< فهرست دروس

درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1401/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /قواعد فقهیه در جنگ نرم

حدیث خوانی

في‌الكافي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ.

سوال می‌کند که با قوم و قبیله و مردم خود و با خلطائنا من الناس ، عده ای از مردم هستند که با ما آمد و شد دارند در زندگی و کار و کسب و همسایگی ما مخلوط هستند که این ها شیعه نیستند چگونه با این ها رفتار کنیم ؟ حضرت فرمودند: نگاه کنید ائمه ی شما چگونه رفتار می‌کنند، به رفتار ما نگاه کنید که ما چگونه رفتار می‌کنیم. وقتی یکی از این خلطاء که مریض می‌شوند یا مریضی دارند ائمه ی شما از آن ها عیادت می‌کنند اگر فردی از آن ها از دنیا رفت ائمه ی شما در تشیع جنازه ی آن ها و آدابی که دارد مشارکت می‌کنند. بعضی وقت ها حادثه ای پیش می‌آید ، چیزی از آن ها می‌بینیم که نیازمند به شهادت است در دادگاه اگر اقتضاء کرد یا لازم بود کاری کرده بودند که باید علیه آن ها یا به نفع آن ها شهادت داده می‌شد. ائمه ی شما این کار را می‌کنند نمی‌گویند که این از ما نیست هر حکمی می‌خواهند بدهند، اگر حقی با آن ها است و ما اطلاع داریم باید شهادت دهیم. امانت دار نسبت به آن ها بودند و امانت آنان را پس می‌دادند

این پنج نکته ی مهم در روابط اجتماعی است که حضرات معصومین عملاً به ما آموختند و باید به آن توجه کرد ، امروز هم اگر رفتار اجتماعی و اسلامی رعایت نشود سرنوشت مسلمانان با دست انداز های زیادی مواجه خواهد بود.

ادله قاعده نفی سبیل

سخن در باب قاعده ی نفی سبیل به درازا کشیده شد، دلالت آیه ی ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ را بررسی می‌کردیم که آیا این آیه ی شریفه بر قاعده‌ی نفی سبیل دلالت دارد یا ندارد

گفتیم این آیه مهم ترین سند و پشتوانه برای اثبات حجیت قاعده‌ی نفی سبیل است مفردات این آیه را معنا کردیم عرض کردیم به استناد فرمایش مرحوم شیخ اعظم رحمت الله علیه مراد از کلمه ی مومنین در این آیه که فرمود ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾ منظور از مومنین در این آیه معنای خاص آن که بر شیعیان اطلاق می‌شود نیست، این فرمایش شیخ اعظم بود

ایشان فرمود همه ی مسلمانان و افرادی که شهادتین را بر زبان جاری کنند و به رسالت پیامبر ایمان آورند شامل این آیه می‌شوند، یعنی ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾ یعنی همه کسانی که گفتند اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله صلی علیه و آله

شیخ در تعلیل ادعای خود فرمود کلمه ی المومن در زمان نزول آیه ی نفی سبیل ، فقط اینطور نبود که آن روز بگویند شیعیان مومن هستند، هرکس شهادتین را می‌گفت از کلمه ی مومن، چنین کسی که شهادتین را گفته، اعمال می‌شد که از نظر ما هم حق با ایشان است

یعنی این آیه یشمل الجمیعا

وقتی می‌گوید ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ یعنی هیچ کافری بر هیچ فردی که مسلمان شده باشد و شهادتین گفته باشد و به رسالت پیامبر ایمان آورده باشد سلطه و سبیلی ندارد، سلطه و سبیل تشریحی، که بعداً توضیح بیشتری خواهیم داد، هیچ سلطه ای برای مومن بر هیچ مسلمانی تشریح نشده است

بقی الکلام در عدة امور، سبیل در لغت به معنای راه، غلبه ، تسلط، حجت، عتاب، عذاب به کار رفته است

در قرآن به معنای راه راست یا به معنای راه یعنی که اعم از هرگونه راهی باشد به کار گرفته شده است می‌خواهد راه ذلالت باشد یا راه به غض نظر از ذلالت یا هدایت باشد

مثل این که مثلاً بفرماید ابن سبیل در آیه ی شریفه ی سوره ی بقره ﴿فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ﴾ یعنی اگر غنیمتی بُردید خمس آن متعلق به پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مساکین و در راه مانده ها است، این جا راه، مطلق راه است

بعضی گفتند تعابیر قرآن غیر از مطلق راه در جا هایی هم راه راست و هدایت است مثل ﴿وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ﴾ اگر کفر را به جای ایمان قرار دادی، ایمان را دادی و کفر گرفتی و در وجود خود نهادینه کردی چنین انسانی راه مستقیم را گم کرده و از دست داده است. پس سبیل در اینجا راه راست، هموار، راه صحیح به کار رفته است

جایی هم ممکن است در قرآن گفته شود منظور از راه، راه حل و نحوه ی معالجه است مثل آن که فرمود ﴿فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىٰ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا﴾ که چنین زنانی را در خانه نگه دارید تا مرگ آنان فرا رسد یا خداوند برای آنان چاره ای قرار دهد پس سبیل در اینجا به معنای چاره است

در جایی هم ممکن است استناد شود که بگویند منظور عقوبت و سرزنش است مثل ﴿ما عَلَى الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیل﴾ مومنین را عقوبت نخواهند کرد

جایی هم ممکن است بگوییم راه اهل ایمان به استناد از این آیه ی شریفه که می فرماید ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾ بعد از اینکه حق آشکار شد با پیامبر مخالفت کنند و از راهی که مومنان رفتند، نروند، اینجا سبیل المومنین امده است، یک جایی هم هست به معنای مسیر گناه کاران ﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ﴾ ما آیات را به روشنی بیان می کنیم تا راه و رسم گناه کاران روشن شود اینجا سبیل المجرمین است

یک جایی در قرآن از آن به نوعی راه میان حق و باطل اراده شده است ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا﴾

بین جاده و راه ایمان و بین مسیر کفر یک سبیل دیگری است پس راه میان و حق و باطل است

در یک آیه از قرآن هم منظور ممکن است راه، توشه، ثروت، توانایی و دارایی بگویند مثل ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾ آن که توانایی رفتن به خانه ی خدا را دارد و علاوه بر این ها ممکن است راه تجاوز و تعدی هم به کار رفته باشد مثل ﴿فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ﴾ اگر دشمن کناره گرفت شمشیر را به زمین گذاشت و پیشنهاد صلح داد ﴿فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾ خداوند اینجا برای شما راه تجاوز و تعدی قرار نداده است

این ها کاربرد هایی بود در قرآن که ممکن است بگویند به استناد این آیه معنای سبیل این است

نکته ی دوم سبیل وقتی با حرف علی به کار می رود مفهوم و معنای عقاب و عتاب، غلبه و سلطه، استیلا در آن دیده می‌شود

و ما علی المحسنین من سبیل، آدم های نیکو کار را مواخذه نمی‌کنند ، یعنی راهی برای مواخذه و عتاب و سرزنش آنان قرار داده نشده است

اینجا علی با محسنین باهم استعمال شده یا ﴿وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَٰئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ﴾ ، اینجا باز علی با سبیل آمده است، هرکس پس از ظلمی که به او رفت بعد انتقام جویی کرد او را مواخذه نمی‌کنند ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ﴾ راه و تنها راه مواخذه برای کسانی است که به مردم ظلم کردند، السبیل اینجا باز با علی امده است، اینها کاربرد های قرآن کریم پیرامون واژه ی سبیل بود

امام رحمت الله علیه در کتاب بِیع می‌فرماید که سبیل در کاربرد ها و استعمالات قرآن همه ی این مثال‌هایی که زدید آخر آن به یک معنا ختم می‌شود که سبیل به معنای طریق است، طریقی برای مثلا مواخذه

ما علیهم من سبیل یعنی اگر کسی ظلمی کرد طریقی برای مواخذه ی او نیست یا همه ی مثال هایی که زدیم که تکرار نکنیم

﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ﴾ کسی که در طریق و راه خدا کشته شد او مرده نیست ﴿وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَىٰ وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِین﴾ این طریق مومنین را تبعیت نکرد یا همه‌ی مثال هایی که زدیم ایشان می‌فرماید که در همه ی این کاربرد ها معنای طریق نهفته است که البته طریق در پاره ای از موارد مفهوم حقیقی طریق را دارد مثل آن جایی که ابن السبیل بود در راه واقعا مانده است ، در بعضی از جاها مجازی است مانند راه خدا یا مومنین این ها مجازا اطلاق شده است به آن مسیر و ممر و ممشاء مومنین یا کفار یا منافقین، این ممشاء را مجازاً طریق خواندند

مثل اینکه جناب موسی علیه السلام به برادرش گفت ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ﴾ یعنی آن کاری که مفسدین می‌کنند تو انجام نده، این را مجازا سبیل خواندند. ایشان ادامه می‌دهند سبیل در معانی مجازی در این آیه از قرآن به کار رفته است خواسته معنای مجازی را در امور معنوی به طور حسی بیان کند لذا از کلمه ی سبیل استفاده کرده است پس همه‌ی کاربرد ها در سبیل به معنا و مفهوم طریق نفهته است که به نظر ما فرمایش ایشان تا اینجا بسیار دقیق است

ایشان یک نکته ای در ادامه دارند که این نکته اختلافی است می فرمایند که سبیل در این آیه هم از همین قسم است یعنی به معنای طریق است خب این صحیح است، ادامه می‌دهند که سبیل در این آیه به معنای نصر و حجت و غلبه و این ها به کار نرفته است بلکه مراد از این کلمه نفی مطلق سبیل است به این معنا که نه در تکوین و نه در تشریع برای کافران راه و سبیلی بر مومنین جعل نشده است، اینجا مورد اختلاف است

نفی تشریعی که شده است این قبول، خداوند متعال حکمی جعل نکرده است که بر اساس آن حکم سلطه ای برای کافر به وجود آید که بر مومنان سیطره پیدا کند اما تکوینی آن چطور؟! یعنی همه ی راه های این که سلطه ای به لحاظ امر خارجی ایجاد شود جلوی این را هم گرفتند، هیچ کافری بر هیچ مسلمانی سلطه پیدا نمی‌کند یا نخواهد پیدا کرد؟

انصاف این است که بر خلاف فرمایش ایشان این آیه ی شریفه ظهور در نفی سبیل تشریعی دارد، اینکه بگوییم سلطه ی تکوینی را هم در عالم خارج برداشته است، درست نیست، بار ها شما می‌بینید کفار بر مسلمانان چیره می‌شوند

آمریکایی ها افغانستان را گرفتند بیست سال آن جا حضور داشتند و پیروز شدند ، حاکمیت عراق را ساقط کردند و پیروز شدند، این یعنی آن ها تسلطی به معنای تکوینی پیدا نکردند یا آن که واقع شد تسلط نبود؟

اینگونه نیست که همیشه غلبه با مسلمانان باشد در این صورت نمی‌توانیم بگوییم تکوینا این آیه نفی سبیل می‌کند، عقل و وجدان ما آن چیزی را که در عالم خارج دیدیم با این حرف سازگار نیست قرآن هم می‌گوید ﴿إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ﴾

مسلمانان هم مغلوب می شوند هم غالب، اگر حکم تکوینی بود مسلمان ها نباید مغلوب می شدند باید در هر حالتی پیروز می شدند وقتی در عالم خارجی نیست پس مراد از نفی سبیل ، نفی تکوینی آن نیست

جعل در این آیه که می‌گوید ما جعل الله مثل تشریعی است که در سایر قواعد می‌شود، قاعده لاضرر وقتی می‌گوید لا ضرر و لا ضرار منطورش چیست یعنی ضرر و ضرار تکوینی را برداشتیم یا شارع مقدس می‌گوید ما حکمی جعل نکردیم که بر اساس آن حکم ضرری به شما متوجه باشد یا مشروعیت پیدا کند که شما به دیگران اضرار کنید، اضرار به غیر بر اساس حکم شرعی خداوند متعال، این جعل نشده است چنین اضراری مشروعیت ندارد

یا قاعده ی عسر و حرج وقتی می‌گوید ﴿مَا یُرِیدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ﴾ یعنی می‌خواهد بگوید که کلا حرج را برداشتیم یا اینکه می‌خواهد بگوید ما قانونی نریختیم که بر اساس آن شما بخواهید در عین کاری که یک تکلیف حرجی است آن تکلیف را انجام دهید، خیر، اگر عسر و مشقت به جایی رسید که تحمل آن قاعدتاً بر انسان ها سخت است و نشدنی است، شارع مقدس تحمل این را ساقط کرده است وگرنه انسان ها دائما در مشقت و سختی زندگی می‌کنند اگر قرار بود به لحاظ تکوینی چنین حرجی برداشته شده باشد همه باید یا در پر قو یا در شبه پر قو می بودند

پس قاعده ی لا ضرر و لا حرج این ها همه ناظر بر جنبه های تشریحی هستند و ما نحن فیه هم همینطور است لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا یعنی حکم تشریحی وضع نکردیم که بر اساس آن کفار بر مومنین سیطره و تسلط پیدا کنند

یک دفعه دخل مقرری هم درباره ی دلالت این آیه به ما نحن فیه مطرح است لعل اینکه کسی بفرماید خداوند متعال در این آیه ی قرآن قبل از اینکه بفرماید

﴿لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا﴾ فرموده است ﴿فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ﴾ نفی سبیل را پس از فقره ی داوری خدا در روز قیامت ذکر کرده است، فحیث این که بحث در مورد حکم و داوری خدا در روز قیامت است ایضا لن یجعل الله یعنی روز قیامت وقتی خداوند مومنین و کافرین کنار هم بنشاند و حکم کند ادله و دفاع این را ببیند ادله و دفاع آن را ببیند آن جا لن یجعل الله سلطه حجتی، آن جا برهان کفار ضعیف است نه در دنیا

این ممکن است ادعا شود، اگر اینطور شود وقتی قرار شود آیه مربوط به روز قیامت باشد به ما نحن فی دلالت نخواهد کرد ما می‌خواهیم بگوییم لن یجعل الله یعنی سلطه ی در این دنیا را برداشته است این آیه روز قیامت را می گوید پس از ما نحن فیه خارج است و دال بر این ادعا نخواهد بود

پاسخش این است که این حرف معتبر نیست اولا ﴿َفاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ﴾ این متعلق به ما قبل است به آن رفتاری که کفار و منافقین می‌کردند رصد می‌کردند اگر مشکلی پیش می‌آمد اگر شکستی حاصل می‌شد یا اگر پیروزی حاصل می شد برای هرکدام رفتاری تعریف می‌کردند یا برای کفار اگر پیروزی حاصل می‌شد رفتاری تعریف می‌کردند این مدل رفتار، یقه گیری و مطالبه گری ها را خداوند روز قیامت مواخذه می‌کند و در مورد آن ها حکم می‌کند از طرفی آیه در مقام تشریح است و به مسائل روزمره ی زندگی مومنین و کافرین می‌پردازد و ضابطه می‌دهد این ضابطه نمی‌تواند برای روز قیامت باشد بلکه مربوط به همین دنیا است

﴿فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ﴾ ناظر به آن تحول و حادثه ی صدر آیه است از مجموع آن چیزی که ما عرض کردیم نتیجه می‌گیریم که واژه ی سبیل وقتی با علی استعمال شده است معنای غلبه و سلطه و استیلا را دارد طریقی بر استیلای و سلطه ی کفار بر مسلمین بر لحاظ تشریعی نیست و خداوند متعال چیزی را در این زمینه جعل نکرده است بنابراین اگر مومنین طوری رفتار کنند که خودشان را تحت سلطه ی کفار قرار دهند یک اقدام غیر شرعی است و باید با هرچیزی که ممکن است آنان را زیر سلطه ی کفار ببرد مقابله کنند

ما نحن فیه یعنی بحث جنگ نرم هم از همین مقوله است اگر جنگ نرم دشمن بخواهد استیلای کفار بر مومنین را فراهم کند و مقدماتش را تنظیم کند باید مورد توجه واقع شود و با آن مقابله شود و اجازه ندهیم چنین استیلا و سلطه ای فراهم آید

انشاالله بقیه ی مطالب برای جلسه ی آینده بماند

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo