< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/12/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/استصحاب /شرایط استصحاب

این اصطلاح متدوال است اینکه نسبت بلحاظ حال تلبس است یعنی نسبت حکم و محمول می باشد بلحاظ حال تلبس ذات به مبدء و اگر چه در حال نسبت تلبس فعلی نباشد بلکه چه بسا مبدء از عنوان بعنوان مشتق مثل اکرم مرضعتک معنا ندارد که حال نسبت اکرام به مرضعه همانا مرضعه متلبس به مبدا باشد.

مرحوم میلانی می فرمودند که لا تنقض الیقین بالشک موضوع قضیه همان المتیقن شاک است و این قضیه از قبیل اکرم مرضعتک است یقین فعلی نیست و قبلا مرضعه باشد کافی است و در غیر این صورت اگر در ظرف شک یقین فعلی باشد سه محذور لازم می آید.

اول : اینکه اجتماع متناقضین در زمان واحد لازم می آید و آن همان یقین و شک است چه اینکه یقین و شک موضوع قضیه است.

دوم : اجتماع حکم واقعی با حکم تعبدی ظاهری لازم می آید چه اینکه یقین در ظرف شک طریق به حکم واقعی است همانطور در سابق بیان کردیم پس اگر بالفعل ثابت باشد لازم می آید ثبوت حکم واقعی و مفاد لا تنقض الیقین بالشک جعل حکم تعبدی ظاهری است پس لازم می آید که اجتماع حکم واقعی و ظاهری در زمان واحد است و این محال است.

سوم: نقض صدق نمی کند چه اینکه تعبد به نقض زمانی صدق می کند و صحیح خواهد بود که نقض تکوینی محقق باشد و تا زمانی که نقض تکوینی محقق نباشد تعبد به عدم نقض به لا تنقض الیقین معنا ندارد که باشد و معلوم است که یقین در استصحاب بالفعل ثابت است بخلاف قاعده یقین که یقین در قاعده نقض شده است و فعلی نیست پس دلالت لا تنقض بر قاعده می کند و بر استصحاب دلالت ندارد.

بلکه ممکن است که ادعا شود که ظهور بعضی از این اخبار اختصاص به قاعده یقین داشته باشد و آن اخبار مثل قول امام علیه السلام من کان علی یقین فشک فلیبن علی یقینه به گونه ای که بمقتضی دخول کلمه فاء بر شک دلالت دارد بر ترتب شک بر یقین زمانا و آن منحصر به قاعده دارد و کلمه علی یقین اشاره به یقین مترتب بر شک در صدر روایت دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo