< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/استصحاب /خلاصه تنبیه دوازدهم

خلاصه بعضی از مطالبی که در تنبیه دوازدهم بیان شد :

1 : مرحوم میلانی می فرمودند که برای نفس ناطقه انسان گذشته بر صفاتی مثل علم ظن شجاعت بخل که در او ایجاد می شود فعل اختیاری هم است و آن عقد قلب است که نسبت به بعضی از مطالب ممکن به بعضی مسائل عقد پیدا کند و یا نکند که تعبیر به فعل جوانجی در برابر فعل جوارحی که از دست و پا انجام می شود و اصل عملی معنایش این است که در مقام عمل انسان تمسک به این اصل می کند نه اینکه کاشف از واقع باشد که خبر ثقه این گونه است و این اصل عملی شامل آن عمل جوانح هم می شود پس کما اینکه اصل عملی در اعمال جوارح عمل می کند و از او استفاده می شود همینطور در عمل جوانحی هم اگر شرائط باشد جاری خواهد شد.

2 : امور اعتقادی هم دو قسم است

اول : آنچه لازم است در او علم و قطع و یقین است باید انسان یقین پیدا کند مثل اصول دین و توحید و نبوت و امامت که بر انسان لازم است که یقین پیدا کند ولو یقین از طریق از پدر و مادر و یا تقلید باشد.

دوم : چیزی است که فقط عقد قلب در او لازم است و تحصیل علم لازم نیست و اگر خود به خود علم حاصل شد باید قبول داشته باشیم و انکار نکنیم مثل تفاصیل درباره عالم برزخ و قیامت و نحوه حساب و کتاب و بهشت و جهنم و آنچه مربوط به آینده انسان است و در این موارد عقد قلب نبود لازم نیست.

و استصحاب در هر دو قسم از این امور اعتقادی حکما یعنی هم استصحاب حکمی جاری است و اما موضوعا در این قسم دوم استصحاب جاری است در مثل تفاصیل برزخ و قیامت ولی در قسمت اول جاری نیست.

3 : مرحوم میلانی فرمودند استصحاب حکما جاری نمی شود ولی موضوعا جاری می شود در جای که عقد لازم باشد ولی در جای که علم و یقین لازم است مثل اصول دین استصحاب حکمی نیست پس مرحوم میلانی با صاحب کفایه در امور اعتقادیه در شبهه موضوعیه موافق هستند و استصحاب در شبهه موضوعیه جاری است ولی در شبهه حکمیه جاری نیست.

4 : مرحوم میلانی فرمودند عقد قلب غیر از علم معرفت است یعنی ممکن است انسان علم به چیزی داشته باشد ولی عقد قلب و تسلیم نباشد.

5 : برای کتابی مثل آن یهودی که در مقام نبوت موسی در نفی اسلام بود اجراء استصحاب ممکن نیست و اشکالی که مرحوم شیخ کردند که جزئی قابل تقیید نیست اشکال صحیحی نبود.

6 : استدلال به ایه ﴿ وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ‌ ﴾[1] . برای اثبات اینکه جمع بین یقین و علم با عدم معرفت ممکن است و در عین حالی که یقین است عقد قلب ندارد و گفتیم این استدلال درستی نیست چه اینکه شواهدی از لغت و تفاسیر مراد از جحد آن حجد زبانی است و جحد زبانی با یقین جمع می شود و در عین اینکه یقین دارد انکار زبانی می کند نه اینکه یقین با جحد قلبی جمع بشود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo