< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/02/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلالت حدیث «اذا امرتکم بشیء فاتوا به ما استطعم»:

کلام در استدلال به روایات برای اثبات وجوب عمل به اجزاء باقیمانده عملی که یک جزء آن متعذر شده، بود.

این روایت در کتاب عوالی اللئالی آمده بود که بعضی به مولف و کتاب، اشکال وارد کرده بودند و بعضی هم جواب داده اند است.

در جلد اول عوالی اللئالی، هفده نفر از بزرگان را نقل می کنند که در کتابهایشان به مناسبت موضوعات مطرح شده، به روایات این کتاب استدلال کرده اند و سند را قبول کرده اند من جمله آیت الله بروجردی در جامع الاحادیث و محدث قمی در کتاب الکنایة و الالقاب و میرازی نوری و آقا بزرگ تهرانی.

پس بنابراین اینکه متداول شده بین آقایان که روایات این کتاب ضعیف یا مرسله است، شاید بخاطر دقت کم باشد.

وعلیه فلا یکون ضعف في سندها.

وعلی تقدیر الضعف یکون الضعف مجبورا بعمل الاصحاب والتمسک بها في ابواب العبادات کما تقدم عن الشیخ وبه صرح محقق النائیني ایضا علی ما في الفوائد بل صرح النائیني (ره) بان جبر السند یحصل ولو بالعمل به في مورد واحد: «فان السند لا يحتاج جبره إلى العمل بالرواية في جميع الموارد ، بل يكفي في الجبر العمل بالرواية في الجملة ولو في مورد واحد وأما الدلالة فالعمل غير جابر لها كما حققناه في محله».[1]

فلا بحث من حیث السند.

پس این روایات ضعف سندی ندارند و اگر ضعف داشته باشد، این ضعف به وسیله استناد بزرگان به این روایات، جبران می شود و اگر این سند صحیح نباشد، بزرگان استدلال به آن نمی کردند و می بینیم در جاهای مختلف عبادات به روایات این کتاب استدلال کرده اند.

مرحوم نائینی تصریح می کنند که بزرگان در خیلی از جاها، به روایات این کتاب استدلال کرده اند و بعد می فرمایند: برای جبران سند یک روایات، لازم نیست بزرگان در خیلی از جاها به آن روایت استدلال کنند و اگر در یک مورد به یک خبر عمل کنند، موجب جبران ضعف سند می شود. اما اگر دلالت حدیث، ضعیف بود، عمل بزرگان جابر ضعف این دلالت نمی باشد و خودمان باید بفهمیم که دلالت حدیث چگونه است.

پس نتیجه این می شود که از نظر سند، مشکلی در عمل به روایات کتاب عوالی الئالی نمی باشد.

واما الدلالة:

قال الکفایة «ودلالة الأوّل مبنية على كون كلمة ( من ) تبعيضية ، لا بيانية ، ولا بمعنى الباء ، وظهورها في التبعيض وأنّ كان مما لا يكاد يخفى ، إلّا أن كونه بحسب الأجزاء غير واضح ، لاحتمال أن يكون بلحاظ الأفراد ، ولو سلّم فلا محيص عن إنّه ـ هاهنا ـ بهذا اللحاظ يراد ، حديث ورد جواباً عن السؤال عن تكرار الحج بعد أمره به، فقد روي إنّه خطب رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله فقال : ( إن الله كتب فأعرض عنه حتى أعاد مرتين أو ثلاثاً».[2]

اما دلالت حدیث «اذا امرتکم بشیء فاتوا به ما استطعم»:

یعنی آیا از این حدیث برداشت می شود اگر جزئی از یک مرکب متعذر شد، بقیه اجزاء مرکب باید عمل شود یا خیر؟

کفایه می فرماید: «من» در چند معنا استفاده می شود: تبعضیه، بیانیه، به معنای «باء» و اگر قرینه در کار نباشد، «من» حمل بر تبعیضیه می شود نه دو معنای دیگر. در ما نحن فیه هم باید «من» را بر تبعیضیه حمل کنیم تا استدلال درست شود، یعنی بعضی را که استطاعت دارید انجام دهید اگر عملی بود که ده جزئی بود که یک جزء آن معذور بود، نسبت به سایر اجزاء قدرت بر اتیان داریم و روایت می گوید آنها را اتیان کن و این روایت دلیل بر وجوب عمل به بقیه اجزاء می شود.

بعد ایشان اشکال می کنند که درست است اگر «من»، تبعیضیه بود، می توان به آن استدلال کرد، اما خدشه ای که در اینجا متصور است این است که استدلال به این حدیث در ما نحن فیه فرع بر این است که تبعیضی که از «من» فهمیده می شود، نسبت به اجزاء باشد، یعنی اگر یک کل، بعضی از اجزائش معذور بود، اتیان کن و روایت درست می شود اما احتمال می دهیم تبعیض نسبت به افراد باشد، یعنی اگر یک کلی، اتیان همه افرادش برای من مقدور نباشد اما بعضی از آن افراد برای مقدور است که اتیانش کنم، مقدار مقدور را باید اتیان کن. پس در روایت دو احتمال است و قرینه ای نداریم که احتمال اول اراده شده باشد.

بعد می فرمایند: بر فرض که «من» ظهور در تبعیض اجزاء داشته باشد، اما در اینجا قرینه ای داریم که باید گفته شود مراد، تبیعض در افراد است نه در اجزاء و آن قرینه این است که این حدیث شریف، بیانی است که پیامبر اکرم در جواب یک فردی از صحابه بیان کردند و حضرت فرمودند حج بر شما واجب است، یک فردی بلند شد که آیا در هر سالی واجب است؟ پیامبر جواب ندادند و بار دیگر سوال کرد، پیامبر فرمودند چه اصراری داری که بگوئیم در هر سالی واجب است؟! اگر این را بگویم شما نمی توانید این را امتثال کنید و مشکل درست می شود و بعد این جمله اذا امرتکم... را فرمودند. از این «من» افراد فهمیده می شود یعنی اگر شما 20 سال حج می توانی انجام بدهی، بعضی از این 20 سال را انجام بده.

پس از این حدیث تبعیض در افراد فهمیده می شود و استدلال به این حدیث برای تبعیض در اجزاء صحیح نیست.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo