< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات/ تنبیه چهارم/اموری که در زمان واقع می شود

معلوم شد طبق فرمایش میلانی که شرائطی که برای نماز است در واقع شرائط خود مصلی است و استصحاب جاری است و اصل مثبت نخواهد بود و وقتی نماز عملی و عرضی از انسان صادر می شود بیتوته شب از حالات خود انسان است شک دارم شب تمام شده و یا نه ؟ یعنی شک دارم این حالت من از بین رفته یا نه؟ استصحاب جاری می شود دیگر اصل مثبت نخواهد بود .

حاصل این که طبق آنچه مرحوم میلانی بیان کردند قسم دوم مثل قسم اول استصحاب جاری است.

اما قسم سوم :

زمان دخیل نیست یعنی امور تدریجی زمانی هستند و در زمان واقع می شود.

سه صورت می شود :

الف : شک در بقاء این امر زمانی مثل اینکه یقینا آب جریان داشت و الان شک دارم آب جریان دارد و یا ندارد؟ و منشاء شک من این است که مانعی وجود دارد و جلوی آب را سد کردند و یا اگر حرکت می کند الان مانعی جلوی حرکت را می گیرند و بخاطر مانعی شک در بقاء دارم و شک دارم مانعی پیدا شد که جلوی حرکت را گرفت و یا نگرفت؟

ب : شکی که در بقاء این امر تدریجی دارم بخاطر اینکه شک در مقدار مقتضی دارم و آن مقتضی باعث شده بود که امر تدریجی پیدا شود آن مقتضی الان است و یا تمام شد؟ مثل اینکه برف آمده و جمع شده روی بلندی و از زیر آب جاری بود و حالا شک دارم این آب ادامه دارد و منشاء شک من این است آیا آن برف که مقتضی جریان بود الان جاری است؟ و یا تمام شده است؟ پس شک من در مقدار مقتضی است.

ج : شکی که دارم بخاطر احتمال حدوث فرد دیگری است مقارن با فرد اول یا مقارن با ارتفاع فرد اول است به عنوان مثال در بغل کوه برفی بود و از او آب جاری بود و الان شک دارم آب جاری است و یا نه؟ احتمال دارد تکه یخی در که در مقارن او بود آب از او جاری است و یا تکه یخی جایگزین آن یخ اول شود شک دارم آیا استصحاب جاری است و یا نه؟

پس شک در بقاء سه صورت شد.

آیا استصحاب در هر سه صورت جاری است و یا نه؟ یا بعضی از اقسام جاری است و یا قائل به تفصیل بشویم؟

استصحاب در صورت اول بدون اشکال جاری است به این بیان که شک می کنم مانعی پیدا شد و یا پیدا نشد؟ یقین سابق دارم و شک لاحق دارم استصحاب بقاء متیقن را می کنم.

ان قلت

در این قسم اول شک در بقاء نیست بلکه شک در وجود رافع است یعنی شک در مانعی دارم که جلوی مقتضی را گرفت و یا نه؟ پس مشکوک و متیقن دو تا شد و در این صورت استصحاب جاری نیست چون استصحاب در جای جاری است شک در همان متیقن باشد یعنی متیقن و مشکوک یکی باشد

قلت

اولا : بقاء هر چیزی به حسب آن چیزی است یعنی در مثال بقاء روح به حسب خودش است و به نظر عرف در اینجا شک در بقاء است.

ثانیا : ( برفرض جواب اول را نپذیرید که در مثل جریان آب شک در بقاء نیست و شک در حدوث است ) علاوه بر آنچه از مرحوم میلانی نقل کردیم اینکه از روایت حجیت استصحاب می فهمیم هر شکی که صلاحیت دارد ناقض یقین باشد با این شک نمی شود یقین را نقض کرد بخواهد متیقن و مشکوک یکی باشد و یا دو تا باشد

صورت دوم

جریان استصحاب در این صورت دوم مبنایی است به این بیان که :

کسانی که در شک در مقتضی استصحاب را جاری نمی کردند مثل شیخ انصاری اینجا هم استصحاب جاری نیست و کسانی هم که می گویند شک در مقتضی جاری است استصحاب این جا جاری است.

صورت سوم

این صورت از قبیل کلی قسم سوم است و قبلا بیان شد که استصحاب در کلی قسم سوم جاری نیست و دلیل جاری نبودن این بود که آنکه من یقین داشتم او از بین رفت و اگر فرد دیگری جای او امد کلی که در ضمن فرد دوم بود غیر فرد اول است پس آنچه مشکوک است غیر از متیقن من است.

خلاصه :

استصحاب در جایی که زمان قید برای خود حکم و یا برای متعلق حکم است جاری است و اما در امور تدریجی مثل مشی و جریان آب استصحاب در جای جاری است که شک در بقاء مقتضی بخاطر احتمال رافع است و در جای که احتمال حدوث فرد دیگری باشد استصحاب جاری نیست و از قبیل استصحاب کلی قسم سوم بود و استصحاب در صورتی شک در مقتضی است مبنایی است.

توجیه

کلام میلانی با کلام خوئی در مصباح در جایی که زمان قید متعلق باشد تقریبا یکی است و برگشت به این است که قیدیت برای متعلق بمعنای این نیست که وصف به معنای کان ناقصه باشد بلکه قیدیت برای متعلق به معنای لزوم اجتماع است یعنی زمان با متعلق (صوم) در یک زمان وجود دارد نه اینکه زمان وصف صوم باشد پس در وقت اجتماع امساک و روز در ماه رمضان وجودا یکی شده است پس قید متعلق نیست و طبیعی است اصل مثبت نخواهد بود.

و به نظر مرحوم میلانی این دو جا دو حالت است یک حالت امساک و یک حالت نهاریه جمع شدند پس چون قید آن صوم نیست اصل مثبت نخواهد بود.( میلانی می فرمودند : استصحاب در متعلق جاری است بخاطر اینکه زمان قید متعلق نیست و زمان عارض بر خود انسان می شود کما اینکه ستر عوره و طمئنینه از عوارض خود انسان است نه از عوارض نماز و نظیر این کلام مصباح دارند اتحاد وجودی دارند یعنی در یک زمان وجود گرفته است بیتوته با منی جمع شدند نه اینکه بیتونه قید منی هم باشند)

و خروج از محل کلام نیست بخاطر خروج از محل کلام در وقتی است که این زمان قید متعلق باشد و به نظر مصباح این زمان با متعلق در یک ساعت وجود می گیرد و طبق نظر میلانی دو حالت برای انسان هستند.

معلوم می شود فرمایش مصباح الاصول که فرمودند این جا اصل مثبت نیست چون اینها اجتماع در وجود دارند نه اینکه قید یک دیگر باشند با کلام میلانی یکی است چه اینکه دو حالت برای مکلف وحدت وجودی دارند یعنی مکلف در همان حالی بیتوته کرده در همان حال یا شب و یا روز است

پس طبق نظر هر دو میلانی و خوئی اصل مثبت نیست بخاطر اینکه یکی غیر از دیگری نیستند و دو تا نیستند تا اصل مثبت بوجود آید و یا دو حالت هستند که با هم وجود گرفتند و اصل مثبت نمی شود.

البته می شود گفت بیان میلانی ادق از کلام مصباح است بخاطر اینکه مرحوم میلانی اثبات کردند که معقول نیست شرائط در نماز که عرض هستند برای نماز که خودش عرض است واقع شود چه اینکه عرض هیچگاه معروض واقع نمی شود بلکه شرائط و زمان دو حالت برای نماز هستند و وحدت وجودی دارند.

کلام کفایه در تنبیه چهارم

مرحوم آخوند در این تنبیه چند مطلب بیان می کنند :

اول : امور تدریجی یا زمان است و یا امور تدریجی زمان نیست.

دوم : فعل مقید به زمان است چه تقید عقلی باشد مثل اینکه زمان ظرف برای ظهور حکم باشد و چه تقید غیر عقلی باشد مثل زمان مقوم موضوع باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo