< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: خلاصه مطالب

27: اگر امر دائر شد در عملی که انجام می دهم چیزی در آن عمل به عنوان جزء یا شرط است یا مانع و یا قاطع است و مردد هستم که اگر آن عمل مردد را انجام بدهم مانع صحت عبادت است یا مضر به صحت عبادت نیست؟مثل جهر در قرائت نماز ظهر روز جمعه که آیا شرط صحت نماز روز جمعه این است که جهرا خوانده شود و یا اخفاتا خوانده شود؟ و به تعبیر دیگر صحت قرائت مقید به وجود جهر است یا به عدم جهر است؟29/03/98

28: آیا فرقی بین مانع با قاطع هست یا خیر؟ از رسائل شیخ استفاده می شود که بین این دو فرق است ولی مصباح می فرماید این فرق واقعی نیست بلکه اصطلاح بین علماء است چه اینکه آنچه در نماز باید رعایت شود دو قسمت است قسمتی امور وجودیه هستند مثل رکوع و سجود و قرائت و قسمتی هم عدمیه هستند نباید در نماز انجام شود مثل عدم حرکت بدن انسان در هنگام نماز و عدم قهقهه کردن و البته امور عدمیه بخشی از آنها عدمش لازم است در وقت اشتغال به آن امور وجودیه نباید بدن انسان حرکت کند و بخشی عدمش لازم است مطلقا هم در حال اشتغال به آن امور وجودیه و هم درفاصله های بین آن امور وجودیه یعنی قهقهه نکردن بین رکوع و قرائت و از بخش اول مانع مثل حرکت کردن تعبیر می شود و از بخش دوم قاطع مثل قهقهه تعبیر می شود.25/06/98

29: دوران بین جزئیت و مانعیت و قاطعیت داخل در کدام عنوانین اقل و اکثر که مرحوم شیخ قائل اند و متباینین که کفایه الاصول و فوائد الاصول قائلند و محذورین است؟24/06/98

30:دخول ما نحن فیه در هر یکی از این سه عنوان خالی از خدشه نبود:

اگر داخل در اقل و اکثر باشد اشکال آن این شد که اقل و اکثر در جایی بود اگر اقل واجب باشد لابشرط است و اگر اکثر واجب باشد بشرط شیئ است یعنی باید زیادی اتیان شود و اما در واقع در مانحن فیه دوران بین بشرط شیئ و بشرط لا است مثلا آیا قرائت در ظهر روز جمعه مشروط به بلند خواندن است و مشروط به بلند نخواندن است؟

اگر داخل در متباینین باشد اشکال آن این شد که متباینین در جای بود که مخالف قطعیه ممکن باشد و هیچکدام را اتیان نکنیم و در فرض بحث ما مخالف قطعیه ممکن نیست چه اینکه در ظهر نماز روز جمعه قرائت را یا جهرا و یا اخفاتا می خوانم و شق ثالث ندارد و مخالفت قطعیه در جایی است نه جهرا و نه اخفاتا و اینکه امکان ندارد پس داخل در متباینین نیست.

اگر داخل در محذروین باشد اشکال آن این شد که جزم در نیت ممکن نیست تردید دارد که به نیت جهر و یا به نیت اخفات بخواند.

مرحوم میلانی تفصیل قائل شدند که موضوعی که اتیان بر من لازم است یکبار قابل تعدد نیست ذاتا مثل دفن میت و یا بالعرض مثل صوم نماز در آخر وقت و یا قابل تعدد است مثل واجب موسع در سعه وقت

اگر قابل تعدد نباشد داخل در محذورین است و مخیر درانجام تکلیف است واگر قابل تعدد باشد داخل در متباینین است و نظر مرحوم میلانی ادق است.

خاتمه در شرایط اصول عملیه

مرحوم آخوند موضوعی عنوان می کنند تحت عنوان خاتمه که در این خاتمه شرایطی بیان می شود برای عمل به این اصولی که بیان شد که در بعض موارد احتیاط و در بعضی موارد برائت است و سوال این است که احتیاط و برائت شرایطی دارد؟

مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند در سه مقام بحث می کند:

مقام اول: احتیاط و آیا احتیاط شرطی دارد یا نه؟

و مقام دوم و سوم: برائت و آنجایی که برائت جاری کنم شرطی دارد و اگر بدون فحص برائت جاری کردم عمل درست است یا خیر؟

اما مقام اول:احتیاط

مطالبی در کفایه و غیر کفایه درباره شرط عمل کردن به احتیاط بیان می شود:

عبارت کفایه این است: أما الاحتياط : فلا يعتبر في حسنه شيء أصلاً ، بل يحسن على كلّ حال ، إلّا إذا كان موجباً لاختلال النظام ، ولا تفاوت فيه بين المعاملات والعبادات مطلقاً ولو كان موجباً للتكرار فيها ، وتوهمّ كون التكرار عبثاً ولعباً بأمر المولى ـ وهو ينافي قصد الامتثال المعتبر في العبادة ـ فاسد ، لوضوح أن التكرار ربما يكون بداع صحيح عقلاًئي ، مع إنّه لو لم يكن بهذا الداعي وكان أصل إتيإنّه بداعي أمر مولاه بلا داعٍ له سواه لما ينافي قصد الامتثال ، وان كان لاغياً في كيفية امتثاله ، فافهم بل يحسن أيضاً فيما قامت الحجة على البراءة عن التكليف لئلا يقع فيما كان في مخالفته على تقدير ثبوته ، من المفسدة وفوت المصلحة. [1]

توضیح عبارت کفایه

احتیاط هیچ شرطی ندارد و احتیاط در هر شرائطی کار خوبی است و فقط یک شرط دارد که احتیاط تا جایی خوب است که اختلال نظام بوجود نیاید و در این صورت احتیاط لازم نیست و احتیاط که کار خوبی است فرقی ندارد مورد احتیاط عمل عبادی باشد و یا جزء معاملات باشد و در عبادت احتیاط کار خوبی است و اگر چه موجب تکرار عمل باشد.

توهمی است که قصد امتثال مولی از ارکان عبادت است و اگر احتیاط در عبادت موجب تکرار باشد چگونه قصد امتثال مولی می کند و این بازی کردن با امر مولی است مثلا بجایی که یک نماز خوانده شود به چهار جهت چهار نماز خوانده می شود با قصد امتثال نمی سازد.

در جواب گفته می شود که این توهم فاسد است چه اینکه اولا تکرار ممکن داعی عقلایی داشته باشد و در این فرض عقلایی بودن دیگر لعب به امر مولی نیست و ثانیا بر فرض داعی عقلایی نباشد عمل به قصد امتثال امر مولی انجام می شود پس قصد امتثال محقق شده است و اگر چه در کیفیت امتثال کار لغوی انجام داده است چون امکان داشت قبله را تعیین کند با قبله نما یا از کسی بپرسد ولی چهار نماز به چهار جهت خوانده است.

و احتیاط صحیح است حتی در جایی که حجت شرعیه بر برائت از تکلیف داریم مثلا چند نفر قبله را تعیین کردند ولی احتمال می دهیم شاید حجت هم اشتباه کرده باشد باز هم احتیاط کار خوبی است تا زمانی که مخل به نظام نباشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo