشور ها متأثر از دوستی ها و دشمنی ها شکل می‌گیرد. نه دوستی ها و نه دشمنی ها مطلق است. این یک الگوی جدیدی در مناسبات خارجی است. با یک کشوری هم هم پیمان و شریک هستند گارد خصومت آمیز دارند و با یک کشوری که خصم اند یک رویکرد تعاملی هم تعریف می‌کنند. در این پیچیدگی ها از یک سو دولت آلمان، آمریکا را شریک راهبردی خود قلمداد می‌کند و از سوی دیگر در صدد است تا از تاثیر گذاری ایالات متحده ی آمریکا بر اروپا کاهش دهد و بکاهد. همانطور که در سند راهبردی امنیت ملی این کشور در سال 2023 چین هم همزمان یک شریک و یک رقیب و حریف سیستماتیک بر شمرده شده است یعنی در حوزه‌های اقتصادی می‌توانند شریک باشند. در حوزه های راهبردی می‌توانند رقیب و حریف باشند. یعنی در نظام سیاست گذاری این کشور می‌توان در عین حالی که با یک کشوری رقابت می‌کنند در یک حوزه های تعریف شده ای هم شراکت کنند. این پیام و جمع بندی اسناد راهبردی مربوط به آلمان بود.

ما نتیجه می‌گیریم که کشور ها مبتنی بر منافع و مصالح و کاهش تهدیدات خود با سایر کشور ها و بازیگران راهبرد تعامل تعریف می‌کنند. این تعامل خصمانه یا دوستانه است و در بعضی از مواقع هم ترکیبی از خصومت و همکاری و همیاری و شراکت شکل می‌گیرد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo