< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/12/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات/تنبیه سوم/ کلی قسم سوم/کلام میلانی

صحبت در قسم سوم از استصحاب کلی بود که سه صورت داشت :

صورت اول : فرد دوم با فرد اول وجودا مقارن بوده و فرد اول از بین رفت و احتمال می دهیم کلی در ضمن فرد دوم باشد.

صورت دوم : فرد دوم مقارن با ارتفاع فرد اول بوده است و احتمال می دهیم کلی در ضمن فرد دوم باشد.

مرحوم میلانی برای این صورت دوم چهار فرض مطرح می کردند :

1: فردی که ما احتمال می دهیم که کلی در ضمن او باقی بماند و یا باقی مانده باشد ذاتا مغایر با فرد اول باشد مثل اینکه خانه ای از پدرش خرید و تا یکسال خیار فسخ برای خودش قرار داد و بعد از پایان سال خیار فسخ تمام شد ولی احتمال می دهیم آن ملکیت در ضمن سبب دیگری باقی باشد مثلا تا یکسال خیار داشت و با خیاری که داشت احتمال می دهیم سال به آخر رسید پدرش مرده باشد و ان ملکیتی که در این یکسال به واسطه خریدن از پدرش برای او ثابت بود و حالا که پدرش فوت کرد آن ملکیت در ضمن ارث برای او باقی مانده باشد پس ملکیت به واسطه خریدن مال این شخص بود و حال احتمال می دهیم که این ملکیت به واسطه ارث ثابت شده باشد.

و مثل اینکه انگور را جوشانده شده است و خمر بود و نجس شد و بعد این خمر سرکه شد و بعد از تبدیل به سرکه طبیعی است که پاک شد ولی احتمال می دهیم این نجاست در ضمن دیگری باقی بماند مثلا در وقتی که خمر بود یک قطعه چوبی در این آب انگوری که خمر شده افتاد و طبیعی است که این قطعه چوب با تماسی که با خمر شده نجس شده و حال خمر سرکه شده ولی احتمال می دهیم این نجاست این مایع در ضمن خمر است و حال بخاطر ملاقاتی که چوبی که نجس شد آن نجاست باقی است و طبیعی است که نجاست خمر ذاتا غیر از نجاست بر اثر ملاقات با این چوب برای این مایع پیدا بشود.

2: اینکه این فرد دومی که احتمال می دهیم کلی در ضمن او باشد از حیث صورت مغایر با اول باشد مثل اینکه فرض کنید دانه ای که بر درختی است در زیر خاک کرد و بعد از این مدتی نهالی در آمد و درختی شد.

حالا اینجا قبلا این در ضمن دانه درخت بود ولی صورت عوض شد و درختی شد و احتمال می دهیم در ضمن این صورت باقی باشد استصحاب می کنیم ماده دانه درخت را و اگر قهرا قبلا غصبی بوده است استصحاب بقاء ضمانت را می کنیم قبلا این دانه را غصب کرده بود و ضامن بود و الان هم همان ضمان در ضمن درختی که است باقی است.

3: این دومی که احتمال می دهیم که کلی در ضمن او باشد با اولی مغایر باشد نه در ماده و نه در صورت بلکه مغایر است در مرتبه یعنی این همان قبلی نهایت غیر از مرتبه قبلی.

این سوم که از حیث مرتبه با قبلی فرق دارد دو صورت دارد :

تارة : در امور شرعی است مثل قبلا اینکه طلب مولی در ضمن وجوب بود و حال احتمال می دهم در ضمن استصحاب باشد و استصحاب می کنم

اخری : این مرتبه و اختلاف در موضوع خارجی باشد مثلا قبلا سیاهی شدید بود بعد بر اثر آب باران آن سیاهی باقی باشد و اما یک مرتبه ضعیفه ای از سیاهی است.

پس فرض سوم به دوم صورت تقسیم شد.

به تعبیر دیگر نسبت به چهار صورت :

تارة : فردی است جانشین فرد می شود.

اخری : صورتی است که جانشین صورت می شود

ثالثه : مرتبه ای است جانشین مرتبه ای که در امور شرعی است.

رابعة : مرتبه ای است جانشین مرتبه ای که درموضوعات خارجی است.

این چهار صورتی که از صورت دوم کلی قسم سوم پدید آمد که فرد دوم مقارن با ارتفاع فرد اول باشد نه مقارن با وجود فرد اول باشد.

مرحوم میلانی می فرمودند :

استصحاب در این چهار صورت در غیر صورت چهارم جاری نمی شود یعنی در سه صورت اول ودوم و سوم جاری نمی شود و در صورت چهارم می شود.

چرا در صورت اول و دوم استصحاب جاری نمی شود بخاطر این که ما شک در آنچه قبلا یقین داشتیم نداریم یعنی متیقن الان مشکوک ما نیست و فعلا به آنچه یقین داریم مشکوک ما نیست یعنی موضوع عوض شده است یعنی که همان متیقن قبلی همان مشکوک باشد و در اینجا متیقن قبلی به حال خودش باقی است و شکی در او نیست و این مشکوک دوم یقینی در او نبوده است و استصحاب جاری نیست.

و در صورت سوم استصحاب جاری نیست یعنی استحباب و وجوب دو مرتبه نیست بلکه هر دو حکم مستقل هستند و هر کدام طلب مخصوص است.

بیان مطلب :

اراده تشریعه (یعنی شارع اراده می کند و حکمی جعل می شود ) قابل قبول برای مراتب نیست یعنی اراده خدا دارای مرتبه نیست بخاطر اینکه تصور و تصدیق برای شارع مقدس نیست بلکه شارع یا امر می کند و یا نهی می کند و امر و نهی از امور انشائیه است و در انشاء مرتبه ضعیف و قوی ندارد بنابراین این وجوب و استحباب دو مرتبه نیستند و جای استصحاب نیست.

اما اینکه فقط استصحاب درصورت چهارم جاری است:

بخاطر اینکه یک وجود بیشتر نیست و دارای دو مرتبه است قبلا این وجود واحد متیقن بود و حال شک داریم و استصحاب جاری است مثل سیاهی ضعیف و قوی ولی استصحاب فرد است و نه استصحاب کلی که شیخ بیان کرد یعنی همین سیاهی که قبلا زیاد بود حالا کم شده است استصحاب می کنیم و این استصحاب کلی نیست و استصحاب فرد است.

اما صورت اول از استصحاب کلی قسم سوم

فرد دوم مقارن وجودا با فرد اول است که مرحوم شیخ استصحاب را در این صورت اول جاری می داند.

مرحوم میلانی نقضا و حلا به این کلام شیخ اشکال می کردند :

اما حلا به این بیانی که قبلا مطرح شد

طبیعی نسبتش به افراد نسبت اباء با اولاد است نه نسبت اب واحد نسبت به فرزندان متعدد یعنی با هر فردی یک طبیعت است به این معنی که انسانیتی که در ضمن زید است غیر از انسانیتی است که در ضمن عمرو است بنابراین طبیعتی قبلا با فردی که قبلا بوده و یقین داشتم غیر طبیعتی الان شک در او داریم پس متیقن و مشکوک یکی نیست و استصحاب جاری نخواهد بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo