< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد رضازاده

1400/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: اصول العملية/استصحاب /خلاصه تنبیه هفتم

ادامه خلاصه تنبیه هفتم

6 : مرحوم نائینی می‌فرماید محرزیت و کاشفیت علم وجدانی است و وقتی علم به شی داشتیم با علم او را کشف کردیم و آن را احراز می‌کنیم و بعد از علم بر طبق معلومی که کشف کردیم برای انجام آن قهراً حرکت می‌کنیم امر قهری است چه اینکه هرکسی علم داشت طبیعی به دنبال معلوم خودش حرکت می‌کند.

7 : مرحوم میلانی می‌فرمودند: علیت و سببیت در برهان ان و لم این به‌خاطر علم به ملازمه است نه به‌خاطر علم به علت و یا علم به معلول باشد و معروف که می‌گوید برهان ان و لم دو احتمال دارد:

اول: وقتی که علم به علت داشتیم علم به معلول هم داریم از علت پی به معلول بردن است.

دوم: وقتی که علت را پیدا کردیم می‌فهمیم این علت یک معلول دارد و ملازمه‌ای است بین علت و معلول و به‌وسیله این ملازمه برهان ان تمام خواهد شد و در برهان ان وقتی که این معلوم علتی دارد و ملازمه‌ای است بین آن علت و این معلول لذا از راه ملازمه می‌گوییم این برهان ان تمام خواهد شد.

مرحوم میلانی می‌فرماید باید احتمال دوم را قبول کنیم که از راه ملازمه از علم به علت علم به معلول پیدا شود و از علم به معلول علم به علت کشف می‌شود و مرحوم میلانی علتی برای مطلب خود بیان نمی‌کنند.

توضیح مطلب:

علم صورتی برای معلوم است یعنی علم داریم این فرش است خودش فرش در ذهن نمی‌اید بلکه صورتی از این فرش در ذهن است و ممکن نیست دو معلوم باشد و یک صورت داشته باشد و تعدد معلوم با وحدت صورت امکان ندارد و هر شی یک صورت دارد و نمی‌شود یک صورت مال دو چیز باشد یعنی صورتی مال فرش باشد و همان صورت برای دیوار باشد و اینجا که علم به علت علم به معلول است لازم میاید یک علم باشد و دو معلول یعنی یک صورت و دو صاحب صورت و این معقول نیست.

درگذشته این مطلب در جلسه 22/3/1400 بیان شد که یک صورت نمی‌شود دو صاحب صورت داشته باشد و همچنین از حاشیه ملا عبدالله از ایشان استفاده می‌شود و نمی‌شود یک علم دو معلول داشته باشد.

و درگذشته در جلسه 19/03/1400 از مرحوم نائینی مطالبی نقل شد که آنجا فرمودند که از صورت تعبیر به معلوم بالذات و صاحب صورت تعبیر معلوم بالعرض است یعنی صورت از فرش در ذهن است او معلوم بالذات و این فرش خارجی معلوم بالعرض است که به‌توسط او فرش را می‌بینم.

عبارت کتاب آثار الباقیه في شرح حاشیه ملاعبدلله این است : « قوله : العلم :

هو الصّورة الحاصلة من الشّئ عند العقل .

و المصنّف لم يتعرّض بتعريفه امّا لكفاية التّصوّر بوجه ما فى مقام التّقسيم و امّا لانّ تعريف العلم مشهور مستفيض و امّا لانّ العلم بديهى التّصوّر على ما قيل .»[1]

توضیح عبارت: علت اینکه مصنف علم را تعریف نکرده است یا به‌خاطر اینکه در مقام تعریف همان تصور اجمالی هم کافی است در مقابل جاهل مرکب و یا به‌خاطر اینکه تعریف علم مشهور و مستفیض است یعنی اینکه علم صورتی از این معلوم است همه قبول دارند و یا به‌خاطر اینکه علم امر بدیهی تصور است و نیاز به توضیح ندارد یعنی حتی بچه هم از او بپرسید می‌گوید من عالم به این فرش هستم.

مرحوم نائینی فرمودند: خود صورت علم معلوم بالذات است و صاحب ذی الصورة معلوم بالعرض است و اگر برهان ان و لم معنایش علم به علت علم به معلوم است این به معنای این است دو شی باشد و یک صورت باشد و این ممکن نیست.

بنابراین باید برای معنای برهان ان و لم باید گفت که از علم به علت ما علم به ملازمه پیدا می‌کنیم و از ملازمه علم به معلوم را کشف می‌کنیم نه اینکه خود علم کاشف از معلوم باشد تا دچار مشکل مذکور بشویم.

مرحوم میلانی می‌فرمودند: اماره عبارت از الفاظی است که از زبان روای خارج می شود و در وقت استماع آن الفاظ وجدانا ما علم به این اماره پیدا می کنیم یعنی وقتی این الفاظ از زبان راوی صادر شد ما علم وجدانی به این الفاظ پیدا می کنیم و (عرف احکامنا) در روایات ظاهر در این است مودی این الفاظ واقع است تعبدا و آن مودی الفاظ احکام ما هستند و وقتی آن را گوش کردیم احکام خودمان را می فهمیم و از عرف احکامنا می فهمیم مودی این الفاظ واقع است تعبدا و معالم دین است و وقتی امام فرمودند گوش کنید یعنی مودی این از زبان صادر می شود پس گویا این مفاد به حکم عرف احکامنا ما را شارع متعبد کرده به اینکه به مفاد این الفاظ عمل کن و این معالم دین است و نه اینکه نفس الفاظ پس تعبد در معلوم که مفاد این الفاظ است نه در خود علم.

در این موارد من علم وجدانی به الفاظ صادر شده از لسان راوی دارم و علم وجدانی من واقع تعبدی است که شارع فرمود که مفادش حکم ما است و همچنین ظاهر صدق العادل که اجمال همه روایاتی در باب خبر ثقه است معنای ان تعبد در معلوم است و معنای صدق العادل تصدیق قلبی چیزی که شنیده‌ای و لازمه تصدیق قلبی عمل‌کردن بر طبق چیزی که از روای شنیده است از باب ذکر ملزوم (قول العادل) و اراده لازم (مودی تصدیق) است.

بر فرض تنزل که صدق العادل معنایش این نیست که بر طبق قول عادل عمل کند که مفاد قول او احکام است و مفاد صدق العادل مجمل است و نمی‌شود مطلبی استنباط کرد و وقتی دلیل مجمل شد پس دلیل نداریم برای اثبات اینکه شارع مقدس اماره علم قرار است و کسی که اماره را بشناسد برای او علم است مثل مرحوم نائینی که فرمودند.

9 : عنایه الاصول می‌فرماید: اماره دو قسم است و همه امارات مثبتاتشان حجت است بلکه اماره در مقام حکایت در حدی از قوت است آنچه نقل می‌کند از مدلول و التزامی حکایت می‌کند مثبتات آنها حجت است برای اینکه دلیل اعتبار این اماره همان‌طوری مدلول مطابقی را اثبات می‌کند مدلول التزامی را هم ثابت می‌کند مثل بینه و اقرار و خبر واحد ولی اماره ای در مقام حکایت او ضعیف است مثل استصحاب بنا بر قول کسانی می‌گویند اماره است و مثبتات او حجت نیست.

مصباح الاصول می‌فرماید که آنچه بر او عنوان حکایت بر او صدق می‌کند مثل اقرار و بینه و خبر عادل اینها در مقام حکایت که حکایاتش قوی است مثبتات آنها حجت است به‌خاطر اینکه این موارد سیره عقلاء بر این جاری شده بر طبق اینها عمل می‌کنند چه مدلول مطابقی و چه التزامی و شارع هم این سیره را امضا کرده است و اما آنکه این عنوان حکایت بر او صدق نکند مثل خبر ضعیف که مثبتاتش او حجت نیست.

10 : مرحوم میلانی می‌فرمودند: امارات دو قسم است دلالیه و سندیه

امارات دلالیه عبارت از ظواهر قران و احادیث و هر چیزی که دارای لفظ باشد و ظهور داشته باشد یعنی الفاظ در مدلول‌های سه‌گانه مطابقی و التزامی و تضمنی ظهور دارند و حجت است و به‌حکم اصاله ظهور حکم می‌کنیم اراده کرده متلکم این مدلول‌های سه‌گانه را و چون سیره عقلاً بر عمل به طبق مدلول سه‌گانه است و شارع هم این سیره امضا کرده است مثبتات حجت است چه مخبر خودش شنیده و از امام نقل می‌کند و چه بینه از مخبر شنیده و برای ما نقل می‌کند.

امارات سندیه مثل صدق العادل که لسان ان اثبات مودی است و تعبد به مودی است یعنی چون امام فرمود صدق العادل یعنی من امام می‌گویم تو متعبد بشو به مودی قول عادل و همان صدق العادل می‌گوید به لوازم ثبوت مودی عمل بکن.

پس صدق العادل همان‌طوری می‌گوید به مودی قول عادل عمل بکن می‌گوید به لوازم آن هم عمل بکن

پس مثبتات اماره حجت است ولی مثبتات اصول عملیه حجت نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo