< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول عملیه/استصحاب /تنبیه یازدهم

قسم اول که اثر مال وجودی است که بنحو کان تامه باشد مثلا موتی که قبل باشد بیان شد.

اما قسم دوم که اثر مترتب بر وجودی باشد که بنحو کان ناقصه است یعنی وجود متصف به تقدم دارای اثر است و این مفید برای انسان است

مرحوم آخوند در کفایه فرمودند که استصحاب اینجا جاری نمی شود که عبارت این گونه است : « وأما إن كان مترتباً على ما إذا كان متصفاً بالتقدم ، أو بأحد ضديه الذي كان مفاد كان الناقصة ، فلا مورد ها هنا للاستصحاب ، لعدم اليقين السابق فيه ، بلا ارتياب.»[1]

توضیح عبارت: اگر چنانچه اثر مرتب باشد متصف به تقدم و یا تاخر باشد یعنی بنحو کان ناقصه باشد در اینجا موردی برای استصحاب نیست چه اینکه ما یقین سابق نداریم و آنچه ما یقین داریم که این شی بوده است و اما از اتصاف به قبل و یا بعد ما بی خبر هستیم لذا جای استصحاب نیست و لذا موجودی که دارای اثر است و در سابق متصف به صفت تقدم و یا تاخر باشد استصحاب جاری نیست.

مرحوم میلانی در مقام توضیح بیان کفایه که فرمودند استصحاب جاری نیست این گونه می فرماید :

تقدم و تاخر از اوصاف اولیه شی است نه از اوصافی که بعد عارض بشود مثل مریضی که بعد به انسان مثلا عارض می شود چه اینکه هیچ زمانی نبوده است که این شی باشد متصف به تقدم و یا متصف به تاخر نباشد و جای استصحاب عدم تقدم و یا عدم تاخر نیست

مرحوم میلانی در اینجا چند فایده بیان می کنند :

1 : جایی که مفاد کان ناقصه باشد یعنی شی متصف به تقدم و یا تاخر است وقتی که مولی می تواند حکم را و اثر را مترتب کند بر همان شی که متصف به تقدم است کند همانطور که مولی اثر مترتب کند به عنوان وصفی یعنی شی متصف به تقدم را موضوع قرار بدهد و همچنین مولی شی با وصف تقدمش را دو تا فرض کند که با هم هستند و موضوع قرار بدهد و حکم را روی دو تا قرار می دهد مثلا جسم سفید که یا جسم سفید موضوع قرار می دهد و یا جسم و سفیدی را فرض می کند و بعد حکم را موضوع قرار می دهد.

به عبارت دیگر:

وصف و موصوف تکوینا و در خارج از هم جدا نخواهد شد چون وصف عارض و قائم به موصوف است و تکوینا از هم جدا نمی شود یعنی آنکه سفید است تکوینا سفید است و اما مولی در مقام جعل حکم و بار کردن اثر را می تواند بار بر ذات متصف کند کما اینکه در تکوین جدا نمی شود و حکم را روی ذات ببرد و همچنین مولی می تواند به عنوان ترکیب جسم و بیاض را کنار هم قرار بدهد و بعد موضوع قرار بدهد بنابراین آنکه متصف به این صفت که کان ناقصه است تکوینا که از هم جدا نمی شود و اما مولی در مقام بار کردن اثر هم ممکن است اثر را روی شی متصف مطابق با تکوین قرار بدهد یعنی ممکن این دو یعنی شی و با وصف را دو تا ببیند و بعد اثر و حکم را روی دو تا قرار بدهد البته وقتی حکم را روی این دو قرار بدهد در مقام لاحظ حکم هر دو را لحاظ کند مثلا حکم روی موضوع برود باید این موضوع را که شش و یا پنج جزء دارد و بعد اثر و حکم را روی آن ببرد و یک ارتباطی بین اجزاء صلوة مثلا دارد و در مقام حکم مولی این وجوب و یا استحباب را را یک موضوع مرکب داری اجزاء متصله هستند هر چند در خارج هر کدام از رکوع و سجده و دیگر اجزاء به تنهای وجودی مستقل دارد و یا مثلا زید و عمرو در خارج دو تا هستند و ربطی هم ندارد ولی مولی می تواند حکم احترام را روی هر دو بار کند و هر دو تا را یکی محسوب کند ولی در خارج و در مقام ترتیب اثر بینشان جدایی قرار بدهد یعنی ممکن است که احترام زید را در یک روز و در یک مکان مختلف و عمرو در زمان دیگر و در مکان دیگر احترام کند

خلاصه اینکه مولی در مقام لحاظ موضوع دو تا شی را یکی فرض کند و در مقام پیدا کردن و خارج ارتباطی بینشان نباشد و اثر زمان و مکانا فرق بگذارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo