< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: شرائط برائت

قبل از ورود به بحث مقدمه ای مطرح می کنیم:

حجت چیزی است که هم مولی و هم عبد می توانند به آن احتجاج کنند و مولی با بودن حجت به عبد می گوید چرا با آن عمل نکردی و عبد اگر بر طبق حجت عمل کند مولی نمی تواند او را مواخذه کند و اگر مواخذه ای باشد عبد از خودش دفاع می کند که من بر طبق حجتی که خودت تعیین کردی عمل کردم و قوام حجت به وصول است یا شانا و یا بالفعل.

به بیان دیگر: حجتی که انسان را وادار به عمل کردن می کند سه احتمال در او است:

1: حجت همان چیزی است که از طرف مولی صادر بشود و ابلاغ شده باشد و لو اینکه مکلف غافل از او باشد.

2: حجت چیزی است که مولی بیان کند و به ملکف هم بالفعل برسد.

3: حجت چیزی است که بعد از بیان از طرف مولی بالفعل به مکلف نرسیده و لی در معرض وصول به مکلف است یعنی در آن شرائطی است که اگر فحص کند به آن خواهد رسید یعنی وصول فعلی ندارد و وصول شانی دارد.

احتمال اول و دوم قابل قبول نیست:

اما احتمال اول مخدوش است: بخاطر اینکه ولو از طرف مولی صادر شده و در خارج در جای خودش ثابت است و چیزی که وجود خارجی دارد و مکلف غافل از آن است این محرک انسان به طرف خواسته مولی نیست چه اینکه حرکت به طرف عمل اراده لازم دارد و اراده تصور و تصدیق لازم دارد و این تصور و تصدیق امر ذهنی هستند و یک شی که در خارج وجود دارد و مکلف به او توجه ندارد ممکن نیست دخالتی در حصول اراده برای مکلف داشته باشد پس وجود خارجی برای مکلف مثل عدم حجت است و بود و نبود او فرقی ندارد و در معرض وصول هم نیست تا دنبال آن حرکت کند.

اما احتمال دوم مخدوش است: چه اینکه خلاف متعارف در احکام مولی نسبت به عبد است و لو درموالی عرفیه باشد و این طوری نیست که باید احکاک به دست این عبد و یا تک تک عبدها برسد بلکه دستورات شارع مطابق با چیزی است که متعارف در بین مردم است.

بعد ازاینکه احتمال اول و دوم رد شد احتمال سوم متعین است یعنی اگر مکلف خواست دسترسی به آن حکام پیدا کند به آن احکام برسد کما اینکه در موالی عرفی اینطور است.

بعد از این مقدمهنسبت به اطلاق ادله برائت نقلیه که اطلاق دارد یا ندارد:قول اول:

عنایة الاصول تفصیل بین ادله برائت نقلیه داده اند: و فرمودند در بعضی ادله اطلاق دارد که جای اجراء برائت است و در بعضی دیگر از ادله استفاده می شود که حتما باید فحص شود.

بیان مطلب:ادله برائت دو دسته روایات است:

دسته اول: در بعضی از آیات ماده بیان است مثل ﴿وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ﴾ [1] خداوند قومی را که هدایت کرده است تا بیانی برای آنها صادر نکند آنها را به خودشان وا نمی گذارد و گمراه نخواهد شد و تا بیانی از طرف خداوند نرسد حجت برای انسان تمام نیست و معاقب نخواهد بود و در بعضی روایات کلمه اتیان است «أن اللّه تعالى يحتج على العباد بما آتاهم و عرّفهم» [2] خداوند احتجاج می کند بر بندگان با چیزی که آنها اتیان کردند و شناختند و در بعضی روایت کلمه حجب «ما حَجَب اللهُ علمَه عن العباد»[3] است آنچه را که خداوند علمش را از بندگان پوشانده است تکلیفش از بندگان ساقط است.

دسته دوم: در بعضی روایت ماده رفع است «وضع عن أمتي ... وما لا يعلمون»[4] و در بعضی ماده سعة است و اطلاق و نظیر این الفاظ در آن روایات است.

دسته دوم که کلمه رفع و سعه و اطلاق در او است مطلق هستند مثل ما لا یعلم موضوع دارد که همان عدم علم است و قبل از فحص هم عدم العلم است بعد از اینکه موضوع داشت جای بحث است که ادله اطلاق دارد یا ندارد.

اما در دسته اول نظیر برائت عقلیه هستند که مفاد آن قبح عقاب بلا بیان است و قبل از بیان برائت عقلیه موضوع ندارد و سلب به انتفاء موضوع است چه اینکه در دسته اول موضوع آیه اول که ماده بیان است قبل از فحص بیانی نیست یعنی چیزی که نیست که بگوید اطلاق دارد و در روایت دوم دسته اول قبل از فحص عرفانی در کار نیست و موضوع ندارد و همچنین روایت سوم در دسته اول که قبل از فحص حجب معنی ندارد و سالبه به انتفاء موضوع است.

نتیجه: به نظر عنایة الاصول اگر مدرک ادله برائت دسته اول باشد باید فحص کند تا موضوع بیاید چه اینکه بدون فحص موضوع ندارد و اگر مدرک ادله برائت دسته دوم باشد موضوع است و جای بحث است که اطلاق دارد یا ندارد و بعد بحث می شود که دلیلی بر تقید این اطلاق است یا خیر.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo