< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد استاد حسینعلی سعدی

1402/08/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/أحكام القطع /حجیة قطع الإجمالی

مقدمه

سخن در تنجیز علم اجمالی بود و عرض کردیم که این نکته را مرحوم آخوند مطرح فرموده اند که آیا علم اجمالی در تنجیز و تعذیر مانند علم تفصیلی است یا خیر؟ ایشان فرمایشی داشتند که این فرمایش را تقریر کردیم اما جمع بندی و تحلیل آن باقی ماند و آن این است که در حوزه علم اجمالی علم به وجوب احد الصلاتین(ظهر یا جمعه) داریم. عبارت آخوند ره به شرح زیر است:

فيه إشكال ربما يقال إن التكليف حيث لم ينكشف به تمام الانكشاف و كانت مرتبة الحكم الظاهري معه محفوظة جاز الإذن من الشارع بمخالفته احتمالا بل قطعا[1]

چون در اینجا تمام الإنکشاف صورت نگرفته مرتبه حکم ظاهری وجود دارد یعنی شارع می تواند در اطراف علم اجمالی اذن به جریان اصول بدهد و به تعبیری در اطراف علم اجمالی اذن در اقتحام بدهد. پس جمع بندی این می شود که علم اجمالی مفتضی تنجیز است نه علت تامه. در جایی که علم تفصیلی بود علیت تامه داشت. فرضاً علم تفصیلی به وجوب ظهر یا جمعه داریم در اینجا دیگر امکان ترخیص نیست چراکه علت تامه است ولی اگر آمدیم و گفتیم مرتبة الحكم الظاهري معه محفوظة یعنی شارع بتواند در اطراف علم اجمالی اذن بدهد به این معناست که علم اجمال منجز است لولا ترخیص الشار همین که تنجیز را مقید به عدم ترخیص شارع کردیم به نحو مقتضی می شود. ما بیاییم و بگوییم علم اجمالی مقتضی تنجیز است نه اینکه برای تنجیز علیت تامه داشته باشد. عرض کردیم برای تحلیل این ادعا برخی از اصولیین این مطلب را مطرح کردند که ما اگر بخواهیم تنجیز را به نحو اقتضا یا علیت تامه تحلیل کنیم فرع بر این است که ماهیت علم اجمالی را تقریر کنیم و وقتی ماهیت اجمالی روشن شد بتوانیم نحوه و مقدار تنجیزش را بررسی کنیم.

مبنای مرحوم آخوند در ماهیت علم اجمالی

عرض شد در ماهیت علم اجمالی سه مبنا وجود دارد، مبنای مرحوم آخوند را تحلیل کردیم که ایشان فرمود العلم بالفرد المردد. ما یک فرد معین داریم یعنی حدود شخصیه فرد برای ما معین است مثلا می گوییم هذا الاناء نجسٌ. یک فرد مردد داریم مثلا می گوییم هذا الاناء أو ذاک الإناء حال سوال این است که آیا علم می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد یا خیر؟ ما دیروز بیان جناب مرحوم آخوند را تقریر کردیم که فرمودند علم می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد و هیچ اشکالی هم ایجاد نکند. ایشان در تحلیل وجوب تخییری این حرف را زده بود وجوب که یک امر اعتباری است در وجوب تخییری می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد. ایشان تنظیر کرده بود و گفته بود صفات حقیقی ذات الاضافه مثل علم می تواند به هذا الفرد أو ذاک الفرد تعلق بگیرد. پس اگر صفات حقیقیه می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد قطعا وجوب تخییری که یک امر اعتباری است می تواند به فرد مردد تعلق بگیرد. حالا اینکه این حرف را بپذیریم یا نپذیریم پس از اینکه دو رای دیگر را متعرض شدم عرض خواهم کرد.

مبنای مرحوم اصفهانی و مرحوم نائینی در ماهیت علم اجمالی و اشکال رای مرحوم آخوند

امروز رای مرحوم نائینی در فوائد الاصول در تحلیل حقیقت علم اجمالی (الإتجاه الثانی) و مرحوم اصفهانی ره در نهایه الدرایه ج3 ص89 را عرض خواهم کرد. این دو بزرگوار نظرشان این است که ماهیت علم اجمالی، علم به جامع است نه علم به فرد مردد چون علم به فرد مردد را مرحوم کمپانی گفته اگر بخواهیم بگوییم ماهیت علم اجمالی علم به فرد مردد باشد دو اشکال فنی دارد پس باید تبیین دیگری از حقیقت علم اجمالی داشته باشیم. علم به جامع یعنی چه؟ اگر دقت کرده باشید در تحلیل مرحوم آخوند و مرحوم کمپانی و مرحوم نائینی حقیقت علم اجمالی با حقیقت علم تفصیلی فرقی ندارد. علم، انکشاف تام است گاهی اوقات در معلوم اتفاقاتی می افتد مرحوم آخوند معلوم را فرد مردد گرفت و این بزرگواران معلوم را علم به جامع گرفتند.

علم به جامع یعنی علمی است که مخلوط است یعنی یک جانب ایجابی و یک جانب سلبی دارد جانب ایجابی آن اشتمال علم اجمالی علم به جامع است ما به وجوبی در جمعه علم داریم آیا ماهیتعلم در اینجا با ماهیت علم تفصیلی تفاوت می کند؟ خیر اما معلوم به جای اینکه فرد باشد جامع است چه ظهر باشد چه جمعه جامع بین این ها که یک صلاه است وجوب به آن تعلق گرفته اما یک جانب سلبی دارد عدم تعدی العلم من الجامع إلی الفرد. افراد متعلق شک اند یعنی به جامع واجب بین الامرین در جمعه علم داریم اما در خصوص فرد شک داریم در خصوص ظهر و در خصوص جمعه شک داریم. آیا علم از جامع به فرد تعدی می کند یا خیر الان در مانحن فیه می گوییم علم به جامع است و نسبت به افراد علم تعلق نگرفته است. حالا اینکه ما این حرف را بپذیریم یا نپذیریم خواهیم گفت عبارت مرحوم اصفهانی در نهایه الدرایه را دقت کنید

أن حقيقة العلم الإجمالي المصطلح عليه في هذا الفن لا تفارق العلم التفصيلي في حدّ العلميّة و ليسا هما طوران من العلم نظرا إلى تعلق العلم الإجمالي بالمردد أعني أحد الأمرين بل ربما يبني عليه إمكان تعلق الصفات الحقيقيّة بالمردد فضلا عن الاعتباريّة كما في كلمات استادنا العلامة «رفع الله مقامه»[2]

وقتی می گوییم علم اجمالی، علم اجمالی در اصول را داریم بحث می کنیم یعنی علم اجمالی که حکما خصوصا در علم باری قبل از وجود ممکنات یک علم اجمالی دارد. این علم اجمالی عین کشف تفصیلی است. علم اجمالی که در اصول بحث می کنیم در علمیت فرقی با علم تفصیلی ندارد. این عبارت می خواهد فرضیه آغا ضیا را باطل کند که إن شاء الله تفصیل آن را خواهیم خواند. آقاضیاء ره می‌گوید علمیت علم اجمالی با علمیت متفاوت است در حالیکه در علمیت تفاوتی وجود ندارد ما دو علم نداریم. در ادامه قول استادشان مرحوم آخوند که فرموده بودند صفات حقیقیه به مردد تعلق می گیرد فضلا از امور اعتباریه. حالا مرحوم اصفهانی نظر خودشان را در علم اجمالی مطرح می کنند:

بل التحقيق أن طرف العلم ينكشف به تفصيلا لا مجال للتردد فيه بما هو طرف للعلم، إذ القائم بالنفس الذي به تشخّص مقولة العلم أمر جزئي شخصي بحسب هذا الوجود، و المردد بما هو مردد لا ثبوت له ماهيّة و لا هويّة، إذ كل ماهية لها نحو من التعيّن الماهوي الذي به يمتاز عن سائر الماهيات، و كل هويّة بنفسها ممتازة عن سائر الهويات، كيف و الوجود نفس التشخّص و الوحدة رفيق الوجود تدور معه حيثما دار.[3]

ما یک عالم داریم و یک معلوم، انکشاف العلم تفصیلی است و غبارآلود نیست و از آن حیث که طرف العلم است تردد در آن راه پیدا نمی کند و روشن است. مرحوم آخوند چطور می فرمایید که طرف العلم مردد است و چون فرد المردد است انکشاف تام ندارد. این حرف باطل است چراکه فرد مردد نمی تواند طرف العلم باشد. ما باید طرف العلم را یک فرد معین مفصل قرار دهیم و ماهیت علم هم انکشاف تمام است حال آن فرد مفصل چیست؟ آن فرد مفصل جامع هست. در بیان رای و نظریه مرحوم اصفهانی و مرحوم نائینی باید ابطال نظریه مرحوم آخوند هم صورت پذیرد. اشکال بیان مرحوم آخوند چیست؟ دو نکته عرض کنم: نکته اول اینکه مقوله علم باید به یک امر جزئی شخصی تعلق بگیرد. نکته دوم «المردد بما هو مردد لا ثبوت له ماهیه و لا هویه» با این بیان ابطال قول مرحوم آخوند روشن می شود. ما ثبوتا باید یک طرفی را فرض کنیم تا اثباتا بحث کنیم که آیا علم به آن تعلق می گیرد یا نمی گیرد. به لا شیء که علم تعلق نمی گیرد. به فرد مردد ماهیتا تعلق نمی گیرد یعنی هر چیزی بخواهد وجود پیدا کند یک تشخص و تقرری می خواهد. شما می گویید الحیوان الناطق این یک تقرر و ثبوت ماهوی پیدا کرد ولی اگر گفتید الحیوان الناطق أو الصامت اگر «أو» آوردید که تقرر و تشخص ماهوی پیدا نمی کند. پس فرد مردد تشخص ماهوی پیدا نکرد اما هویه تعلق نمی گیرد هر چیزی که تشخص پیدا کند وجود پیدا می کند آیا فرد مردد می تواند وجود پیدا کند؟ اگر گفتیم فرد مردد هویتا و ماهیتا ثبوت ندارد طرف العلم خارج می شود پس تفسیر علم اجمالی با مشکی مواجه می شود جناب آخوند علم اجمالی را تفسیر به فرد مردد کردند و فرد مردد هویتا و ماهیتا ثبوتی ندارد پس علم اجمالی با این تفسیر باطل می شود. در علم باید یک طرفی را فرض کنیم و بعد بگوییم علم تحقق پیدا کرده. پس طرف العلم چیست می گوییم علم اجمالی مثل علم تفصیلی است و طرف آن، جامع است. نقد به مرحوم محقق اصفهانی را بعد از بیان آرا عرض می کنیم که آیا استدلالشان تمام است یا در خارج بالوجدان می بینیم علم اجمالی به فرد مردد تعلق می گیرد. یک کسی إخبار می کند که علم دارم به مجیء زید یا عمرو در اینجا می گوییم جائی أحدهما است آیا عرف و وجدان این را تایید نمی کند. یک نکته فنی و حکمی مرحوم اصفهانی فرمودند و برخی اصولیین هم چون به لحاظ حکمی نتوانستند استدلال ایشان را ابطال کنند و تصویر درستی از فرد مردد ارائه کنند این قول را پذیرفته اند ولی یک مفری برای نجات از این قول وجود دارد. پس الان اشکال فنی مرحوم اصفهانی به رای استادشان مرحوم آخوند این شد که فرد مردد نه ثبوت ماهوی دارد یعنی در وعاء ذهن ثبوت ندارد و نه ثبوت هویتی و وجودی دارد و اگر نتوانستیم برای آن موضوع درست کنیم چطور می توانید بگویید علم به آن تعلق می گیرد پس علم اجمالی را تفسیری کردید که مبتنی بر یک مبنای فاسد است. فرمایش مرحوم نائینی هم در فوائد الاصول جلد 3 ص75 ناست که ظرشان را مانند مرحوم اصفهانی مطرح کرده اند.

رای مرحوم آقاضیاء ره در ماهیت علم اجمالی

رای سوم رای آقاضیاء ره است که در مقابل دو رای سابق عبارتی آورده اند که قابل توجه است. مرحوم شهید صدر ره هم در مباحث الاصول جلد 4 ص21 و هم در حلقه ثالثه ص354 این سه رای را آورده و تقریر کرده که در تحلیل إن شاء الله از آن استفاده خواهیم کرد. رای آقاضیاء ره یک تفاوتی با رای مرحوم آخوند ره و رای مرحوم نائینی و مرحوم اصفهانی دارد و آن این است که اجمال را در حقیقت ادراک و علم برده و تحلیل و تفسیر کرده اند. آقاضیاء رع در نهایه الأفکار جلد 3 ص48 می گویند اگر فردی از دور می‌آید و شما إخبار از مجیء او می دهید إخبار به جامع می دهید؟ خیر إخبار به فرد است آیا معلوم فرد مردد است؟ خیر فرد مشخص است. ایشان می فرماید فرق علم اجمالی و علم تفصیلی این است که گویا این انکشاف غبار آلود است و با انکشاف تفصیلی تفاوت می کند. اگر این تفسیر را آوردیم یعنی ماهیت علم اجمالی با ماهیت علم تفصیلی متفاوت است. فرض کنید می گوییم اگر بیان به شما واصل شد عقل برای شما تعذیر و تنجیز، قائل است. آیا علم اجمالی بر مبنای آقاضیاء ره که غبار آلود است بیان بر آن صدق می کند یا اگر علم به جامع بود و به افراد سرایت نکرد در ناحیه افراد حجت است. آقایانی مانند علامه مجلسی ره که فرمودند علم اجمالی کالجهل است رأسا استدلالی دارند و می گویند وقتی می خواهیم این ظرف را بنوشیم آیا حین ارتکاب علم به نجاست داریم؟ خیر یعنی می خواهیم بگوییم علم اجمالی آیا علیت دارد که بگوییم مخالفت قطعیه حرام است یا موافقت قطعیه واجب است. اگر جامع یا فرد مردد گرفتیم نمی توانیم بگوییم حین ارتکاب حرمت دارد. یعنی حین ارتکاب علم نیست و بعد ارتکاب، علم به حرمتش پیدا کنیم علم بعد فعل که موثر در حرمت فعل نیست. این استدلال را گفتند که نمی پذیریم و إن شاء الله آن را نقد می کنیم. خب پس فرمایش آغا ضیا این است که در علم هیچ اتفاقی در ناحیه معلوم نیست که جامع باشد یا فرد مردد و امتیاز و تفاوت بین علم اجمالی و علم تفصیلی در ناحیه خود علم است. یعنی علم اجمالی علم مشوب به یک شکی است. آیا چنین قولی را می توانیم بپذیریم یا خیر إن شاء الله در جلسه بعد. والحمد لله رب العالمین

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo