< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

90/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: خلاصه
  1. اگر انصراف به نظر عرف موجب ظهور کلام در منصرف الیه شود گفته شد که مانع از اطلاق است که از آن تعبیر به انصراف ثابت می شد و اما اگر چنین نباشد و انصراف بدوی باشد مانع اطلاق نیست. در انصراف بدوی منشا غلبه وجود بود و در انصراف ثابت منشأ تشکیک در ماهیت می باشد.
  2. مختار ما این شد که مراد به بیان، که در حجیت همه ظهورات لازم است بیان مراد جدی است اگر مولی در این مقام باشد کلامش چه مطلق باشد و چه عام، حجت است و الا حجت نیست و مقید منفصل گفته شد که نسبت به دائره مقید بالکسر- منافی با حجیت کلام می باشد ولی منافی با اطلاق نیست زیرا اطلاق مربوط مراد استعمالی می باشد.
  3. مختار ما این شد که اخذ به اطلاق از همان جهتی صورت می گیرد که مولی در مقام بیان همان جهت بوده است ولی نسبت به آنچه مولی در مقام بیان نبوده است نسبت به آن جهت اخذ به اطلاق نخواهد شد.
  4. مختار ما در صورتی که شک داشته باشیم که متکلم در مقام بیان می باشد یا نه تمسک به اصل شد اگر شک در اصل اینکه مولی در مقام بیان است یا نه، به حکم اصل می گوییم که در مقام بیان است و مراد از این اصل بناء عقلاء می باشد اما اگر در مقام بیان بودن، مسلم است و شکی در آن نداریم بلکه شک در سعه و ضیق آن بیان می باشد که آیا در مقام بیان همه جهات می باشد یا در بیان بعضی جهات، در این صورت اصلی وجود ندارد.
  5. تنبیه پنجم در خاتمه مقام چهارم توضیح داده می شود.
 تا اینجا مختار ما این شد که مقدمات حکمت دوتا می باشد 1- تمکن از تقیید2- عدم تقیید
 ولی می توان گفت مقدمات حکمت فقط نبود قرینه بر تقیید می باشد و تمکن متکلم مثل بودن مولی در مقام بیان در حجیت کلام مولی دخالت دارند نه در اصل وجود اطلاق.
 وقتی که مولی کلمه رقبه را ذکر کند و آن را مقید به مومن نکند این کلمه مطلق می باشد اما حجیت این اطلاق زمانی است که مولی در مقام بیان باشد و تمکن از تقیید هم داشته باشد.
 نکتة
 آیا می شود بین اقوال در مقدمات حکمت جمع کرد به این بیان:
 آنهایی که مانند صاحب کفایه مقدمات حکمت را سه تا می دانند مرادشان اطلاقی است که حجت است و ببرهان إنّ کاشف از مقام ثبوت است.
 و کسانی که می گویند یک مقدمه دارد مرادشان اطلاق ظاهری است نه اطلاق حجت و کاشف از مقام ثبوت.
 البته مقدمه سوم، غیر قدر متیقن در مقام تخاطب مراد است یعنی مقدمه سوم تمکن مولی از تقیید می باشد زیرا گفتیم که انتفاء قدر متیقن نمی تواند جزء مقدمات حکمت باشد.
 نتیجه اینکه می توانیم ادعا کنیم که مختار ما این است که مقدمات حکمت یکی می باشد.
 مقام چهارم:
 جائی که کلام همراه با مقید باشد چه باید کرد مثلا اگر مولی فرموده اعتق رقبه و بعد فرمود اعتق رقبة مومنه آیا جمع لازم است یا نه؟
 تا کنون بحث در معنای نفس مطلق بود حال بحث در این است که اگر مطلق همراه مقید بود چه باید کرد.
 به بیان دیگر می شود کیفیت ورود به بحث مطلق و مقید را تغییر دارد به این شکل که بگوییم:
 الکلام فی المطلق و المقید و البحث عنهما فی مقامین:
  1. مطلقی که مجرد از مقید و حکم شرعی است که در سه جهت از آن بحث می شود، معنای لغوی، منشا اطلاق، مقدمات حکمت.
  2. مطلق به ضمیمه مقید و این هم جهات متعدد و ابعاد مختلفی دارد که در آینده ذکر خواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo