< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

99/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیة/استصحاب/حجیت استصحاب/اخبار/روایت سوم/کلام میلاني

 

به اینجا رسیدیم که در این مسئله (در فرض ما که یک رکعت کم شده یعنی شک بین سه و چهار) سه قول است:

 

1: نماز احتیاط باید بعد از سلام باشد که مشهور علماء شیعه می فرمایند.

 

2: مشهور اهل سنت می گویند قبل از سلام باشد.

 

3:و مرحوم فیض و صدوق هم نسبت دادند می فرمایند انسان مخیر است.

 

مرحوم میلانی فرمودند: باید اول آن مبانی در باب نماز احتیاط را بررسی کنیم تا بعد ببینیم که اقوال بیان شده با کدام مبانی ارتباط دارد و کدام یک از اقوال نتیجه بررسی از روایات خواهد بود؟

 

مرحوم میلانی می فرماید: در نماز احتیاط که مربوط به شک های صحیح است چهار مبنا است.

 

توضیح مطلب این که:

 

این امری که به نماز احتیاط شده است از چهار حالت خارج نیست:

 

یا امر مستقل ظاهری است و یا امر مستقل واقعی است:

 

و در هر دو صورت ، در جایی که می خواهیم بر طبق این امر احتیاط عمل کنیم:

 

یا آن حکم واقعی ثابت است و یا به حکم دیگر متبدل و تغیر کرده است.

 

که چهار صورت می شود.

 

و استصحاب هم بر طبق هیچ یک از چهار مبنا جاری نخواهد شد.

 

اما نسبت به آن دو صورتی که حکم واقعی تبدیل می شد استصحاب به دو جهت جاری نیست:

 

الف: یا اصل مبنا درست نیست که ما بگویم ، حکم واقعی تغییر کرده است چه اینکه ، لازمه این مبنا این است که بعد از آن شکی کردیم فرض کنید شک سه و چهار و حالا سلام دادیم و می خواهیم آن یک رکعت نماز احتیاط را بخوانیم قبل از آنکه شروع به نماز احتیاط کنیم ، اگر علم پیدا کردم که نمازی خواندم درست بوده و چهار رکعتش تمام بوده است (در عین حالی که علم پیدا کردم چهار رکعت تمام بوده است) باید این نماز احتیاط را بخوانم چه اینکه فرض این است که آن حکم واقعی متبدل شده است به وظیفه فعلی من یعنی اگر این شک واقع نمی شد حکم واقعی من همان چهار رکعت نماز بود و الان حکم واقعی من گذشته بر آن چه خواندم به این نماز احتیاط تغییر پیدا کرد.

 

همچنین بعد از سلام نماز اگر فراموش کردم نماز احتیاط را نخواندم و بعد که یادم آمد باید آن نماز احتیاط را قضاء کنم چون وظیفه من است (که به ذمه من بوده است ).

 

پس لازمه این حرف که واقع تغییر می کند این است که نماز احتیاط را اداء و قضاء بخوانم ولو اینکه قبل از شروع نماز احتیاط یقین پیدا کردم نماز درست است چون وظیفه من فعلا به این نماز احتیاط تغییر پیدا کرد.

 

پس اشکال اول این حرف که ( اگر واقع تغییر پیدا کند باید نماز احتیاط بخوانم ) لازم است نماز احتیاط بخوانم چه اداء و قضاء ولو بعد بفهمم نمازم درست است.

 

ب: اشکال دوم این است که استصحاب اینجا اثری ندارد یعنی استصحاب عدم اتیان رکعت چهارم بخاطر اینکه استصحاب وقتی جاری کردم ، اثر استصحاب یک امر ضمنی است و نه امر استقلالی

 

بیان مطلب اشکال دوم

 

یک مرکب اعتباری مثل نماز ظهر که چهار رکعت است در جایش ثابت شده است دو جور امر دارد:

 

الف: یک امر روی تمام نماز آمده مثل صل الظهر

 

ب: امر متعدد روی اجزاء مرکب هم آمده است مثل اقراء و یا اسجد که امر ضمنی است که امر روی قسمتهای آن مرکب آمده است

حال که من شک سه و چهار کردم و استصحاب جاری کردم که رکعت چهارم نخواندم ، باید یک رکعت بخوانم و اثر استصحاب امر ضمنی برای من پیدا می شود که یک رکعت بخوانم نه یک امر استقلالی فرض ما این است که امر به احتیاط یک امر مستقل است پس بنابراین من چه استصحاب جاری بکنم یا نکنم باید امر احتیاط را انجام بدهم.

 

پس آنچه وظیفه من است که امتثال امر مستقل احتیاطی است و آن با استصحاب ثابت نمی شود و آن اثر استصحاب نیست و آنکه اثر استصحاب است که آن امر ضمنی باشد آنکه وظیفه من نبود.

 

نتیجه :

 

اولا: اشکال این بود که ولو بعد از نماز بفهم نمازم درست است باید نماز احتیاط بخوانم یا اداء و یا قضاء.

 

ثانیا: بر این مبنا که امر احتیاط امر مستقل است جایی برای استصحاب نیست و از استصحاب کاری ساخته نیست.

 

و اما اگر واقع باقی است و شک سه و چهار کردم امر به احتیاط که آمد حکم واقعی تغییر نکرده است آن اشکال اول نمی آید (بر فرض تغییر واقع باید نماز احتیاط خوانده شود)یعنی اگر فهمیدم که نمازم بعد از شک پدید آمده درست بوده و نمازم چهار رکعتی بوده است و واقع تغییر نکرده است دیگر نماز احتیاط لازم نیست و واقع همان نماز ظهر چهار رکعتی بود و آن را من خواندم و علم پیدا کردم که خواندم و جایی برای نماز احتیاط نیست.

 

ولی اشکال دوم که استصحاب بی اثر است هنوز وارد است چون فرض این است که امر احتط ، امر مستقل است و با استصحاب ، امر مستقل ثابت نمی شود و بلکه با استصحاب امر ضمنی ثابت می شود پس استصحاب اگر جاری کنم چون امر احتط ثابت نمی کند اثری نخواهد داشت.

 

ان قلت:

 

ما اصل مبنی را تغییر می دهیم که امر به احتط امر ضمنی است تا اینکه استصحاب اثر داشته باشد چون امر به نماز احتیاط بر فرض امر مستقل باشد چه واقع واقع تغییر بکند و چه تغییر نکند استصحاب بی اثر است.

 

قلت:

 

این امکان ندارد که امر احتط امر ضمنی باشد به دو جهتی که از روایات خود امر به احتیاط استفاده می شود که احتط امر ضمنی نیست:

1: روایت زیادی که در باب شکوک صحیحه نماز وارد شده است تقریبا تصریح شده است و مردم در مقام عمل همین کار می کنند که بعد از سلام نماز احتیاط مخیر است یک رکعت ایستاده و یا دو رکعت نشسته

 

از این روایات می فهمیم که آن امر احتط ضمنی نیست ( از کجای روایت می فهمیم) از این که در امر ضمنی مثل اقرء و یا اسجد امر به نماز نشسته نشده است یعنی امر ضمنی مثل اقرء نمی گوید بنشنین و نشسته نماز بخوان و و روایات احتیاط( که امر استقلالی است) می گوید یا ایستاده و یا نشسته بخوان

 

2: تمام روایاتی که امر به نماز احتیاط می کنند فقط امر به یک حمد دارد ( یعنی این کاشف از استقلالی بودن امر احتیاط است) و اما در امر ضمنی شک سه و چهار کردم آن رکعت چهارم که امر ضمنی دارد آن نمی گوید حتما یک حمد بخوان بلکه در رکعت چهارم امر ضمنی می گوید مخیری بین حمد و تسبیحات اربعه.

 

پس از دو جهت در روایات می فهمیم امر به احتیاط ضمنی نیست تا استصحاب اثر داشته باشد بلکه امر احتیاط استقلالی است و جای برای استصحاب نیست و بی اثر است.

 

پس چهار مبنا در نماز احتیاط بود و بر طبق هیچ کدام از چهار مبنا استصحاب جاری نیست.

 

مرحوم میلانی می فرمودند: که مختار ما در نماز احتیاط این است : که امر به نماز احتیاط امر مستقل ظاهری طریقی است که شرح آن در جلسه بعد ان شالله خواهد آمد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo