< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /المرابطه

حدیث خوانی

قال امیرالمومنین علیه السلام: اَلدُّعَاءُ مَفَاتِيحُ اَلنَّجَاحِ وَ مَقَالِيدُ اَلْفَلاَحِ

دعا کلید موفقیت است و کلید برای رستگاری است. کسی که قصد فلاح و رستگاری و موفقیت را دارد حتماً باید این کلید را در اختیار داشته باشد یعنی از خدا بخواهد. در مقام دعا برآید و از خدا طلب کند. انسان با دعا به خداوند توجه می‌کند و فقر خود را به زبان می‌آورد و به قدرت و احاطه ی پروردگار را به حل مشکلات خود ایمان می‌آورد و از خدا موفقیت را طلب می‌کند توجه به خدا روح دعا است. اگر انسانی به خدا متوجه شد به سمت خدا حرکت می‌کند و در مسیر خواسته ی خدا قدم بر می‌دارد.

فرمود: خَيْرُ اَلدُّعَاءِ مَا صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِيٍّ، دعا خواستن است. هرکسی در برابر پروردگار طلب کند تضمین استجابت برای آن وجود دارد اما بهترین دعا دعایی است که از دل پاکیزه و شفاف و دل مومن و دلی که در آن غل و غش نباشد، حقه، خدعه و نیرنگ در دلی که نباشد آن دلی نقی است. وقتی ایمان سراسر دل را در کند قلب انسان را کامل در بر بگیرد این دل نقی است بهترین دعا دعایی است که از چنین دلی برآید.

قَلْبٍ تَقِيٍّ، انسان متقی و پرهیز کار. وَ فِي اَلْمُنَاجَاةِ سَبَبُ اَلنَّجَاةِ، موفقیت در مناجات است، با خدا سخن گفتن و گفت و گو و خلوت کردن. وَ بِالْإِخْلاَصِ يَكُونُ اَلْخَلاَصُ، انسانی که دعا می‌کند اگر دل پاکیزه داشته باشد، متقی باشد، قلب خود را با شرک آلوده نکند و با خدا سخن بگوید، مخلصانه هم بگوید، حتماً خلاص و موفقیت را همراه خواهد داشت.

فَإِذَا اِشْتَدَّ اَلْفَزَعُ. وقتی که نگرانی و بیم در وجود انسان بارور و افزوده و انباشته می‌شود. فَإِلَى اَللَّهِ اَلْمَفْزَعُ . باید به خدا پناه برد و با خدا گفت و گو کرد. انسان ها به گفت و گو با خداوند نیازمند هستند.

خلاصه مطالب گذشته

در ادامه ی مباحث گذشته درباره ی مرابطه، مرزبانی یا رصد دشمن این نکته را عرض کردیم که رصد دشمن همواره لازم است. اگر دشمن را رها کردید و رصد صورت نگرفت، غفلت زدگی حاصل می‌شود اما در تعابیر فقهای بزرگ گاهی از این رصد به عنوان فعل مستحب یاد شده که غیر الزامی است و گاهی از آن پرهیز داده شده است و در روایات بسیاری هم در فضیلت آن سخن گفته شده است. ما عرض کردیم که مرابطه دو حکم دارد، یکی حکم اولیه که لازم و ذیل جهاد است و از ارکان مجاهدت در راه خدا است. این مخصوص زمانی است که امام علیه‌السلام بسطیت دارد یا زیر نظر امام مرابطه و جهاد شکل می‌گیرد. اگر امام نبود یا توسط نائب امام این عمل شکل نگرفت، اگر امام حاضر نبود یا بسطیت نداشت و خواست مرابطه شکل بگیرد این در وضعیت دیگری است. بر این عمل حکم ثانویه بار می‌شود. حکم ثانویه همانطور که توضیح دادیم این است که از این کار پرهیز شود یا اگر مجبور شدند، به مرابطه رفتند دست به سلاح نبرند.

سخنان علما در مرابطه

در تأیید این گفته هایی که داشتیم عباراتی از علمای بزرگوار نقل می‌کنیم که این برداشت را تقویت می‌کند.

مرحوم شیخ طوسی در النهایه که کتاب فتوایی ایشان است و در بردارنده ی فتاوای مرحوم شیخ است، آمده است که والمرابط فی سبیل‌الله ، مرابطه و رباط و رصد دشمن عملی است که در راه خدا انجام می‌شود و فیها فضل الکبیر و ثواب الجزیل، هم فضل دارد هم بر او ثواب نوشته شده است. بعد ادامه می‌دهند غير أنّ الفضل فيها يكون حال كون الإمام ظاهر، این فضل و اجر برای وقتی است که امام ظاهر باشد و حضور داشته باشد، زیر نظر امام انجام شود. در ادامه می‌فرمایند: و متى لم يكن الإمام ظاهرا، وقتی که امام ظاهر نیست و نسبت به جهاد یا مرابطه فرمانی نداند، در برخی از جاها است که بسطیت ندارند و مبسوط الید نمی‌باشند لم یکن فیه ذالک فضل، آن فضلی که بیان کردیم دیگر وجود ندارد. ما بسیار تکرار کردیم که مرابطه از شئونات جهاد و از اموری است که باید زیر نظر امام انجام شود. حکم اولیه ی آن که ثواب و اجر دارد متعلق به زمان امام علیه‌السلام است اما اگر امام نبود چنین فضلی نیست. برای زمانی که امام حضور ندارد حکم دیگری بیان شده است.

اگر در این فضا کسی نذر کرد که اموالی از خود را در راه مرابطین هزینه کند چه تکلیفی دارد؟و إن نذر أن يصرف شيئا من ماله الى المرابطين في حال ظهور الإمام، اگر در زمان حضور امام نذر کرد که بخشی از اموال خود را برای مرابطین هزینه کند، وجب علیه وفا به ، واجب است به نذر خود وفا کند. و إن نذر ذلك في حال انقباض يد الإمام، صرف ذلك في وجوه البر اگر امام علیه‌السلام حضور ندارند یا زمانی است که دست امام مبسوط نیست و منقبض است و امور در دست امام نیست اینجا اموال را در راه خیر هزینه کند و برای مرابطین هزینه نکند. پس دیدیم مرابط و رباط و هزینه کردن برای رباط و نذر کردن برای حضور در فضای مرابطه این ها بستگی به یک عنصر دارد که حکومت مورد تأیید است یا خیر ، اگر حکومت امام یا نائب از سوی امام است، می‌تواند هم به مرابطه برود و از اجر آن بهره مند شود هم در این راه نذر کند و واجب است به نذر وفا کند اما اگر حکومت، حکومت مورد تأیید نیست، لازم نیست به مرابطه برود و فضلی ندارد و اگر هم نذر کرده است، نذر خود را در یک مسیر خیر اتیان کند. اللهم الا عن یکون قد نذر ظاهراً ، مگر اینکه آشکارا نذری کرده ویخاف فی اخلال به الشنعه علیه ، و اگر به نذرش عمل نکند بترسد برایش مشکلی پیش آید و وفا به که قبلاً گفتیم وفای به این نذر از باب دفع افسد به فاسد است این نیست که نذر او اینجا واقع شده باشد نذر چنین فردی اگر امام حاضر باشد و مبسوط الید باشد، محقق شده و وفای به آن لازم است وگرنه نذر محقق نیست و وفای به آن لازم نیست.

در رابطه با مرابطه برخی از افاضل هم آن را مشروط دانستند که از طرف حاکم جائر نباشد، یشترط فی مرابطه عل لاتکون طرف جائر، ببینید همه ی این عبارات تأیید می‌کند آن اتکازی که ما عرض کردیم که در ذهن فقهای بزرگ شیعه برگرفته از روایات این شکل گرفته است که مرابطه ابزار دست امام است. همانطور که جهاد ابزار دست امام است. اگر امام علیه السلام بود مرابطه لازم و ضروری است آنگاه که امام بگوید و اگر امام نبود این مرابطه واجب نیست. یشترط فی مرابطه لاتکون جائر، جائر چون ولایتی ندارد نمی‌تواند امر به مرابطه کند و نمی‌توانند مومنین پایه های حکومت جائر را تقویت کنند. این دو عبارت که وجوب و لزوم مرابطه در زمان جائر را نفی می‌کرد و نذر آن را لازم نمی‌دانست اما در برخی از کلمات دیگر مثل کلمات مرحوم محقق حلی در شرایع که حدود دویست سال پس از مرحوم شیخ نوشته شده است.

ایشان آورده است که وفای به نذر در باب مرابطه خواه امام حاضر باشد یا در دوران غیبت باشد، وفای به نذر واجب است. ایشان آوردند و لو نذر المرابطة وجبت، اگر نذر کرد مرابطه واجب می‌شود، مع وجود الامام و فقده، چه امام باشد یا نباشد ،كذا لو نذر أن يصرف شيئا في المرابطين وجب على الأصح، اگر چیزی را برای مرابطین نذر کرد که هزینه کند این بنا بر قول صحیح بر او واجب می‌شود. قيل يحرم، یک نقل قولی هم می‌کنند که چنین عملی حرام است، و يصرفه في وجوه البر، این پول را بر مبنای حرام بودن مرابطه در زمان غیبت در راه خیر خرج کند. إلا مع الخوف الشنعة، مگر اینکه جایی از رفتار حکومتی ها نگران باشند. بعد ایشان می‌فرمایند الأول أشبه.، قول به وجوب دقیق تر از واقع است. ببینید این تلورانسی که در فتاوای فقها است چجوری است، مرحوم شیخ طوسی می‌گوید فضل آن منوط به حضور امام است و اگر امام علیه السلام ظاهر نباشد این فضلی ندارد اما مرحوم محقق حلی در شرایع می‌فرماید واجب است و اگر نذر کرد عمل به نذر هم واجب است. معلوم میشود فقهای بزرگوار متناسب با وضعیت زمانی که در آن زندگی می‌کردند فتوا دادند. از فتاوای فقهای بزرگوار در طول تاریخ این فهمیده می‌شود که حکم اولیه که وجوب مرابطه به زمان حضور امام منوط است در بعضی از اوقات فقها آن شرایط را مناسب با آن زمان دیدند و فتوا به وجوب دادند و برخی فتوا به حرمت دادند و گفته اند اگر نذر هم کرد این نذر واقع نشده و آن نذر را به نحو دیگری ادا کنند. این اختلاف نظر به شرایط سیاسی اعصار مختلف و برداشت متفاوت از حکم اولیه و ثانویه برمی‌گردد اما در مجموع باید اذعان کرد که مرابطه از جمله اموری است که حکم اولیه ی آن مربوط به حاکمیت حاکمان عدل، حضور امام معصوم یا نائب امام معصوم یا به اذن امام معصوم باشد. اینجا حکم اولیه که وجوب است و لزوم است اعمال می‌شود و حکم ثانویه ی آن به دوران حکام جور مرتبط است که فقها در این موارد تشخیص موضوع دادند و چون در عصر خود تشخیص موضوع دادند، با یک تفاوت فاحشی نظر دادند البته ما به حول و قوه الهی در ادامه ی مباحث با استناد به ادله ی نقلیه و عقلیه حکم مرابطه در زمان حکومت اسلامی، منطبق با شرایطی که فقه شیعه آن را تأیید می‌کند بیان می‌کنیم که در دوران حاکمیت اسلام حکم مرابطه وجوب است و در اختیار امام است. انشاالله این را در جای خود بیان خواهیم کرد.

این نکته ی اول از سه نکته ای که قبل از ورود به مباحث اصلی خواستیم بیان کنیم.

نکته ی دوم این است که مرزبانی در دوران نزول وحی یا دوران ائمه علیهم‌السلام غالبا منحصر به مرز های جغرافیایی بوده است. زیرا تهدید و هجوم دشمن و کفاری ک که در مناطق همجوار مسلمانان زندگی می‌کردند، به شکل نظامی و هجوم سرزمینی شکل می‌گرفته است. کفاری در نزدیکی های مرز های کشور اسلامی یا مناطقی که مسلمانان در آن زندگی می‌کردند بوده اند. هر موقع این کفار فرصت را مناسب می‌دیدند لشکر کشی می‌کردند و با لشکر کشی سعی می‌کردند به جامعه ی اسلامی بعد از تشکیل حکومت پیامبر اکرم آسیب برسانند این وضعیت در زمان خلفا و بعد از خلفا هم ادامه داشته است. چون تمرکز هجوم، تهدید و آسیب رسانی از نقاط مرز های سرزمینی بوده است، عموما فقهای عظام گلوگاه های مرزبانی و نقاطی که باید در آن جا مرزبانی شکل بگیرد یا رصد دشمن محقق شود را در نقاط مرزی دیدند و در نقاط مرزی تعریف کردند وگرنه اگر مبنای مرزبانی و رصد معطوف به تهدید باشد، هر کجا به هر شکلی و با هر روشی بخواهد تهدید شکل بگیرد، آنجا باید رصد لازم و واجب شمرده شود.

در کلمات آقایان بزرگوار ببینید که چگونه آن نقاطی را که باید ازش مرزبانی کرد را بر شمردند آن ثغر یا ثغرات، شکاف هایی که ممکن است دشمن از آنجا هجوم بیاورد. مرحوم علامه حلی در منتها با تاکید بر فضیلت رباط و مرابطه یا رصد و مراصده آوردند که الرباط فیه فضل الکثیر و ثواب الجزیل، خب اینکه فضل و ثواب دارد چیست؟ چیستی مرابطه یعنی چه؟ این را معنا کردند. فرمودند و معناه الاقامه عند ثقر لحفظ المسلمین، اقامه در شکاف هایی که ممکن است در نقاط مرزی باشد، آنجا حضور پیدا می‌کنند برای حفاظت و صیانت کردن از مسلمانان ، و اصله من رباط الخیل ، اصل آن همانطور که قبلاً گفتیم از بستن اسبان است، اولک کل بعد آخرین ، اینطور بوده که دسته دسته آدم هایی که برای مرابطه می‌آمدند اسب های خود را آنجا می‌بستند و چند روز رصد و مرابطه می‌کردند و بعد می‌رفتند عده ی دیگری جای آنان را می‌گرفتند. به همین دلیل اقامت در نقطه ی شکاف یا تهدید یا نقطه ی رصد را رباط گفتند، و ان لکم خیر، حتی اگر اسبی هم در کار نباشد و بستن اسبی هم لازم نباشد ‌بعد ادامه می‌دهند فضل متفق علیه، فضل آن هم مورد اتفاق همه است. پس ببینید ایشان نقطه ی مرزی را مرکز و محل رباط بر شمردند.

مرحوم محقق حلی در شرایع همین مضمون را مورد توجه قرار داده است. ایشان می‌فرماید: المرابطة و هي الإرصاد لحفظ الثغر و هي مستحبه، یادتان است در عبارات قبلی واجبت و محرمت داشتیم در اینجا مرحوم محقق حلی در شرایع می فرمایند عملی مستحب است و آن هم رصد کردن برای حفظ شکاف ها در مناطق مرزی است ، ولو کان امام مفقودا ، حتی اگر امام علیه السلام حضور نداشته باشد مستحب است. لأنها لا تتضمن قتالا بل حفظا و إعلاما. زیرا قتال در اینجا نیست البته ما به این خدشه داریم که تحکیم پایه های حکومت حتی اگر با استقرار و اعلام هم باشد این تحکیم پایه های حکومت های جائر، مشروع نیست. چرا باید استقرار در مناطق مرزی برای تحکیم پایه های حکومتی که برآمده از نظام امامت نیست مستحب باشد؟ آیا صرفاً به دلیل اینکه قتال نیست و فقط حفظ و اعلام است؟ کلمات برخی از فقها بسیار متین و دقیق بود در جایی که به مرابطه نرود اگر مجبور شد دست به شمشیر نشود اگر شد قصد حمایت و دفاع از مسلمین یا خود را انجام دهد. این تحلیل که چون قتال نیست و حفظ و اعلام است حتی در زمان فقد امام هم مستحب است می‌توان روی این خدشه ایراد کرد که در جای خود انشاالله انجام می‌شود.

مرحوم شهید ثانی در مسالک ذیل فرمایش محقق در شرایع که آوردند المرابطه و هی الارصاد لحفظ ثغر، این فرمایش مرحوم محقق را توضیح دادند، فرمودند: الثغر هنا هو الموضع الذي يكون بأطراف بلاد الإسلام، ثغر یعنی همان نقطه ای که در اطراف سرزمین های اسلامی است، بحيث يخاف هجوم المشركين، از هجوم مشرکین از آن نقطه بیم می‌رود. بحيث يخاف هجوم المشركين منه على بلاد الإسلام. و كلّ موضع يخاف منه يقال له ثغر لغة، ایشان یک جمله ای اضافه می‌کنند می‌فرمایند که ما میگوییم ثغر، شکاف یعنی نقطه ای که بیم حمله دشمن از آنجا می‌رود اما این منحصر به این نیست بلکه هر نقطه ای که بیم خطری از آن برای مسلمانان و کشور اسلامی برود بر اساس لغت این ثغر نامیده شده است یعنی دایره ی ثغر را تعمیم دادند، اعم از نقاط جغرافیایی

همانطور که عرض کردیم در کلمات آقایان، مرابطه و مراصده را عموما در مناطق جغرافیایی تبیین کردند و از آن نام بردند. برخی از آقایان کلماتی دارند که از آن می‌شود اکثر مناطق جغرافیایی را اراده کرد برخی هم مخالفتی ندارند یعنی ساکت گذاشتند. می‌شود هر نقطه ای که بیم خطر از آن ملموس است یا در حد احتمال قابل اعتنا است آن را صقر بگوییم و مرابطه را در آن جایز بشماریم یا اگر واجب است واجب بشماریم ، جایز به معنای اعم بدانیم.

از نظر ما تهدید جنگ نرم عموما از نقاط مرزی عبور نمی‌کند بلکه عمدتاً فرا تر از مرز ها به حرکت در می‌آید. از این جهت ارصاد یا مرابطه در جنگ نرم یک معنای گسترده تری دارد و اگر ما در رابطه با مرابطه با جنگ نرم سخن می‌گوییم باید کمین گاه های دشمن در جنگ نرم را خوب شناسایی کنیم. در این فقره از بحث قصد ما این است که تأکید کنیم هر چند فقهای بزرگوار عمدتاً نقاط سرزمینی را مورد تأکید قرار دادند و آن را ثقر و شکافت دانستند یا نقطه ی هجوم از سوی دشمن قلمداد کردند، باید اعتراف کنیم این نقطه فقط منحصر به نقاط جغرافیایی نیست بلکه شامل هر نقطه‌ای که از سوی دشمن مورد سو استفاده و هجوم قرار بگیرد هم می‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo