< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

98/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شك در اطلاق جزئيّت يا شرطيّت‌

الکلمة الثالثة:ما یدل علی وجوب العمل والقید:تارة: دلیل واحد کان یقول صل عن طهارة.واخری: دلیلان احدهما یدل علی وجوب العمل والآخر یبین الجزئیت او الشرطیة او المانعیة وعند تعدد الدلیل _الثانیة_ اما کلاهما مجملان واما کلاهما ظاهران.وإما دلیل المرکب ظاهر وله اطلاق واما العکس لدلیل القید ظهور دون دلیل المرکب فالصور اربعة ومحل البحث صورة الاولی اذ لو کان لدلیل القید ظهور اطلاق سواء کان لدلیل المرکب ایضا اطلاق ام لا لم تجب بقیة الاجزاء اذ بعد تقیید اطلاق دلیل المرکب بدلیل القید النتیجة هو قیدیة القید في کلا الحالین حال التمکن منه وحال العجز وفي حال العجز اتیان القید یکون متعذرا والمرکب کذلک لان المرکب ینتفي بانتفاء احد الاجزاء او القیود.واما لو کان لدلیل المرکب اطلاق ودلیل القید کان مجملا بقیة لاجزاء تکون واجبة اذ قدر المتیقن من دلیل القید المجمل هو القیدیة في خصوص حال التمکن وعند تعذره لا یکون قیدا وقهرا یکون الواجب في تلک الحالة هو بقیة الاجزاء ولا کلام فیه ایضا.

کلمه سوم: دلیل بر وجوب مرکب و دلیل بر وجوب قید، یا یک دلیل هستند یا دو دلیل هستند، مثلا یک دلیل می گوید صل عن طهارة، این یکبار دلالت بر مرکب می کند و یکی بر قید.

زمانی که دو دلیل باشند، چهار صورت درست می شود:

صورت اول: هر دو دلیل از حیث اینکه این قید یا شرط اختصاص به حال تمکن دارد یا مطلقا قید است، مجمل هستند.

صورت دوم: هر دو دلیل ظهور دارند.

صورت سوم: دلیل قید، ظهور دارد و دلیل مرکب، مجمل است.

صورت چهارم: دلیل قید، مجمل است و دلیل مرکب، ظهور دارد.

حال محل بحث که دو قول بود که در حال تعذر قید، آیا بقیه اجزاء مرکب واجب است یا نیست، این در زمانی است که هر دو دلیل مجمل باشد و در سه صورت دیگر جای بحث نیست و همه قبول دارند که بعد از تعذر یا بقیه مرکب واجب است و یا واجب نیست.

توضیح مطلب: اگر چنانچه دلیل قید، ظهور داشته باشد به اینکه اطلاق داشته باشد که قیدیت این قید، به نحو مطلق است و شامل تمکن و غیر تمکن هر دو می شود، در این صورت، در زمان تعذر قید، بقیه اجزاء عند التعذر واجب نیست خواه دلیل مرکب ظهور داشته باشد و خواه نداشته باشد و این دلیل مقدم می باشد و همه می گویند بقیه اجزاء واجب نیست، چه اینکه فرض این است که قید جزئی از اجزاء مرکب است و المرکب ینتفی بإنتفاء احد اجزائه.

اما اگر دلیل مرکب ظهور و اطلاق داشت و دلیل قید مجمل بود، در این صورت شک می کنیم که این دلیل قید، باعث تقیید مطلق، مطلقا می شود چه تمکن از قید باشد و چه نباشد، و یا باعث تقیید می شود فقط در صورت تمکن از قید. قدر متیقن از تقیید، زمان تمکن از قید است و این مقدار یقینا، دلیل مرکب، مقید شده است اما نسبت به فرض عدم تمکن از قید، چون دلیل قید مجمل است، وجهی برای تقیید دلیل مرکب نمی باشد و زمانی که دلیل مرکب مقید نشد، همه قبول دارند که کما اینکه در وقتی که تمکن از قید باشد، اتیان مرکب واجب است و در وقتی که تمکن از قید نباشد، اتیان بقیه اجزاء واجب است و فرقش این است که اگر تمکن از قید باشد، عمل ده جزئی واجب است و اگر تمکن نباشد، عمل 9 جزئی واجب است.

الکلمة الرابعة:للوجوب مع متعلقه وجود واحد فکل خصوصیة اخذت في المتعلق لا محالة تکون دخیلا في الحکم والامر بالمتعلق وعند فقدان قید من المتعلق لو کانت البقیة واجبة لکانت وجوبها بامر آخر ووجوب آخر.

کلمه چهارم: وجوب و متعلقش، وجودشان واحد است و هر چیزی که در متعلقش اخذ شود، در وجوب هم اخذ شده است، در نتیجه اگر یکی از قیود یا خصوصیات متعلق، غیر مقدور بود، اگر گفتیم بقیه اجزاء واجب است، وجوب بقیه، باید به یک امر جدید و حکم دیگری باشد، چون متعلق امر اول ده جزء داشت و آن امر با آن متعلق ده جزئی یک وجود داشتند و وقتی یک جزء از این متعلق متعذر شود، بقیه اجزاء اگر واجب باشد، یک عمل نه جزئی است و اگر وجوبی روی این آمد، باید به نه جزء باشد نه کمتر یا بیشتر.

پس در زمان تعذر قید اگر گفته شود بقیه اجزاء واجب است، وجوب باید به دلیل خاصی ثابت شود و آن دلیل قبلی که برای مرکب آمده بود، برای اثبات وجوب بقیه اجزاء کفایت نمی کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo