< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه

حدیث خوانی

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ وَ ابْنِ مَحْبُوبٍ جَمِيعاً عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَيُّ الْعِبَادَةِ أَفْضَلُ‌ فَقَالَ مَا مِنْ شَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ يُسْئَلَ وَ يُطْلَبَ مِمَّا عِنْدَهُ وَ مَا أَحَدٌ أَبْغَضَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّنْ يَسْتَكْبِرُ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ لَا يَسْأَلُ مَا عِنْدَهُ.

حنان بن سدیر از قول پدرش نقل می‌کند که خدمت امام باقر علیه السلام سوال کردم که کدام یک از عبادات نسبت به سایر عبادات ترجیح دارد و بهتر است. فرمودند چیزی والاتر از این نیست که انسان ها در درگاه خدا از او مسئلت کنند و طلب کنند. وقتی انسان حاجت خود را در درگاه خدا عرضه می‌دارد نقص و نیاز خود را در برابر پروردگار به زبان آورده است. به قدرت پروردگار برای اجابت خواسته‌ی خود اعتراف کرده است. بنابراین این بالاترین چیز از عبادات است که میتوان آن را به بیان آورد. احساس عبودیت و فقر در برابر پروردگار و اعتراف به قدرت لایزال او برای حل مسئله است. خواستن و دعا کردن دو محور را توامان با هم دارد:

1-نیاز انسان را که به آن اعتراف کرده است نشان می‌دهد

2-ایمان بشر به قدرت الهی برای حل این مشکل

از این جهت چیزی از دعا و خواستن در بین عبادات با فضیلت تر نیست و در مقابل کسی که از بیان این دو نکته یا اعتراف به این دو نکته سر باز می‌زند از آن مبقوض تر هم برای پروردگار نیست.

کسی که استکبار می‌ورزد و در درگاه الهی سوال نمی‌کند او هم مبغوض ترین فرد است، نه به فقر خود و نه به قدرت الهی اعتراف می‌کند. کسی که خود را فقیر درگاه الهی نمی‌داند یا از این جهت که فقیر نمی‌داند یا از اینکه خدا را غنی و توانمند برای حل مسئله این در برابر عبادت پروردگار عالم استکبار جسته و سر باز زده است. معنای این جمله این است که ما مأمور به خواستن و استقاصه کردن در برابر خداوند هستیم.

مقدمه

خب ایام تعطیلات سپری شد. سال تحصیلی جدید آغاز شد. دوران تبلیغ و فعالیت روحانیون معزز در ایام ماه محرم و صفر پشت سر گذاشته شد.

تبلیغ در همه ی دوران و عرصه ها جایگاه مهمی در نشر مذهب و مکتب داشته است. این هم مخصوص مسلمانان و شیعیان نیست. امروز در عمده ی کشور های دنیا تبلیغات یکی از ارکان مهم فعالیت های فرهنگی به شمار می‌رود. تقریباً در همه ی کشور ها یا لااقل کشور های موفق هر فعالیتی دارای پیوست تبلیغاتی است. برای اینکه اقتدار و اعتبار و موفقیت های خود را فراگیر تر کنند. چه در بخش اقتصاد، صنعت یا سیاست، در همه ی عرصه ها تبلیغ یک جایگاه والایی دارد. در بین مسلمانان تبلیغ یک عنصر زنده و یک مأموریت پابرجا است. ﴿یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک﴾

تبلیغ و ابلاغ ماموریت وظیفه‌ی پیامبر بود. تبلیغات جنبه‌ی ربوبی دارد. بلغ ما انزل الیک یعنی باعث پرورش انسان می‌شود.

یکی از چالش های دوران معاصر ضد تبلیغ هایی است که به صورت گسترده رواج دارد و بر اهل علم است که با دانش خود با برخورداری از ظرفیت های تبلیغی که در اختیار دارند اولاً رویکرد خصمانه ی دشمن را در عرصه های تبلیغاتی خنثی کنند، ثانیاً معارف مهم و سازنده ای که در مکتب ما وجود دارد آن را به دیگران برسانند. این حقیقت تبلیغ است ‌و ایثار این معارف سازنده به نسل هایی که با آن ها مواجه هستیم. امیدواریم که در این بعد از زندگی همه موفق باشند و به بیان مقام معظم رهبری جهاد تبیین را بتوانند به خوبی اتیان کنند و در برابر دشمن یک توده ای انبوه از نسل فعلی را تربیت کنند که قادر به ایستادگی و مقاومت باشند.

 

خلاصه جلسات گذشته

در مباحث مربوط به جنگ نرم در سال گذشته‌ی تحصیلی بعد از بررسی ادله ی لفظی و استفاده از آیات و روایاتی که مورد توجه قرار گرفت، برای اثبات وجوب جنگ و ایستادگی در برابر جنگ نرم دشمن هم گفتیم جنگ نرم با شرایطی که بیان می‌کنیم و کردیم واجب می‌شود و هم گفتیم مقابله با جنگ نرم دشمن هم یا دفاع در برابر جنگ دشمن هم امری واجب است. بعد از این مرحله هشت عنوان را از فرمایشات اعاظم فقها در باب جهاد استخراج کردیم و در جنگ مطابقت دادیم و نقطه نظرات خودمان را در اطراف این عناوین تبیین کردیم که این عناوین عبارت بودند از وجوب جهاد، اقسام جهاد، کفایی بودن جهاد شروط وجوب جهاد، اعزار مسقط تکلیف جهاد، شرط بودن وجوب جهاد به حضور امام معصوم یا عادل، موارد تعین جهاد و کسانی که جنگ و جهاد با آن ها واجب است. این ها را بیان کردیم. نقطه نظرات خودمان را هم در خصوص جنگ نرم در این حوزه ها تبیین کردیم.

مرابطه

الان وارد بحث مرابطه که یکی از عناوین مهمی است که مورد توجه فقها در طول تاریخ قرار گرفته است، می‌شویم. می‌خواهیم عنوان نهم یا مرابطه را بحث کنیم. اینکه مرابطه واجب است یا خیر ؟ محدوده ی مرابط چیست؟ ادراک ما از رباط و مرابطه چه خواهد بود؟ گلوگاه هایی که دشمن در آن جا هجوم می‌آورد و باید در آنجا مرابطه کرد کجا هستند ؟ این بحثی است که در این جلسه آغاز می‌کنیم و انشاالله ابعاد آن را می‌شکافیم.

پس عنوان نهم در بحث فقه جنگ نرم مرابطه است. مرابطه و مرزبانی درمرز ها و گلوگاه های هجوم احتمالی دشمن. فقهای عظام در کتاب جهاد از مرابطه یا مرزبانی بحث کردند البته نوع توجه و دیدگاه آن ها نسبت به مرابطه با دیدگاهی که امروز باید نسبت به مرابطه وجود داشته باشد کمی متفاوت است زیرا نگاه متفاوت است حکم هم به نظر می‌آید منطبق با وضعیت امروز نیست. برخی از فقها مرابطه را مستحب شمردند. مرحوم شهید ثانی دارد که مرابطه مستحب موکد است. ایشان آورده است الرباط هو الرسال او ارسال یا جمع می‌خوانند یا مصدر ، رباط یعنی رصد کردن ها یا رصد کردن و هو الارصاد فی اطراف بلاد الاسلام، در محیط پیرامونی در کشور های اسلامی رصد کردن و حضور داشتن.

در اطراف مرز های اسلامی حضور پیدا کنند تا اگر مشرکین قصد حمله به کشور اسلامی را داشتند به مسلمانانی که آن جا هستند اطلاع دهند. بر فرض اینکه می‌خواهند هجوم کنند یا در صورت این ارزیابی از هجوم، وقتی آنجا نگهبانی می‌دهند، دیدبانی می‌کنند متوجه شدند دشمن قصد هجوم دارد این قصد هجوم را به اطلاع اولین شهری یا روستایی یا اولین محلی که مسلمانان در آن هستند می‌رسانند. این عمل یعنی ارصاد، نگهبانی، دیدبانی، زیر نظر گرفتن دشمن، برای آگاه کردن مسلمانان از خطر حمله ی آن ها، این عمل مستحب استحباب موکدها ، این فرمایش شهید ثانی است.

علامه حلی رحمت الله علیه بر این عمل یعنی رباط و مرابطه اجر کثیری قائل شدند. ایشان دارد الرباط فیه فضل الکثیر و ثواب الجزیل. هم فضل زیاد دارد هم ثواب بسیاری دارد. پس مرابطه یا رباط و مرزبانی امری مستحسن است اینکه حالا مستحب یا واجب است بعدا مفصل بحث می‌کنیم اما علمای سلف عموما آن را مستحب شمردند و آن را دارای اجر می‌دانند.

معنای مرابطه

اینکه ریشه لغوی و معنای اصطلاحی مرابطه چیست. مرابطه از ریشه ی ربط به معنای بستن ، ربطه فلانٌ به کار رفته شده است. چون مرابط برای انتقال از منزل خود یا شهری که در آن مستقر است یا نقطه‌ای که در آن حضور داشته است مجبور بوده با مرکب خود به نقطه ی رباط و دیدبانی برود خب وقتی آنجا منتقل می‌شده است اسب خود را می‌بسته تا مدتی آنجا بماند چون در آن نقطه و کمین گاه یا در آن نقطه ای که نقطه ی مرزی است اسب خود را برای وقوف می‌بسته است، از بستن اسب ربط خیل ، این معنا گرفته شده و کسی که پس از بستن اسب به دیده‌بانی مشغول می‌شود آن را مرابط خواندند. پس ریشه ی مرابطه از ربطه است در قرآن هم همین واژه و معنا به کار گرفته شده است.

﴿وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل﴾، رباط الخیل یعنی بستن اسبان ، اسب های جنگی و چابک را برای روز احتیاط و هجوم و ایستادگی دشمن می‌بستند و این ها را پرورش می‌دادند، در جای مناسب خود نگهداری می‌کردند دشمن هم تعداد این اسبان را زیر نظر داشت همواره جمعیت مقابل خود را از روی تعداد این اسب ها و تعداد کسانی که آماده ی جنگ هستند ارزیابی می‌کرد پس رباط الخیل در این آیه هم بستن اسب در جاهایی که مناسب این کار هست یا پرورش اسب یا آموزش دادن افراد برای اسب سواری در کنار رباط الخیل همواره بوده است این باعث می‌شود دشمن را بترساند.

پس رباط الخیل در این آیه به معنای بستن اسبان و ذخیره کردن آن ها برای جهاد در راه خدا است. مرابطه در اصطلاح به معنای حراست، مواظبت کردن، رصد کردن چون الرباط به معنای ارصاد، رصد کردن ها یا رصد کردن، یعنی در یک نقطه ای مکث کردن و ایستادن، اسب خود را بستن، اتراق کردن است برای اینکه در آن نقطه دشمن را مورد رصد قرار دادند. به شخصی که در مرز های کشور به دیدبانی می‌پردازد تا از تمامیت سرزمینی کشور اسلامی یا هر کشور دیگری محافظت و حراست کند می‌گویند مرابط، رباط هم مصدر این فعل است یعنی ربطه که به معنای بستن، بستن طریق یا راه به دشمن از طریق رصد کردن هم می‌تواند استعمال شده باشد. در اصطلاح فقهی رباط و مرابطه به وقتی گفته می‌شود که عده ای برای مراقبت از مرز و زیر نظر داشتن تحرکات دشمن در آن سوی مرز خودشان را به مناطق مرزی برسانند یا به نقاط نزدیک به دشمن نزدیک کنند، حاضر شوند و تحرکات دشمن را زیر نظر بگیرند. دیدبانی کنند. در حقیقت مرابطه جلوی غافل گیری مسلمانان را خواهد گرفت یا ضریب غافل گیری آنان را کاهش خواهد داد. مرحوم شهید ثانی در شرح لمعه دارد که الرباط و هو ارصاد فی اطراف البلاد الاسلام للاعلام بالاحوال المشرکین علی تقدیر هجومهم، بعد می‌فرمایند این کار مستحب است استحباب موکدا دائما، این دائما قید برای حضور یا غیبت امام است. چه امام علیه‌السلام حضور داشته باشد یا در دوران غیبت باشد. و لو وطن ساکن صغر، اگر کسی خود را آماده کرد، وتعی وستدعه ساکنا فقر، فقر آن شکاف یا آن نقطه ای را می‌گویند که دشمن ممکن است از آن هجوم بیاورد، ساکنا فقر نفسه علی الاعلام مخافظه، اگر مسلمان یا فردی خود را آماده کرد و در آن شکاف یا گلوگاه یا نقطه ی هجوم رفت و آنجا مستقر شد تا اگر خطری تهدید کرد سرزمین های اسلامی را سریعا اعلام کند یا از آن جا محافظت کند تا خطر را دفع کند این آدم را مرابط می‌گویند و هو مرابط. پس کسانی که در مرز های بلاد اسلامی حضور پیدا می‌کنند تا در برابر تهدید و هجوم احتمالی دشمن ایستادگی کنند و راه دشمن را ببندند. این فردی که راه دشمن را سد می‌کند یا اسب خود را می‌بندد تا در آنجا حضور شبه ممتد داشته باشد این مرابط است و اقدام و عمل آن رباط و مرابطه است.

در کتاب مصطلحات الفقه اینطور آمده است که المراقبه فقها ارصال عدو، مرابطه در نزد فقها به معنای رصد کردن دشمن است. والاقامه فی ثغر، در شکاف ها یا دهلیز هایی مه وجود دارد در آنجا مستقر شوند. او ما یقرب منها لحفظها من هجمه مشرکین. نقاطی که حضور دارد به آن جا نزدیک می‌شود و مستقر می‌شود تا آنجا را از هجوم مشرکین در امان بدارد. او اعداء مسلمین و حکومته، یا نقاطی که توسط مشرکین احتمالاً مورد هجوم قرار می‌گیرد ممکن است این کسانی که هجوم می‌آورند مشرک نباشند اما با مسلمانان دشمنی دارند یا حکومت آنان، حاکمیت مشرکین یا حاکمیت خصم و دشمنان ولو کانوا مسلمین، حتی اگر آن دشمن مسلمان هم باشد. کسی که در برابر آن ها می‌رود تا رصد کند، کنترل کند، دیدبانی کند، سرزمین های اسلامی را حفظ کند و در آنجا حضور داشته باشد اگر تهدیدی شکل گرفت آن تهدید را شناسایی کند و به ستاد و مرکز خود اطلاع دهد این مرابطه است. در عبارات روایات و کلمات فقها است که فی الثغر، مراد از این ثغر چیست ، الثغر مشترک و دار الاسلام و دار الشرک ، نقطه ی مرز بین دار الاسلام و دار الشرک است. آیا همین است یا ممکن است جای دیگر هم نقطه ی ثقر باشد ؟ ثقر مرتبط با نقاط مرزی است یا نقاط غیر مرزی هم در بر میگیرد ؟ ایشان می‌فرماید کل موضع کل یخاف و اهل هجوم اعدا، چون این عبارت با جنگ نرم ما تناسب دارد و نقاطی که با جنگ نرم شکل می‌گیرد من این عبارت را انتخاب کردم و اینجا نقل کردم. در کلمات فقهای گذشته معمولاً به همان ثقر اشاره شده است اما ایشان دارد هر نقطه‌ای که بیم آن باشد که بر سرزمین مسلمانان، یک وقت هجوم دشمن بر سرزمین ها است، نقطه ای وجود دارد که بیم می‌رود دشمن از آنجا حمله کند مثلاً فرض کنید اسراییل بخواهد از آب های آزاد خلیج فارس به یک نقطه از سرزمین ما حمله کند. واجب است یا لازم است یا مستحب است بنا بر حکمی که خواهیم گفت با رصدی که می‌کنیم اجازه ندهیم حضور دشمن در این نقاط شکل بگیرد و قوی شود و بخواهد برای ما تهدید آفرین باشد. یک بار نقاط مرزی تهدید نمی‌شود، به وحدت اراضی ما آسیب نمی‌رسد اما اهل کشور ما ممکن است مورد هجوم واقع شوند اینجا هم باید آن موضع که ممکن است از آن نقطه ، مسلمانان اهل ایمان و هموطنان ما مورد هجوم واقع شوند آن نقطه را هم باید سد کرد پس او من کل یخاف اهل الاسلام هجوم الاعدا، چه اهل اسلام چه ارض اسلام باید از هجوم اعدا در امان بمانند برای در امان ماندن اگر لازم بود شما جایی را رصد کنید و انجام دادید این مرابطه می‌شود.

ما با توضیحاتی که دادیم معلوم شد که مرابطه و ارصاد همان کمین کردن یا در تکاپو بودن یا در انتظار فرصت بودن برای شناخت تحرکات دشمن است.

انشاالله ادامه‌ی این بحث را در جلسه ی آینده پی خواهیم گرفت.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo