< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/12/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: استصحاب/تنبیهات/تنبیه سوم/ کلی قسم دوم/شبهه عبائیه/کلام میلانی/ نظر نهایی استاد در شبهه عبائیة

تتمه

مرحوم میلانی در پایان مبحث کلی قسم دوم دو مطلب بیان می کردند :

مطلب اول :

استصحاب کلی قسم دوم در صورتی جاری می شود که اصل موضوعی در کار نباشد و الا در جایی که اصل موضوعی است چون به وسیله اصل موضوعی ، موضوع مسئله تنقیح می شود جای استصحاب کلی نیست فرقی نمی کند اصل موضوعی موافق با استصحاب کلی باشد و یا مخالف باشد بخاطر اینکه اصل موضوعی در واقع اصل سببی است و اصل سببی بر اصل مسببی مقدم است چون شک در مسبب با اجرا در سبب بکلی از بین خواهد رفت که در جای خودش ثابت شده است.

دو مثال:

مثال اول : برای موردی که یک اصل موضوعی با استصحاب کلی مخالف باشد

زنی او را طلاق دادند نمی دانیم حامله است و یا حامله نیست؟ اگر حامله باشد عده او تا وضع حمل است و وضع حمل هم هشت ماه در نظر گرفته شده است و بعد عده او تمام می شود و یا اگر حامله نباشد عده سه ماه و یا سه طهر است

کلی عده زن مطلقه مسلم است که باید نگه دارد نهایت مردد است بین هشت ماه و بین سه ماه؟ یعنی بین طویل و قصیر مثل بول و منی

و حال اگر از طلاق سه ماه بگذرد استصحاب بقاء عده جاری نمی شود تا اینکه بوسیله استصحاب اثبات بشود که تزویج برای این زن حرام است بخاطر اینکه در همین مورد اصل موضوعی داریم که جاری بشود و اصل موضوعی اصل حامله نبودن زن یعنی شک داریم حامله است و یا نیست؟ اصل عدم حامله بودن است پس عده سه ماه خواهد بود و بعد سه ماه ازدواج می تواند بکند و دیگر کلی نخواهد بود تا استصحاب بقاء کلی عده بشود تا پایان هشت ماه صبر کند.

مثال دوم : اصل موضوعی با استصحاب کلی موافق است

زنی زوجیت او مردد است بین این که عقدش دائم بوده و یا عقد منقطع است ؟ مثلا فرض کنید تا سه ماه عقد انقطاعی کرده است و حال اگر چنانچه از وقت عقد گذشت ما نمی دانم زوجیت است و یا نه؟ اگر دائم بود باقی است و اگر منقطع بوده از بین رفته است پس شک در بقاء زوجیت داریم استصحاب زوجیت که کلی است جاری نخواهد شد به علت اینکه ما اصل موضوعی داریم و آن این است که اصل این است زن دائمه است پس بحکم این اصل زوجیت باقی است و نیازی به استصحاب زوجیت نیست.

چرا اصل این است که زن دائمه است ؟ بخاطر اینکه در عقد انقطاعی حتما باید زمان مشخص باشد همانطوری که وجه باید تعیین بشود و حال عقد واقع شده نمی دانم در این عقد زمان تعیین شده تا عقد انقطاعی بشود و یا تعیین نشده تا عقد دائم بشود؟ و شک در تعیین زمان است اصل عدم تعیین زمان است یعنی این زن دائمه است و جایی برای استصحاب کلی زوجیت نخواهد بود.

مطلب دوم : استصحاب کلی جای که شبهه مفهومیه باشد جاری نمی شود مثلا در قدیری در او پنجاه وجب آب در او است پس یقین داریم آب کر است ولی مفهوم کریت برای ما معلوم نیست ؟ که آیا کریت مفهومش چهل و سه و خرده ای و یا سی و شش وجب و یا بیست و هفت وجب است؟

و حال اگر ما از این ظرف ده وجب برداشتیم باقی مانده چهل وجب است و الان نمی دانیم اگر کر چهل و سه وجب باشد کر نیست و اگر سی و شش وجب و یا بیست و هفت وجب باشد کر است آیا استصحاب کریت می شود و یا نه؟ و در اینجا استصحاب کریت نمی شود چون مفهوم کریت برای ما معلوم نیست.

دلیل این دو مطلب آن را بیان نکردند و شاید دلیل آن بعد بیاید.

خلاصه بحث در شبهه عبائیه

طراح شبهه عبائیه مرحوم سید اسماعیل صدر بوده است ایشان قائل است برفرض اینکه استصحاب کلی جاری بشود ملاقی این عباء در فرض ما نجس است اگر چنانچه دست ملاقات با یک طرف عبا کرد دستم نجس می شود و حال اینکه ملاقی با عبا نجس نیست.

مرحوم نائینی معترف بودند ملاقی با این عبا نجس می شود بر تقدیر اینکه استصحاب کلی نجاست جاری باشد نهایت مرحوم نائینی اینجا و در این مورد استصحاب نجاست جاری نیست یا بخاطر اصل مثبت بود و یا بخاطر اینکه مستصحب فرد مردد است و الا اگر استصحاب کلی نجاست باشد همانطوری که سید صدر گفته ملاقی با این عبا نجس خواهد بود.

منتقی الاصول می فرماید ملاقی با این عبا نجس است ولی اصل اینجا جاری نیست چون مستصحب ما فرد مردد است بنابراین اصل جاری نیست

مصباح فرمود ملاقی این عبا نجس است بخاطر اینکه اصل جاری در ملاقی که موجب طهارت این باشد محکوم با استصحاب نجاست خواهد بود.

مرحوم میلانی بخلاف این بزرگوارن می فرماید ملاقی نجس نمی شود.

چرا ملاقی نجس نمی شود؟ چون ملاقی وقتی نجس می شود یا با نجس واقعی ملاقات کند و یا با نجس استصحابی ملاقات بکند و الا اگر با چیزی ملاقات کند نه با نجس واقعی دارد و نه نجاست استصحاب این نجس نخواهد شد

و در اینجا ما احراز نکردیم نه با نجس واقعی و نه با نجس استصحابی ملاقی کرده است پس حکم ملاقی با نجس نخواهد بود و قهرا دستی که با این عبا نجس نیست همانطوری با شبهات محصوره دیگر اگر ملاقات کرد نجس نخواهد بود ( یعنی فرقی حکم ملاقی در عبا با با غیر عبا ندارد زیرا در همه صور حکم به طهارت ملاقی می کنیم و پس موقعیتی برای شبهه عبائیه اصلا نیست بخاطر اینکه استصحاب در اینجا منافی از حیث ملاقی با سایر شبهات نیست

اقول :

مختار ما هم در این جا همان کلام مرحوم میلانی است

به این بیان:

اگر دستم با طرفی که شستم ملاقات کند پس نه ملاقات با نجس واقعی کرده است و نه ملاقات با نجس استصحابی کرده است و اگر دستم ملاقات کرده با طرفی که نشستم انطباق کلی با این گوشه عبا معلوم نیست چه اینکه کلی بدون خصوصیت است و ان گوشه عبا دارای خصوصیت است پس منطبق نیست و قهرا حکم به نجاست نخواهد شد.

پس ملاقی دست با این عبا در شبهه عبائیه با ملاقی سایر موارد شبهه محصوره هیچ فرقی ندارد و همانطوری که در سایر شبهات محصوره ملاقی آن پاک است در این عبا هم ملاقی پاک است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo