< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /راهبردهای دشمن نشاسی

حدیث خوانی

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ كَانَ‌ فِي‌ وَصِيَّةِ النَّبِيِّ ص- لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ سَلَامُهُ عَلَيْهِ وَ أَمَّا الصَّدَقَةُ فَجُهْدَكَ جُهْدَكَ حَتَّى يُقَالَ قَدْ أَسْرَفْتَ وَ لَمْ تُسْرِفْ.

معاویه ابن عمار می‌گوید من از امام صادق شنیدم در وصیت پیامبر عظیم الشان اسلام به امیرالمومنین علیه السلام این نکته وجود داشت.

درباره ی صدقه دادن همه ی تلاش و توان خود را به کار بگیر. اینقدر صدقه بده تا در مورد تو بگویند در این زمینه اسراف کار هستی در حالی که اسراف نکرده ای. اسراف از این بابت که وضع شی فی غیر موضعه هست حرام است، نعمت خدا را هدر دادن، نعم الهی را نباید هدر کرد. کسی که نعمت خدا را از بین می‌برد در غیر جایی که باید مصرف کند، مصرف کند اسراف کار است و از این بابت عملش ناپسند است. نباید نعم الهی در غیر آنجایی که مصرف شود، مصرف شود. وقتی شما نعمت الهی را از بین می‌بری کار ناشایستی کردی. وقتی معونه ی یک کاری به یک عددی است، شما چند برابر هزینه می‌کنی و نعمت را از بین می‌بری این اسراف است. زیاده روی در خرج اسراف است. زیاده روی در یک کاری ممکن است باعث از بین رفتن موانع و امکانات باشد که این حرام است اما وقتی زیاده روی در صدقه می‌کنید در حقیقت منابع را اهدار نکرده اید از این جهت اسراف نیست. معمولاً دستورات دینی مبتنی بر میانه روی و اعتدال است اما وقتی می‌خواهی مشکلات جامعه و نیازمندان را حل کنی هر مقدار در این زمینه تلاش کنی کم نیست لذا این اصراف نیست حتی اگر دیگران نگاه متفاوتی داشته باشند. البته روایاتی که درباره ی صدقه می‌خوانیم و اشاره خواهیم کرد، این روایات در جامعه امنیت ساز است و به عدالت در جامعه کمک می‌کند که امنیت ساز است.

بحث ما درباره ی شناخت دشمن و شناسایی راهکارهای مقابله با آن به اتکای تجربه ی بشری بود. تجربه ی بشری را عرض کردیم از لابه‌لای اسناد راهبردی کشورهای مختلف در حوزه ی سیاست خارجی جست و جو می‌کنیم. سند ملی فرانسه را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. امروز این نکات را کامل می‌کنیم.

یکی از نکات، بروز تغییر بنیادین و راهبردی در ساختار نظام بین‌الملل بود. این تغییرات را دولت فرانسه نمی‌پسندد. تغییراتی که قدرت و موازنه ی قدرت را در جهان تغییر دهد و از دست کشور های غربی خارج کند و به سمت سایر کشورها سوق دهد. فرانسوی ها گفتند این تحول با اقدام نظامی روسیه در اوکراین در حال وقوع است و تهدید به حساب می‌آید.

دوم شدت پیدا کردن رقابت های ژئوپلیتیک در سطح جهان و در مناطق مختلف جهان از سواحل آفریقا تا منطقه ی پاسیفیک و مدیترانه و اینکه دولت های غربی و فرانسه در مهار این رقابت های به تعبیر آن ها فرصت طلبانه ناتوان هستند.

سوم برنامه های در حال گسترش فعالیت های بالستیک ایران یا تولید موشک های بالستیک که مدعی هستند از این رهگذر تعادل منطقه ای در غرب آسیا درحال تغییر هست و این تعادل از بین خواهد رفت، تعادلی که الان مثلاً بر اساس محاسبات آنان، هم پیمانان فرانسه و غرب در حالت برتری هستند، این برتری به سمت ایران در حال تغییر است. وابستگی شرکای اروپایی فرانسه به پکن یکی از تهدیدات فرانسه بود که میگفتند از رهگذر تسلط چین بر زیر ساخت های اقتصاد اروپا در حال وقوع و انجام است و می‌گویند وقتی وابستگی هم پیمانان اروپایی فرانسه به پکن افزایش پیدا کند قدرت بازیگری و توان جاسوسی چین در حوزه ی اروپا رو به افزایش است لذا فرانسه نمی‌پسندد که چین در حوزه ی اروپا موازنه ساز شود یا توان آن افزایش پیدا کند.

همچنین این نکته هم مطرح شد که بر اثر تحولات جهانی خصوصا جنگ جاری در اوکراین، احتمال استفاده از سلاح های غیر متعارف یا سلاح های هسته‌ای در جهان رو به افزایش است. این ها گفتند در هر فرضی که برای نتیجه ی جنگ در اوکراین قائل شویم احتمال استفاده از سلاح های غیر متعارف رو به افزایش است. اگر روسیه احساس خطر و شکست کند ممکن است به چنین سلاح هایی روی آورد و اگر طرف مقابل هم احساس خطر و شکست کند ممکن است دست به استفاده از این سلاح ها بزند و از نگاه فرانسه این برای امنیت جامعه‌ ی جهانی تهدید است.

ششم از دست رفتن حوزه ی نفوذ فرانسه خصوصاً در مناطقی مثل آفریقا یا خاور میانه یا غرب آسیا که به طور سنتی فرانسه در اینجا ها نفوذ دارد. گسترش حضور رقبای غرب با آمریکا در محیط راهبردی فرانسه یعنی همین مناطقی که نام بردیم و کاهش ظرفیت این کشور یا کشور های اروپایی برای تأثیر گذاری بر امنیت، یعنی امنیت پایدار و ثبات در این مناطق مورد نفوذ، این تخمین زده شده و پیش بینی شده و می‌گویند چون آمریکا که حامی جدی اروپا در این معادلات است توان آن کاهش پیدا کرده است بنابراین نفوذ فرانسه در این مناطق رو به تضعیف است. فرانسوی ها در سالیان گذشته و در قرن گذشته نفوذ قابل توجهی در بخش گسترده ای از غرب آسیا داشتند. این نفوذ را می‌خواهند همچنان حفظ کنند. بر اساس تقسیمات آن پیمان با وعده فوری که صورت گرفت برخی از حوزه های به عنوان حوزه ی نفوذ فرانسه به رسمیت شناخته شدند مانند مناطقی از لبنان و سوریه این ها در تقسیم بندی بین کشورهای غربی به فرانسه واگذار شدند و فرانسه می‌خواهد نفوذ خود را در این مناطق حفظ کند تا الان به اتکای آمریکا حفظ می‌کرده است الان معتقدند چون آمریکا سرگرم معادلات بزرگ تری است و با چین و روسیه در حال نبرد است فرصت کافی برای حمایت جدی از فرانسه را ندارد. این ها تهدیدات یا چالش های جدی یا خصومت های برآمده از این تحولات هستند که شرایطی ایجاد می‌کنند که فرانسه احساس نگرانی و خطر در حوزه ی سیاست خارجی کند. ما بیان این مطالب را با هدف اینکه ببینیم تجربه ی بشری در رابطه با چالش ها و تهدید ها یا دشمنی هایی که می‌بیند چگونه برخورد می‌کند، مطرح می‌کنیم. این یک تجربه ی بشری است که چگونه تحولات دنیا را مورد تدقیق و توجه قرار می‌دهد و چالش ها سختی ها و مشکلات و دشمنی های خود را ارزیابی می‌کند و برای آن تصمیم گیری می‌کند این هدف ما از بیان این نکات است. خب در این وضعیتی که ترسیم کردیم الان دولت فرانسه چه اهدافی ترسیم می‌کند؟ افق این سند تا سال ۲۰۳۰ است یعنی فرانسه باید هفت سال دیگر تلاش کند تا در افق سال ۲۰۳۰ بتواند دستاورد هایی داشته باشد. آن دستاورد ها چیست؟ این چشم انداز هایی که با وجود این مشکلات پاریس تلاش می‌کند در آن خود را درسال ۲۰۳۰ پیدا کند. قله ای که می‌خواهد با وجود همه ی این مشکلات فتح کند در این سند این قله به نوعی ترسیم شده است. نکاتی که درباره ی این اهداف و چشم انداز راهبردی مطرح کردند متفاوت است. پاریس تلاش می‌کند علی رغم همه ی تهدیدات و با استفاده از برخی فرصت هایی که در اختیار دارد موضع خود را در تحولات جهانی تهاجمی تعریف کند. پاریس سعی می‌کند در عین حالی که تهدید دارد و مشکل دارد یک گام به جلو برود. به دنبال این است که خلأ راهبری در معادلات اروپایی را پر کند گفتیم این خلأ از کجا ناشی می‌شود از آنجا که آمریکا سرگرم تحولاتی مرتبط به کشور های چین و ایران و روسیه است سرگرمی آن در این معادلات باعث شده است خلأ وجود آید در معادلات اروپایی کم اهتمام شود.

محورهای راهبردی پاریس

پاریس تلاش می‌کند نقش خالی آمریکا را در این معادلات پر کند بر این اساس محور هایی را در سند راهبردی به آن توجه کردند از جمله این محور هایی که به آن به عنوان اهداف راهبردی توجه شده است. این ها است که عنوان می‌کنیم.

اولا دولت فرانسه تمایل دارد در افق ۲۰۳۰ قدرت موازنه گر در محیط بین الملل باشد. قدرت موازنه گر یعنی موازنه ساز، یعنی طوری تحولات را مدیریت کند که آینده را بسازد. در تحولات نقش تدافعی نداشته باشد. نقش راهبری داشته باشد. معادلات جهانی را به سمتی سوق دهد که به نفع خود تمام شود. لذا تلاش می‌کند حوزه ی نفوذ و اثرگذاری خود را افزایش دهد. در این چهارچوب که تلاش می‌کند موازنه گر باشد، رویکرد های فعال تری را نسبت به گذشته در حوزه ی سیاست خارجی از خود نشان خواهد داد یعنی در این هفت سال الیزه باید در معادلات سیاست خارجی بسیار اکتیو تر از گذشته و پر انرژی تر تحرک کند. پس این هدف اصلی فرانسه از پیگیری تحولات بین الملل بود. موازنه گر بودن در محیط بین الملل

دوم، فرانسه تلاش می‌کند که ساز و کار و سامانه ی دفاعی مستقلی را برای اروپا تدارک کند. این را مطلع هستید که کشور های اروپایی عموما فاقد قدرت نظامی و ارتش هستند. اتکای این ها به ناتو است ناتو یک ارتش دسته جمعی است که برای اروپا تولید شده است. اروپاییان اگر در زمینه های مختلف قدرت ابتکار داشته باشند در حوزه ی نظامی فاقد ابتکار مستقل هستند. ناتو در حقیقت زیر بلیط آمریکا با سهمی که هر یک از کشور ها برای تأمین نیازمندی‌های این ارتش دسته جمعی می‌پردازد اداره می شود مثلاً ناتو موظف شده است که تهدیدات هر یک از کشور های اروپایی را مورد توجه قرار دهد و از این کشور ها دفاع کند. خب پس کشور ها ساز و کار دفاعی مستقل ندارند و آن چیزی که وجود دارد در حقیقت برای تهدیدات اروپایی نقش مستقلی ایفا نمی‌کند. بر اساس اراده و نقش آفرینی آمریکا یا موازنه سازی آمریکا، ناتو تحرکی را انجام می‌دهد حرکت ناتو در چهارچوب تصمیمات آمریکایی اتخاذ می‌شود نقش اروپاییان در آن قوی نیست. اروپاییان می‌گویند اولا باید ما کاری کنیم که سامانه ی دفاعی مستقل برای اروپا تولید کنیم شاید این حرف همه ی کشور های اروپایی نباشد اما فرانسه که دایه ی راهبری کشور های اروپایی را دارد به این نیاز اذعان می‌کند و آن را بر زبان می‌آورد. می‌گویند اولا این سامانه باید مستقل باشد و تصمیم آن اروپایی باشد. ثانیاً باید کمک کار ناتو باشد. کمک کار ناتو بودن یک معنایی در آن نهفته است و آن این است که ناتو تا الان نتوانسته موفق عمل کند مثلاً اوکراین یک کشور اروپایی است و مورد تهدید روسیه از نگاه آنان قرار گرفته است و ناتو توانسته نقش اثرگذاری داشته باشد تا جلوی این حمله ی نظامی را بگیرد. پس فرانسه تلاش می‌کند در مقطع زمانی این سند یعنی هفت سال پیش رو به منظور تشویق کشورهای اروپایی یعنی گام برداشتن در جهت ایجاد یک ساز و کار دفاعی اروپایی تلاش کند چون همه ی کشورهای اروپایی فعلا به این دیدگاه راضی و قانع نیستند اما پاریس معتقد است اروپا نیازمند به یک ارتش و سامانه ی دفاعی مستقل و قابل اتکا است که بتواند در مراحل خطر نقش آفرینی کند. در حقیقت فرانسه مانند بسیاری از کشور های اروپایی از اینکه ناتو تحت نفوذ آمریکا قرار دارد و بر اساس سیاست های واشنگتن نقش آفرینی می‌کند نا خرسند است و برای اینکه وضع فعلی را تغییر دهد و موازنه ساز باشد می‌خواهد مبتکر ایجاد این ساز و کار دفاعی شود.

سوم هدف از اهداف راهبردی ای که فرانسه قصد دارد ظرف سال های باقی مانده تا سال ۲۰۳۰ تعقیب کند تقویت مکانیسم های چند جانبه گرایی است. چند جانبه گرایی در روابط بین الملل به معنای اعتلاف چند کشور برای پیش برد یک هدف مشترک است. عکس چند جانبه گرایی ، یک جانبه گرایی می‌شود. یک زمانی آمریکایی ها برای پیشبرد اهداف خود به تنهایی تصمیم می‌گرفتند و شروع به اجرای تصمیم می‌کردند. در تحولات سی سال اخیر آمریکایی ها احساس کردند قدرت حل و فصل معادلات جهانی را به صورت تک جانبه ندارند لذا بسیاری از تصمیمات را در شورای امنیت سازمان ملل تصویب می‌کردند و همه ی اعضا را وادار به پیروی از این سیاست می‌کردند مانند جنگ هایی که در عراق و افغانستان رخ داد و آمریکا و همپیمانان آن وارد شدند از همین مدل های چند جانبه گرایی در تحولات بین المللی بود. فرانسه تقویت مکانیسم های چند جانبه گرایی را مورد توجه قرار داده است. اینکه می‌گوید باید چند جانبه گرایی تقویت شود به لحاظ شکلی ممکن است حوادث زیادی را بتوان نام برد که آمریکایی ها آمدند در چهارچوب چند جانبه گرایی گام برداشتند و عمل کردند ولی در عمل آمریکا نقش اول ایفا کرده و بقیه را به دنبال خود کشانده است. فرانسه می‌گوید اگر واقعاً چند جانبه گرایی است همه باید مشترکا تلاش کنند و هدف واحدی را پیش ببرند لذا فرانسه بر اساس این سند مسئولیت خود را در حوزه ی حفاظت از مکانیسم های چند جانبه گرایانه مبتنی بر حقوق بین الملل، مهم می‌داند و تلاش خواهد کرد و تمرکز دارد که چند جانبه گرایی را تقویت کند البته در دل این مطلب نکته ای نهفته که آن نکته این است که امروز فرانسه چالش های خود را فراتر از توانمندی های خود می‌داند. تهدیداتی که متوجه فرانسه هست یا خصومت هایی که در برابر فرانسه شکل گرفته یا در حال شکل گرفتن هست را از توان دفاعی خود قوی تر می‌داند لذا تلاش می‌کند با چند جانبه گرایی موضع ضعیف خود را تقویت کند.

نکته ی چهارم یا هدف چهارم این است که فرانسه در تلاش است که جایگاه برتر و قدرت امنیت آفرین در حوزه ی مدیترانه را بدست بگیرد. همانطور که اگر یادتان باشد در سند چشم انداز بیست ساله ی ایران که روز ها یا سال های پایانی آن را سپری می‌کنیم، جمهوری اسلامی می‌گوید تلاش می‌کند در منطقه قدرت برتر باشد فرانسوی ها معتقدند باید تلاش کنند در حوزه ی مدیترانه که فرانسه در آن جا نقش مهمی را ایفا می‌کند به جایگاه و قدرت امنیت آفرین برتر دست پیدا کند. قدرت امنیت آفرین از همان رهگذر ساز و کار هایی است که عرض کردیم. یکی موازنه گر بودن یکی ایجاد ساز و کار سامانه ی دفاعی مستقل برای اروپا یکی تقویت مکانیسم های چند جانبه گرایی، اگر این کار ها از نگاه فرانسوی ها محقق شود در حقیقت فرانسه به این جایگاه برتر و موازنه ساز دست پیدا کرده و تأمین کننده ی اصلی امنیت در حوزه ی دریای مدیترانه می‌شود. فرانسوی ها پیش بینی می‌کنند اگر بخواهند به چنین جایگاهی دست پیدا کنند باید حتما رفتار فعال تری را به خود بگیرند و مجموعه ای متنوع از آموزش ها و تجهیزات نظامی را با شرکای اروپایی است خود به اشتراک بگذارند. این رویکردی است که دارند.

خب برای اینکه فرانسه به این اهداف دست پیدا کند نمی‌تواند دست روی دست بگذارد که این اهداف خود به خود محقق شود بلکه باید کار هایی در دستور فعالیت های سیاست خارجی خود قرار دهد تا با انجام آن ها به این چهار هدف مهم در فضای پر آشوب سیاست خارجی دست پیدا کند.

فرانسه در شرایط فعلی تحولات دنیا را پیچ در پیچ و لایه های در هم تنیده ای از تنش و چالش برای خود تصور می‌کند که در آن مقدمه ی سند به آن اشاره کردند خب تنش ها مانعی نیست که فرانسه برای خود اهداف والایی طراحی نکند. در عین وجود این چالش ها و تنش ها و خصومت ها، فرانسه رویکرد هجومی دارد و می‌گوید ما باید به برترین قدرت در حوزه ی مدیترانه تبدیل شویم، باید توانمندی این را در خود ایجاد کنیم که سامانه ی دفاعی مستقل برای اروپا طراحی کنیم سامانه ی دفاعی مستقل یعنی ارتش اروپایی به غیر از ناتو که ناتوان است. خب در این فضای پر آشوب با این اهداف والا چه باید کنند که به این اهداف برسند. مواردی در این سند شمردند که چند نمونه را بیان می‌کنیم و امیدوارم که بقیه ی موارد را دوستان مراجعه کنند و اگر علاقه ای داشتند به آن دست پیدا کنند و مورد توجه قرار دهند.

رویکردهای فرانسه برای رسیدن به هدف

اولین رویکرد فرانسه برای دستیابی به آن اهداف والا بازدارندگی هسته ای قوی و قابل اعتماد است. یک تعدادی از کشور های جهان توان هسته ای دارند. امروز توان هسته ای مانند شمشیری است که بالای سر بردند و پایین نیاوردند. یک حرف معروف راجع به سلاح هسته‌ای در دنیا است که می گویند سلاح هسته‌ای برای ترساندن است نه برای استفاده کردن. هر کشوری که سلاح هسته ای دارد با اولین شلیک موشک هسته ای در حقیقت توانمندی های خود را هدف گرفته است. شلیک می‌کند آسیب می‌رساند اما در حقیقت به خود شلیک می‌کند. امروز دنیا تحمل اینکه یکی از بازیگران از سلاح هسته‌ای استفاده کند را ندارد و جامعه ی جهانی این را نمی‌پذیرد. امروز هر کشوری شلیکی از تسلیحات هسته‌ای در دستور کار خود قرار دهد این شلیک در حقیقت به اهداف و منافع خود اصابت خواهد کرد. سلاح هسته‌ای برای استفاده نکردن و اخافه و ترساندن است. ما در مباحث جنگ نرم به تفصیل این روایت را توضیح دادیم که شمشیر داریم که الخیر کله فی السیف، در سیف خیر خوابیده است. در حقیقت مردم را اقامه می‌کند، مردم را زیر سایه ی شمشیر می‌شود در چهارچوب نگه داشت و اگر قدرت بازدارندگی نباشد مردم ممکن است به حقوق خود قانع نباشند و به دیگران تعدی کنند. شمشیر جلوی تعدی را نمی‌گیرد وقتی فرمود الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف، ظل السیف گفتیم جایی که شمشیر را استفاده نمی‌کنیم اما برق و ترس آن را نشان دیگران و دشمن می‌دهیم. اینجا کشور هایی که توان هسته ای و قدرت هسته ای برای خود تولید کردند، می‌گویند بازدارندگی هسته ای را باید حفظ کرد یعنی این برق شمشیر هسته ای باید همچنان در دست کشور هایی که از این فرایند و از این توانمندی برخوردار هستند قرار دهیم و هیمنه ی خود را حفظ کنیم با استفاده از این بازدارندگی، یعنی مسائل هسته ای در دنیا، توان و قدرت و ظرفیت‌های هسته ای یک فرصت برای پیشبرد اهداف است. در خصوص بازدارندگی هسته ای به طور خاص ارجاعات به جنگ اوکراین و امکان استفاده از این تسلیحات در ادامه ی این جنگ مورد توجه قرار می‌گیرد. بر اساس تحلیل و پیش بینی این سند جنگ اوکراین نشان می‌دهد که ضرورت تقویت و بازسازی نیروی بازدارندگی هسته ای کشور ها یک امر مسلم است. یعنی کاری کنیم که با توان هسته ای و با ظرفیت هسته ای بتوانیم مانع از بروز کشمکش های مشابه شویم. ضمن این که ممکن است تحولات اوکراین به استفاده از سلاح های غیر متعارف از دو سوی جبهه منجر شود این تحولات نشان می‌دهد باید با استفاده از توان بازدارندگی هسته ای جلوی تکرار تحولات مشابه آن چیزی که در اوکراین رخ می‌دهد را بگیریم این اولین رویکرد دولت فرانسه برای دستیابی به چهار هدف والایی است که در این سند به آن ها اشاره شده است.

انشاالله موارد دیگر را در جلسه ی آینده توضیح می‌دهیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo