< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه

حدیث خوانی

عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اِنَّ اللهَ – تَبَارَكَ وَ تَعَالَي – يَعْلَمُ مَا يُرِيدُ الْعَبْدُ اِذَا دَعَاهُ، وَ لَكِنَّهُ يُحِبُّ اَنْ تُبَثَّ اِلَيْهِ الْحَوَائِجُ

امام صادق علیه‌السلام درباره ی آداب دعا کردن و مسئلت از خدا به این نکته اشاره می‌کنند که در دعا خواسته های خود را به زبان بیاورید. به این اکتفا نکنید که اسرار دل همه را میداند و از مکنونات قلبی انسان ها مطلع است پس نیازی به شرح و تفصیل نیست. در عین حالی که خداوند متعال به اسرار دل های انسان ها است و خدایی که یقول بین مرع و قلب، در جان انسان ها جای دارد و از رگ گردن به انسان نزدیک تر است و نجوا و فکر او را می‌خواهد اما او علاقمند است حوائج انسان ها را از زبان خودشان بشنود. وقتی التجاع می‌کنند دانه دانه خواسته ها را بخواهند.

وقتی دعا می‌کنید او خواسته ی شما را می‌داند و تمایل دارد که حاجت ها را برای او تشریح کنند. فَاِذَا دَعَوْتَ فَسَمَّ حَاجَتَكَ. حضرت فرمود وقتی دعا میکنی حاجت ها را دانه دانه نام ببر که این آداب دعا کردن است که توفیق باشد در درگاه خدا دست به دعا برداریم.

 

خلاصه جلسات گذشته

در جلسات قبل ناظر به وجود تهدید محتمل، نقاطی که احتمال تهدید از آن نقاط وجود دارد را برای رباط و مراصده بر میشمردیم. سه دسته نقاط آسیب زا را بیان کردیم یا نقاطی که آسیب پذیر هستند و دشمن ممکن است از آنجا نفوذ کنند و به جامعه و نظام و کشور اسلامی آسیب برسانند. دسته ی اول مرز هایی که ممکن است دشمن با قشون کشی نظامی چه هوایی یا دریایی یا زمینی کیان اسلامی و جامعه ی مسلمانان را با تفصیلی که بیان کردیم تهدید کند. نکته یا دسته ی دوم که آسیب پذیر است حوزه های بیولوژیکی و میکروبی است تهدید هایی که از این حوزه ناشی می‌شود. گفتیم در گلوگاه های گمرکی کشور، باید متخصصان مربوط، مستقر باشند که هر نوع دارو یا مواد بهداشتی یا پزشکی یا خوراکی که وارد می‌شود را مراقبت و رصد و دقت و فحص کنند و اجازه ی ورود میکروب های خطرناک را در پوشش های مختلف ندهند. دسته ی سوم مرابطه و حراست از اسناد دارای طبقه بندی بود. چه اسناد علی الورق یا اسناد دیجیتال که در دیتا سنتر ها گردآوری شده است.

مرابطه در مدیریت و پست ها

دسته ی چهارم را که امروز بیان می‌کنیم، مرز های مدیریتی و پست های حاکمیتی است. حکومت اسلامی یا هر حاکمیت دیگری برای خود رسالت هایی قائل است. در نظام اسلامی، تأمین امنیت، معاش و معاد جامعه یک رسالت بزرگی بر دوش حاکمیت است. یعنی همانطور که باید معاش مردم را تأمین کند. معاد و امنیت مردم را باید تأمین کند. امنیت در مقابل تهدیدات داخلی و خارجی؛ این حاکمیت هم باید برای بقای خود و ماندگاری جامعه و رفاه مردم خود باید تلاش کند. تلاش و ارائه ی خدمات در بخش های مختلف نیازمند به کارگیری افراد و مدیران متعدد است. اگر نظام هیچ مسئولیتی را برای خود نپذیرد، هر نظامی بگوید من فقط مسئول تأمین امنیت مردم هستم. همین تأمین امنیت چقدر ساز و کار دارد؟ مجموعه ی دستگاه های امنیتی، نظامی، انتظامی و مرزبانی نیازمند به ساز و کار و افراد و عدید و عوده و عده دارند. اگر نظام هیچ مسئولیتی جز آموزش جامعه نپذیرد. همین آموزش پرورش و آموزش عالی ببینید که چه مقدار مدیر و معلم و استاد و طراح و محقق میخواهد. همه ی مشاغل، مدیریت ها و بخش ها و خدمات، همین کسانی که آب رسانی و برق رسانی و کنترل می‌کنند و رفت و آمد می‌کنند و در گرما و سرما گازرسانی می‌کنند. این پست های مدیریتی چه آموزشی یا خدماتی یا رفاهی یا صنعتی پست هایی هستند که در حقیقت از جانب حاکمیت در اینجا افراد برای ارائه ی یک وظیفه و خدمت گمارده می‌شوند. اگر مدیران و کادر ها در این بخش ها لایق، توانمند و متحد به کشور نباشند، این ها خود زمینه ی اخلال را فراهم می‌کنند. کادر نظام در هر مسئولیتی که باشد قادر هستند ضربه ی جبران نا پذیری به جامعه و نظام اسلامی وارد کنند. البته در جا های مختلف می‌شود خدمات خوبی ارائه کرد. کسی که مثلاً مسئول توضیح نیازمندی های خوراکی و معاش مردم است. کسی که قند و شکر تولید می‌کند ، کسی که به نانوایی ها آرد می‌دهد مشاغلی که ساده به نظر می‌آید اگر خدمت کنند مردم به راحتی زندگی می‌کنند اما اگر همین فرد در ارتباط با دشمن بخواهد فعالیت کند، در فعالیت خود اخلال هایی می‌تواند ایجاد کند که بحران ایجاد می‌شود. در فعالیتش رفتاری می‌تواند ایجاد کند که گرانی نان را به دنبال داشته باشد یا کسی که مسئول دارو است گرانی دارو یا گرانی خوراک و پوشاک ، حتی مسائل خدماتی این چنینی ظرفیت این را دارد که اخلال آفرینی کند و نارضایت تراشی کند و نظام اسلامی را در چشم مردم سست جلوه دهد. مخصوصاً اگر فردی که در این پست ها نشسته است در تعامل با بیگانه یا دشمن فعالیت کند. کسی که دستور دشمن را اجرا می‌کند ممکن است بر اساس رهنمودی که به آن می‌دهند، مثلاً اگر مسئول پرورش و توزیع مرغ در وزارت جهاد کشاورزی است مرغ ها را به شکلی آلوده کند که از حیض انتفاع ساقط کند. مثلا مجبور شوند ده میلیون قطعه مرغ را دفع کنند چون قابل توجهی خوردن نیست یا ده میلیون مرغ را آلوده کند که مردم را از آن رهگذر آلوده کند یا کاری کند که با آلوده کردن بخشی از مثلاً مرغ ها، مرغ را در جامعه گران کند یا با دانه ریزی یا تولید مثل به موقع مرغ ها یا جوجه ریزی در فصل مناسب مانع وجود حد کفایت از این کالا در بازار اسلامی را کند. این ها همه اخلاصی است که در تعامل با بیگانه می‌تواند در ساده ترین شکل ها ایجاد کند یا اگر معلم مدرسه در دانشگاه است فکر جوانان را بر اساس میل دشمن پرورش دهد. اگر کارمند یک مرکز صنعتی حساس مانند مثلاً انرژی اتمی است در روند غنی سازی اورانیوم اخلال ایجاد کند به اشکالی که تا حالا انجام شده است یا در کارخانه ی تسلیحات سازی یا مهمات سازی اخلال ایجاد کند و اطلاعات را به دشمن بدهد پس ببینید هر یک از مشاغل در تعامل با دشمن ظرفیت اخلال آفرینی دارند پس پست های مدیریتی یا مشاغل حاکمیتی چه پست مدیریتی باشد چه نباشد چون ظرفیت اخلال به نظام اسلامی را دارد خصوصا در وضعیت تعامل با دشمن، باید در اینجا مراقبت شود. یک بار سرباز لب مرز جاسوس دشمن در می‌آید و اخلال آفرینی می‌کند و اطلاعات مرز را می‌دهد که دشمن چه ساعتی می‌تواند حمله کند می‌گوید لشکر ما در فلان ساعت در حال استراحت است ساعت هفت مثلاً از فلان زاویه وارد شوید مسیر باز است. یک بار اطلاعاتی را از قلب جامعه‌ ی اسلامی می‌دهد. پس باید در اینجا مراقبت و نظارت شود. باید از این پست ها نگهبانی شود که اخلال از سمت دشمن با استفاده از ظرفیت این عنصر سست وارد کشور نشود. اگر مدیرانی انتخاب کردیم که سست عنصر هستند این ها زمینه ساز اخلال دشمن می‌شوند یا دشمن بر این ها سوار می‌شوند. دو حالت دارد: ممکن افراد سست عنصر قبل از اینکه در پست مدیریتی گمارده شوند نفوذی دشمن باشند یا ممکن است بعد از این نفوذی دشمن شود. فلان کارمند در اغرار های بعد از دستگیری اش می‌گوید من دیدم که حقوقم کم است اعتراض کردم به من محل ندادند. بنده هم به چند واسطه در خارج از کشور زنگ زدم نهایتاً عامل اطلاعاتی سرویس موصاد می‌شود و سه چهار سال اطلاعات مربوط به حوزه ی کاری خود را به دشمن می‌دهد. این در ابتدا جاسوس دشمن نبود اما جاسوس دشمن شد. این در ابتدا نفوذی دشمن نبود اما نفوذی دشمن شد. پس حراست و نگهبانی یا مرزبانی و مرابطه از مرز های مدیریتی و مشاغل حاکمیتی یک امر ضروری است. اینجا هم نقطه ای است که دشمن ممکن است با استفاده از ظرفیت های پنهان خود در این نقاط قصد آسیب رسانی داشته باشد فحیص اینکه ما می گوییم مرزبانی در جایی لازم است که خوف هجوم دشمن از آنجا متصور است این نقاط نقاطی می‌شود که دشمن احتمال هجوم از اینجا را دارد. احتمال اینکه دشمن از این نقاط برای هجوم استفاده کند را دارد. دشمن یک بار از مرز هجوم وارد می‌کند، یک بار به وسیله ی مجموعه ی میکروب هایی که در اختیار خود دارد به وسیله ی بیو تروریسم یا دارو ها هجوم وارد می‌کند یک بار اسناد را ربایش می‌کند یک بار مدیران را در جهت اضرار به استقرار خود در می‌آورد. فحیص اینکه گفتند کل موضع یخاف منه ، اینجا من المواضع الذی یخاف منه شد. این از مواضعی است که خوف از آن هست. حضور نیروی نفوذی دشمن یا کسی که بعداً در نفوذ دشمن واقع می‌شود. من یک نکته عرض می‌کنم و آن اینکه قصد من از بیان این مطالب این نیست بگوییم که هر کسی که خطای کوچک یا یک لغزشی از خود نشان داد، او مرتکب جرم است و باید سریعا کنار زده شود یا آن را از مجموعه ای که کار می‌کند اخراج کنیم، خیر ، لغزش های فردی به نظر ما قابل جبران است. لغزش های ممکن است اتفاق بیافتد. چه در زمینه های مالی یا اخلاقی چه هر حوزه ی دیگری ممکن است طرف سر بخورد. کسی که سر بخورد را می‌توانیم ترمیم کنیم. منظور ما این نیست که هرکسی سر خورد دیگر او نمی‌تواند کادر نظام باشد یا خدمتی ارائه دهد، افراد سر خورده، با تذکر و شروطی که وضع می‌شود قابل ترمیم هستند. بحث ما در مرزبانی پست های مدیریتی و برخورد با افراد ناشایست در این زمینه، عوامل نفوذی دشمن یا عواملی که کاد ان یکون، به زودی دشمن در آن ها نفوذ می‌کند. اگر نفوذ نکرده است باید این را ترمیم و تصحیح کرد و به لحاظ روحی روانی تقویت و مدیریت کرد تا به دام دشمن نیافتد اگر افتاده باید نوع دیگر مدیریت کرد. ببینید ما نمی‌توانیم برای پست های مدیریتی افراد معصوم را به کار بگیریم همین جامعه که ما زندگی می‌کنیم باید خودشان را اداره کنند. معصوم که نداریم تا در پست های حساس مدیریتی بگذاریم. افرادی که لغزش هم نداشته باشند در دنیا وجود ندارند اما لغزش برخی از افراد در تعامل با دشمن است یا لغزش آن ها طوری است که در دشمن ایجاد طمع می‌کند که به این نزدیک شود و در آن نفوذ کند. این ها مراد ما هستند. کسی که در تعامل با دشمن بخواهد از پست های مدیریتی برای اخلال جامعه استفاده کند، اینجا وظیفه ی حاکم این است مرابطه کند افراد خاطی در دشمن را کنار بزند و راه و دسترسی آن ها را سد و محدود کند. پس حرف این است که افراد در پست های دولتی نفوذی دشمن نباشند یا دشمن در آن ها زمینه ی نفوذ را نبیند اما اگر شخصی به طور فردی دچار لغزش است می‌توان با تذکر و انذار او را معالجه و مدیریت کرد. نباید لغزش افراد آن ها را به سمت همکاری با دشمن و پذیرش دشمن سوق دهد. اگر اینطور شد وظیفه ی ما این است که در جایگاه حراست و رباط و مرابطه از پست های حاکمیتی این افراد را به نوعی محدود کنیم. من یک سری مثال برای مشاغل مختلف و پست های حساس بزنم که مورد استفاده ی بیگانه واقع می‌شود.

مشاغل اعم از اینکه پست مدیریتی باشند یا نباشند، گاهی پست مهم هستند و گاهی پست حساس هستند. مشاغل مهم مثل شغل مدیر کل، وزیر، معاون وزیر در محیط اداری، صنعتی یا تجاری این ها شغل های مهم هستند و هر فردی که دارای شغل مهم است متناسب با شغلش از اعتبار و اختیار هم برخوردار است. اگر مثلاً این فردنفوذی دشمن شد با استفاده از اختیار و اعتباری که دارد به نفع دشمن طراحی می‌کند. فرض کنید مدیر کل خرید های خارجی یک بخش صنعتی حساس در تعامل با دشمن فعالیت می‌کند. این آدم در خرید قطعات می‌تواند به اجرای نقشه ی دشمن کمک کند می‌تواند قطعات معیوب را داخل سیستم کند و از این طریق اخلال کند کما اینکه کردند می‌تواند قطعات تجهیز شده را وارد سیستم کند و زمینه ی رصد دشمن را فراهم کند یک قاب عکس زیبا که کلمه ی بسم الله الرحمن الرحیم در آن است بسیار جذاب و زیبا با خطوط قشنگ می‌خرد و دشمن آن را به دوربین و میکروفون تجهیز کرده و در اتاق آقای وزیر یا معاون یا جای حساس و اتاق جلسات می‌گذارند. این آدمی که مدیر کل خرید است به وارد شدن میکروفون دشمن از طریق قاب عکس کمک می‌کند. ببینید چه فاجعه‌ای درست میشود! پس یک فرد در جایگاه مدیریتی خرید که شغل خیلی حساسی هم به ذهن نمی‌رسد می‌خواهد خرید کند. قطعه ی معیوب و تجهیز شده می خرد و زمینه ی بسط ید دشمن را فراهم می‌کند. یا مواد آلوده را وارد سیستم می‌کند خرید مواد آلوده باعث می‌شود همه ی کسانی که در این حوزه کار می‌کنند دچار بیماری های عفونی شوند. این مشاغل مهم است. یک سری مشاغل هم خیلی مهم نیست اما حساس است مانند شغل یک منشی برای یک وزیر یا مدیر عالی؛ شغل او اعتبار چندانی ندارد نمی‌گویند آقای وزیر است تلفن چی و منشی است. این آدم در عین حالی که اختیار زیادی ندارد بخاطر اینکه منشی فرد مهم و امین او است این دسترسی های اطلاعاتی و عملیاتی اش بالا است می‌تواند به همه ی اطلاعاتی که آقای رییس دسترسی دارد دستبرد بزند می‌تواند همکاری کند توسط دشمن اتاق مدیر و آقای رییس تجهیز شود. می‌تواند برای دشمن اطلاعاتی از سفر ها و رفت و آمد ها و دیدار های آقای مدیر در اختیار آن ها بگذارند و می‌گویند آقای رییس ما سه روز دیگر ژنف می‌روند خب این ها تا حالا به اقای مدیر دسترسی نداشتند و در ژنف با او ملاقات می‌کنند و سر راهش قرار می‌گیرند و زمینه ی اطلاعات گیری را فراهم می‌کنند این اطلاعات را منشی داد. می‌تواند در عملیات نظامی یا خرابکاری ایفای نقش کند. کشمیری عامل اصلی ترور شهیدان رجایی و باهنر یکی از نمونه های بارز همین مدیران نفوذی دشمن بود. در هشت شهریور سال شصت مواد منفجره در کیف خود گذاشت ، وارد سالن جلسات شد جلسه ی شورای عالی امنیت ملی برای بررسی مسائل امنیتی کشور شکل گرفت. چند دقیقه بعد هم منفجر شد. این در ارتباط با منافقین و دشمنان نظام اسلامی انجام وظیفه کرد البته عده ای خیال کردند او هم جزو شهدا است بعد فهمیدند او بلافاصله بعد از این اقدام وحشیانه از کشور خارج شد یا عوامل رژیم صهیونسیتی که در پروژه های هسته ای کشور بار ها اخلال کردند از جمله همین افرادی هستند که در تعامل با دشمن کار می‌کنند.

پست های مدیریتی یا مشاغل دولتی اعم از فرهنگی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، خدماتی هر کدام خدماتی دارند که ظرفیت اخلال گری دارند. نباید این ظرفیت و این فضا ها در پایش و کنترل مورد غفلت واقع شود. یک معلم وقتی فاسد باشد و در تعامل با دشمن یک مدارسه را خراب می‌کند. یک سیاستمدار در وزارت خارجه در تعامل با دشمن، یک سلسله سیاست ها را تخریب می‌کند. یک افسر امنیتی در تقابل با دشمن می‌تواند فاجعه ی أمنیتی ایجاد کند. یک مسئول اقتصادی در جایگاه خود می‌تواند معاش مردم را تقریر کند. یک فردی که مثلاً در وزارت ارتباطات و تماس های تلفنی و رادیویی خدمت می‌کند در تعامل با دشمن می‌تواند اطلاعات زیادی در اختیار دشمن قرار دهد و زمینه ی تخلیه ی این ها را فراهم کند. پس پست ها مهم نیست که در کجا و چه بخشی است بلکه مهم این است دشمن به هر کجا نیاز داشته باشد ممکن است عواملی را بگمارد یا از عوامل آنجا به نفع خود استخدام کند. حرف ما این است که رصد پست های مدیریتی این است که اجازه ندهیم پست های مدیریتی در اختیار افراد فاسد قرار بگیرد در اختیار افراد در ارتباط با دشمن قرار بگیرد در ارتباط با نفوذی های دشمن قرار بگیرد یا اجازه ندهیم دشمن بعد از اینکه فردی در جایی مستقر شد بتواند بیاید و روی آن سوار شود و نفوذ پیدا کند، نه نفوذ قبل از پذیرش پست و نه بعد از پذیرش پست ؛ انتخاب افراد لایق و متعهد گام اول حراست از پست های مدیریتی است. گام اول مرزبانی از مدیریت های مختلف جهان است. در این زمینه ما در مباحث مربوط به احکام فقهی تعیین صلاحیت بحث زیادی داریم که باید در جای خود ارائه کنیم اما رصد و نظارت بر فعالیت های مدیران برای بقای سلامت آنان و استمرار تعهدشان و در دامن دشمن در آینده واقع نشدن، باید همچنان پس از استخدام افراد، رصد ملموس باشد این نیست که وقتی یک نفر را استخدام کردیم فرض کنید صلاحیت او مادام العمر است بلکه باید این پست رصد شود و صلاحیت او دائما محفوظ بماند. امروز رصد صلاحیت مأموران و نیرو ها و کادر نظام در ساختار حاکمیتی توسط نهاد هایی مانند حراست ها و بخش های مختلف حراستی به اجرا در می‌آید که این وظیفه ی سوم یعنی مرزبانی در پست های مدیریتی را انجام می‌دهند. انتخاب افراد شایسته یک وظیفه است، ممانعت کردن از اینکه این افراد در دسترس دشمن قرار بگیرند یک وظیفه است و اینکه صلاحیت این افراد از دست برود و با دشمن همکاری کنند، یک وظیفه است که توسط نهاد های حاکمیتی به اسم حراست ها انجام می‌شود.

از این حرف هایی که زدیم معلوم می شود پست های مدیریتی ، پست هایی مهم چه مدیریتی یا مشاغل دولتی باشد و این پست های مهم می‌تواند زمینه ی خدمت به جامعه یا کمک به تحقق افراد دشمن را فراهم بیاورد. برای اینکه دو پست های مدیریتی در اختیار دشمن واقع نشود چه در مرحله ی نفوذ افرادشان در این پست ها چه در نفوذ شاغلان در این پست ها در مرحله ی بعد باید از این پست ها نگهبانی و مراقبت شود و مرابطه صورت بگیرد و اجازه نداد دشمن از این منظر نفوذ کند و به نظام اسلامی آسیب برساند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo