< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/12/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات/تنبیه سوم/ کلی قسم دوم/تکمله

تکمله

موضوع بحث در این تکمله این است که آیا استصحاب فرد مردد ( در صورتی که حادث مردد بین قصیر و طویل مثل حدثی که مردد بود بین بول و منی) ممکن جاری بشود یا ممکن نیست؟

منتقی الاصول می فرماید :

«وليعلم ان محل الكلام ما كان يعلم بارتفاعه على تقدير انه الفرد القصير بحيث يكون فعلا مرددا بين ما هو مقطوع الارتفاع و ما هو مقطوع البقاء، كمثال الحدث المردد بعد الوضوء. فانه مرتفع قطعا على تقدير كونه الأصغر، و باق قطعا على تقدير كونه الأكبر»[1]

توضیح عبارت : ( در این عبارت منتقی الاصول می خواهد تنقیح مناط کند که مرکز بحث در این فرد مردد کجاست؟) محل کلام در این استصحاب جایی است که و یا چیزی است علم به ارتفاع داریم به فرضی که فرد قصیر باشد به گونه ای که بوده باشد فعلا مردد باشد بین چیزی که مقطوع الارتفاع است و چیزی که مقطوع البقاء است یعنی فرد طویل با قصیر که ما می خواهیم استصحاب مردد بکنیم باید در جایی تصور شود که قصیر از بین رفته است مثل بولی که وضوء گرفتیم یعنی نه اینکه بگویم حتی بحث شامل می شود جایی را که قصیر و طویل هر دو باقی باشد نهایت قصیر عمرش از طویل کوتاه تر است چون تردید بین طویل و قصیر دو جور تصور می شود اول قصیر از بین رفته است که بعد از بول وضوء گرفته است و اگر منی باشد باقی است و دوم اینکه هنوز وضوء نگرفته است و قصیر و طویل هم است ولی هر دو باقی است این از محل بحث خارج است و محل بحث در جایی است که قصیر از بین رفته باشد

منتقی الاصول در ادامه می فرماید ( که قبلا ما اشاره به این مطلب منتقی الاصول کردیم )

مطلب اول : برای استصحاب فرد مردد اثار عملیه فقهیه است یعنی در فقه این اثر دارد که اگر کسی به کتب فقهی مراجعه کند مواردی پیدا می کند جای استصحاب فردد مردد است.

مطلب دوم : برای استصحاب فرد مردد با استصحاب کلی یک جهت اشتراکی است و یک جهت افتراق یعنی فرد مردد با کلی از یک جهت مثل هم هستند و از جهت دیگر غیر هم هستند.

اما جهت اشتراک عدم تمییز مستصحب و تعیین مستصحب است در ضمن یکی از دو فرد معین و ماده اشتراک مردد با کلی این است هم در استصحاب کلی ان کلی متعین نمی شود در یک فرد مردد ممکن است این فرد باشد و یا ان فرد و در مردد هم همینجور اگر مستصحب فرد مردد بود اینهم در خارج معین نیست خصوص این فرد است و یا ان فرد؟ و تعیین نمی شود کدام فرد است؟ در این جهت پس چه مستصحب کلی باشد و چه فرد مردد در خارج بعد از استصحاب ان مورد مستصحب معین نیست این فرد است و یا ان فرد و به هر دو صدق کند

و اما جهت افتراق این است که مقصود در استصحاب ترتیب اثری است مترتب می شود بر عنوانی که جامع بیین دو فرد است در جایی استصحاب کلی می کنیم برای اثری که مال هر دو است مثل حرمت مس کتابت مصحف در مثال حدث که در مثال حدث که مردد بود بین بول و منی چه بول بود و چه منی مس قران برای انسان جایز نیست و در جایی بقاء حدث کنیم بخواهیم اثبات کنیم مس کتاب جایز است و یا جایز نیست ؟ استصحاب کلی است یعنی اثر جامع بین دو فرد را اثبات کنیم مستصحب کلی خواهد بود ولی مقصود در استصحاب فرد مردد ترتیب اثر بر هر یکی از این دو فرد با خصوصیتی که دارد اعم از اینکه ان اثر در کلی جامع باشد و یا نباشد؟ در کلی که نباشد معلوم ست و اگر باشد ما ان اثر را لحاظ نمی کنیم و می خواهیم اثری که مترتب برای هر دو فرد است بار کنیم در این جا مستصحب فرد مردد خواهد بود.

فنقول

توهم : می شود گفت استصحاب فرد مردد ممکن است چه اینکه تردد در خارج نیست و در خارج فرد معین است که بول بوده و یا منی بوده است و من نمی دانم کدام یک است؟ و وقتی معین است استصحاب فردد ممکن است و جاری خواهد بود.

جواب های از این توهم دادند :

حاصل کلام مرحوم میلانی در جواب این توهم این است :

مستصحب یا ذات مردد و بدون خصوصیت است و یا ذات با خصوصیات مثل حدث با خصوصیت بولی است و اولی که باشد استصحاب کلی است و فردد مردد نیست (و گفتیم که مراد از کلی طبیعی که نیست) و اگر مستصحب حدث و ذات با خصوصیت فردیه باشد اصلا در خارج نیست که در مردد با خصوصیت پیدا کنیم چه اینکه تردید در خارج نه در وجود و نه در ماهیت و انچه در خارج است معین و مشخص است نه از حیث وجود و نه از حیث ماهیت تردید است پس استصحاب فردد مردد ممکن نیست

بنابراین کسانی در جواب شبهه عبائیه استصحاب را فردد می گرفتند طبق بیان مرحوم میلانی قابل قبول نیست.

استصحاب کلی قسم سوم

کلی در ضمن فرد است و ان فرد یقینا از بین رفته است ولی اینکه شک دارم در بقاء کلی بخاطر این است که فردی دومی جای فرد اول قرار گرفته است و این فرد دوم سه صورت دارد :

صورت اول : فرد دوم مقارن فرد اول باشد مثل اینکه انسان در ضمن زید و بکر در اتاق بوده و زید یقینا از اتاق رفته و بکر در اتاق است پس کلی انسان در ضمن بکر باقی است.

صورت دوم : بکر در اتاق نبوده (یعنی با هم در اتاق نبودند) ولی هم زمان با خروج زید از اتاق بکر از درب دیگر وارد اتاق شده است.

صورت سوم: فرد دوم مرتبه ضعیفه فرد اول است و جدای از فرد اول نبوده است اول سیاهی زیاد بود بعد از شستن سیاهی کم رنگ شده است ولی کلی سیاهی در ضمن سیاهی ضعیف و کم رنگ باقی است.

حال آیا استصحاب در کلی قسم سوم جاری است و یا جاری نیست ؟

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo